تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 2 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855905107




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پسرک تنها در اتوبوس


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پسرک تنها در اتوبوس
اتوبوس
اتوبوس که می‏رسد، من و جواد می‏پریم بالا و می‏نشینیم روی صندلی. پنجره را باز می‏کنم. هوا خیلی گرم است و ما هم گرسنه هستیم. جواد می‏گوید: «مسعود، صندلی جلویی را نگاه کن!»نگاه که می‏کنم، پسر بچه‏ای حدود چهار- پنج ساله را می‏بینم که در حال گاز زدن سیب است. می‏گویم: «خب، که چی؟!»می‏گوید: «آخر با نیم وجب قدش، تنهایی سوار اتوبوس شده!»تازه می فهمم. خودم هم تعجب می‏کنم و می‏گویم: «می‏خواهی ازش بپرسیم با کی آمده است؟»جواد می‏گوید: «بپرس، ولی خیلی هم هنر نکرده است.»شانه پسرک را تکان می‏‏دهم بر می‏گردد طرفم. می‏گویم: «با چه کسی آمده‏ای؟»با تعجب نگاهمان می‏کند و زود سرش را برمی‏گرداند و آشغال سیبش را از پنجره بیرون می‏اندازد و من همچنان در فکر هستم که جواد تکانم می‏دهد و می‏گوید: «پیاده شویم؛ رسیدیم!»به خودم می‏آیم و می‏گویم: «من پیاده نمی‏شوم، می‏خواهم بفهمم، این پسره کارش به کجا کشیده می‏شود.»با مسخرگی می‏گوید: «آخ! دوباره حس فضولی‏اش گل کرد! من رفتم خداحافظ!»و از اتوبوس می‏پرد پایین، اتوبوس که راه می‏افتد، چشم می‏‏دوزم به پسرک. با خودم می‏گویم: «حتما داشته جلوی خانه‏شان بازی می‏کرده و اتوبوس را دیده و گفته، بروم بالا یک کمی سواری بخورم، آری حتماً همین طور است. حالا چطوری به خانه‏شان بر می‏گردد؟ حتماً پدر و مادرش دارند دربه در دنبالش می‏گردند. فکر و خیال‏های مختلفی توی ذهنم وول می‏خورند. خیلی هم گرسنه‏ام، ولی خوشحالم از اینکه همراه جواد پیاده نشده‏ام و می‏توانم سر از این کار در بیاورم.
پسرک
آخر خط به راننده می‏گویم که یک بچه تنهایی سوار شده و بعد با راننده بر می‏گردیم و در هر ایستگاه از پسرک می‏پرسیم که آیا خانه‏تان در آن ایستگاه هست یا نه و او حتماً یکی از آن ایستگاه‏ها پیاده می‏شود و پدر و مادرش به طرفش می‏آیند.» توی همین فکرها هستم که راننده داد می‏زند: «آخر خطه پیاده شوید.»همه یکی یکی پیاده می‏شوند. همان‏طور که انتظار داشتم، پسرک پیاده نمی‏شود. می‏روم جلو تا موضوع را به راننده بگویم. اما راننده بر می‏گردد و رو به پسرک می‏گوید: «خسته نشدی دایی جان؟ خوش گذشت؟!»چشمانم از تعجب گرد می‏شود: «پس راننده دایی‏اش است؟» راننده که متوجه من شده است، می‏گوید آقا پسر زود پیاده شو کار داریم. بلیت را می‏دهم و پیاده می‏شوم. اتوبوس به راه می‏افتد تا فلکه را دور بزند. من هم که می‏بینم  کنجکاوی‏ام، خیلی کار دستم داده است، می‏روم آن طرف خیابان و با شکم گرسنه منتظر می‏مانم تا با همان اتوبوس به خانه برگردم. محدثه رضاییتنظیم: بخش کودک و نوجوان**************************************مطالب مرتبطبا کلاه یا بی کلاه؟ پرواز پرستو وقتی بابا گم شد گاو حسن دختر فراموشکار ماشین دودی غصه ی پروانه کاغذی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن