واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نگاهی به داستان «انجمن شاعران مُرده»
اشاره:داستان انجمن شاعران مُرده كه در بطن خود نگاهی زنده به پدیده ی مرگ به همراه دارد توسط اچ. كلاین بام و بر اساس فیلمنامهای از «تام شولمن» در سال 1989 نوشته شده است.بر اساس این كتاب؛ فیلمی نیز توسط پیتر ویر در امریكا ساخته شده است كه از نظر تجاری و نیز هنری موفقیتهایی كسب كرده است و ضمناً موسیقی تأثیرگذار موریس ژار هم در این موفقیت بیتأثیر نبوده و فیلم ساختهشده جوایزی همچون اسكار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی و همچنین جایزة سزار بهترین فیلم خارجی را از آن خود كرده است. نوشتار حاضر نگاهی است گذرا به مضامین تأملبرانگیزی كه در طول داستان یادشده با آن رودررو هستیم.انجمن شاعران مرده «...ما خوراك كرمها هستیم، چون ما انسانها تعداد محدودی بهار و تابستان و خزان رو تجربه میكنیم. گو اینكه باور كردنش دشواره، اما یه روزی هیچكدام از ما دیگه نفس نخواهیم كشید؛ جسممون سرد خواهد شد و خواهیم مُرد!»«آیا شاعران مُرده در بهشت جای دارند. در جایی بهتر از زمینی كه انسان در آن زندگی میكند؟»این عبارت از شاعری به نام جان كیتس است كه نام داستان از آن گرفته شده است.داستان این رمان در سال 1959 و در امریكا میگذرد. خانوادهها برای اطمینان از پذیرفته شدن پسرانشان در مجموعه دانشگاههای IVY League (شامل هاروارد، پرینستون و...) آنها را در دبیرستانی به نام ولتون ثبتنام میكنند. در این دبیرستان قوانین خشك و سختگیرانهای اجرا میشود و اساسنامة آن بر چهار شعار استوار است: «سنت»، «افتخار»، «انضباط» و «سرفرازی».ماجراهای رمان در صدمین سال تأسیس دبیرستان ولتون واقع شده است. آقای نولان (مدیر سختگیر مدرسه) در گردهمایی شاگردان و والدینشان در شروع سال تحصیلی، جان كیتینگ را، كه خود زمانی در همانجا درس میخوانده بهعنوان معلم جدید ادبیات انگلیسی مدرسه معرفی میكند.معلم جدید قواعد ثابت و یكنواخت مدرسه را به هم میریزد. او در اولین روز كلاسش دانشآموزان را به تالار تشریفات مدرسه میبرد. عكس جوانهایی را كه شصت هفتاد سال پیش شاگرد آن مدرسه بودهاند به آنها نشان میدهد و خاطرنشان میسازد كه آنها دیگر زنده نیستند. و بدین ترتیب اولین درس خود را آغاز میكند؛ «مرگآگاهی»:«الان بیشتر اونها خاكِ گُلهای نرگس رو بارور میكنند!» و برای رهایی از فنا و نابودی، كمال بهره بردن از فرصتها را گوشزد میكند: «گُل غنچههای سرخ را كنون كه میتوانی، برچیناما باز زمانِ سالخورده در گذر استو همین گُلی كه امروز لبخند میزند،فردا خواهد مُرد.»(رابرت هریك، شاعر انگلیسی) كیتینگ در ادامه به معنای عبارت اول این شعر در زبان لاتین اشاره میكند: Carpe Diem «دم رو غنیمت بشمارید. زندگیتون رو خارقالعاده كنید.»و منظور شاعر را اینگونه توضیح میدهد:«...ما خوراك كرمها هستیم، چون ما انسانها تعداد محدودی بهار و تابستان و خزان رو تجربه میكنیم. گو اینكه باور كردنش دشواره، اما یه روزی هیچكدام از ما دیگه نفس نخواهیم كشید؛ جسممون سرد خواهد شد و خواهیم مُرد!»انجمن شاعران مُرده زیستن از ژرفای وجود را القا میكند و اینگونه، راه رهایی از نابودی و مرگ را در زندگی آگاهانه میداند: «...هرآنچه را كه زندگی نبود ریشهكن كنم، تا آن دم كه مرگ به سراغم میآید، چنین نپندارم كه نزیستهام.»معلم جدید سعی دارد كه چگونه لذت بردن از زبان و واژهها را به آنان آموزش دهد و آنها را به این نتیجه برساند كه واژگان و اندیشهها، قدرت تغییر جهان را دارند.
