واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آفریقا - جعفر قنادباشی،کارشناس آفریقا میگوید:اهمیت انتخابات پارلمانی مصر به این دلیل بود تا با کاهش نیروهای مخالف، قوه مقننه در صورت تضعیف قوه مجریه جایگاهی مهم و تصمیمگیرنده داشته باشد. زهرا خدایی نتایج انتخابات پارلمانی مصر در حالی خبر از پیروزی حزب دمکراتیک ملی داد که شهرهای مخالف درگیر خشونتهای ناشی از اعتراض به نتایج انتخابات بود. بر اساس نتایج اولیه، حزب ملی دموکراتیک حاکم مصر اکثریت کرسیها را از آن خود کرده است و جماعت اخوانالمسلمین با وجود اینکه در دوره قبلی 20 درصد کرسی پارلمان را در اختیار داشت، حتی به یک کرسی نیز دست نیافته است. هر چند که با توجه به ساختار سیاسی حاکم بر مصر پیشبینی این وضعیت چندان دور از ذهن نبود، اما این انتظار نمیرفت که حکومت شبهاقتدارگرای مصر دست به حذف جنبشی بزند که پایگاه مردمی مستحکمی دارد. بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که تصمیم دولت اعم از عملی و یا اعلامی در جهت حذف اخوان هزینههایی به مراتب سنگینتر برای تشکیلات مبارک به همراه خواهد داشت. خبر در گفتگو با جعفر قنادباشی، کارشناس آفریقا به بررسی و تجزیه و تحلیل انتخابات مصر پرداخته است. فضای سرکوب حکومتی علیه اخوانالمسلمین در این دور از انتخابات در مقایسه با سالهای قبل به مراتب سختتر و شدیدتر بوده، آیا حکومکت مصر میتواند با این شیوه اخوان را از ساختار سیاسی قدرت کنار زده و یا نقش آن را کمرنگ کند؟اخوان المسلمین از نظر دولت و حکومت مصر یک گروه منحل شده به حساب میآید و اجازه شرکت در انتخابات را نیز ندارد.این جنبش در طی دورههای قبل انتخابات به صورت غیرمستقیم از افراد مستقل و یا برخی از احزابی که به مواضع اخوان المسلمین نزدیک بودند،استفاده و در انتخابات شرکت کرد و توانست 88 کرسی را کسب کنند.در حال حاضر جایگاه اخوانالمسلمین در مصر قوی است و حکومت نیز به امر واقف است و تمایل دارد تا این گروه در این پارلمان حضور داشته باشد چون مبارک به خوبی میداند که به بازی نگرفتن گروههایی اسلامی که در مصر جایگاه مردمی دارد، به معنای زیرزمینی شدن تحرکات آنهاست و راهبرد دولت مصر نیز حذف این گروهها نیست.ولیکن محدود کردن دامنه قدرت آنها و کاهش تعداد کرسیهای آنان از سیاستهای دولت مصر است. ظاهرا حکومت خشونت را در این دور به حد اعلا رساند.شیوهای که دولت برای اعمال محدودیت در پیش گرفته، شیوه تازهای نیست.دستگیری افراد موثر حتی آنهایی که در انتخابات شرکت ندارند،یکی از تاکتیکهای حکومت مبارک برای کاهش تأثیرگذاری این حزب است.در هر شهر افرادی که میتوانند اجتماعات موثری را تشکیل دهند، شب قبل از انتخابات دستگیر و بعد از پایان انتخابات آزاد میشوند.اما در مجموع درگیریها و تظاهرات صورت گرفته در مصر گویای آنست که مردم مصر از حکومت ناراضیاند. سیاستهای داخلی دولت، همنوایی حکومت مصر با کشورهای غربی به خصوص در حوزه فلسطین از جمله مواردی است که به التهابات جامعه مصر دامن زده است.به عنوان مثال موضع مصر در قبال فلسطین یکی از موضوعات مهم است. غزه زمانی جزء خاک مصر بوده و در حال حاضر احساس برادری میان مردم غزه و اهالی مصر وجود دارد.مصریها به هیچوجه سیاستتهای دولتشان در قبال فلسطین به خصوص غزه و بسته شدن مرز رفح را نمیپسندند و همین نارضایتی در لایهها و مقاطع حساس خود را نشان میدهد. آخرین نتایج انتخاباتی مصر حکایت از پیروزی حزب حاکم دارد،با توجه به مواردی که ذکر کردید، پیروزی حزب حاکم چگونه امکانپذیر است؟برای فهم این مسئله باید میزان مشارکت مردم در انتخابات را مورد بررسی قرار داد. در این دور از انتخابات تنها 26 درصد از مصریها در انتخابات شرکت کردند و 74 درصد مردم از حضور در انتخابات خودداری کردند.در چنین شرایطی طبیعی است که نیروهای طرفدار دولت اعم از نظامیان، ارتشیان،کارمندان و یا همه نیروهایی که حضور آنها در انتخابات بر شغلشان تأثیر دارد،به ناچار در انتخابات شرکت کرده و همین افراد به حزب حاکم رأی دهند. دوره قبل نیز حزب دمکراتیک ملی با رأی همین قشر توانست کرسیهای خود را بدست آورد.این مسئله در انتخابات ریاستجمهوری هم مشاهده خواهد شد.مصر 82 میلیون جمعیت دارد که در حدود 40 میلیون نفر واجد شرایط رأی دادن هستند.در دور قبلی انتخابات ریاستجمهوری که مبارک در آن پیروز شد، تنها 6 میلیون نفر در آن شرکت کردند و این به معنای عدم مشروعیت و بیارزش و اعتبار بودن نتایج انتخابات است. حدس من اینست که اگر آماری از میزان مشارکت در دسترس نیست بدان دلیل است که در حال حاضر میزان مشارکت مردم بسیار پایین است و اگر تقلبی هم شده باشد،در ارائه آمار مشارکت است. نقش سایر احزاب و گروههای مخالف اعم از حزب وفد و حزب تجمع و.. در انتخابات چگونه بود؟