تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830302537




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شاد زی ای کودک شیرین من


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شاد زی، ای کودک شیرین مندو شعر از سیمین بهبهانی: 
مناره مسجد
                        اذان  در پس آن قله های نیلفام شد نهان خورشید با آن دلکشی شام بهت آلود می اید فرود همره حزن و سکوت و خامشی راست گویی در افق گسترده اند مخمل بیدار و خواب آتشی نقش های مبهمی آمد پدید روز و شب در یکدگر آمیختند آتش انگیزان مرموز سپهر هر کناری آتشی انگیختند ابرها چون شعله ها و دودها سر به هم بردند و در هم ریختند می رباید آسمان لاله رنگ بوسه ها از قله ی نیلوفری زهره همچون دختران عشوه کار  می فروشد نازها بر مشتری بی خبر از ماجرای آسمان  می کند با دلبری خنیاگری
گنبد
سروها و کاج های سبزگون ایستاده در شعاع سرخ رنگ سبز پوشان کرده بر سر ، گوییا پرنیانی چادر سرخ قشنگ سوده ی شنگرف می پاشد سپهر بر سر کوه و درخت و خاک و سنگ مسجد و آن گنبد میناییش چون عروسی با حیا سرد و خموش در کنارش نیلگون گلدسته ها همچو زیبا دختران ساقدوش در سکوت احترام انگیز شام بانگ جان بخش اذان اید به گوش این صدا پیغام مهر و دوستی است قاصد آرامش و صلح و صفاست گوید : ای مردم !‌ به جز او کیست ؟ کیست آن که می جویید و پنهان در شماست ؟ هرچه خوبی ، هر چه پاکی ،‌ هرچه نور اوست  آری اوست  ای او ... خداست                     جامه ی عید
سنبل
سرخوش و خندان ز جا برخاستم خانه را همچون بهشت آراستم شمع های رنگ رنگ افروختم عود و اسپند اندر آتش سوختم جلوه دادم هر کجا را با گلی نرگسی یا میخاکی یا سنبلی کودکم آمد به برخواندم ورا جامه های تازه پوشاندم ورا شادمان رو جانب برزن نهاد تا بداند عید، یاران را چه داد ساعتی بگذشت و باز آمد ز در همچو طوطی قصه ساز آمد ز در گفت: «مادر! جامه ام چرکین شده قیرگون از لکه های کین شده بس که بر او چشم حسرت خیره شد رونقش بشکست و رنگش تیره شد هر نگاه کینه کز چشمی گسست لکه یی شد روی دامانم نشست از حسد هر کس شراری برفروخت زان شرر یک گوشه از این جامه سوخت
حسرت
مانده بر این جامه نقش چشمشان کینه و اندو ه و قهر و خشمشان» گفتمش: «این گفته جز پندار نیست» گفت : « مادر! دیده ات بیدار نیست جامه تنها نه که جان فرسوده شد بس که با چشمان حسرت سوده شد از چه رو خواهی که من با جامه یی افکنم در برزنی هنگامه یی جلوه در این جامه آخر چون کنم کز حسد در جام خلقی خون کنم شرمم اید من چنین مست غرور دیگران چون شاخه ی پاییز، عور همچو ماهی کش نباشد هاله یی یا چو شمعی کو ندارد لاله یی بر تنم این پیرهن ناپک شد چون دل غمدیدگان صد چک شد یا مرا عریان چو عریانان بساز یا لباسی هم پی آنان بساز!» این سخن گفت و در آغوشم فتاد ککلش آشفت و بر دوشم فتاد
گل
اشک من با اشک او آمیخت نرم بوسه هایم بر لبانش ریخت گرم گفتمش:« آنان که مال اندوختند از تو کاش این نکته می آموختند کاخشان هر چند نغز و پربهاست نقش دیوارش ز خشم چشم هاست گر شرابی در گلوشان ریخته حسرت خلقی بدان آمیخته شاد زی، ای کودک شیرین من از رخت باغ و گل و نسرین من! از خدا خواهم برومندت کند سربلند و آبرومندت کند لیک چون سر سبز، شمشادت شود خود مبادا نرمی از یادت شود گر ترا روزی فلک سرپنجه داد کس ز نیرویت مبادا رنجه باد!»تهیه و تنظیم:زهره سمیعی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 444]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن