واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گپي با کارگردان فاکتور هشتقصه خودم را روايت ميكنم
رضا كريمي كارگرداني است كه بيشتر با نام او در سينما آشنا هستيم. از مدتي قبل پخش سومين سريال وي با نام فاكتور 8 كه به مشكلات بيماران هموفيلي ميپردازد از شبكه يك سيما آغاز شده است.او در سينما فيلمهاي انعكاس، تب و هزاران زن مثل من را ساخته است و در تلويزيون سريالهاي مرده متحرك و شبي از شبها را كارگرداني كرده است. كريمي اين بار و در سومين تجربهخود مجموعه «فاكتور 8» را روي آنتن شبكه يك سيما برده است. پخش يك شب در ميان اين كار توانسته مخاطب را پاي تلويزيون بنشاند.• كار از كي شروع و چطور به شما پيشنهاد شد؟اين سريال وقتي به من پيشنهاد شد كه فيلمنامه كامل بود، به اين معني كه تا قسمتهاي پاياني آن نوشته شده بود. وقتي سيناپس اوليه را خواندم بهنظرم موضوع جذاب و تازهاي آمد؛ احساس كردم در قياس با سريالهاي ديگري كه ساخته ميشود فضا و موضوع تازهاي دارد كه بهنظر من يك امتياز بود.قصه اصلي درباره ساخت دارو براي اولين بار در ايران توسط خانم دكتر و گروهش است و حالا بايد اين را به گونهاي براي تماشاچي بگوييم كه پيگير شود و قصه را دنبال كند. به اوج و فرودهاي قصه بايد بهدرستي پرداخته ميشد و همينطور ماجراهاي فرعي، و نكته مهم ديگر كه در تمام مراحل بايد به آن توجه ميشد، شخصيتهاي قصه بودند. در حقيقت بايد پرداخت آنها قابل باور و درست ميبود.بعد از خواندن فيلمنامه احساس كردم با تغييراتي ميتوان قصه را كاملتر و جذابتركرد. نظراتم را به تهيهكننده دادم و او هم كاملا با اين تغييرات موافق بود بر اين اساس در مرحله پيشتوليد تغييراتي را از نويسندگان خواستيم تا روي فيلمنامه انجام دهند بخشي اعمال شد و بخشي ديگر به مرحله اجرا سپرده شد كه در زمان فيلمبرداري تغييرات را انجام داديم.به هرحال هر كارگرداني قصه را با نگاه و سليقه خودش ميسازد و من هم از همان ابتدا همين فضا و ساختار را براي قصه ميديدم و اين سليقه و نگاه با تغيير نام كار شروع شد.نام قبلي كار«در روز روشن اتفاق افتاد» بود.• پس مانند خيلي از سريالهايي كه ساخته ميشوند مشكل فيلمنامه نداشتيد و دستتان كاملا باز بود؟بله اين ويژگي خوب كار بود كه فيلمنامه بهصورت كامل آماده بود، كه اگر ايرادي يا نكتهاي هست مجال بررسي و اعمال باشد. چون اتفاق نظر راجع به اصلاحاتي كه مدنظرمان بود بين من، تهيهكننده و شبكه وجود داشت.
• شما بعد از ساخت چند فيلم سينمايي به تلويزيون آمديد. چطور شد رفتيد به سراغ سوژهاي كه به نوعي هم پليسي است، هم پزشكي و هم عاطفي ضمن اينكه موضوع مهمي از جامعه را در خود جاي داده و مطرح ميكند؟در وهله اول سوژه به سراغ من آمد، پيشنهادهايي داشتم و روي قصهها حساس بودم. منتظر بودم تا با قصهاي كه تازه است روبهرو شوم. زماني كه پيشنهاد ساخت سريال فاكتور 8 به من داده شد، ديدم مشخصاتي كه من دوست دارم در آن هست، قصهاي كه تماشاچي از آن استقبال ميكند.قصه پتانسيل اين را داشت كه به آن سر و شكل خوبي بدهيم. همراه با اصلاحات و تغييراتي كه حتما بايد در آن اعمال ميشد و همانطور كه اشاره كردم بخشي از آن پيش از توليد اعمال شده بود و مابقي موكول شد به زمان تصويربرداري.• چرا در روايت قصه خيلي به جزئيات ساخت فاكتور 8 و يا مراحل علمي آن نپرداختيد؟اين يك امر كاملا عمدي بود و نميتوان خيلي به جزئيات ساخت آن پرداخت. نميخواستيم خيلي مستندگونه به پروسه علمي و آزمايشگاهي و تحقيقاتي آن بپردازيم. بايد اين موضوع به نوعي دراماتيزه ميشد و در حدي كه تماشاگر را خسته نكند به آن پرداختيم.قصه اصلي درباره ساخت دارو براي اولين بار در ايران توسط خانم دكتر و گروهش است و حالا بايد اين را به گونهاي براي تماشاچي بگوييم كه پيگير شود و قصه را دنبال كند. به اوج و فرودهاي قصه بايد بهدرستي پرداخته ميشد و همينطور ماجراهاي فرعي، و نكته مهم ديگر كه در تمام مراحل بايد به آن توجه ميشد، شخصيتهاي قصه بودند. در حقيقت بايد پرداخت آنها قابل باور و درست ميبود.مرحله انتخاب بازيگر خيلي مهم و سخت است، چرا كه بازيگران اكثرا وقتشان پر بود. چيزي كه مد نظر داشتم اين بود كه به نوعي از كليشه پرهيز كنم و به نوعي بازيگراني را داشته باشم كه كمتر در تلويزيون ديده ميشوند.• چقدر روي اين مسئله و مشكلات بيماران هموفيلي تحقيق كرديد؟تحقيق اصلي را فيلمنامهنويسان ميبايست انجام ميدادند كه اين كار انجام شد و قصه هم نوشته شد. همان تحقيقات است كه قصه را واقعي ميكند و به دور از واقعيت نيست. زماني كه خواستم كاركنم به همان نسبت كه قصه تازگي داشت به همان نسبت هم جاهايي از قصه برايم گنگ بود و لازم بود كه درباره آن تحقيق كنم كه اصل ماجراي فاكتور 8 به چه شكل است؟
و... اين جزئيات را بايد ميدانستم و بعد وارد كار ميشدم. اين كار را در فاصلهاي كه تا زمان شروع فيلمبرداري داشتم انجام دادم چيزي كه لازمه كار خود من بود. با مراكزي كه با اين موضوع و فاكتور8 مرتبط بودند، مسئولان و پزشكان صحبت كردم، با كساني كه ساخت دارويي را براي اولين بار در ايران شروع كرده بودند و اين مشكلات را از سر گذرانده بودند، جلسات متعددي داشتيم.سعي كرديم تحقيقات را كامل كنيم تا غريبه با اين فضا نباشيم اين كار هم انجام شد. بهدليل مضمون سريال ميدانستيم كه از زواياي، كاملا كارشناسانه به اين موضوع علمي و پزشكي نگاه خواهد شد.• پس ميشود گفت كه بيش از 50 درصد از كار براساس واقعيت است؟ مبنا به اين شكل است كه فاكتور 8 در ايران ساخته نميشود و وارد كشور ميشود و طبيعي است كه مشكلاتي در اين زمينه بهوجود آيد. در جريان اين امر هستيم كه قصد اين هست كه فاكتور8 در ايران ساخته شود و تحقيقات ادامه دارد.ضمن اينكه داروهايي داريم كه مانند فاكتور 8 وارد ميشد ولي در ايران متخصصان اين امر روي اين موضوع كاركردند و دارو را به مرحله توليد رساندند و خودكفا شدهايم مانند داروي اماس. كه اين مهم را خانم دكتر حامديفر (كه بهعنوان مشاور در كنار ما حضور داشتند) و همكارانشان به سرانجام رساندند.• چرا در قصه از همان ابتدا آدمهاي خوب و بد از هم تفكيك ميشوند و به نوعي دستتان از همان ابتدا رو ميشود ضمن اينكه چرا آدمهايي كه در كار تجارت هستند بيشتر نقش منفي را بهخود اختصاص دادهاند؟اين تفكيك به اينگونه كه شما ميگوييد آشكار نيست و به اين سادگي كه شما ميگوييد دستمان را رو نكردهايم. فكر ميكنم بايد همه سريال را ببينيد.اما در مورد كار تجارت و نقش منفي بايد بگويم كه اصولا وقتي ورود كالايي مانند دارو با محدوديتهايي همراه است، قاچاق هم شكل ميگيرد و ما در اين اينجا اشاره به آدمهايي داريم كه از اين شرايط و موقعيتها سوءاستفاده ميكنند.• چرا با وجود اينكه سعي شده در اين سريال قالبهاي تلويزيوني به نوعي شكسته شود، با توجه به نوع كار شما كه بيشتر سينما بوده، اما ريتم اين سريال در قسمتهاي ابتدايي سريال كند است؟من اين طور فكر نميكنم و بيشتر دوستان بر اين عقيده هستند كه در قياس با سريالهاي ديگر هم در قصه و هم در اجرا كار ريتم تندي دارد.جاهايي از قصه ايجاب ميكند كه يك آرامشي وجود داشته باشد و يك جاهايي به ريتم تندي ميرسيم كه ميطلبد؛ مهم اين است كه تماشاچي آن ارتباط را با قصه برقرار كند.
• انتخاب بازيگران كار به چه نحو بود شما بيشتر از بازيگراني استفاده كرديد كه از اهالي تئاترهستند؟مرحله انتخاب بازيگر خيلي مهم و سخت است، چرا كه بازيگران اكثرا وقتشان پر بود. چيزي كه مد نظر داشتم اين بود كه به نوعي از كليشه پرهيز كنم و به نوعي بازيگراني را داشته باشم كه كمتر در تلويزيون ديده ميشوند.ملاك اين بود كه افرادي انتخاب شوند كه به نوعي براي تماشاگر تازگي داشته باشند. يكي از عواملي كه هميشه ميتواند باعث موفقيت يك كار باشند، بيشك انتخاب درست و مناسب بازيگر است كه هيچوقت كار سادهاي نيست. بهخصوص در يك كار پرپرسوناژ، من تمام تلاشم را كردم تا به يك تركيب تازه و مطلوب برسم.• با توجه به سطح سليقه مخاطب و سريالهاي خارجي كه در اين زمينه توليد و پخش ميشوند، چقدر احساس كرديد كه جاي چنين سريالي در تلويزيون خالي است؟به نوعي مردم از قصهها و فضاهاي تكراري خسته شدهاند و وقتي با چنين فضا و قصهاي كه تازه و جديد است مواجه ميشوند از آن استقبال ميكنند. اين پيشبيني را ميكردم كه مردم استقبال كنند چرا كه فرض و عقيدهام بر اين بود كه فضاها تكراري شده است.پس موضوع اول ايناست كه قصه تكراري نباشد اما براي موفقيت يك كار اين كافي نيست. در ادامه بازيگراني كه انتخاب ميشوند، فضاهايي كه ساخته ميشود و اجرايي كه ميشود، اهميت دارد تا بتوانيم يك كار متفاوت انجام بدهيم.منبع : همشهريتنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]