تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836254761
حبسیه
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حبسيه
حبسيه را ميتوان موضوع شعري هم قلمداد کرد. از ديدگاه انواع ادبي، حبسيه از فروع ادب غنايي است زيرا در آن شاعر اندوه و رنج و احساسات و عواطف خود را در زندان توصيف ميکند. نخستين و بيشترين حبسيهها در ديوان مسعود سعد سلمان که هجده سال در زندان بوده است ديده ميشود و بعد از او، شاعراني که به زندان رفتند نيز حبسيههايي سرودند. چنانکه خاقاني شرواني چند حبسيه غرّا دارد و در عصر ما شاعر فحل، استاد ملکالشعراء بهار نيز چند حبسيه ي آبدار سروده است. در ادبيات غرب «زنداني شيلان» the prisoner of /Chillon اثر لرد با يرون معروف است اما آن حبسيه تخيّلي است.من باب نمونه حبسيه جاوداني مسعود سعد سلمان را که به زندان ناي شهرت يافته است نقل ميکنيم: نالم به دل چو ناي من اندر حصار ناي پستي گرفت همّت من زين بلند جاي آرد هواي ناي مرا نالههاي زار جز نالههاي زار چه آرد هواي ناي گردون به درد و رنج مرا کشته بود اگر پيوند عمر من نشدي نظم جانفزاي نه نه! از حصن ناي بيفزود جاه من داند جهان که مادر ملک است حصن ناي من چون ملوک سر ز فلک برگذاشته زي زهره برده دست و به مه بر نهاده پاي از ديده پاشم درهاي قيمتي وز طبع گه خرامم در باغ دلگشاي نظمي به کامم اندر چون باده ي لطيف خطي به دستم اندر چون زلف دلرباي اي در زمانه راست نگشته مگوي کژ وي پخته ناشده به خرد، خام کم دراي امروز پشت گشت مرا همّت بلند زنگار غم گرفت مرا تيغ غم زداي از رنج تن تمام نيارم نهاد پي وز درد دل بلند نيارم کشيد واي گيرم صبور گردم بر جاي نيست دل گويم برسم باشم هموار نيست راي عونم نکرد همّت دور فلک نگار سودم نداد گردش جام جهان نماي کاري ترست بر دل و جانم بلا و غم از رمح آبداده و از تيغ سرگراي چون پشت بينم از همه مرغان درين حصار ممکن بود که سايه کند بر سرم هماي؟!
گردون چه خواهد از من بيچاره ضعيف گيتي چه خواهد از من درمانده گداي گر شير شرزه نيستي اي فضل کم شکر ور مار گرزه نيستي اي عقل کمگزاي اي محنت ارنه کوه شدي ساعتي برو وي دولت ارنه باد شدي لحظهيي بپاي اين تن جزع مکن که مجازي است اين جهان وي دل غمين مشو که سپنجي است اين سراي گر عز و ملک خواهي، اندر جهان مدار جز صبر و جز قناعت دستور و رهنماي اي بيهنر زمانه مرا پاک در نورد وي کوردل سپهر مرا نيک برگراي اي روزگار هر شب و هر روز از حسد ده چه ز محنتم کن و ده در ز غم گشاي در آتش شکيبم چون گل فروچکان بر سنگ امتحانم چون زر بيازماي از بهر زخم گاه چو سيمم فروگذار وز بهر حبس گاه چو مارم همي فساي اي اژدهاي چرخ دلم بيشتر بخور وي آسياي چرخ تنم نيکتر بساي اي ديده سعادت، تاري شو و مبين وي مادر اميد سترون شو و مزاي مسعود سعد! دشمن فضل است روزگار اين روزگار شيفته را فضل کم نماي دکتر سيروس شميسا تنظيم : بخش ادبيات تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2169]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها