واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آیا انقلاب فرزندان خود را می خورد؟ منبع:کتاب،انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه معروف است که انقلاب فرزندان خود را می خورد. بدین ترتیب که در هر انقلابی انقلابیون یکدیگر را نابود می کنند و این سرنوشت محتومی است که برای هر انقلابی وجود دارد و باید منتظر چنین روزی بود. استناد به این مثل معروف بیشتر ناظر به سرنوشتی است که همه ی انقلابیون و به ویژه رهبران انقلابی در انقلاب های فرانسه و روسیه دچار آن شدند. مطالعات و بررسی های ما هم واقعیت این امر را در تاریخ انقلاب این دو کشور نشان داده و ثابت می کند. بدین ترتیب که هنوز ده سال از پیروزی انقلاب این دو کشور نگذشته بود که تقریباً همه ی رهبران شناخته شدۀ انقلابی دچار چنان اختلافاتی شدند که راهی جز حذف یکدیگر، نه تنها از صحنه ی سیاست و انقلاب، بلکه از صحنه ی روزگار نمی دیدند.در انقلاب فرانسه تیغ گیوتین هر روزه آماده ی بریدن سر تعدادی از رهبران انقلابی بود و حتی کسانی که تا روز قبل در اوج قدرت و حاکمیت بودند، روز بعد به تیغ گیوتین سپرده می شدند. به خصوص در دوران ترور و وحشت، قتل عام فرزندان انقلاب بدون تبعیض امری عادی و پذیرفته شده بود.در انقلاب روسیه نیز وضعی مشابه حاکم بود و رهبران انقلاب آن چنان به جان هم افتادند که هم زمینه را برای صعود استالین به دیکتاتوری مطلقه فراهم کردند و هم به موازات آن گور خود را کندند. اگر چه در دوران ده ساله ی اول بعد از پیروزی انقلاب قتل عام مشابه انقلاب فرانسه صورت نگرفت و آن هم به خاطر حضور رهبری بلامعارض لنین در پنج سال اول و عدم توانایی رهبران باقی مانده ی انقلاب بود که چنین چیزی صورت نگرفت، ولی به محض برقراری حاکمیت مطلقه ی استالین با تشکیل دادگاه های فرمایشی و ایجاد اردوگاه های کار اجباری به ویژه در سیبری قتل عام های زیادی صورت گرفت و تعداد زیادی از رهبران انقلاب یکی پس از دیگری به جوخه ی اعدام سپرده شده یا ترور گردیدند. در انقلاب اسلامی بسیاری از رهبران انقلاب به شهادت رسیدند یا مورد سوی قصد قرار گرفتند، ولی این شهادت ها و سوی قصدها نه توسط انقلابیون، بلکه توسط ضد انقلاب صورت گرفت. از روز پیروزی انقلاب اسلامی گروه های مخالف با انقلاب که نه نقشی در پیروزی انقلاب داشتند و نه پایگاه چندانی در میان توده های مردم انقلابی، وقتی از تحصیل قدرت به طریق مبارزه ی سیاسی و مردمی مأیوس شدند، دست به کشتار بی رحمانه ی رهبران انقلابی و حتی مردم عادی معتقد به انقلاب زدند و برای خود ننگی ابدی در تاریخ انقلاب کشور ما بر جای گذاردند. شهادت آیت الله مطهری، دکتر بهشتی، رجایی، باهنر و ائمه ی جمعه و جماعات از جمله شهدای محراب، هم چون آیت الله مدنی، دستغیب، صدوقی، اشرفی اصفهانی و شهادت هفتاد و دو تن در فاجعه ی انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را می توان از نمونۀ خساراتی دانست که بر کادر رهبری انقلاب اسلامی وارد آمده است. در حالی که در دو انقلاب فرانسه و روسیه، ضد انقلاب جایی برای عرض اندام و اظهار وجود نداشت و اغلب در آغاز حرکت قلع و قمع شده بود، در انقلاب اسلامی آن چنان فرصت و میدانی به آن ها داده شد که توانستند سازماندهی کرده و خسارات عظیم جانی و مالی وارد آورند. البته نهایتاً به دامان بیگانه و دشمن پناه بردند و نه تنها از نظر سیاسی دیگر پایگاهی در داخل کشور ندارند، بلکه در اثر حماقت های کادر رهبری و فریب آن ها، خود را به پرتگاه هلاکت افکندند. این که چرا در انقلاب اسلامی آن چه در انقلاب فرانسه و روسیه اتفاق افتاد، صورت نگرفت مدیون همان عواملی است که در بخش قبلی ذکر گردید. حضور بی چون و چرای رهبری ارزشمند انقلاب، تقوای اسلامی و خدا ترسی اکثر رهبران انقلاب جلوی رشد و توسعه ی چنین توطئه ها و برنامه هایی را گرفته بود.در حقیقت اگر برای انقلاب فرانسه و روسیه عبارت معروف «انقلاب فرزندان خود را می خورد» با شواهد تاریخی صادق می باشد، در انقلاب اسلامی باید گفت که «ضد انقلاب فرزندان خود را می خورد».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]