واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: محاکمه غيابي متهم انتقام گيري خونين اعتماد: مرد متواري که براي گرفتن انتقام قتل سه تن از اعضاي خانواده اش جواني را کشته است به صورت غيابي در شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شد. مطابق گزارش پرونده انگيزه مرد فراري از اين جنايت کشتار سه عضو اقوامش و نقص عضو 15 تن از آنها در يک درگيري است.در ابتداي جلسه محاکمه علي عطار نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و در توضيح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت؛ قاسم متهم رديف اول پرونده که متواري است از نظر دادسرا به قتل عمدي جواني به نام تقي که با چند ضربه چاقو به قتل رسيده متهم است. همچنين بهرام متهم رديف دوم با توجه به اينکه قاسم را به محل حادثه رسانده و سپس او را فراري داده از نظر دادسرا متهم به معاونت در قتل است. با توجه به اينکه اين قتل در تاريخ 27 خردادماه سال 84 اتفاق افتاده و تاکنون پليس نتوانسته است قاسم را دستگير کند من به عنوان نماينده دادستان خواستار محاکمه غيابي قاسم هستم و تقاضاي صدور حکم قانوني در اين خصوص را دارم.سپس پدر و مادر تقي در جايگاه حاضر و خواستار تقاضاي قصاص متهم رديف اول و مجازات براي متهم رديف دوم شدند. پدر تقي گفت؛ من نمي دانم موضوع از چه قرار است و چرا پسرم به دست قاسم به قتل رسيده است. او با پسر من خصومتي نداشت.بعد از اولياي دم و در حالي که پدر تقي حاضر نشد انگيزه قتل را بگويد متهم رديف دوم در جايگاه حاضر شد. بهرام گفت؛ من اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم اما توضيح مي دهم چه اتفاقي افتاد و چرا قاسم مرتکب قتل شد. وي گفت؛ روز حادثه من در دو مراسم عقد دعوت بودم و بايد به روستاي مجاور محل سکونتم مي رفتم. آن روز بعد از اينکه آماده شدم کنار جاده منتظر ماندم تا ماشين پيدا کنم. آنجا قاسم را ديدم. با هم صحبت کرديم. قاسم گفت او هم دعوت است و از من خواست سوار موتورش شوم. در مراسم اول يک ساعت حضور داشتيم و بعد با هم به مراسم دوم رفتيم. چون داماد از دوستان نزديک من بود در مراسم دوم من مشغول پذيرايي شدم. چند دقيقه بعد به آشپزخانه رفتم و ديدم قاسم آنجا نشسته است و گريه مي کند. او مشروب خورده بود و حال درستي نداشت.متهم ادامه داد؛ قاسم از من خواست او را به خانه يکي از اقوامش برسانم. من هم چون او آن روز لطف بزرگي در حقم کرده بود، قبول کردم. با هم سوار موتور شديم. در راه يک لحظه احساس کردم موتور سبک شده است و کسي پشت آن نيست. سرم را برگرداندم و ديدم قاسم پشت من نيست. او خود را از موتور به زمين انداخته بود و داشت پشت سر هم به يک نفر چاقو مي زد. آن روز، روز راي گيري بود و خيابان خيلي شلوغ بود. من ديدم قاسم ضربه مي زند اما باور کنيد نفهميدم چرا اين کار را کرد و آنقدر اين اتفاق سريع رخ داد که من نتوانستم کاري بکنم و عکس العملي نشان دهم. يکدفعه قاسم به سمت من آمد، سوار موتور شد و با تهديد چاقو از من خواست هر کجا که مي گويد بروم. او چاقو را زير گلويم گذاشته بود و من نمي توانستم کاري بکنم. او را دوباره به همان خانه يي بردم که مراسم عقد اول برگزار مي شد. بعد هم ديگر نمي دانم چه اتفاقي افتاد و کجا رفت. سه روز بعد هم خودم دستگير شدم.بهرام در مورد انگيزه متهم از اين کار گفت؛ تا جايي که من مي دانم اختلاف قاسم با تقي به خانواده هايشان برمي گشت. هشت سال قبل از اين حادثه درگيري شديد بين فاميل اين دو نفر رخ داد. اين درگيري آنقدر شديد بود که پليس ورامين نتوانست آن را کنترل کند و از تهران کمک خواست. آنها تفنگ داشتند و به سمت هم شليک مي کردند. زماني که پليس ضدشورش از تهران آمد، با هلي کوپتر و تجهيزات ديگر موفق به مهار اين درگيري شد. در اين نزاع سه نفر از اعضاي فاميل قاسم کشته و 15 نفر هم دچار نقص عضو شدند اما متهم اصلي پرونده که برادر تقي بود، فرار کرد و تا حالا دستگير نشده است.وي گفت؛ اين کينه به هشت سال قبل برمي گردد و قاسم از همان زمان مي خواست انتقام بگيرد. وقتي پليس نتوانست برادر تقي را دستگير کند او خودش انتقام گرفت.بعد از گفته هاي متهم رديف دوم از آنجايي که هيات قضات تشخيص دادند حتماً بايد گفته هاي شهود را بشنوند و با توجه به اينکه شاهدان به رغم احضار در جلسه دادگاه حضور نيافته بودند ادامه رسيدگي به پرونده به وقت ديگري موکول شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]