احزابی که نام بردید،اجازه فعالیت سیاسی در مصر را دارند. وجود چنین احزابی در مصر به معنی تأثیرگذاری و یا تغییر آراء نیست. برای درک بهتر این مسئله مثالی میآورم:مردم مصر را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:دسته اول کارمندان و طرفداران دولت ، دسته دوم تکنوکراتهایی که با غرب همراهند و تعداد آنان هم اندک است و دسته سوم بدنه اصلی جامعه مصر است.بدنه اصلی جامعه مصر حالتی قهرگونه با حکومت را دنبال میکند. به عبارتی توده مردم دولت و حکومت را در همه زمینهها را بایکوت کرده و کاری به صحنه انتخابات ندارد.لذا این احزاب اگر بتوانند افرادی را جذب کنند،قطعا افراد تکنوکرات و یا کارمندانی هستند که تعداد آنها نسبت به بدنه اصلی جامعه بسیار اندک است و اصلا جایگاه مردمی ندارد و قابل مقایسه با جایگاه اخوانالمسلمین نیست. البرادعی و طرفداران وی انتخابات را تحریم کرده بودند،آیا این موضعگیری به نفع حزب حاکم نشد، کمااینکه حزب دمکراتیک برنده میدان شد،آیا البرادعی با این موضع شانس پیروزی حزب دمکراتیک ملی را افزایش نداد؟البرادعی هنوز نتوانسته حتی آراء بخشی از مردم مصر را نمایندگی کند.با تبلیغات خارجی و اجتماعاتی که در سطوح شهری و دانشگاهی صورت داد،اگر او در انتخابات شرکت میکرد، به مردم ثابت میکرد که هیچ جایگاهی در میان مردم ندارد. لذا وی بهتر دید که در صحنه انتخابات شرکت نکند و توان خود را برای انتخابات ریاستجمهوری نگه دارد تا بتواند یکی از بازیگران صحنه باقی بماند.از سوی دیگر از آنجایی که هر انتخاباتی در مجموع یک نظرسنجی از مردم نیز هست،البرادعی با توجه به تمام شرایط و با عنایت به این امر بر این اعتقاد بود که این انتخابات به معنای کاهش وجهه حکومت و روشن شدن ضعف آنها در جذب افراد است. و از سوی دیگر مردم مصر به دلیل حضور البرادعی در جوامع غربی اعتمادی به وی ندارند،قبل از وی نیز پتروس غالی همین تجربه را داشت. اما تفکر غالب این را میگوید که البرادعی چهرهای بینالمللی و دارنده صلح نوبل و بنابراین در مصر پایگاه مردمی دارد و گزینه خوبی برای انتخابات ریاستجمهوری 2011 است.مردم مصر در عین سنتی بودن، خیلی آگاهند و به خوبی میدانند که شیمون پرز نیز برنده جایزه صلح نوبل بود.در قاهره فقط یک محله مخصوص دیپلماتهاست.بقیه جمعیت را توده مردمی آن هم بسیار سنتی، مذهبی و تند تشکیل میدهند. مصریها هر کسی که مارک خارجی روی آن بخورد، در دسته لیبرالها دستهبندی میکنند. اهمیت انتخابات پارلمانی به لحاظ انتخابات ریاست جمهوری سال 2011 است،چه چشماندازی را میتوان برای انتخابات ریاست جمهوری با توجه به انتخابات پارلمانی پیشبینی کرد؟قبلا مجلس بود که رییسجمهور را در مصر انتخاب میکرد. دور قبل انتخابات مصر در واقع اولین بار بود که متعاقب فشارهای بیرونی مصر مجبور به برگزاری انتخابات شد. ولی به هر ترتیب این فشارها سبب شد که قانون اساسی مصر برای انتخابات ریاستجمهوری تغییر کند و این برای دومین بار است که در مصر به آراء عمومی مراجعه میشود.مراجعه به آراء عمومی در مصر گام بزرگی است اما این انتخابات نشان داد که باز هم همین شرایط در انتخابات مصر تکرار میشود و اوضاع به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد. دولت هم ترجیح میدهد تودههای مردم در انتخابات ریاستجمهوری به بازی گرفته نشوند.دولت برخلاف بسیاری از کشورهای اسلامی برای تحقق خواستههای خود حتی مشکلی با محافل مذهبی نیز ندارد. چون محافل مذهبی به الازهر منحصر میشود و این کانون نیز تا حدود زیادی با دولت هماهنگی دارد.لذا همه این اقدامات برای اینست که زمینهای جدی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2011 برای مصر ترسیم شود. البته بیماری مبارک هم نگرانی زیادی را در اسراییل و آمریکا به وجود آورده و این مسئله سبب شده تا در حال حاضر همه نگران این مسئله باشند که کدام مهره قدرتمند میتواند جانشین مبارک شود.در واقع این انتخابات صحنهآرایی ضمنی برای انتخابات ریاست جمهوری بود تا پارلمانی را به وجود آورد که چنانچه نهاد ریاست جمهوری در آینده به دلیل بیماری مبارک تضعیف شد،بتواند نهادی مردمی و قابل اتکا برای تصمیمات مهم باشد.لذا اهمیت این انتخابات به همین دلیل است تا با کاهش حضور نیروهای مخالف، قوه مقننه در صورت تضعیف قوه مجریه جایگاهی مهم و تصمیمگیرنده داشته باشد./163/ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]