تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، بزرگ‏ترين ـ فرمود ـ يا با عظمت‏ترين نام خداوند است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829396593




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داستان يا واقعيت


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: داستان‌هايي كه نوجوانان نوشته‌اند و يادداشت جعفر توزنده‌جاني، مسئول داستان‌هاي نوجوانان، درباره آنهاواقعيت جعبه واكسش را جمع كرد و راهي خانه شد. در راه داروهاي مادرش را هم خريد. وقتي در را باز مي‌كرد، همه فكرش پيش مادر مريضش بود. در خانه تنها بود و كسي نبود كمكش كند. وارد خانه شد و با تمام خستگي و غمي كه داشت خواست قيافه خوشحالي به خودش بگيرد. با صداي بلندي كه معلوم بود ساختگي است، گفت: «سلام بر مادر عزيزم!» كنار بستر مادرش نشست و دستانش را گرفت. مادرش گفت: «سلام پسرم، برگشتي؟ خسته نباشي.» و دستان پسر را فشرد. پسرك داروها را نشان مادرش داد و گفت: «بيا مامان جان، داروهايت را خريدم.» و داروها را كنار مادر روي زمين گذاشت. از كنار مادر بلند شد و رفت كه دست‌هايش را بشويد و بعد درسش را بخواند. كتابش را برداشت و تا آمد اولين سؤال كتاب را بخواند، صداي ناله مادر بلند شد. پسرك هراسان به طرف آشپزخانه رفت و با ليواني آب به طرف مادر رفت. كنار مادر دراز كشيد، سرش را كنار دست‌هايش گذاشت و ديگر چيزي نفهميد. از خواب بيدار شد و به ساعت كوچك روي تاقچه نگاه كرد. ديرش شده بود. با سرعت كتاب‌هايش را توي كيف پاره و كثيفش ريخت و به طرف مدرسه رفت. وارد كلاس كه شد، باز هم بچه‌ها تحقير‌آميز نگاهش مي‌كردند. وقتي معلم ورقه‌هاي امتحاني را جمع مي‌كرد، طوري از كنارش گذشت كه انگار بيماري واگيردار خطرناكي دارد. بعد معلم به ورقه‌اش نگاه كرد و گفت كه پاي تخته بيايد. پسرك از جايش بلند شد و به جلوي كلاس رفت. حالا در ديد همه بود. معلم با جديت گفت: «چرا درس نمي‌خواني؟» پسرك زير لبي گفت: «آقا اجازه، وقت نمي‌كنيم.» معلم فرياد زد: «وقت نمي‌كني؟ يعني چي؟ نكند زن و بچه‌داري كه وقت نمي‌كني؟» بچه‌هاي كلاس خنديدند. معلم بار ديگر فرياد زد: «چرا جواب نمي‌دهي؟» اما پسرك ساكت ماند. معلم چه مي‌دانست كه درد پسرك چيست؟ زنگ آخر كه خورد پسر با عجله به طرف خانه رفت، كيف و كتابش را گذاشت، به مادرش سري زد، جعبه واكسش را برداشت و با عجله به طرف خياباني رفت كه هر روز در آن كار مي‌كرد. رسول كشاورز، خبرنگار افتخاري از پرند تصويرگري:پريسا آبچر و هيلدا كاظمي، خبرنگار افتخاري ، رباط كريم داستان يا واقعيت هيچ داستاني واقعي نيست. در هر داستاني حتي گاه در روايت‌هاي تاريخي، عنصر تخيل نقشي اساسي دارد. منظور از تخيل ماجراهاي خيال‌انگيز و غيرواقعي نيست، بلكه نفوذ به لايه‌هاي زيرين واقعيت‌هاي موجود و كنار هم قرار دادن آنهاست. نويسنده اين داستان ماجرايي واقعي را دستمايه كار خودش قرار داده، اما آنچه سبب شده كه اثر از حد صرف بيان واقعيت فراتر برود، توصيف خوب روابط پسر و مادر است. ولي مهم‌تر از همه نشان دادن پذيرش واقعيت زندگي توسط پسرك است، كه اگر اين نبود، نمي‌توانست در مقابل نيش و كنايه‌هاي ديگران به زندگي ادامه بدهد. دنياي كلاغ‌ها صبح جمعه، ساعت 7 چشم‌هايم باز شد و هر كاري كردم ديگر خوابم نبرد. در حسرت اين بودم كه چرا روز جمعه تا ساعت 11 نخوابيدم كه چشمم به منظره صبح تعطيل پشت پنجره افتاد. چون به تازگي در طبقه پنجم يك آپارتمان ساكن شده‌ايم، اين منظره‌ها برايم جذابيت دارد. اولين صحنه‌اي كه نظرم را به خودش جلب كرد يك كلاغ بود كه با وقار و مثل عقابي تيز چشم پرواز مي‌كرد. كلاغ روي لبه پشت بام ساختمان روبه‌رو نشست. لحظه‌اي بعد كلاغ ديگري كنارش نشست. به دليل سكوت حاكم در كوچه، صداي آرام قارقار كلاغ دوم و پاسخ كلاغ اول را شنيدم. بعد از كمي گفت‌وگو با زبان شيواي خودشان، كلاغ اول در حالي كه اوج مي‌گرفت قارقار بلندي سر داد و از كادر پنجره من بيرون رفت. كمي بعد هم كلاغ دوم آرام و بي‌سر وصدا در جهت مخالف او به پرواز در آمد. نمي‌دانم، شايد داشتند با هم تبادل اخبار مي‌كردند، شايد هم يك احوال‌پرسي دوستانه بود. هر چه بود دنياي كلاغ‌ها بود كه از پس پنجره طبقه پنجم ديده شد. صبا حائري، خبرنگار افتخاري از تهران تصويرگري:امير معيني ، خبرنگار جوان، تهران ساختمان داستان هر داستاني عناصر مختلفي دارد كه وقتي درست كنار هم قرار بگيرند ساختاري را به وجود مي‌آورند. براي ديدن اين ساختار لازم است كه به نشانه‌هايش رجوع كنيم. نشانه‌ها در اين داستان، صبح تعطيل، طبقه پنجم و خانه جديد است. صبح تعطيل سكوت را تداعي مي‌كند. طبقه پنجم به معني نزديك شدن به دنياي كلاغ‌هاست، كلاغ‌هايي كه از دور شايد زشت به نظر برسند. خانه جديد هم يعني رسيدن به درك تازه‌اي از زندگي. اما حيف كه نويسنده بيشتر از اين روي كارش زوم نكرده و دنياي كلاغ‌ها را با تصويرهاي بهتري جلوي ديد خواننده قرار نداده تا اين ساختار هرچه زيباتر جلوه‌گري كند. منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن