تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه در هر كس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833538541




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تلويزيون - متهم به دام مامور بدرقه افتاد


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: تلويزيون - متهم به دام مامور بدرقه افتاد


تلويزيون - متهم به دام مامور بدرقه افتاد

الميرا حصاركي:سعيد سلطاني، كارگردان تلويزيون، فيلم‌هاي طنز را در عين جذابيت و ارتباط گرفتن سريع با مخاطب، داراي كاركرد انتقال مفاهيم اساسي زندگي به مخاطب دانست. سعيد سلطاني، كارگردان سريال طنز مامور بدرقه كه در ماه رمضان از طريق شبكه تهران پخش مي‌شود، در گفت‌وگو با خبرگزاري‌ها، مهم‌ترين پيام اين سريال را حس وظيفه‌شناسي مي‌داند. سلطاني گفت: فيلم‌ها و برنامه‌هاي طنز در شكل ساختاري خود به جذابيت و ارتباط با مخاطب اهميت بسياري داده و سريع و راحت مي‌تواند در انتقال پيام عمل كند. او خاطر نشان كرد: انتقال مفاهيمي ساده همچون وفاداري، اعتقاد و عشق به انسان‌هاي ديگر، نوعدوستي نسبت به همه افراد بشر در قالب نمايش بسيار آسان‌تر، عميق‌تر و تاثيرگذارتر از ساير اشكال هنر است. سلطاني يادآور شد: به اعتقاد من، نمايش‌هاي سرگرم‌كننده، صدمه‌اي به روحيه و بدنه اصلي جامعه نمي‌زند و با زبان سرگرم‌كننده و طنزآميز خود مفاهيم تازه و مهمي را در بردارد. اين كارگردان تلويزيون، با اشاره به فيلم ليلي با من است كه داراي درونمايه‌هايي از طنز است، گفت: اين فيلم به‌رغم طنز بودن، حاوي مسائل معنوي براي مخاطب است. او ادامه داد: اهميت اين فيلم در تازگي و زاويه جذاب و جديد آن بود كه در حقيقت اين فيلم يك نقطه عطف به‌شمار مي‌رود، چرا كه از منظري وارد شد كه كسي تا آن زمان كار نكرده بود و به‌راحتي توانست با مخاطبان خود رابطه برقرار كند. يكي از خاصيت‌هاي مهم آثار نمايشي، اين است كه با هر زباني و براي تمام مخاطبان بيان مي‌شود و با مضمون معناگرا كار خود را انجام داده و با مخاطب ارتباط برقرار مي‌كند.

به نظر مي‌رسد امسال سال سختي براي رضا عطاران و تيمش باشد! سريال مامور بدرقه به كارگرداني سعيد سلطاني مضموني طنز دارد كه امسال به عنوان آخرين سريال ماه رمضان از شبكه پنج پخش مي‌شود. سال پيش سعيد سلطاني سريال «شكرانه» را رهبري كرده بود كه متاسفانه با استقبال مردم روبه‌رو نشد اما به نظر مي‌رسد امسال با داستاني خوب كه طرح اوليه‌اش را خشايار الوند نوشته و نويسنده‌اش امير عباس پيام است، سريال مناسبتي ساخته تا تجربه سال پيشش را به فراموشي بسپارد. يك تيم خوب بازيگري و يك قصه كميك خوب و يك تيم بدون استرس و ناراحتي همه از عواملي به حساب مي‌آيند تا يك سريال خوب تقديم مردم كنند و آنها را براي ساعتي از اندوه و ناراحتي دور كنند. سيروس گرجستاني، بهاره رهنما، جواد رضويان، مهرانه مهين‌ترابي و... همه از جمله بازيگراني هستند كه در «مامور بدرقه» بازي مي‌كنند.

