واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ادبيات برنامههاي رسانهي ملي
ادبيات برنامههاي رسانهي ملي از منظر نويسندگان كودك و نوجوان امروزه تلويزيون در بسياري از خانوادهها جزو سرگرمي اصلي كودكان است و آنان اغلب اوقات خود را با تلويزيون طي ميكنند. اين در حالي است كه بنا به اظهار نظر بسياري از كارشناسان ادبي اغلب واژههاي به كار رفته در برنامههاي كودك سيما، تناسبي با گروه سني مخاطب ندارند و غيركارشناسانه است. اين مسالهاي است كه فرهاد حسنزاده آن را اين گونه مطرح ميكند: « برخي از اين واژههاي تلويزيون با نياز امروز كودكان تطابقي ندارند و فهم آنان براي كودكان بسيار سخت است. اين در حالي است كه به دليل سرعت بالاي انتقال پيام، در تلويزيون به كارگيري واژههاي سخت در برنامههاي صوتي و تصويري مختص كودكان، كنجكاوي در آنان را سبب نميشود، بلكه صرفا به نوعي گيجي در دريافت پيام ، دامن ميزند. اين روزنامه نگار به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران ميگويد: ما فقط در رسانههاي مكتوب ميتوانيم تمركز كافي داشته باشيم. چون زمان به ما اين اجازه را ميدهد، درحالي كه رسانههاي صوتي و تصويري از اين ويژگيهاي عاري است. بر اين اساس اين تصور كه به كارگيري كلمات سخت در اين برنامهها ميتواند كنجاوي مخاطب را سبب و در آموختن لغات جديد مشوق باشد، اساسا غلط است. بر اساس مقبولترين نظريه ارتباطاتي، در هر ارتباطي چهار عامل منبع، پيام ، مجرا و گيرنده سرنوشت سازند؛ امروزه رسانهها، اعم از رسانههاي نوشتاري، ديداري، شنيداري عميقا در زبان مخاطب خود اثر ميگذارند و ميتوانند ارتقا يا افول زباني آنان را سبب شوند.به گزارش سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا، اما لاله جعفري نويسنده كودكان، مشكل اصلي رسانهي ملي را در بر قراري ارتباط موفق با مخاطب خرد سال خود را در موضوع ديگري مي داند .او معتقد است رسانه ملي ما براي جذب مخاطب به بيراهه رفته است و مجريان برنامههاي كودك عامل اصلي اين كجروي اند. او ميگويد: گاه مجريان براي اين كه خود را به ظاهر به بچهها نزديك كنند، از جملات عاميانه استفاده ميكنند و فكر ميكنند با استفاده از اين واژهها ميتوانند ، خلاهاي ارتباطاتي را پر كنند. در حالي كه لزومي ندارد ما براي برقراري ارتباط صميمي با بچهها ، خود را ملزم به استفاده از واژههاي عاميانه كنيم. وي در شاهد ادعاي خود گفت : «زي زي گولو» خلق شده، كاملا مودبانه صحبت ميكرد. اما بچهها خيلي او را دوست داشتند. چون تهيه كنندهي آن زبان كودكانه را ميفهميد و با دنياي خيال انگيز بچه ها آشنا بود. **** مهدي الماسي با كمي تندروي از اين هم فراتر رفته و مي گويد :«گاهي مجريان برنامههاي كودك و نوجوان از كلمات و لغاتي در گفتوگوهاي خود استفاده ميكنند كه هيچ تناسبي با گروه هدف و فرهنگ ملي ندارد.در حال حاضر اغلب برنامههاي كودك و نوجوان با اجراي مجرياني همراه است كه تصور ميكنند با يك فرم خاص صحبت كردن كه تناسبي هم با فرهنگ و عرف جامعه ما ندارد ، ميتوانند مخاطب را جلب كنند. اين نويسنده تصريح مي كند: اگر از لغات و واژههاي به كار رفته اين مجريان بگذريم، حتي ادا و اصولهاي آنها هم كمتر منطبق بر فرهنگ ايراني و اسلامي ماست. به گزارش ايسنا، در هر حال سخنان لاله جعفري را رودابه حمزه اي شاعر كودكان و نوجوانان اين گونه رونق ميبخشد كه : «استفاده از كلمات سبك و بيمعني، خيانت به زبان فارسي و زبان مادري بچههاست و ترويج آن توسط تلويزيون هيچ توجيهي ندارد.» رودابه حمزه اي تاكيد مي كند كه تلويزيون، زماني كه حقايق را در ميان بگذارد، در واقع صميميت را ايجاد كرده است. پس در اين صورت لزومي نخواهد داشت كه با توجيه ايجاد صميميت، ملغمه كاري كند وبا توجيههاي غيركارشناسانه ، واژه هاي لمپني را دامن زند. اگر چه اين نگاه حمزهاي با نگاه شرفالدين نوري روزنامهنگار و مترجم ادبي كه معتقد است هيچ لزومي ندارد اين واژهها از دايرهي لغات جريان برنامههاي كودك حفظ شود چرا كه بچهها بخشي از جامعهاند و بايد نسبت به دايرهي واژگان نسل خود آشنا باشند كاملا در تضاد است و بر خلاف نوري كه معتقد است اصرار بر حذف برخي واژه ها لغات از نگاه سنتي و قيم مابانه مروجان آن نشاط ميگيرد، حمزهايي بر اين باور است كه تلويزيون بايد شان خود را به عنوان يك رسانه حفظ كند و به ايجاد بهانه صميميت ، راضي به هر تنزلي نشود . بسياري از مجريان برنامههاي تلويزيوني لغاتي را در محاورات خود به كار ميبرند كه اشتباه و غلط است و به نسبت تحول زباني آن، بياطلاع هستند. به هر حال حمزه اي با تاكيد بر اين كه صميميت كاذب صميميت نيست، تاكيد كرد: ايجاد صميميت با به كار گيري هر واژهاي ممكن نيست، ما دردايرهي واژگان فارسي، كلمات صميمانه فوقالعاده زيادي داريم كه ميتوانيم از آنها استفاده كنيم، اما آن چه امروز در تلويزيون اتفاق افتاده است ، مويد طي مسير ديگري است. امروز پل بين گوينده و مخاطب دررسانهي ملي رو به ويراني است. پس شاهديم كه قضاي سبك و بي محتوايي بين اين دو سر اين وسيلهي انتقال پيام شكل گرفته است.در حالي كه اين جريان در نهايت به ضرر ما و فرهنگ اصيل اجرايي است. زماني كه تخصص كافي براي ارايه برنامههاي مفيد وجود نداشته باشد و زماني كه صدا و سيما تلاش ميكند از افرادي با تخصص كمتر و درآمد خيلي خيلي كمتر براي برنامههايش استفاده كند، رخ دادن اتفاقات اين چنيني حتمي است. اين سخنان ، سخناني بود كه دبير سابق انجمن نويسنگان كوك و نوجوان آن را در گفت و گويي اين گونه مورد تاييد و حمايت قرار داد : غيبت ادبيات در رسانهي ملي، هزل گفتاري و سبك گويي و نسنجيده گويي را سبب ميشود و اين در شان رسانهي ملي با پيشينه غني فرهنگي نيست. محس هجري تاكيد مي كند : بيتوجهي به لزوم كاربرد ادبيات صحيح در تلويزيون و برنامه كودك و نوجوان آن، سبب شكلگيري ادبيات مخفي بين نوجوانان شده است كه هيچ سنخيتي با فرهنگ ما ندارد. اين زبان با زبان معيار ما فاصله دارد و از دستور زبان، كاملا بيبهره است و متاسفانه تاثيرات تربيتي بدي را در پي دارد. اين نويسنده با بيان اين كه ادبيات دو جهه را دربر ميگيرد،اين وجهه را پديد آورندگان و آثارشان توصيف كرد و گفت: جاي هر دو اين وجوه و بعضي نويسندگان و كتابهايشان، در تلويزيون ما خالي است و بنا به دلايلي كه اين دلايل هنوز براي من آشكار نيست، بهاي كافي به آنها داده نميشود. بنابر اين شاهديم اغلب برنامههاي اين رسانه فاقد نگاه ادبي است و كتاب، غايب بزرگ رسانهي ملي است. به تبع آن، نويسندهها هم در آن حضور كم رنگ دارند. بيتوجهي به لزوم كاربرد ادبيات صحيح در تلويزيون و برنامه كودك و نوجوان آن، سبب شكلگيري ادبيات مخفي بين نوجوانان شده است كه هيچ سنخيتي با فرهنگ ما ندارد. البته اين مشكلات در جايي رنگ و لعاب بيشتري به خود مي گيرد كه مي بينيم "محمد ميركياني :كه خود نويسنده كودكان و نوجوانان است ، از نا آگاهي مجريان بر نامه هاي كودك خبر مي دهد . او در گفت و گويي با ايسنا گفت : بسياري از مجريان برنامههاي تلويزيوني لغاتي را در محاورات خود به كار ميبرند كه اشتباه و غلط است و به نسبت تحول زباني آن، بياطلاع هستند. بايد اين فشار بر مجريان برنامههاي تلويزيوني به ويژه برنامههاي كودك و نوجوان وجود داشته باشد كه هيچ لغتي را بدون اشراف و آگاهي از معناي آن به كار نبرند. متاسفانه اغلب برنامههاي رسانه ملي ما داراي واژههاي فقير و پيش پا افتاده و دم دستي و غيرتاثيرگذارند. در حالي كه زبان صميمي و تاثيرگذار منافاتي با ادبيات فاخر ندارد. به هر حال آنچه مسلم است خواند و خواندن تنها سلاح براي دست اند كاران رسانه ملي است كه نبايد از آن غافل شوند . به گزارش ايسنا، بر اساس مقبولترين نظريه ارتباطاتي، در هر ارتباطي چهار عامل منبع، پيام ، مجرا و گيرنده سرنوشت سازند؛ امروزه رسانهها، اعم از رسانههاي نوشتاري، ديداري، شنيداري عميقا در زبان مخاطب خود اثر ميگذارند و ميتوانند ارتقا يا افول زباني آنان را سبب شوند. آن چه بديهي است ميزان دانش، شيوه نگاه و عمل توليدكنندگان متون رسانهيي در اين زمينه نقشآفرين است. اما رسانهي ملي در اين زمينه در گروههاي سني مختلف به خصوص كودكان و نوجوانان تا چه اندازه موفق بوده است و براي ايجاد صميميت با مخاطب از چه روشهايي بهره برده است در اظهار نظرها مطرح شد. اگر چه افرادي هم چون بزگمهر شريفالدين بر اين باورند كه تلويزيون قيم ادبيات فارسي نبوده و نيست و انتظار صيانت از زبان فارسي از اين رسانه زيادت طلبيست، گروه ديگر همچون فرهاد حسنزاده ، لا له جعفري و... بر اين باورند كه اين نقش در چارچوب وظايف اصلي يك رسانهي ملي است. جعفري در گفتوگويي تاكيد ميكند: رسانه ملي ما بايد سبب شود فرهنگ غني بين بچهها رواج پيدا كنند. چرا كه بسياري از نياكان و اجداد ما تلاشهاي زايد الوصفي را به منظور پاس داشت ادبيات انجام دادهاند و اين منصفانه نيست كه رسانهي ملي ما با سهلانگاري، تمام اين تلاشها را بر باد دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]