واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تيزهوش نداريم، مستعد پرتلاش گفتگو با دكتر اعتمادی
آموزش و پرورش دانشآموزان یکی از بزرگترین سرمایهگذاریهای بالقوه برای هر ملتی محسوب میشود اما کشف و شناسایی و پرورش دانشآموزان بااستعدادهای درخشان در حکم سرمایهگذاریهای بالقوه را دارد. سرمایهای که با وجود آن سرعت رشد و پیشرفت در جامعه بیشتر میشود. دکتر سيدمحمد اعتمادی در سازمان سمپاد با اعتقاد به این که میزان اعتبارهای تخصصیافته در حوزه آموزشی با جمعیت دانشآموزی ما تناسب ندارد میزبان ما و جوابگو به سؤالهای ما بود. چــه تعریفــی از تیزهوشـان داريد؟ در مـــورد تعریف فنـی از هــــــــوش باید به سراغ متخصصان امر در علم روانشناسی رفت اما آنچه به لحاظ تیز هوشی میان عموم مردم مشهور است، یک اسم و لفظ بود که قبل از انقلاب روی مدرسه ای به نام تیزهوشان قرار گرفت و این اسم به مرور در بین مردم اشاعه پیدا کرد و برخی از خانوادهها نیز از این کلمه برای هوش و برای افتخار به فرزندانشان استفاده کردند. به همین دلیل نیز به مدارسی که بچههایی با استعدادهای درخشان در آن حضور دارند، مدارس تیزهوشان میگویند. نحوه انتخاب دانشآموزان در این مدارس چگونه است؟ به دلیل این که ظرفیت مدارس ما در مقایسه با تعداد متقاضیان برای حضور در این گونه مدارس زیاد نيست، ناچار به برگزاری آزمون هستیم و نفرات موفق را از این آزمونها میپذیریم. مبنای انتخاب سؤالات در نظر گرفته شده در آزمونها بر چه پایهای است؟ سعی شده است در پذیرش دانشآموزان سؤالها به گونهای تنظیم نشود که تنها بر پایه معلومات و مطالعههای قبلی دانشآموزان باشد بلکه سعی و اصل بر این است که سؤالها بر پایه هوش و استعداد بچهها استوار شود و امکان راهيابي برای تمام دانشآموزانی که از امکانات محدود، چون معلم خوب یا مدرسه خوب برخوردار نیستند فراهم شود. در کشور ما از چه مقطعی شناســــایی استعدادها آغاز میشود؟ در کشور ما به دلیل اینکه مقطع راهنمایی و دبیرستان وجود دارد، سعی شده است که از پائینترین سطح یعنی پنجم ابتدایی این شناسایی آغاز و آموزش از ابتدای مقطع راهنمایی شروع شود، اگرچه امکان این که این شناسایی از دوره پائین تر نیز آغاز شود وجود دارد. براساس تعریف مارلند، افراد تیزهوش یا دارای استعداد درخشان در شش گروه توانایی هوش کلی، استعدادهای ویژه، توانایی فکری آفریننده-ابتکاری و مولد، توانایی هدايت، ذوق و استعداد فکری، توانایی حرکتی فوقالعاده (ورزشی،...) تعريف ميشود، در کشور ما براساس کدامیک از معیارهای معرفیشده، افراد بااستعداد معرفی میشوند؟ اگر بخواهیم بحث استعداد یابی را در حوزههای مطرحشده، داشته باشیم ترجیح این است که شیوههای آزمونی اجرا نشود و مدرسهای داشته باشیم که از اول ابتدایی و تحت مشاهده طولانی استعداد برجسته دانشآموزان شناسایی و پرورش داده شود که این کار انجام نمیشود. آنچه که ما در آزمونهایمان داریم بیشتر شناسایی استعدادهای ذهنی و فکری بچههاست. به این ترتیب بسیاری از استعدادهای دیگر دانشآموزان مستعد شناسایی نمیشود و در واقع از بین میرود. بله، البته خیلی از بچههایي که به این شیوه وارد مدارس ما میشوند، استعدادهای دیگری مانند ورزشی، هنری و هدايت كردن را دارند و مدرسه خوب، مدرسهای است که این استعدادهاي متنوع را پرورش دهد اما کسی که استعداد هنری داشته باشد و نتواند در آزمون ما موفق شود عملاً از چرخه خارج میشود. تیزهوش بودن ذاتی است یا اکتسابی؟ استعداد ذاتی است اما استعدادی است که میتواند پرورش پیدا کند و بسته به این که در چه سنی سنجيده ميشود متفاوت است. آنچه که ما میسنجیم در اول مقطع راهنمایی است و نتیجه استعداد ذاتی و حتی پرورشی است که دانشآموزان در محیط منزل و حتی مدرسه و عوامل دیگر به دست آوردهاند. نکته مهمی که در پرورش استعداد در مدارس استعدادهای درخشان مهم است، استفاده از معلمان و مربیان مجرب است، در این باره چه کارهایی انجام گرفته است؟ این مطلب درستی است اما واقعیت این است که ما با محدودیتهای زیادی روبهرو هستیم. مدارس ما از یک طرف مدارس سازمان استعدادهای درخشان هستند و از طرف دیگر معلمان، فضا و امکانات کمک آموزشی را از آموزش و پرورش مناطقی که در آن هستند میگیرند. در این رابطه ما ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی با آموزش و پرورش در جهت تأمین کادر، فضای آموزشی و کمک آموزشی داریم. آموزش و پرورش در حال حاضر کمبودهای جدی درنیروی انسانی متخصص تعلیم وتربیت برای این سطح استعداد را دارد و به همین دلیل مدارس ما با محدودیت کادر آموزشی متناسب با استعدادها روبهرو است. با توجه به فعالیت چندین و چند ساله این مدارس، آیا از دانشآموزانی که در این مدارس رشد و تعلیم یافتهاند و با فضا و شرایط موجود در آن آشنا هستند در کادر آموزشی استفاده میکنید؟ در شورای برنامهریزی، راهبردی و هماهنگی افرادي را داریم که در این مجموعه رشد کردهاند. پس در واقع نیاز به افراد متخصص را به نوعی از داخل مجموعه برداشت میکنید؟ خیر، البته کسانی را داریم که از داخل مجموعه به ما میپیوندند اما این گروه در اقلیت هستند. چطور در اقلیت هستند؟ ما نظام تأمین کادر آموزشی مستقل از آموزش و پرورش و به شكل خاص نداریم. از حدود 10 سال پیش تمام این مسائل یعنی تأمین کادر و کمک آموزشی در همه استانها و شهرستانها بر عهده آموزش و پرورش گذاشته شد، البته سعی آموزش و پرورش بر این است که دبیران و مربیان مجربتر را در اختیار این مدارس بگذارند اما آنها نیز با کمبود نیرو مواجه هستند چرا که برای مدارس نمونه دولتی و شاهد نیز مکلف هستند از همین نیروها استفاده کنند. حالا به تعدادی که دبیر خوب، مورد نیازبرای این مدارس خاص است، آموزشوپرورش با کمبود نیرو روبهرو است، البته در برخی از مدارس با استفاده از حق ثبتی که از اولیا میگیرند سعی میکنند از برخی از فارغالتحصیلان همین مدارس که در دانشگاهها مشغول به تحصیل هستند استفاده کنند كه مؤثر هم هست اما اين درصد هرچه از تهران و کلانشهرها به شهرهای کوچک میرویم کمتر میشود. نگاه به استعدادهای درخشان در برنامه توسعه کشور چگونه است؟ برنامه بلندمدت چشمانداز نگاهی خوب و دارای رویکردی صحیح و مثبت است اما درسطوح پائینتر اجرایی، در کشور ما برنامه منسجمی برای پرورش استعدادها نداریم و تفرقهای زیادی در شیوه پرورش استعدادها موجود است، بنابراین فاصله زیادی در تحقق آن با چشمانداز ایجاد میکند. ارتباط اولیاي دانشآموزان با مدیران و معلمان این مدارس چگونه است؟ در مدارس ما خوشبختانه روابط خوبی میان اولیا و مربیان حاکم است. دلیل این مسئله هم این است که خود خانوادهها در این زمینه حساسیت بالایی نسبت به فرزندانشان دارند و از سویی دیگر مدارس ما هم به واسطه مأموریتی که دارد و هم به لحاظ تلاشي که در انتخاب بهتر مدیران و معلمان و حساسیتی که روی شیوه کار دانشآموزان دارد بطور طبیعی فضایی ایجاد میکند که یک تعامل سازنده با خانوادهها ایجاد شود. تا چه مقطعی هدایت و پرورش استعدادها توسط سازمان پیگیری می شود؟ مأموریت سازمان به شکل سنتی از ابتدای راهنمایی تا انتهای دبیرستان است البته در مقطع دانشگاه این دانش آموزان به دست آموزش عالی کشور سپرده میشوند. آیا از سوی آموزش عالی کشور روند هدایت این دانشآموزان ادامه دارد؟ البته در دوره دانشگاه به دلیل برگزاری آزمون، یک همگونی استعداد شکل میگیرد و وقتی دانش آموزی دارای استعداد بالاست به صورت طبیعی به سمت دانشگاه و رشته مورد نظر خود میرود و این یک بستر و روند طبیعی است که در تمام دنیا معمول است. نظام آموزشی ما در آموزش استعدادهای درخشان به كدام كشور نزديك است؟ در حال حاضر آنچه که حاکم است هیچ شباهتی به نظام آموزشی کشور خاصی ندارد اگرچه ممکن است در سالهای آغاز الگویی وجود داشته باشد اما به مرور شیوه کاری با نگاه مدیریت داخلی همراه شده است. چه نقاط قوت و ضعفی در این مدیریت وجود دارد؟ نقاط قوت ما به شرایط کشور باز میگردد. در کشور ما جمعیت تحت پوشش دانشآموزی به نسبت جمعیت اولاً بسیار بالاست، درثانی تولید ناخالص ملی، برنفرما در سطح پائینی قرار دارد. در نتیجه با اعتبارهای دولتی اگر بخواهیم کل جمعیت دانشآموزی را تحت پوشش قرار دهیم میزان اعتبار امکانپذیر بسیار پائین است. این نقطه ضعف کار آموزشوپرورش یک واقعیت است اما نقطه ضعفی است که ربطی به مدیریت آموزشی ندارد بلکه به اقتصاد آموزشی ما مربوط است. شرایط اقتصادی کشور و جمعیت دانشآموزی ما معادلهای را بهوجود میآورد که حل آن در شرایط اقتصادی به یک کیفیت آموزشی مطلوب برای هر دانشآموز منجر نخواهد شد و اگر در حال حاضر کیفیتی وجود دارد به دلیل تلاش مضاعف معلمان، مدیران آموزش و پرورش و به علاقه فرهنگی معلمان ما باز می گردد. با این همه بودن این مدارس بهتر از نبودنشان است و اگر مشکل اعتباری وجود نداشت میتوانستیم برای تمام دانشآموزان یک شرایط خوب ایجاد کنیم. در برابر انتظاراتي كه خانوادهها دارند، چه فكري كردهايد؟ این مسئلهای است که ما با آن روبهرو هستیم و برای ما یک معضل است چرا که ما از 207 هزارنفر حدود 8 تا 9 هزار نفر را میتوانیم بپذیریم و جالب اینجاست که همه آنها دارای مدلی بین 19 تا 20 هستند و این ناراحتی هایی را برای خانواده ایجاد میکند و فکر میکنند که حقی از فرزندانشان ضایع شده، در صورتی که محدودیتها این اجازه را نمیدهد. در حال حاضر سازمان چه تعداد مدرسه را زیر پوشش دارد؟ 300 مدرسه و با جمعیتی حدود 60 هزار نفر در کل کشور.منبع: ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]