واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: خواندن و نوشتن را كه تازه ياد گرفتيم، در برگههاي آخر كتاب فارسي اول دبستان به ما گفتند كتاب ياري مهربان است و سخنهاي زيادي براي گفتن دارد. قرار بر اين شد از كتاب غفلت نكنيم اما بياغراق، همهمان يادمان ميرود تا سالي يكبار روز كتاب و كتابخواني نزديك شود.[آشنايي با هفته كتاب] روزي كه انگار تنها براي خالي نبودن عريضه در تقويم جا خوش كرده است و كاربرد ديگري در جامعه ايراني ندارد. يك سال پيش بود كه رئيس كتابخانه ملي گفت سرانه مطالعه در ميان ايرانيان تنها 2 دقيقه است. داد مسئولان و وزير ارشاد وقت درآمد كه كذب است و يكي گفت يك ساعت است و ديگري 40 دقيقه. بيشك براي بسياري از ما همان 2 دقيقه بيشتر قابل قبول است. خيلي هم تقصير ما نيست. براي خواندن يك صفحه از يك كتاب بايد خيلي چيزها دست به دست هم بدهند؛ از نويسنده و ناشر و ارشاد بگيريد تا شرايط اقتصادي و سياسي و چه بسا خانوادگي، شايد زير و رو كردن داشتههاي فرهنگي منطقه 21 در حوزه كتاب و كتابخواني چنگي به دل نزند يا حداقل حرفي براي گفتن نداشته باشد اما در نهايت شايد تلنگري باشد براي همه ما؛ از مردم تا مسئولان. عمر كم كتابها هميشه و در همه حال ميزان مطالعه بستگي به تعداد خريد كتاب ندارد. آدم ميتواند كتاب نخرد اما در عين حال كتاب بخواند. چطوري؟ خب معلوم است ديگر، كتابهايش را امانت بدهد و كتاب دوست و آشنا را به امانت بگيرد. كتابهاي كتابخانههاي عمومي با آنكه عمر كمتري دارند و بعضي وقتها جوانمرگ ميشود، اما به دليل دست به دست گشتن و ورود به دنياي ذهني افراد جامعه، نقش مؤثري در فرهنگسازي دارند. بنابراين طول عمر هر كتابي ميتواند در تأثيرگذاري آن بر فرهنگ جامعه تأثيرگذار باشد. با اين حال عمر بسياري از كتابها بويژه وقتي قرار باشد به امانت برده شوند، كم است. انگار خيلي از ماها هنوز باور نداريم كه كتابها از جنس كاغذند. هنوز هم از بعضي كتابها استفاده نامتعارفي ميشود. خيليها هستند كه تا احساس گرما ميكنند به جاي بادبزن دنبال كتاب ميگردند. براي خيليها با چيدن چند كتاب بر روي هم سكوي محكمي درست ميشوند. بعضيها وقتي عصباني ميشوند رفتار محترمانهاي با اين يار مهربان ندارند و پرتش ميكنند. خيليها محبتشان به كتاب آزاردهنده است و براي اينكه دوباره آن را بخوانند كتاب را در نزديكترين محل به خودشان مثلاً زير پا ميگذارند. بعضيها هم صفحات كتاب را تا ميكنند تا درست از همانجا كه نيمهكاره رها كردهاند بخوانند. اگر هر چند وقت يك بار كتاب نميخريم لااقل كاري كنيم كتابهايي كه به آنها دسترسي داريم، عمر درازتري داشته باشند. ديدار پديدآورندگان كتاب با همه فصاحت و زيبايي، زبان ندارد. يعني با اينكه بسياري از معاني و مفاهيم بلند و ارزنده را در دل دارد اما زبان ظاهري كه بتواند درباره نويسنده خود اظهار نظر كند ندارد، معمولاً اين وظيفه را صفحات نخست يا پشت جلد كتاب كه بر روي بعضي از آنها شرح مختصري از زندگي نويسنده و انگيزه او از نوشتن آمده است انجام ميدهند. با اين همه ميل به آشنايي و شناختن بيشتر نويسندگان و پديدآورندگان كتابها از آرزوهاي قديمي بسياري از مخاطبان است. براي خيليها كه از مطالعه كتابي لذت بردهاند هيچ چيز به اندازه گپ و گفتي دوستانه و صميمي با نويسنده آن دلچسب نيست. از اين رو معمولاً ديدار با نويسندگان كتابهاي وزين و جذاب و پرمخاطب نشستهايي شلوغ و پرتعداد هستند. بعضي از نقاط ساكت و كمهياهوي منطقه پذيراي نويسندگان و اهالي قلم و فرهنگ است كه با