تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خوش‏گمانى، مايه آسايش قلب و سلامت دين است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855037524




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رنج نامه يكي از شيعيان عربستان سعودي


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رنج نامه یكی از شیعیان عربستان سعودی
اخلاق در نظرگاه امامان شیعه
آیا تاریخ ظلم به شیعیان امیر المؤمنین علی (علیه السلام) را مطالعه كرده اید، خصوصاً ظلمهای حكومت حجّاج بن یوسف ثقفی ؟ آیا می دانید كه او (حجّاج) دستور می داد تا هر كسی را كه محبت علی(ع) را در دل دارد، بكشند؟ و هر كسی كه اسمش علی و حسن و حسین بود، از بیت المال محروم و شكنجه كنند؟مأموران یوسف ثقفی در بازارها راه می رفتند و صدا می زدند علی... حسن... بیا ای حسین... و اگر شخصی از مردم كه مادرش او را به این اسامی شریف نام گذاری كرده بود، سر بر می گرداند، او را با صورت بر زمین می كشیدند و به مكان نامعلومی می بردند...بله، محب اهل بیت، مجرم و خبیث و كافر شمرده می شد، زیرا ظاهراً پدرش در حقّش مرتكب جنایت بزرگی شده بود و نامش را علی یا حسن و حسین (علیهم السلام) گذاشته بود. در حكومت سعودی هم، وضع مشابهی حكم فرماست. و برای شیعیان عربستان! امروز نه تابعیت سعودی، و نه كشور سعودی هیچ ارزشی ندارد، و شفاف بگویم؛ خیلی بهتر است كه شیعیان خارجی باشند تا یك تبعه سعودی.حال، گزارش خبرنگار «سلام شیعه» از حادثه ای كه برای یك شهروند شیعه در روز چهارشنبه گذشته (21 ربیع الاول 1430 هـ) در شهر الدّمام سعودی، رخ داده است را بخوانید، واقعه ای كه باعث ایجاد بحران روحی در او شده بحرانی كه هنوز هم از آن رنج می برد... خبرنگار سلام شیعه، داستان او را عیناً، روایت می كند و از تمام انسانهای صاحب شرف و اصالت می خواهد كه از او و شیعیان عربستان حمایت كنند.مصطفی حسن الفرج 26 ساله ، مقیم شهر العوامیه / شغل: كارمند یكی از ادارات دولتی عربستان.در روز چهارشنبه مطابق 21 ربیع الاول 1430 بعد از پایان كارم در الدمام و در حال سوار شدن به ماشینم بودم كه یكی از مأموران گشتی پلیس به سمتم آمد و از من شناسنامه و گواهینامه را خواست و طبق معمول مدارك را به او دادم، بعد از چند لحظه همان مأمور به سمت من برگشت، از او پرسیدم مشكل چیست؟ آیا من كار خلافی انجام داده ام؟آن مأمور امنیتی جواب داد: این ماشین و صاحب آن باید توقیف شوند!گفتم: چرا؟او در حالی كه به سمت خودروی پلیس می رفت، گفت همراه من به مركز پلیس جنوب الدمام بیا، آنجا علت را خواهی فهمید.از جایش بلند شد و با لحنی خشمگین و غضبناك به من دستور داد كه با او بحث نكنم و به دفتر رئیس مركز بروم، به سربازی كه نزدیك در ایستاده بود، اشاره كرد و ناگهان به دستم دستبند زدند و در مقابل چشم مراجعان و نگاههای مردم به سوی دفتر رئیس مركز بردند، در آن حال من در نهایت فشار و ترس بودم، زیرا مرا متهم و بازداشت كرده بودند و در مقابل چشم مردم آنگونه به من توهین كردند.با ترس و نگرانی شدید از اینكه نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است، ماشین گشتی پلیس را دنبال كردم.من در طول زندگیم هیچ كار خلافی انجام نداده بودم، و بلكه اصلاً به هیچ مركز پلیسی نرفته بودم، حتی به خاطر خلاف در رانندگی، چرا كه به درست بودن اعمالم یقین دارم، درگیر این سوالات بودم، تا اینكه به مركز پلیس جنوب الدمام رسیدیم.وارد یكی از اتاقها شدیم، یكی از مأموران امنیتی با نگاهی تحقیرآمیز و بدون مقدمه گفت: تو یك مشكل داری، اینكه روی ماشینت نوشته ای "حبّ اهل البیت یجری فی عروقی، و اللهمّ صلّ علی محمد و آل محمد و اللّهم ارزقنا شفاعة الحسین علیه السلام"(محبّت اهل بیت در رگهایم جریان دارد، خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و خدایا شفاعت حسین علیه السلام را روزی ما كن)گفتم: آیا اینها كلمات ممنوعه اند؟گفت: بله!با حیرت و تعجّب از او پرسیدم: آیا حبّ اهل بیت ممنوع است؟ و اگر ممنوع است پس چه چیز مجاز است؟