«انجمن شاعران مُرده» اسم گردهمایی پنهانی در زمان تحصیل این معلم است كه در آن دختران و پسران به دور از چشم مسئولان مدرسه، در یك غار جمع میشدند و اشعار مورد علاقه خود و یا اشعاری را كه سروده بودند میخواندند و حال دانشآموزان تصمیم میگیرند كه دوباره آن انجمن را بازگشایی كنند. چندی بعد میبینیم كه بچهها از رخوت و انفعال حاكم بر مدرسه و خانواده بیرون میآیند و بر اساس دلبستگیهای خودشان زندگی میكنند. آنان دربارi انجمن شاعران مُرده مطلبی را نیز در نشریه دبیرستان به چاپ میرسانند كه همین موضوع خشم مسئولان مدرسه را برمیانگیزد و از سوی مدیر مدرسه، كه شخصیتی قرون وسطایی و توتالیتر دارد، مورد مؤاخذه قرار میگیرند.درونمایة رمان، تحلیل روشهای مستبدانهای است كه بعضی خانوادهها و مراكز تربیتی بر روحیه فرزندان خود حاكم میكنند و نشان میدهد كه چگونه نوجوانان در مقابل اینگونه خواستههای جابرانه دست به تظاهر میزنند و در نتیجه روابط آنها با اجتماع و جنس مخالف غیر شفاف و تودرتو و غیر صادقانه خواهد بود. معلم جدید در این میان سعی دارد كه دانشآموزان را به ژرف زیستن و به مكیدن جوهر یا عصاره حیات ترغیب كند و این ضربهای است بر روشهای مستبدانه تربیتی دبیرستان ولتون.در جایی از داستان معلم جدید، روی میز میرود تا نگاه تازهای را به اطراف نشان دهد؛ تماشای دنیا از زاویهای دیگر. دانشآموزان را نیز به همین كار تشویق میكند تا مكانی را كه مطمئن رویش ایستادهاند، خودخواسته ترك كنند و زاویه دیدی را كه به سوی دنیا دارند، تغییر دهند. آنگاه بعضی چیزها كوچكتر میشود و بعضی چیزها بزرگتر و این تجربه بینظیری است. عادتهای قدیمی، زندگی بدون تفكر و ابتكار را تثبیت و ذهن انسان را محدود میكنند.دانشآموزان كلاس كیتینگ یاد میگیرند كه مراد خود را از خلافآمد عادت بطلبند و به این باور برسند كه هرچه خلافآمد عادت باشد، قافلهسالار سعادت آنها خواهد بود. برای لحظهای هم كه شده از عادات همیشگی دست میشویند و آنگونه زندگی میكنند كه خودشان میخواهند. ثارو معتقد است كه عمر بیشتر انسانها در یأسی خاموش سپری میشود و این اثر بر آن است كه خوانندگان خود را از تن دادن به چنین زندگی بیحاصلی رهایی بخشد و آنان را به قدم نهادن در راهی جدید ترغیب كند. در جایی از كتاب به نقل از رابرت فراست (شاعر امریكایی) اینگونه آمده است:«در جنگل دو راه پیش رویم بود، و من راهی را برگزیدم كه رهروان كمتری به خود دیده بود، و همین تمام تفاوتها را موجب شد.»آنان با راهنمایی معلم جدید، قواعد خشك و ظاهراً خدشهناپذیر اندازهگیری و ارزشگذاری شعر را كه در كتاب درسیشان آمده است به كناری میگذارند و به لذت بردن از جوهر و ژرفنای گفتار شعرا و نویسندگان میپردازند.
كیتینگ به دانشآموزان خود میگوید كه هیچ حرفی را كه در كتابهای درسی راجع به شعر آمده است نباید جدی گرفت. و در واقع آنها را از تنگنظری پرهیز داده و میخواهد كه همیشه ذهن خود را برای شنیدن و دیدن چیزهای تازه باز بگذارند.او از آنها میخواهد كه رؤیاهایشان را به فراموشی نسپرند و در جهت تحقق آن حركت كنند تا تكرار، سرنگونشان نكند:«هر آن كس كه استوار در جهت رؤیاهایش پیش رود، توفیقی را پیشاوری خواهد دید كه در لحظههای عادی برایش نابیوسیده است...»نیل پری، یكی از دانشآموزان دبیرستان ولتون است كه پدری سختگیر و مقرراتی دارد. پدرش خیال دارد كه از او یك دكتر بسازد و معتقد است كه هیچچیز نباید حواس او را از درس و مشق پرت كند، ولی نیل عاشق نمایش و بازیگری است و خود را برای اجرای نمایش «رؤیای شب نیمه تابستان» در جشن دبیرستان آماده كرده است.نیل پری، وقتی با مخالفت قاطع پدر مواجه میشود، رضایتنامهای جعل میكند تا بتواند در نمایش شركت داشته باشد. پدر از موضوع خبردار میشود و او را به یك مدرسه نظامی میفرستد. نیل در پایان سرخورده و نومید دست به خودكشی میزند.در انتهای داستان مسئولان دبیرستان وجود معلم جدید را كه راهی متفاوت در پیش گرفته برنمیتابند و نهایتاً آقای كیتینگ از مجموعة دبیرستان حذف و اخراج میگردد.شاید موضوعی كه بتوان بر نویسنده داستان خرده گرفت این است كه با وجود تصویر خشن، انعطافناپذیر و قرون وسطایی كه از دبیرستان ولتون ارائه شده است ما در روند قصه شاهد آن هستیم كه سالن نمایش مجهزی در همین مركز آموزشی برقرار است كه دانشآموزان مستعد و علاقهمند به فعالیتهای نمایشی و هنری از جمله نیل پری، میتوانند آزادانه به فعالیت هنری بپردازند و زمینههای بروز خلاقیت و نوآوری خود را به نمایش بگذارند و این مجال فراهمشده چندان با تصویر مطلقگرایانهای كه از مسئولان دبیرستان ارائه شده است سازگار نمیآید.و آخر اینكه میتوان چكیده پیامی كه انجمن شاعران مُرده برای مخاطب فرهیخته خود فراهم نموده است در این شعر كه از زبان یكی از شخصیتهای داستان خوانده میشود خلاصه كرد:«ما در رؤیای فرارسیدن فرداییم و فردا نمیآید؛ما در رؤیای شكوه و افتخاری غوطهوریم كه خود، نمیخواهیمشخوابِ روزی نو را میبینیم، غافل از اینكه همین امروز است آنما رویگردان از رزمیم، آن دم كه باید در آن قدم بگذاریمو ما همچنان در خوابیم.»نویسنده: بهرام انجم روز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]