سكونت در منطقه ما هم در داخل شهر زندگي ميكنند و هم كمتر دچار ناراحتيهاي ناشي از شلوغي شهر ميشوند. حضور اينان در منطقه غنيمتي است براي دوستداران كتاب اما دريغ كه به دليل طولاني بودن راهها و فراواني مشغلهها يا... فرصت ديدارها دست نميدهد يا در صورتي كه چنين اتفاقي بيفتد يكي 2 نفر از مخاطبان شتابزده و تند و با عجله با يكي از نويسندگان ديداري كوتاه دارند. جا دارد كه مسئولان فرهنگي منطقه با برپايي نشستهايي فرصت چنين ديدارهايي را در سطحي وسيع براي مخاطبان ايجاد كنند. كتابخانه در همه جا يكي از گله و شكايتهايي كه هربار با مطرح شدن موضوع كتابخانههاي عمومي از سر گرفته ميشود، بحث كم بودن آنهاست. بسياري از دوستداران كتاب و مطالعه خواهان افزايش امكانات مطالعه در منطقه و دسترسي به كتاب در همه محلهها هستند. البته حق هم دارند. دسترسي ارزان و سريع و راحت به كتاب حق همه شهروندان است. اما از سوي ديگر بايد در نظر داشت كه چنين اتفاقي يعني احداث كتابخانه در بعضي محلهها هر چند وقت يكبار ميافتد با اين حال وسعت منطقه موجب ميشود كه با وجود افتتاح كتابخانههاي جديد، كمبود آن باز احساس ميشود. اما مطلبي كه نبايد فراموش كرد اين است كه گرچه كمك سازمانهاي دولتي، نقش مؤثري در ايجاد و تجهيز كتابخانهها دارد اما خود كتابدوستان هم نبايد تنها به خواندن كتب اكتفا كنند و از وظيفه خود در قبال مشاركت در ايجاد و تجهيز كتابخانهها غافل بمانند. در همه جاي دنيا مردم و نهادهاي مردمنهاد از عوامل مؤثر در ايجاد كتابخانه و محيطهاي مطالعه هستند. هرجا كه كتابخواني هست ميتواند كتابخانهاي هم باشد. بيشتر ما وقتي صحبت از تعيين جايي براي تأسيس كتابخانه ميشود دنبال قطعه زميني خالي و بدون استفاده براي احداث آن ميگرديم اما انگار فراموش كردهايم كه در انباري و پاركينگ و پاگرد مجتمعهاي آپارتماني و در زيرپله ادارهها و محلهاي كار هم ميتوان كتابخانه داشت. كتابخانه يعني قفسهاي پر از كتابهاي خوب و كسي كه ترتيب آنها را حفظ كند و همين. چرا كتاب؟ خيليها وقتي صحبت از كتاب و مطالعه ميشود، اظهار نظر نميكنند. انگار موضوع پايين بودن سرانه مطالعه آنقدرها مهم نيست كه آنها بخواهند خود را به زحمت بيندازند و 2 ـ 3 كلمهاي حرف بزنند. خيليها البته روراستترند و بيتفاوتي خودشان را نسبت به اين موضوع در دل پنهان نميكنند. اينكه كتاب به چه دردي ميخورد و بالا رفتن ميزان مطالعه چه دردي از ما را دوا ميكند سؤالي است كه از سوي اين عده مطرح ميشود. البته كتابها قدرت جادويي ندارند و با خواندن يا همراه داشتن آنها نه جيب كسي پر ميشود و نه شكم كسي سير اما تأثير كتاب در نهادينه شدن فرهنگ اجتماعي و پيشرفت و تعالي جامعه غيرقابل انكار است. نقش دانايي كه تأثير كتاب در ايجاد آن كاملاً آشكار است بر كاهش بزههاي اجتماعي و افزايش سلامت جامعه نقش كمي نيست. كتاب مصلح بزرگي است كه هر جا باشد كينهها را به محبت و دشمنيها را به دوستي بدل ميكند. تأثير مطالعه در افزايش امنيت اجتماعي و كاهش آسيبهاي اجتماعي در همه جوامع اثبات شده است. مطالعه با بيرون آوردن انسان از حصار تنگ تنهايي خود از بسياري از استرسها و فشارهاي رواني جلوگيري ميكند و موجبات سلامت روحي انسانها را فراهم ميآورد. كتاب در هنجارسازي رفتارها، ظرفيت بخشي و غناي زبان به سامان رساندن انديشهها و تبديل آنها به مصاديق عيني و عملي سهم بزرگي دارد. بدون كتاب و مطالعه هم ميتوان زيست اما نميتوان به شادي واقعي و سعادت رسيد. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]