واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چگونه می توان یک دیکتاتور شد؟!بررسی کوتاه جامعه شناختی درباره بروز و تداوم پدیده صدام و بعثسیم در عراق در سالروز اعدام صداماین روزها،سالروز اعدام یک دیکتاتور خطرناک و عامل قتل عام صدها هزار ایرانی،عراقی و کویتی اعم از فارس، عرب ، کرد ، شیعه و سنی است.دیکتاتوری که در زمان حکومت طولانی خود دو جنگ بزرگ با ایران و کویت به راه انداخت و دو نسل کشی را در سطح ملی میان شیعیان و کردها را ساماندهی کرد.اگرچه او با استبداد مطلق بر عراق حکومت می کرد و در واقع رضایت عمومی از او در کارنبود اما اقدامات داخلی و مبارزات مردمی در سقوط او کارساز نشد.اگرچه بارها مردم عراق چه در انتفاضه شیعیان عراق و چه اقدامات کردهای شمال عراق علنا به مبارزه با صدام پرداختند اما عملا تا سقوط صدام به دست عوامل خارجی او بر عراق(با قدرت و یا ضعف) حکم می راند. ما در این نوشتار به علل سیاسی و اجتماعی این امر می پردازیم و به این سوال پاسخ می دهیم که چرا پدیده اجتماعی مخوفی مانند صدام حسین تکریتی شکل گرفت و تداوم یافت:1-بهره گیری از خانواده خود به عنوان ارکان اصلی قدرت:
اگرچه صدام حسین از دوره خردسالی اش خاطرات خوبی نداشت اما منطق قبیله و عشیره او را وادار کرد که جز اعضای خانواده و عشیره و همشهریانش هیچ کس قابل اعتماد نیست. اکثر اعضای کابینه،فرماندهان نظامی ،اعضای گارد جمهوری و مسوولین اداری یا از خانواده صدام بودند و یا اهل تکریت بودند که به شدت به شخص صدام وفاداری داشتند.فرزندان صدام عدی و قصی دارای اختیارات بسیار زیادی بودند. از دیگر بستگان صدام می توان به علی شیمیایی و برزان التکریتی اشاره کرد.2-بهره برداری حزب بعث از شعارهای ملی گرایی عربی و سوسیالیزیم در عراق: حزب بعث (به عربی حزب البعث العربی الاشتراکی) در سال 1940 در دمشق شکل گرفت.رهبر و ایدئولوگ اصلی این حزب یک عرب مسیحی به نام میشل عفلق بود.کلمه بعث به معنای رستاخیز است و این حزب شعار رستاخیز امت عرب را با تکیه برملی گرایی می داد.حس ملی گرایی در عراق پس از آزادسازی از استعمار و قیمومت بریتانیا بین توده ها طرفدار فراوان داشت.ملی گرایی صدام ،رویکرد دشمن ستیزانه ای داشت و او همواره فارسها(عجمها و یا مجوسها!)را دشمن ملی گرایی عربی معرفی می کرد! پایه دیگر این ایدئولوژی سوسیالیزم بود که با شعارهای عدالت خواهانه هم اقشار ضعیف و هم روشنفکران آن روزگار را که نحت تاثیر اندیشه چپ بودند ، به خود جذب می کرد.شروع کار صدام هم با همین حزب بود.میشل عفلق رهبر معنوی بعث ابر مرد فلسفی خود را در صدام حسین متجلی می دید.
3-نوسازی اقتصادی عراق در مرحله اول حکومت خود:اگرچه صدام پس از جنگ با ایران و پس از آن جنگ با کویت اقتصاد عراق را به ویرانی کشاند اما در مرحله رسیدن به قدرت سیاستهای خاصی را دنبال می کرد.او که همیشه به دنبال گسترش محبوبیت خود بین عناصر جامعه عراق و بسیج توده ها به پشتیبانی از خویش بود، به دقت روی برنامههای توسعه و رفاه اجتماعی نظارت میکرد.در مرکز این استراتژی، نفت عراق واقع شده بود. صدام حسین فرآیند سلب مالکیت شرکتهای نفتی غربی را که امتیاز انحصاری نفت عراق را در اختیار داشتند آغاز کرد. یک سال بعد بهای نفت در بازارهای جهانی بر اثر شوک نفتی سال 1352 به شدت افزایش یافت و صدام توانست از رهگذر سود بالای نفت، مقاصد جاهطلبانه خویش را با شدت بیشتری دنبال کند.هم چنین. صدام طرح «نهضت ملی سوادآموزی» و «آموزش اجباری رایگان» را راهاندازی کرده و نظارت میکرد.4-خشونت بسیار شدید و ایجاد نظام رعب و وحشت:صدام حسین در ساختار حکومت خود بارها از خشونت استفاده کرد.ورود او به عرصه سیاست با خشونت بود و آن را تداوم داد. مثلا صدام پس از تاریخ 31 تیر 1358 دستور به برگذاری گردهمایی مجمع رهبران حزب بعث داد. او در این مراسم که بنابر سفارش وی فیلمبرداری هم میشد، نام چند تن از اعضا را که به زعم وی جاسوس و خیانتکار بشمار میآمدند خواندو به آنهادستور داد بیرون بروند. این اعضا که برچسب «خائن» به آنها زده شد، از جلسه بیرون برده شدند تا در مقابل جوخهی آتش، تیرباران شوند. پس از اینکه فهرست به پایان رسید، صدام به همه کسانی که هنوز در جلسه حضور داشتند به خاطر وفاداریهای گذشته و آیندهشان تبریک گفت.از سایر فعالیتهای جانیانه صدام راه اندازی زندان ابوغریب و شکنجه وحشیانه مخالفان،راه اندازی جنگ با ایران و بمباران مناطق مسکونی،استفاده از بمبهای شیمیایی در جنگ و حتی علیه غیر نظامیان،کشتار شیعیان در دجیل و مهمتر انتفاضه اول و حتی رحم نکردن به دامادهای خود پس از بازگشت از اردن اشاره کرد.5- بهره گیری از جنگ برای تداوم سلطه:
رهبران مستبد و دیکتاتور برای بقای خود دست به هر کاری می زنند.یکی از بهترین راه ها برای بقای یک دیکتاتور فضای جنگی است.در فضای جنگی دیکتاتور می تواند به بهانه شرایط اضطراری مخالفات را سرکوب،احزاب را تعطیل و نهادهای مخالف را تحت فشار بگذارد. فضای جنگ ایران و عراق و بعد از آن درگیری با کویت و آمریکا همواره عراق را در شرایط اضطرار قرار می داد و صدام ضمن سرکوب مخالفان به این بهانه به تهییج توده ها می پرداخت.6-حذف تمام نهادها،احزاب،مطبوعات و هر بخش مدنی:صدام فقط به یک هویت علاقه مند بود و آن هویت عربی بعثی و هر چیز دیگری که به شهروندان عراقی هویت دیگری می بخشید را دشمن می داشت.او توامان دشمن مرجعیت شیعه،قومیت گرایی کردها،لیبرالیسم و آزادی احزاب و مطبوعات بود.او حتی هویتهای عشیره ای و طایفه ای عراق را مخالف سلطه خود میدانست و درواقع با تلاش برای حذف تمام موارد فوق به نوعی به همسان سازی اجتماعی دست می زد.7-استفاده از تمام ظرفیتهای رسانه ای برای حفظ قدرت:
یکی از نشانههای تحکیم قدرت وی، پرستش شخصیت او بین جامعه عراق بود. پرستش شخصیتی وی نمایانگر تلاشهای او در جهت پاسخگویی به عناصر گوناگون جامعه عراق بود.هزاران تصویر، پوستر، مجسمه و نقاشی دیواری در گوشه و کنار عراق نصب شده بودند. چهره وی را میشد روی ساختمانهای اداری، مدارس، فرودگاهها، مغازهها و اسکناس عراق دید. صدام گاهی در لباس اعراب بدوی، گاهی در لباسهای سنتی کشاورزان عراقی (که خود در هنگام کودکی به تن میکرد) و حتی گاهی در لباس کردها ظاهر میشد. همچنین او گاهی در لباسهای غربی نمایان میشد و با این کار میخواست تصویری از یک رهبر شهری و نوگرا را در اذهان تداعی کند. برخی اوقات خود را به شکل یک مسلمان مؤمن در میآورد و با عمامه و ردا به سوی قبله نماز میخواند و در مقابل، گاهی اوقات لباسهای غربی به تن میکرد، عینک دودی به چشم میزد و تفنگی را روی شانه خود نگه میداشت.در تمامی برنامه های تلویزیونی حرف او بود و رادیو اشعاری در مدح او پخش می کرد و حتی در کتابهای درسی نیز بارها به زندگی و افکار او پرداخته می شد!سید حسین زرهانیگروه جامعه و سیاست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]