واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: گذار از هفت خوان
مرور- زهره نيلي:
ادبيات ايران زمين، چونان درخت كهنسال و پر برگ و باري است كه در ژرفاي فرهنگ ديرسال اين سرزمين، ريشه دوانيده و ادبيات كودكان، شاخه نورستهاي است كه از دل اين درخت تنومند، سر برآورده است.
شاخه ترد و نازكي كه ميرود تا ثمر دهد و به بر نشيند و بر متوليان فرهنگ و ادب اين مرز و بوم است كه آبياريش كنند و پاسش دارند، آن هم در روزهايي كه همه از كتاب و گسترش فرهنگ كتابخواني ميگويند و در پي يافتن روشي تازه و مؤثرند تا كودكان را به مطالعه تشويق كنند. شايد بتوان رشد شاخصهاي كمي و كيفي كتاب و كتابخواني را يكي از مهمترين مولفههاي دستيابي به سند چشمانداز بيست ساله كشور دانست، اما سؤال اين جاست، ملاكها و معيارهاي ما براي دستيابي به اين شاخصها چه بوده، تا چه اندازه به رشد صنعت نشر در جامعه خود كمك كرده و توجه نشان دادهايم، تا چه اندازه از انتشار كتابهاي تاليفي حمايت كرده و ناشران را به انتشار اينگونه كتابها تشويق كردهايم؟ با توجه به تاثيري كه كلام موزون و آهنگين بر روان كودكان، بهويژه خردسالان ميگذارد تا چه اندازه از شاعران خوب كودك، پشتيباني كردهايم و اصلا توزيع كتابهاي كودك و نوجوان ما چگونه بوده است؟ آيا در تمام اين سالها توانستهايم به گسترش كتابخانهها و كتابفروشيهاي ويژه و تخصصي براي كودكان بپردازيم؟
عبدالعظيم فريدوني، مدير انتشارات محراب قلم، وضعيت نشر و اوضاع ناشران را به لحاظ اقتصادي، بسيار نابسامان ميداند و ميگويد: از زماني كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سهميه كاغذ را قطع كرده، اوضاع اقتصادي ناشران به هم ريخته است؛ يعني با سرمايهاي كه پيش از اين براي انتشار 50 عنوان كتاب هزينه ميشد، حالا ميتوان 20 يا 30 اثر منتشر كرد آن هم در شمارگان كمتر و قيمت افزونتر و اين نه تنها به اقتصاد نشر، آسيب ميرساند كه قدرت خريد خانوادهها را نيز پايين ميآورد و اين مشكل در ارتباط با كتابهاي كودك و نوجوان كه در سبد اقتصاد خانواده جايي ندارند، بيشتر خودنمايي ميكند.
وي نشر مكتوب را يكي از اركان توسعه فرهنگي ميداند و معتقد است: اگر متوليان فرهنگي در پي كتابخوان كردن مردم هستند و فكر ميكنند فرهنگ بايد پايه و اساس توسعه كشور قرار بگيرد، نبايد مقدماتي را فراهم آورند كه به نشر مكتوب و گسترش فرهنگ كتاب و كتابخواني آسيب رساند. براي مثال حالا كه سهميه كاغذ را قطع كردهاند، گزينه ديگري را جايگزين آن كنند. اگرچه روزگاري گفتند تعدادي از كتابهاي ناشران را خريداري ميكنند، اما هيچ نظارت و منطق درست و دقيقي در ارتباط با اين تصميم وجود ندارد.
فريدوني با اشاره به عرضه بد و ضعيف كتابهاي كودك و نوجوان ميگويد: ما ويترين لازم براي اين كار را در اختيار نداريم.
مگر چند كتابخانه تخصصي و فروشگاه كتاب كودك در سطح شهر تهران وجود دارد؟ از طرفي عادت به مطالعه، نيازمند تربيت است و خانوادههاي ما به دلايل اقتصادي، فرصتي براي كتاب خواندن ندارند، در حالي كه اگر پدر و مادرها كتاب بخوانند، بچهها به كتاب علاقهمند ميشوند، همان طور كه اگر در مدارس، مربيان خوب كتابخواني حضور داشته باشند، ميتوانند كتابهاي خوب را به دانشآموزان معرفي و آنها را به خواندن تشويق كنند. اما متأسفانه مردم جامعه ما به كتاب و كتابخواني احساس نياز نميكنند.
نادر قدياني؛ دوري از جانبداري
نادر قدياني، مدير انتشارات قدياني و رئيس هيأتمديره انجمن فرهنگي ناشران، برخلاف فريدوني، قطع شدن سهميه كاغذ را عامل مؤثري در كاهش سرانه مطالعه و ايجاد رخوت و ركود در بازار نشر نميداند و ميگويد: بهتر است وزارت ارشاد و آموزش و پرورش، به دور از هرگونه جانبداري به خريد كتاب از ناشران خصوصي بپردازند و با اين كار از صنعت نشر حمايت كنند كه اين روزها در سكوت و ركود، بهسر ميبرد. از سوي ديگر بعضي ناشران دولتي چون منادي تربيت، نزديك به 200 ميليون تومان، كتاب از قدياني و بعضي ديگر از اعضاي انجمن فرهنگي ناشران خريداري كرده تا به قول خود، كتابخانههاي مدارس را تجهيز كنند و تاكنون ريالي پرداخت نكردهاند.
فريده خلعتبري؛ روابط به جاي ضوابط
فريده خلعتبري، مدير انتشارات شباويز با اشاره به اينكه قطع سهميه كاغذ، تاثير مستقيم بر شمارگان كتابها داشته است ميگويد: ارشاد از يك سو سهميه كاغذ را قطع كرده و از سوي ديگر به خريد كتاب، از يك سري ناشران خاص، ميپردازد، زماني هم كه ارشاد از ناشري به هر دليل كتاب نخرد، آموزش و پرورش نيز چنين نميكند و اين مسئله موجب ميشود همه چيز در اختيار جمعي محدود قراربگيرد و روابط جايگزين ضوابط شود.
حميدرضا شاهآبادي؛ نداشتن نگاه حرفهاي
حميدرضا شاهآبادي، مدير انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، فرهنگ را يك موضوع چند جانبه ميداند كه بايد از همه ابعاد به آن پرداخته شود و ميگويد: كساني كه در اين حوزه كار ميكنند بايد از زواياي مختلف به سنجش مسائل و رفع مشكلات بپردازند
وي قطع سهميه كاغذ را در پايين آمدن تيراژ كتاب، چندان مؤثر نميداند و معتقد است: هر آبي بايد جوي خود را بيابد. اگر هر كتاب بتواند مخاطب خود را بيابد و با آن ارتباط برقرار كند، قطعا مورد توجه قرار گرفته و به چاپهاي پياپي ميرسد و هيچ دليلي وجود ندارد كه همه جمعيت ايران كتاب بخوانند يا از يك نوع كتاب، خوششان بيايد. گذشته از اينكه امروز با گسترش نشر ديجيتال، ناشران در كشورهاي پيشرفته نيز گاهي به انتشار 100 يا 200 نسخه از كتاب ميپردازند و وقتي استقبال خوانندگان از كتاب مورد نظر را دريافتند به چاپ دو يا چندباره آن ميپردازند.
شاهآبادي با اشاره به اينكه نداشتن نگاه حرفهاي، بزرگترين مشكل صنعت نشر است ميگويد: ما همچنان ادعا ميكنيم كه نشر يك فعاليت كاملا فرهنگي و نه صنعتي است و هرگونه تلاش براي سودآوري بيشتر آن را ناپسند ميدانيم، درصورتي كه ناشران هم به تبليغات، بازاريابي، اطلاعرساني و. . . نياز دارند و يك كتاب خوب، بايد از كيفيت چاپ بالايي برخوردار باشد، در يك چرخه درست توزيع شود و نياز به خواندن را در مخاطب پديد آورد.
سليقه حرف اول را ميزند
يك كتاب از زماني كه نوشته ميشود تا آن هنگام كه انتشار مييابد و در دست من و شما جا ميگيرد، مراحل بسياري را پشت سر ميگذارد كه صدور مجوز، يكي از آنهاست.
انتشارات قدياني و محراب قلم، تاكنون با مشكل حل نشدني در ارتباط با صدور مجوز روبهرو نشدهاند اما مدير نشر شباويز معتقد است كه رابطه صدور مجوز، روز به روز بدتر ميشود. خلعتبري ميگويد: مدت زماني كه صرف صدور مجوز ميشود، بسيار طولاني است و هيچ منطق درستي در برخورد با كتاب وجود ندارد. روزگاري ميگفتند كپي كتاب را بياوريد ما مجوز ميدهيم اما امروز سي دي و. . . هم ميخواهند، بدون آنكه به سابقه ناشر توجه كنند. از سوي ديگر بسيار سليقهاي عمل ميكنند براي مثال ممكن است از فلان ناشر يا نويسنده خوششان نيايد، پس به اين زودي به او مجوز نميدهند و اين است كه بازارهاي خارجي به روي كتابهاي ما بسته است.
اما كانون پرورش فكري به خاطر سابقه خود، سالهاست كه از ارشاد براي انتشار كتاب، مجوز نميگيرد اما به گفته شاهآبادي به هر كتابي هم اجازه انتشار نميدهد چرا كه نميخواهد به اعتبار چندين ساله كانون آسيب برسد.
يكهتازي ترجمه
با نگاهي به آمار نشر درمييابيم كه گاه تعداد ترجمههاي منتشر شده بهويژه براي نوجوانان، بيشتر از كتابهاي توليدي است و اين جدال، جنگ نابرابري است كه به زيان شاعران و نويسندگان ميانجامد، چرا كه مترجمان، بهطور طبيعي بهترين و پرخوانندهترين آثار را انتخاب و ترجمه ميكنند. از سوي ديگر ناشران نيز از اين روند استقبال كرده و دوست دارند به چاپ كتابهاي ترجمه بپردازند كه هم سود اقتصادي بيشتري دارند و هم مخاطبان بيشتري و در اين ميان خدا ميداند چه بر سر آثار تاليفي و به ويژه شعر ميآيد؟
عبدالعظيم فريدوني، با اشاره به اينكه شعر مرده است، ميگويد: ناشران خصوصي، نگران سرمايه خود هستند و اين كاملا طبيعي است به همين خاطر از انتشار كتابهاي ترجمه، بيشتر استقبال ميكنند و شعر آن چيزي است كه در ترجمه از دست ميرود، از اينرو به جرات ميتوان گفت شعر نوجوان مرده است.
وي عوامل بسياري را در روي آوردن ناشران به ترجمه مؤثر ميداند كه يكي از مهمترين آنها، مسائل اقتصادي است. فريدوني به عوامل ديگر اشاره ميكند و ميگويد: نويسندگان براي نوشتن به وقت، تجربه و منبع درآمد كافي نياز دارند و همه اينها نيازمند صرف وقت و سرمايه است. از سوي ديگر شمارگان كم كتاب به نويسندگان هم به لحاظ اقتصادي لطمه ميزند. براي نمونه، انتشارات محراب قلم، بيش از 60 ميليون تومان، براي انتشار «دائرهالمعارف اينترنتي علوم» هزينه كرده در حالي كه اگر اين اثر تاليفي بود، به مبلغي، بيش از 100 ميليون تومان نياز داشت؛ همانگونه كه تاليف « فرهنگ فارسي بچههاي امروز» از سال 1372 كليد خورد و سال گذشته پس از 14 سال منتشر شد.
اما نادر قدياني بر اين باور است كه نويسندگان با روي آوردن ناشران به ترجمه، صدمه نميبينند و عوامل ديگري در آسيب رساندن به آنها دخالت دارند. وي معتقد است كه در كشور شرايطي فراهم نشده كه ناشران و نويسندگان به انتشار كتابهاي علمي، آموزشي بپردازند. از سوي ديگر نويسندگان و شاعران، سالهاست مورد ستم قرار گرفتهاند. نويسنده همه تلاش خود را به كار ميبرد تا داستان خوبي بنويسد اما ارشاد تا چه اندازه از او حمايت ميكند؟ و آيا وزارت ارشاد بودجهاي را به خريد كتابهاي خوب اختصاص ميدهد و يا شرايطي را فراهم ميكند كه نويسندگان با آسودگي خيال بيشتري به نوشتن بپردازند؟
وي با اشاره به اينكه وقتي از انتشار شعر سخن ميگوييم بايد به چند گروه سني بپردازيم ميگويد: شعر براي خردسالان، بازار خوبي دارد اما هرچه گروه سني بالاتر ميرود، ميزان استقبال كمتر ميشود تا آنجا كه شعر خوب براي نوجوانان، منتشر نميشود.
حميدرضا شاهآبادي، روي آوردن به ترجمه را آسانترين راه براي سودآورشدن صنعت نشر ميداند و ميگويد: بعضي ناشران وقتي به صنعتي كردن نشر فكر ميكنند، آسانترين و نزديكترين راه را برميگزينند و گاه كارهايي را ترجمه ميكنند كه بيارزش است و به ارتقاي فرهنگي جامعه كمكي نميكند، حتي گاه بعضي ناشران، سفارش ميدهند براساس تصاوير كتابهاي خارجي براي آنها متنهاي مرتبط توليد شود. وي معتقد است ترجمه كتابهاي خوب خارجي، حتي در بهترين شرايط توليد داخلي لازم و ضروري است كه اگر به آن توجه نكنيم، خود را از دستاوردهاي خوب بشري محروم كردهايم.
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]