از جایش بلند شد و با لحنی خشمگین و غضبناك به من دستور داد كه با او بحث نكنم و به دفتر رئیس مركز بروم، به سربازی كه نزدیك در ایستاده بود، اشاره كرد و ناگهان به دستم دستبند زدند و در مقابل چشم مراجعان و نگاههای مردم به سوی دفتر رئیس مركز بردند، در آن حال من در نهایت فشار و ترس بودم، زیرا مرا متهم و بازداشت كرده بودند و در مقابل چشم مردم آنگونه به من توهین كردند.سرباز وارد دفتر رئیس شد و گفت: سرهنگ طارق المغلوث! این شخص صاحب ماشینی است كه آن عبارات بر رویش نوشته شده است، مرا به جلو هل داد. مدیر مركز با نگاهی تمسخرآمیز پرسید: این شخص اهل بیت را دوست دارد؟!من كه نتوانستم خود را كنترل كنم ، در برابر تحقیر و طعنه او به مذهب تشیع گفتم: من شرف و آبرو دارم.او با خشم و غضب فریاد كشید: دهنت را ببند! ای سگ، ای حیوان، ای رافضی، لحظه ای سكوت در آن محیط حاكم شد، ناراحت بود، چرا كه؛ دلایل بازداشت و اتهام من در صلاحیت مركز پلیس نبود، و این تهمت استحقاق دستبد زدن و نامیدن به سگ و تمسخر كردن در مقابل تمام مأموران امنیتی مركز پلیس را نداشت. بعد از آنكه آن فحش را از رئیس مركز پلیس شنیدم، از او خواستم بگوید این عبارات چه اشكالی دارد؟رئیس پلیس گفت: اشكال عبارات روی ماشینت این است كه تحریك آمیز است، تعجب كردم و دیگر نمی توانستم سرپا بایستم... تمام نیرویم را جمع كردم تا بگویم: كدام تحریك!؟كه گفت: نوشته های تو درباره «اهل بیت» تحریك است، نمی فهمی؟!فوراً جواب دادم: كدام یك از ما، اهل بیت محمد (صلّی ا... علیه و آله) را دوست نداریم، من مجرم نیستم كه دستبند به دستم می زنید، من كار خلافی مرتكب نشده ام، من یك مسلمان شیعه و از اهالی این شهرم، همین شهری كه تو اهل آن هستی، من شناسنامه سعودی دارم، حال چه كسی را بر علیه دیگری تحریك می كنم؟او در حالی كه از عصبانیت سرخ شده بود، به سمتم آمد و گفت: تو مثل آن بحرینی ها فكر می كنی، ای احمقهای كودن ......و دیگر بعد از این كلمه نفهمیدم چه شد. سیلی ها یكی پس از دیگری به صورت و چشم و دهانم می خورد و با پوتین بر پهلوهایم لگد می زد، "چرا در دفتر من حرف می زنی، كاه بخور ای رافضی، ای بحرینی، ای سگهای شیعه، همه شما ترسو هستید، دولت می داند چطور تربیتتان كند، ای رافضه، ای ..... و با شنیع ترین مطالب راجع به شیعه از شیعیان یاد می کرد .مرا چهار ساعت در بازداشت نگاه داشتند و در تمام طول آن مدّت آنچنان به من توهین می كردند و فحش می دادند، كه احساس می كردم زندانی یك كشور اجنبی با اتهامات خطرناكی هستم و هیچ كس را در كلّ آن كشور ندارم. اتهام من این بود كه یك شیعه و محب محمد و آل محمد(ص) بودم...سپس به یكی از سربازها گفت: این سگ شیعه را به بازداشتگاه ببر تا به شما بگویم كه با او چه بكنید.مرا چهار ساعت در بازداشت نگاه داشتند و در تمام طول آن مدّت آنچنان به من توهین می كردند و فحش می دادند، كه احساس می كردم زندانی یك كشور اجنبی با اتهامات خطرناكی هستم و هیچ كس را در كلّ آن كشور ندارم. اتهام من این بود كه یك شیعه و محب محمد و آل محمد(ص) بودم...بعد از یك سلسله فحش و اهانت و سیلی، یكی از سربازها مرا به یكی از دفاتر برد تا مرا مجبور كنند آنچه را كه دیكته می كنند متعهد شوم، وگرنه یكبار دیگر زندانی خواهم شد.پس از آزادی از زندان سرباز از من خواست كه فوراً آن عبارات را از ماشینم پاك كنم و دیگر هیچ چیزی كه ارتباطی با دین یا طایفه ای خاصّ دارد، «حتّی آیه قرآن» را ننویسم و دستورش را با همان حرفهای رئیس مركز ادامه داد كه ای بحرینی! ای خلافكار... حیران و سرگردان به سمت ماشینم رفتم و مدّتی بی حركت در آن نشستم تا توانستم به خود بیایم و رانندگی كنم، و لیكن در طول راه در این اندیشه بودم كه؛ اگر حقّم را از آن نادانها نگیرم، عملاً یك شهروند بدون هویّت خواهم بود!ما در برابر حادثه تلخی قرار داریم كه نه هویّت و نه انسانیت می شناسد، دولت باید حقّ هر مظلوم را از ظالم بگیرد، و جلوی این حرمت شكنی ها را بگیرد ، جهان امروز به یك دهكده تبدیل شده ، و هیچ جنایتی، در هر جای عالم كه باشد را نمی توان از چشم جهانیان پنهان كرد، چیزی كه آل سعود را در برابر امتحان و آزمون سخت مرتبط به حقوق بشر قرار می دهد.  برگرفته از سبطینتنظیم توسط موسوی بخش دین واندیشه تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن