واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اگر از برخي ترجمههاي درخشان كلاسيك نظير تكجملههايي كه شيخ فريدالدين عطار از كلام برخي بزرگان اهل تصوف به فارسي برگردانده است صرفنظر كنيم، ترجمه ادبي به معناي دقيق و عالمانه آن سابقه زيادي در ادبيات فارسي ندارد، اما بهنظر ميرسد در سالهاي اخير نوعي تحول در اين عرصه رخ داده است كه براي بررسي چند و چون و كيفيت آن گپي كوتاه با محمود حسيني زاد انجام داديم. آقاي حسيني زاد! به اعتقاد شما ترجمه آثار ادبي دنيا به زبان فارسي ميتواند در فرايند جهانيشدن ادبيات معاصر ما سهمي داشته باشد و آن را تسريع كند؟ بله! قطعا همينطور است؛ ترديد نبايد كرد كه ترجمه در جهاني شدن ادبيات ايران تاثير بسزا و انكارناپذيري دارد و به همين دليل پيشرفت در اين حوزه، شكوفايي و رونق در حوزه ادبيات را بهدنبال دارد. اما گروهي از منتقدان معتقدند كه كاهش آثار تاليفي و افزايش آثار تقليدي در ادبيات معاصر ما به سبب افزايش ترجمههايي است كه از زبانهاي ديگر به فارسي صورت ميگيرد، شما با اين ديدگاه موافق نيستيد؟ به هيچ وجه! اين باور غلطي است كه برخي از منتقدان نه چندان مطلع مطرح ميكنند و گروهي ديگر هم به آن دامن ميزنند اما اگر قرار باشد با اين نظر هم عقيده باشيم آن وقت بايد جلوي ترجمه آثار ادبي روز دنيا را بگيريم و منتظر بمانيم كه ادبيات تاليفيمان رشد كند و اين چيزي است كه هرگز اتفاق نخواهد افتاد چون ما به واسطه ترجمه است كه از جريانات روز ادبي دنيا مطلع ميشويم و به امكانات جديدي كه نويسندگان برتر و توانمند دنيا در عرصه ادبيات رسيدهاند پي ميبريم و اگر اين امكان را از خودمان سلب كنيم هم نسبت به دستاوردهاي جديد ادبي ناآگاه ميمانيم و هم نميتوانيم خودمان را در مسير رشد و خلاقيتهاي دم به دم جهاني قرار دهيم. در زمينه ترجمه آثار ادبي روز دنيا هم بهنظر ميرسد كه ما خيلي موفق نبودهايم و ضابطه و تفكر نظاممندي پشت سر ترجمههايمان وجود ندارد و كارهايي هم كه تا امروز صورت گرفته بيشتر ذوقي و براساس پسند شخصي مترجمان بوده است. بله! دقيقا همينطور است كه گفتيد؛ امروز هر دانشجويي كه در رشته زبان و ادبيات خارجي مدرك ليسانس ميگيرد بلافاصله كتابي را ترجمه ميكند و همين مسئله موجب تصنعيشدن ترجمه و افزايش ترجمههاي ضعيف ميشود. يكي از دانشجويان سابق من به نام آقاي مهدي فيروزان كه مترجم ادبيات آلماني است پژوهشي درباره تعداد ترجمهها از زبان آلماني به فارسي كرده است كه نشان ميدهد 80درصد از دانشجويان فارغالتحصيل دوره كارشناسي زبان و ادبيات آلماني دست كم يك ترجمه از زبان آلماني در كارنامه خود دارند؛ اين آمار نشان ميدهد كه ترجمه در ايران تا چه اندازه مشكل دارد. البته ناشران، منتقدان و مخاطبان هم در اين ميان بيگناه نيستند چون آنها اطلاعات اندكي درباره ادبيات جهان دارند درصورتي كه اگر ناشران در انتخاب آثار ادبي ترجمه شده سختگير باشند مسلما آثار ادبي ضعيف، فرصت انتشار پيدا نميكنند و كمكم حوزه ترجمه ادبي رونق پيدا ميكند. مشكل ديگر حوزه ترجمه در ايران هم توجه به نامهاست و ما ميبينيم كه اغلب منتقدان و مخاطبان براساس نام نويسندگان، كتاب ميخرند و ممكن است از نويسنده گمنامي كتابي منتشر شود كه از كتاب نويسندگان مطرح و صاحب نام قويتر باشد اما متأسفانه اين قبيل كتابها در عرصه رقابت عقب ميمانند. نقش زبان در اين ميان چيست؟ بهنظر شما محدوديت زبان فارسي در حوزه ترجمه در ايجاد اين وضعيت تاثيري نداشته است؟ من زير بار اين حرفها نميروم و معتقدم نبايد با بهانههاي واهي صورت مسئله را پاك كنيم. برخي به اشتباه زبان فارسي را با زبانهايي مثل زبان انگليسي كه مخاطبان گستردهاي دارد مقايسه ميكنند درحاليكه اين مقايسه اساسا غلط است و بايد در جاي ديگري دنبال حل مشكلات بود البته اگر واقعا بهدنبال حل مسئله هستيم! منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]