واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: "اسرائیل" به روایت تروریست های اسرائیلییکی از اعضای اسبق جوخه مرگ ارتش اسرائیل سکوت خود را شکست تا از چگونگی انجام ترور ها سخن بگوید. این نخستین بار است که روش موساد در انجام قتل های از پیش هدف گیری شده از درون تشریح می شود. این عضو سابق، در گفت وگو با خبرنگار ایندیپندنت از نقش خود در کمینی می گوید که در آن به جز دو نیروی نظامی فلسطینی که هدف اصلی بودند دو رهگذر نیز کشته شدند.
این عملیات کمی بیش از هشت سال پیش در سال های آغازین انتفاضه به وقوع پیوست و اکنون جزء خاطرات تلخی است که ذهن این سرباز را می آزارد. پیش از این او حتی به والدینش نیز چیزی در مورد این عملیات که آن را «نخستین ترور رودررو بعد از انتفاضه» می خواند و نقش خود در آن نگفته بود. با بالا گرفتن موج انتفاضه این شیوه از ترور کم کم به روشی عادی و همیشگی برای ارتش اسرائیل تبدیل شد خصوصاً در غزه که کم کم دستگیری مبارزان فلسطینی در آن نسبت به کرانه باختری دشوارتر و دشوارتر می شد. از عمده ترین این ترورها می توان به ترور رهبران حماس از جمله احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی در سال 2005 و همچنین ترور سعید صیام در یکی از حملات وحشیانه اخیر اشاره کرد.اما علاوه بر اینها هدف قرار دادن نیروهای غیرعالی رتبه حماس در کوچه و خیابان نیز به صورت رویه یی وحشیانه در آمده که به شهادت بسیاری از مردم عادی نیز می انجامد.حادثه ای که این سرباز اسبق تشریح می کند شاید در مقایسه با فاجعه یی که در غزه روی داد و جان بیش از 1200 فلسطینی را گرفت جزیی به نظر برسد. شاید این ترور و تاثیرات آن با توجه به آنچه در خاک فلسطین پس از آن روی داده است به کل فراموش شده باشد اما این حادثه و حوادثی از این دست چنان که انجمن سربازان اسبق اسرائیلی گزارش می کند سخت در خاطر این سربازان نقش بسته است؛ بسیاری از آنها اکنون پس از سال ها می اندیشند که طی سال های خدمت شان در ارتش اسرائیل با فلسطین، مردمش و خاکش چه ها کرده اند. هیچ یک از این دو نفر تصوری از تله ای که تروریست های اسرائیلی برای آنها تدارک دیده بودند، نداشتندانجمن مذکور در حال گردآوری گزارش ها و شرح حوادث، جنایات و ترورهایی است که سربازان اسرائیلی در دوران خدمت خود انجام داده اند و به طور مستقیم سیاست های ارتش و دولت رژیم صهیونیستی برای غصب سرزمین اسرائیل را هدف گرفته است و روش ارتش در انجام ترورهای سازماندهی شده را به باد انتقاد می گیرد.سربازی که حاضر شد با ایندیپندنت مصاحبه کند نامش را فاش نکرد زیرا در صورت شناخته شدن ممکن است به سادگی به علت انجام عملیات تروریستی مورد تعقیب مراجع بین المللی قرار بگیرد. او اکنون 30 ساله است و به عنوان یک شهروند عادی در پایتخت سرزمین اشغالی زندگی می کند. او توضیح می دهد که ظاهراً به آنها گفته شد مسوول تعقیب و دستگیری هدف ها هستند و تنها در صورتی که هدف مسلح باشد و قصد تیراندازی داشته باشد مجاز به تیراندازی هستند.
در حالی که در واقع تمام آموزش ها مربوط به چگونگی ترور هدف ها بود در نهایت گروه در نوامبر سال 2000 به محل ماموریت شان در غزه منتقل شدند. هدف نخست گروه ترور یکی از نیروهای فلسطینی به نام جمال عبدالرزاق بود که به همراه راننده اش عازم خان یونس بود. هیچ یک از این دو نفر تصوری از تله ای که تروریست های اسرائیلی برای آنها تدارک دیده بودند، نداشتند. جاده شمال به جنوب صلاح الدین در غزه دارای ایستگاه های بازرسی اسرائیلی است در نتیجه عبدالرزاق و همراهش از دیدن سربازان مسلح اسرائیلی تعجبی نکردند اما از این موضوع بی خبر بودند که سربازان ایست بازرسی، در واقع نیروهای آموزش دیده نیروی هوایی ارتش رژیم صهیونیستی هستند و در میان شان دو تک تیرانداز حرفه ای نیز هست.به گزارش روزنامه اعتماد،عبدالرزاق حتی پیش از خروج از خانه اش در رفح نیز توسط سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی تحت نظر قرار داشت و این رژیم به کمک جاسوسانش از تمامی حرکات او مطلع بود، حتی اینکه صبح پیش از ترک خانه اش چقدر قهوه نوشیده است.دستور از اتاق جنگ می آمد و همه فرماندهان عالی رتبه در صدور آن نقش داشتنداین سرباز سابق می گوید؛ «ما می دانستیم آنها داخل ماشین اسلحه ندارند و گمان می کردیم تنها بنا است آنها را دستگیر کنیم.» اما ناگهان در آخرین لحظه دستور تغییر کرد؛ «به ما گفته شد به محض رسیدن به او مهلت ندهیم و آن هنگام بود که فهمیدیم این عملیات در واقع یک عملیات ترور بوده است.» دستور از اتاق جنگ می آمد و همه فرماندهان عالی رتبه در صدور آن نقش داشتند. تا لحظات آخر جز صادرکنندگان فرمان کسی نمی دانست ماشین بزرگی که کنار ایست بازرسی پارک شده پر از سربازانی است که بناست اگر اتفاقی افتاد وارد عمل شوند.آنچه اتفاق افتاد این بود که اتومبیلی که بنا بود راه اتومبیل عبدالرزاق و همراه او را سد کند تا سربازان وارد عمل شوند کمی زود حرکت کرد و در نتیجه، جز اتومبیل هدف راه یک تاکسی را نیز سد کرد. تاکسی حامل دو شهروند عادی بود؛ یک نانوای 29 ساله و دانشجوی 22 ساله یهودی که قصد داشتند به خان یونس بروند و برای پختن نان سوخت بخرند.درست در لحظه رسیدن اتومبیل ها، این سرباز می گوید؛ «به محض رسیدن ماشین ها تمام بدن من شروع به لرزیدن کرد. این نخستین باری بود که به یک هدف واقعی شلیک می کردم. وقتی اتومبیل ها نزدیک شدند دیدیم که دو تا هستند و کسی فرمان «آتش» را صادر کرد. همه شلیک کردند. طی پنج ثانیه همه بی امان به سمت آنها شلیک می کردند. من عبدالرزاق را در دوربین اسلحه خودم می دیدم. درست 11 گلوله به طرف سرش شلیک کردم. چرا؟ من می توانستم تنها یک گلوله شلیک کنم.» بعد از صدور فرمان توقف گلوله باران، هر دو اتومبیل سوراخ سوراخ شده بودند و هیچ کس در آنها زنده نبود، حتی آن دو نفری که بر حسب تصادف در حال عبور بودند.بعد از انجام عملیات بود که فرمانده نزد ما آمد و پیام تبریک و تشکر نخست وزیر و وزیر جنگ را برای ما آورد. آنها این عملیات تروریستی را به لحاظ سیاسی موفقیت بسیار بزرگی برای خودشان به شمار می آوردند. هیچ کس حتی به کشته شدن آن دو رهگذر فکر نکرد و بابت آن متاسف نشد. هنگامی که سایر مراجع به این ترور وحشیانه عکس العمل نشان دادند، سرنشینان تاکسی به سرعت مبارزان مسلح معرفی شدند.این حمله، آغازی بر رواج ترورهای وحشیانه رژیم صهیونیستی در خاک فلسطین بود. منبع: سایت فرهنگ انقلاب اسلامی، تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]