سر خياباني كه به لوكيشن منتهي مي‌شود غلغله است، از همان سر كوچه كه وارد مي‌شوي روي تك‌تك تير برق‌ها با يك فلش محل تحويل كارت را نشان مي‌دهد و درست خانه چسبيده به لوكيشن اصلي محل تحويل كارت‌هاست. نزديك‌تر كه مي‌شوم انبوه مردم را مي‌بينم كه از سر و كول همديگر بالا مي‌روند و نكته عجيب بچه‌هاي زيادي است كه مثل گربه بين زمين و آسمان آويزان هستند بعد از كمي دقت در صحبت بين مسوول محترم و مردم تازه مي‌فهمم اينجا (مهدكودك) تست هوش مجاني از بچه‌ها مي‌گيرند و البته خودتان مي‌توانيد تصور كنيد كه داد و بيداد اين روزها معمولا چاشني هر صفي است، مي‌خواهم وارد ساختمان شوم كه توضيح مي‌دهند در بغل! بي‌توجه راهم را ادامه مي‌دهم بالطبع جلويم را مي‌گيرند، اما وقتي توضيح مي‌شنوند كه براي گرفتن گزارش آمده‌ام، شرمنده توضيح ‌مي‌دهد كه از صبح قريب به 100 نفر رفتند تو و متوجه اشتباه شدند و برگشتند. خب خيلي طبيعي به نظر مي‌آيد وقتي كسي از دور انبوه مردم را مي‌بيند براي خودش روزنه اميدي درست مي‌كند كه شايد آنجا هم كارشان انجام شود. بالاخره از در كه وارد مي‌شوم اولين چيزي كه توجهم را جلب مي‌كند پارچه كلفت مشكي‌اي است كه جلوي در شيشه‌اي آويزان كرده‌اند، به نظر مي‌رسد زمان قصه در شب اتفاق مي‌افتد! وارد كه مي‌شوم تازه مي‌فهمم كه آن مجموعه از مردمي كه جلوي خانه بغلي قطار شده بودند چه دردسر بزرگي براي گروه فيلمبرداري به خصوص صدابردار درست كرده‌اند! هر كس گوشه‌اي نشسته و به فكر اين است كه چطور ممكن است آن حجم از صدا را ناديده گرفت. لوكيشن خانه آصف برقچي، استوار نيروي انتظامي است كه نقشش را سيروس گرجستاني بازي مي‌كند، نقش يك پليس نزديك به بازنشستگي و البته دست و پا چلفتي! چون هر مجرمي كه دستش مي‌دهند برود تحويل دهد، از دستش در مي‌رود و خط داستان ماجرا را كامل مي‌كند. سال پيش سيروس گرجستاني نقش متهم بي‌گناهي را داشت كه از دست «مامور بدرقه» مي‌گريخت و امسال نقش خود مامور بدرقه را دارد كه متهمان از دستش فرار مي‌كنند. يك خانه قديمي دو طبقه كه البته فقط‌ طبقه پايين لوكيشن محسوب مي‌شود و بالا اتاق گريم و... است. برنامه تمام سكانس‌هايي كه قرار است امروز برداشت شوند را روي ديوار چسبانده‌اند، كار از ساعت 12 آفيش خورده و كليد كار از 5/2 است و همان‌طور كه حدس زده بودم، داستان در شب اتفاق مي‌افتد و همه داخلي‌اند. طبقه بالا كه مي‌رويم بهاره رهنما، محسن طنابنده و مهرانه مهين‌ترابي حضور دارند و به نظر مي‌رسد هنوز كار شروع نشده، با هم گپ مي‌زنند، هنوز نشسته‌ام كه سيروس گرجستاني كله‌اش را از در وارد مي‌كند و بدون اينكه به گروهي كه حضور دارند سلام كند، مي‌رود! يكي از بچه‌هاي پشت صحنه مي‌گويد به ‌نظر مي‌رسد كه متنش را حفظ نكرده باشد، كسي نزديكش نشود! فكر نمي‌كنم كه اخطار جدي باشد جلو مي‌روم كه ‌ گپي كوتاه با او بزنم كه با بد خلقي هر چه تمام‌تر مي‌گويد نه! سعيد سلطاني از دور نگاه مي‌كند و مي‌گويد «يك خرده بگذرد بهتر مي‌شود، متن‌هايش را نخوانده، استرس دارد.»به اين فكر مي‌كنم پس چرا اينقدر خونسردانه و با لبخند با قضيه مواجه مي‌شود؟ تازه مي‌فهمم كه اگر يك كارگردان استرس و ناراحتي به بازيگر منتقل نكند چقدر كارش جلو مي‌افتد. تمايلي به صحبت كردن در مورد كار ندارد و دوست دارد كه اول چند قسمتي از كار پخش شود و بعد راجع به خوب يا بد بودنش صحبت كند. شايد به اين خاطر است كه خيلي از ساختن سريال‌هاي مناسبتي دل خوشي ندارد. شكرانه سال پيش بين كارهاي بسيار خوب محو شده بود و ساعت پخشش خيلي زمان خوبي نبود و اينكه خيلي با مخاطب ارتباط برقرار نكرد، اما به نظر مي‌رسد كه امسال مامور بدرقه يكي از سريال‌هاي پر طرفدار است و شوخي‌ها و بازي‌هاي خوب با يك داستان خوب به دل مردم نشسته است. براي بهاره رهنما كه نقش مهشيد دختر استوار را بازي مي‌كند و مثل تمام دختران ايراني در آرزوي ازدواج است، چند فاكتور خيلي مهم وجود دارد كه كاري را قبول كند يا نه. «اولين و مهم‌ترين فاكتور فيلمنامه و داستان ماجراست» و حدسمان در مورد اينكه حتما اين كار فيلمنامه خوبي داشته درست از آب در مي‌آيد. «وقتي نقش به من پيشنهاد شد حدود هشت قسمت از كار نوشته شده بود و به شخصه قصه را دوست داشتم، علاوه بر فيلمنامه هم آقاي سلطاني و هم آقاي عفيفه جداً كارهاي موفق زياد داشتند و تركيب‌شان با هم حتما كار موفقي از آب در مي‌آيد.» نكته بعدي را امير عباس پيام نويسنده سريال مي‌داند، «نويسنده جواني است كارهايش آنطور به چشم نيامده است ولي اين كارش به نظرم روي داستان خوبي استوار بود، بعد هم كه نقش مهشيد مطرح مي‌شود كه من بازي مي‌كنم و معمولا نقش يك پل ارتباطي است بين نويسنده و كارگردان چون متن‌ها همزمان نوشته مي‌شود اين فرصت را دارم كه راجع به نقش فكر كنم و براي پيش بردنش پيشنهاد بدهم.» از پايين صدايش مي‌كنند براي تمرين و بعد هم بروند براي ضبط، ديالوگ‌ها يك بار با او چك مي‌شود، قرار است يك صحنه تلفني را بازي كند آن سوي خط جناب سرواني است كه به تازگي از طرف مهشيد ارتقاي درجه گرفته است و صحبت از دستگير كردن يك دزد است و باقي ماجرا، اولين نكته اين است كه قبل از شروع تمرين، تلفن براي لحظه‌اي از دست او نمي‌افتد و كمي مشكل‌ساز مي‌شود، بعد از بازي كردن در «دايره زنگي» و سريال «مرد هزار چهره» خيلي از كارگردان‌ها به توانايي بازي او پي‌بردند بعيد نيست كه در آينده‌‌اي نزديك چهره او را بيشتر در سينما و تلويزيون شاهد باشيم، دومين نكته قابل توجه اين است كه به جز كارگردان و البته فيلمبردار ديگر كسي حواسش به تمرين تلفني بهاره رهنما نيست، مسوول صدابردار با التماس مي‌گويد در را ببنديد و خلاصه اينكه هر كسي كار خودش را انجام مي‌دهد جالب‌تر اينكه مهشيد به دنبال كسي مي‌گردد كه صداي آن طرف خط را برايش در بياورد. هر بار كه مي‌خواهد فرد مورد نظر عوض مي‌شود، اين هم خودش يكي از دردسر‌هاي صدا‌بردار است كه هنگام مونتاژ كارهاي حرفه‌اي اين صداها را به درستي در فيلم جا بدهد. بعد از يكي دو بار تمرين ضبط شروع مي‌شود و طبق معمول يك آقايي داد مي‌زند همگي ساكت، ضبط مي‌شود، سه دو يك. قبل از اينكه حتي تمرين كردن را شروع كنند كارگردان با او راجع به چگونگي ايستادنش مشورت مي‌كند و بهاره رهنما قبول مي‌كند، او از آن دسته از بازيگراني است كه ارتباط برقرار كردن با نقش برايش خيلي مهم است. در نقش‌هاي موفقي كه اين چند ساله داشته تجربه‌هاي اين‌چنيني زياد داشته: «سر كار زيرزمين، آقاي بذرافشان بازيگري كه نظر بدهد و حسابي براي ساختن نقش قاطي بشود را دوست داشت و كلا خيلي كم پيش آمده كه از اين قضيه استقبال نشود، اما من اصلا اين سيستم را نمي‌فهمم كه كار بايد به عين بازي شود اما خب، خيلي از كارگردان‌ها هم هستند كه دوست ندارند با من كار كنند چون در نهايت امضاي كارگرداني آنها پاي فيلم و سريال مي‌خورد. » اما سعيد سلطاني از آن دسته از كارگردان‌هاي خشك و يك دنده محسوب نمي‌شود: «كار با آقاي سلطاني خيلي خوب و راحت است و آرامشي كه نسبت به كار دارد را هم به بازيگر منتقل مي‌كند و اينكه خيلي براي بازيگر احترام قائل است و اصلا فكر نمي‌كند كه كارگردان تنها كسي است كه بايد نظر بدهد، متاسفانه اين تصور غلطي است كه در ذهن بعضي كارگردان‌هاي ايراني است كه كارگردان تنها كسي است كه در گروه تصميم گيرنده است ولي ايشان در مورد خيلي چيز‌ها با بچه‌ها صحبت مي‌كند و بعد تصميم مي‌گيرد كه در داستان لحاظش كند. بهاره رهنما شروع به بازي كردن مي‌كند، اينجاست كه تازه برايم قابل درك مي‌شود كه بازيگري خيلي كار ساده‌اي نيست، بهاره رهنما با تلفن صحبت مي‌كند صدابردار با بوم صدا بالاي سرش ايستاده و هر جا مي‌رود دنبالش مي‌آيد و مسوول نور يك تابلو چوبي كه كلي آلومينيوم رويش چسبانده‌اند را زيرش گرفته تا نور مناسب باشد، با اين همه شرايط سخت و گرما(هنگام ضبط كولر خاموش مي‌شود و مطمئنا در‌ها بسته) سيروس گرجستاني همراه محسن طنابنده در طبقه بالا تصميم مي‌گيرند كه ديالوگ‌هايشان را با هم تمرين كنند، هرچه همه چشم، ابرو، و اشاره دست و پا مي‌دهند تاثيري ندارد و پيام سكوت به آنها نمي‌رسد اما گويا از خوش‌شانسي‌شان است كه صحبت كردن آنها خللي به صدابرداري وارد نكرده است. مسوولان نور و صدا، صدا‌هاي اضافه يك طرف تمام عوامل پشت صحنه كه تك‌تك روي پله‌ها نشسته‌اند يك طرف ديگر، هيچ مخاطبي ممكن نيست بفهمد كه آن سوي دوربين چه خبر است و اين صحنه چطور گرفته شده! كمي از بد خلقي سيروس گرجستاني كم شده است و مزه مي‌پراند و همه را به خنده مي‌اندازد. كمي استراحت براي بازيگران اعلام مي‌شود و نوبت كار براي طراحان صحنه و گريم، مهرانه مهين‌ترابي نقش زن آصف يك زن خانه‌دار كه همسر استواري است كه پيچ و مهره‌هايش شل است! و آنقدر بي‌دست و پاست كه وقتي مجرمي را تحويلش مي‌دهند، از دستش در مي‌رود و اين همه ماجرا را درست مي‌كند. مهرانه مهين‌ترابي از كار با سعيد سلطاني لذت مي‌برد و مي‌گويد: «هميشه دوست داشتم با آقاي سلطاني كار كنم، دو سه بار هم پيشنهاد داشتم اما متاسفانه جور نشد كه باهاشون همكاري داشته باشم، اما خب بخت يار شد و توانستم باهاشون كار كنم.» نوبت به سكانسي مي‌رسد كه استوار آصف (سيروس گرجستاني) و افشين(محسن طنابنده) با هم طبقه بالا تمرين مي‌كردند، هنوز عوامل فيلم در رفت و آمدند و آنها به تمرين خود ادامه مي‌دهند، افشين كه نقشش خواستگار مجرم مهشيد است، چهار زانو روي مبل نشسته و استوار هم بغلش. اگر دنيا را هم آب ببرد آنها به تمرينشان ادامه مي‌دهند چون اصلا حواسشان نيست كه مي‌گويند ضبط مي‌شود. در ديالوگ‌ها جايي است كه استوار مهشيد را صدا مي‌كند و بهاره رهنما هم ناخودآگاه مي‌گويد بله؟ و سيروس گرجستاني خيلي جدي مي‌گويد«با تو نيستم.» در اين بين سيروس گرجستاني بين ديالوگ‌هايش يك كلمه «آچمز» دارد كه خيلي به گفتنش ابراز علاقه مي‌كند و يك كلمه در ميان مي‌گويد آچمز! بالاخره نور و سايه درخت و تمام مشكلات صحنه حل مي‌شود؛ يكي به جاي اينكه با تخته مربوطه روي هم بزند و بگويد حركت با دست‌هايش به هم مي‌زند و با سرعت هر چه تمام‌تر از جلوي دوربين محو مي‌شود. ضبط شروع مي‌شود و بعد از رد و بدل شدن جملات اوليه، استوار يك حركت في‌البداهه مي‌آيد و گردن افشين 360 درجه مي‌چرخد و پشت صحنه مي‌زنند زير خنده. از در كه بيرون مي‌زنم هنوز جمعيت بچه به دست جلوي درب مهد كودك تجمع كرده‌اند و سناريو آنها ادامه دارد، كار به بلندگو رسيده و مسوول محترم آدرس اينترنتي را اعلام مي‌كند كه روز امتحان مشخص مي‌شود و به اين فكر مي‌كنم كه چقدر دوباره كار تعطيل مي‌شود تا مردم بروند سر خانه و زندگي‌شان و شب بنشينند «مامور بدرقه» ببينند.
 دوشنبه 18 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن