تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در خانه‏اى از خانه‏هاى خدا برقرار نشد، مگر اين ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818964335




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهر بي‌قهرمان نمي‌خواهم


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: عبدالقهار عاصي، شاعر برجسته افغانستان در سال 1335 به دنيا آمد و سال 1373 در جريان جنگ‌هاي داخلي اين كشور براثر انفجار خمپاره‌اي در شهر كابل به شهادت رسيد. او را از بهترين چهره‌هاي شعر دهه‌هاي اخير افغانستان دانسته‌اند. عاصي در واپسين سال عمرش سفري به ايران داشت و مورد استقبال مجامع ادبي كشور قرار گرفت. در همان سا‌ل‌ها مجموعه‌اي از خاطرات عاصي از جنگ‌هاي داخلي اين كشور با عنوان «آغاز يك پايان» توسط انتشارات حوزه هنري چاپ شد. كتاب ديگري از او با عنوان «مردي از ترانه و آهن» كه گزيده‌اي از شعرهاي مقاومت اوست توسط محمدحسين جعفريان، شاعر و روزنامه‌نگار سرشناس ايراني در حال تدوين است. اين روزها شاهد انتشار گزيده نسبتاً جامعي از آثار عبدالقهار عاصي بوده‌ايم با عنوان «شهر بي‌قهرمان» كه مجموعه‌ شعرهاي عاصي در قالب‌هاي كهن را در خود دارد. به كوشش پژوهشگر جوان افغانستاني، احمد معروف كبيري گردآوري شده و توسط انتشارات ترانه در مشهد به نشر رسيده كه يكي از علاقه‌مندان جدي در زمينه فرهنگ و ادبيات معاصر افغانستان است. ويراستار كتاب، محمدكاظم كاظمي‌ و طراح جلد آن وحيد عباسي بوده است. پيش از انتشار اين كتاب، جاي چنين گزيده خوب و منقحي در مورد آثار عاصي خالي بود. آثار اين شاعر در زمان زندگي و پس از آن در شهر‌هاي مختلف افغانستان با اشتباهات زياد و كيفيت پايين كتاب‌آرايي به نشر رسيده بود و همين آثار نيز بسرعت ناياب شد تا اين كه شادروان نيلاب رحيمي ‌(1322 - 1387 خورشيدي) در سال 85 خورشيدي اقدام به نشر دوباره آثار ايشان در يك مجموعه كرد. اين چاپ هر چند خالي از اشتباهاتي نبود، اما در اندازه خود اقدامي‌قابل ستايش بود. تا اين كه شهر بي‌قهرمان به كوشش يكي از هم‌‌مسلكان سراينده فقيد اين كتاب، در ايران منتشر شد. در مجموع به نظر مي‌رسد اين دومين شاعر افغانستاني غيرمقيم در ايران است كه دفتر شعري از او در اين كشور به دست ناشري غيرافغانستاني به چاپ مي‌رسد. نخستين آن دفتر شعري از بانوي از انجمن رفته، ناديا انجمن ( 1384 - 1359 خورشيدي) بود و 2 ديگر اين شاعر گرامي. گويا تقدير چنين رفته است كه فقط آن دسته از شاعران ما كه وداعي طاقت‌سوز با اين دنيا دارند، دفتر‌هاي شعريشان در ايران به چاپ برسد. به اين اميد كه تقديرنويسان آينده را بر اين شيوه ننوشته باشند. شهر بي‌قهرمان، گزيده‌هايي از اشعار كلاسيك يا سنتي عاصي است كه از 7 دفتر شعر ايشان مقامه گل سوري، ديوان عاشقانه باغ، غزل من و غم من، تنها ولي هميشه، از جزيره خون، از آتش، از بريشم و سال خون، سال شهادت به ترتيب تاريخي نشر آثار به چاپ رسيده است. همچنين در اين مجموعه 4 شعر از دستنويس‌هاي شاعر و در حدود 200 رباعي و 150 دوبيتي كه از همان 8 دفتر و برخي دستنويس‌ها تهيه شده به صورت الفبايي آمده‌اند. شعرهاي چاپ نشده شاعر از ويژگي‌هاي با ارزش اين كتاب، حضور دسته‌اي از اشعار است كه براي نخستين بار منتشر مي‌شوند. اين اشعار در گذشته به دلايلي اقبال انتشار نيافته بودند. اين كه كبيري به نشر اين دسته از اشعار پرداخته‌اند، ضمن ستايش دليري ادبي ايشان بايد اين نكته را آشكارا گفت كه به واقع ايشان به رسالت خويش به عنوان يك پژوهشگر بدرستي عمل كرده‌اند، هر چند ممكن است نشر اين اشعار برخي را خوش نيايد و پسندشان نيفتد يا اين كه عاصي ما آسيب ببيند. (بنگريد به شعري با عنوان خطبه‌اي بر يك جنازه متحرك به نام ظاهر شاه. (صص243 - 230))‌ در نگاه نخست به اين كتاب، كيفيت خوب كتاب‌آرايي آن نوازشگر چشمان خواننده است. از ديگر خوبي‌هاي كتاب بايد به عنوان زيباي آن اشارت كرد؛ عنواني كه سخت با روح حماسي شعر عاصي سازگار افتاده است. اين عنوان برگرفته از تركيبي است از شعر خود شاعر از نخستين دفتر شعر او. (ص33) گردآورنده ورجاوند كتاب در مقدّمه اي خواندني (صص 30 - 15) ضمن آن كه از پيشينه آشنايي خويش با شاعر كتاب و شعر او سخن به ميان آورده، اندكي نيز به زندگي و آثار اين شاعر از دست رفته پرداخته است؛ همچنين در همين مقدمه به مضامين، اوزان و ويژگي‌هاي شعر عاصي نيز اشاراتي شده است. نثر مقدمه در مجموع نثر خوبي است. نشان پاي سره‌نويسي را در اين مقدمه آشكار مي‌توان ديد و اگر انصاف داشته باشيم برخي واژه‌ها و تركيبات، زيبا به كار رفته‌اند، مانند ادبيات درگير به جاي متعهد (ص‌15) اما مواردي نيز هستند كه بايد با تأمل بيشتر در مورد آنان برخورد كرد، مانند فرنودن =( ثابت كردن) يا مشكلات حروفي و واژه‌اي به جاي اشتباهات تايپي (ص19) به نظر مي‌رسد برخي موارد گزينش شده كبيري از رسايي چنداني برخوردار نيستند. بايد به گردآورنده و ويرايشگر كتاب تبريك گفت. من در كلّ كتاب فقط به 6 مورد اشتباه تايپي برخوردم كه براستي جاي تحسين دارد. موارد را ذكر مي‌كنم تا اگر چاپ دوّمي‌ به ياري خدا در كار بود اصلاح شوند اشعار چاپ شده (اشعار چاپ نشده) (ص 19)، برپار (پربار) (ص 28)، بع ياد (به ياد) (ص415)، مگداريد (مگذاريد) (ص 238)، جفاه (جفا) (ص 217)، سياه (سيا) (ص 235). در اين مجموعه 4 شعر از دستنويس‌هاي شاعر ‌حدود 200 رباعي و 150 دوبيتي و برخي دستنويس‌ها تهيه شده به صورت الفبايي آمده‌انداما در مورد شيوه كار كبيري شايد مهم‌ترين خرده‌اي كه مي‌شود به ايشان گرفت، عدم يكدستي و انسجام در كارشان باشد آنچنان كه گاه پريشاني‌هايي را سبب شده است. به گونه مثال گردآورنده در برخي موارد لغات عاميانه يا به گفته خودشان تلفظ گويشي برخي واژه‌ها را در پانويس صفحات توضيحي مختصر داده است كه البته بسيار راهگشاست مثلا قوده (ص414)، آتش پرچه (ص418)، سنگردي (ص417)، شار(ص410 و347)، چيله(ص400)، پرچال(ص397) اما در مواردي كه به راستي واژه‌هايي دشوار نه حتي براي همزبانان ما در ديگر كشورها بلكه براي فارسي‌زبانان سمت ديگر خود افغانستان نيز هست، اين شيوه را پي‌ نگرفته است، مانند آغيل (ص382)، زئير (ص395)، پلوان (ص401)، اميل (ص151)‌. در مواردي برخي لغات در متن به كار رفته‌اند كه در آن مصراع از معني چنداني برخوردار نيستند. اگر اشتباهي پيش نيامده باشد و گردآورنده امانتداري كرده باشد، بهتر آن بود در پايين صفحه اشاره‌اي به اين موارد مي‌شد، مانند كلمه ژنده در اين مصراع تا ژنده عشق حق برافراخته‌ايم (ص376) كه به نظر مي‌رسد درست آن جهنده باشد كه به صورتي ديگر همين اكنون در افغانستان تداول دارد و بيشتر مردم با مراسم آييني‌اش در آغاز سال خورشيدي در مزار شريف مركز استان بلخ اين كشور آشنا هستند يا موسيچه كه به صورت مُسيچه نوشته شده (ص377)؛ امّا در همين مورد نيز يكدستي را شاهد نيستيم مثلا مواردي هستند كه اشتباهات املايي آنها اصلاح شده است و صورت صحيح جواز ورود به متن را يافته است (عالي نسب به جاي عالي نصب، ص229) اي كاش اين كار در مورد حظيره (ص375) نيز انجام مي‌شد كه به صورت حضيره در متن نمي‌آمد يا لوس كه بايد لوث مي‌شد (ص232)‌. در مورد برخي اعلام جغرافيايي به كار رفته در متن توضيحي آمده، مثل «چاربته» كه كوچه پرنده‌فروشان در كابل است (ص415) و گاهي نه، مثل كوچه شور بازار و كاكه‌هاي آن مثل عشقري و طيغوني (ص358)‌. شيوه تصحيح و مطابقت اين اثر چندان روشن نيست، يعني چندان درنمي‌يابيم كه گردآورنده اصل را بر كتب چاپي گذاشته و اختلاف‌ها را در پايين صفحه مي‌آورد و يا اين كه در اصطلاح دانش تصحيح متون تصحيح التقاطي شيوه كار ايشان بوده است، چون همان گونه كه در ادامه با آوردن سند خواهد آمد، مخلوطي از اين‌دو را در اين كتاب شاهد هستيم. گردآورنده براي تدوين اين اثر تقريبا، تمام منابعي كه در مورد عاصي چه به صورت چاپي و غيرچاپي (دست‌نويس‌ها، كاست‌هاي صوتي) پيش از اين منتشر شده، در اختيار داشته است و با صرف وقت و زحمت زياد اشعار را با همه منابع برسنجيده است، در موارد فراوان اختلاف‌ها در پانويس با ذكر منبع ضبط شده‌اند. متاسفانه مواردي نيز هست كه ضبط‌هايي بدون معرفي منابع آنها را شاهد هستيم كه اين كار برابر با شيوه‌هاي پژوهش نيست. (بنگريد صفحات417، 357، 65، 181)‌ گاهي بر اساس برخي دستنويس‌ها گردآورنده ضبط دستنويسي را ارجح دانسته و آن را در متن به كار گرفته است (مثلا در صفحات64، 164، 306) امّا باز در جايي (ص229) گردآورنده ديدگاه خويش را در متن اعمال نكرده و در موضعي ديگر (ص236) اين نظر به كار بسته شده است. در موردي ديگر (ص120) كتاب و در اين مصراع «خودم كوه كچكن، خودم ذرّه اش» گردآورنده زره متن را ذره نموده و نوشته: در متن «زره» است، ولي از لحاظ وزن درست نمي‌نمايد. به گمان مي‌رسد «ذرّه» درست باشد، هر چند معناي بسيار روشني ندارد.» آيا اگر همان زره را به ضرورت وزن مشدّد بخوانيم از لحاظ معني سازگارتر از «ذرّه» نيست، همچنان كه مي‌شود در جايي (ص247) به همان ضرورت هزاره را هزاره خواند. شايسته بود كه هر كدام از منابع به صورت مختصر نامگذاري مي‌شد تا هر بار گردآورنده ملزم نمي‌شد كه اسم منابع را با آن طول و درازي ياد كند مانند «در كتاب هر بار كه از دهكده ات مي‌گذرم...» يا «در كسِت (cassette) صوتي با صداي شاعر...» (ص358) همين مورد اخير نيز در ديگر صفحات كتاب به صورت «در كست صوتي خوانش شعر با صداي شاعر...» آمده است (ص 47) كه باز عدم يكدستي را نشان مي‌دهد. در برخي موارد ايشان مفهوم بيت يا مصراعي را كه درنيافته است با فروتني در پانويس صفحه ذكر كرده‌اند و اين از دانش ايشان چيزي نمي‌كاهد مانند اين مصراع: «شب و روز عزيز قلبه و شديار مي‌آيد.» (ص160) از آنجايي كه در غزل مورد بحث از مظاهر زندگي دهقاني نام برده شده و قلبه و شديار (گاوآهن و شخم زدن) نيز چيزي جز اين مظاهر نيست به نظر مي‌رسد كه شاعر مي‌خواسته از شادي كشاورز در هنگام كار و شب و روزهاي شيرين قلبه كردن زمين توسط گاوهايش و شديار شدن آن يا به منظور كشت كردن يا هم پس از برداشت محصول اشاره مي‌كند. به هر روي، اين مشكلات كم اهميت از ارزش كار كبيري هيچ نمي‌كاهد و جاي آن است كه انتشار اين كتاب را به تلاش ايشان شادباش و مبارك‌باد گوييم و اميدوار باشيم كار ايشان چنان كه خود يادآور شده‌اند به صورت انتشار مجموعه كامل شعرهاي نو عاصي نيز ادامه يابد، چون حقيقت اين است كه عاصي در قالب‌هاي نو گاهي از كهن‌سروده‌هايش فراتر رفته است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن