تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه براى زنده كردن حق يك مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قيامت در حالى آورده مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832800821




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جههان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم: پيام انتخابات «پيام انتخابات» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ جام جم به قلم عباس محمدنژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛ حضور گسترده مردم در انتخابات روز جمعه و مشاركت 85 درصدي واجدان شرايط در اين انتخابات كه پس از راي 98 درصدي مردم به نظام جمهوري اسلامي در سال 58 يك حضور بي‌سابقه محسوب مي‌‌شود، نشاندهنده درك و شعور سياسي مردم كشورمان است كه پس از گذشت 3 دهه از پيروزي انقلاب بار ديگر بروز و ظهور منحصربه‌فردي يافته است. اين حضور مردم علاوه بر اين‌كه پشتوانه محكمي براي برنامه‌هاي آينده دولت دهم خواهد بود در متن خود پيام‌هايي داشته است كه مسير پيشروي رئيس‌جمهور كشور را براي 4 سال آينده ترسيم مي‌كند. - مردم با راي خود يادآوري كردند كه توجه به قشر مستضعف و ضعيف بايد همچنان مورد توجه قرار گيرد. -‌ مردم اعلام كرده‌اند كه دولت بايد مبارزه با مفاسد را جدي‌تر و با قاطعيت بيشتري پيگيري كند. -‌ مردم اعلام كردند كه با وجود استمرار تورم و فشار اقتصادي، همچنان به برنامه‌هاي اقتصادي دولت اميدوارند. - مردم يادآوري كردند كه همچنان به راه انقلاب، شهدا و امام شهدا پايبندند. - ‌مردم سخنان از دل برآمده را از سخنان به ظاهر زيبا  بخوبي از هم تميز مي‌دهند. - نتيجه انتخابات 22 خرداد نشان داد كه مردم قدردان مسوولاني هستند كه خود را وقف رفع مشكلات جامعه مي‌كنند و در اين راه از خود مي‌گذرند. مردم همچنين انتظار دارند كه برنده انتخابات قاعده بازي برد را رعايت كند. برخي رقباي ناكام ظرفيت پذيرش باخت را نداشته، با هياهو و ايجاد بلوا و اغتشاش فضاي جامعه را ملتهب و راه را براي جولان دادن برخي افراد نااهل و سوءاستفاده‌گر فراهم كردند. آنها براي توجيه عدم اقبال مردم به خود به سلامت انتخابات چنگ زدند و با القاي شبهه در روند انتخابات دست به دامن رسانه‌هاي خارجي شدند؛ اينها همچون جريان دوم خرداد به جاي مرور عملكرد و شناخت ضعف خود، تمامي نظام را زير سوال بردند كه البته پاسخ شبهه‌افكني آنها را مردم با راي و حضور اجتماعي در جشن‌هاي پيروزي دادند. در اين ميان انتظار است كه جناح پيروز هم به 13 ميليون نفري كه به فرد يا افراد ديگري راي دادند به عنوان جزئي از همين مردم نگاه كند و جداي از ملت نداند كه آنها نيز دغدغه بهبود امور كشور را دارند. ‌رئيس‌جمهور منتخب، رئيس‌جمهور همه ملت ايران است و بايد با وحدت و همدلي و برادري همگان از اين دستاورد عظيم پاسداري كنند. رئيس‌جمهور هم بايد در چنين روزهايي كه فضاي هيجان بر هر دو گروه حاكم است، سخناني بر زبان راند كه وحدت، حس همكاري و دوستي و تفاهم را برجسته نمايد. سخنراني‌هاي آتشين و تحريك‌آميز از جانب هر فرد و مسوولي در چنين فضايي قطعا به آرامش اوضاع كمكي نمي‌كند. از آنجا كه اصولا رقابت انتخاباتي با نقد و انتقاد عجين است، در فصل انتخابات در تمامي حوزه‌ها نقدهايي از جانب رقبا مطرح مي‌‌شود. اگر بگوييم همه اين انتقادها غيرواقعي و كاركرد تبليغاتي داشته، به دور از انصاف است، دولت بايد نقدهاي منصفانه را بپذيرد و در جهت رفع مشكلات و تنگناها گام بردارد. ‌نيروهاي كارشناس در تمامي جناح‌هاي سياسي كشور حضور دارند كه دولت مي‌تواند فارغ از هرگونه رويكرد سياسي از توان و قدرت مديريتي اين افراد در جهت اهداف متعالي نظام استفاده كند. احترام به حرمت اشخاص و افراد در هر رده و جايگاهي ضروري است، بله اگر فرد يا افرادي به جان و مال مردم دست‌درازي كردند، بايد عقوبت اعمال خود را به سخت‌ترين شكلي ببينند، اما مسير اين حركت از قوه قضايي مي‌گذرد، اگر قوه قضاييه تعللي داشت، مردم از رئيس‌جمهور انتظار دارند از ديگر مسيرهاي قانوني اقدام كند. و پايان كلام؛ انتخابات با همه هيجاناتش تمام و رئيس‌جمهور انتخاب شد؛ از امروز با همدلي و همكاري مي‌توان موانع بزرگي را از مسير خروشان پيشرفت ملت ايران برداشت، قدر اين حمايت را بدانيم و فراموش نكنيم ملت آگاه است. رسالت: مسئول تلخي هاي انتخابات كيست؟ «مسئول تلخي هاي انتخابات كيست؟» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد مهدي انصاري است كه در آن مي‌خوانيد؛ طراوت و صلابت آحاد ملت پر افتخار ما در روز 22 خرداد و مشاركت  85 درصدي ملت در پاي صندوق هاي راي، كه براي دموكراسي هاي غربي  و اروپايي يك روياي دست نيافتني است ، با يك عزم همگاني رقم خورد. مشاركت بي بديل ملت در اين انتخابات گوياي اعتقاد راسخ ملت به آرمانهاي انقلاب اسلامي و تاكيدي بر مطالبات مبتني برگفتمان معنويت، عدالت خواهي و استكبار ستيزي در جمهوري اسلامي است.‌ حضور آحاد مردم در آزمون بزرگ ملي انتخابات، تجلي گر مسووليت پذيري و سهيم شدن مردم در سرنوشت خويش است؛ حضوري كه با پشتوانه شور و شعور و شعف، زمينه ساز حركت يك ملت سرافراز به سوي قله هاي سعادت و بهروزي به شمار مي آيد. آري ،اين حماسه بزرگ كه نماد مسئوليت پذيري و مظهر اميدواري يك ملت است،بشارت دهنده يك آينده درخشان و متعالي نيز هست. بنابراين پيروز واقعي اين صحنه ،همانا ملت عظيم ايران هستند. ‌انتخابات پر شور ،هيجاني ،رقابتي و با نشاط دهمين دوره رياست جمهوري حقيقتا به يك پديده مثال زدني و بي نظير در تاريخ انقلاب اسلامي مبدل شد و به حق  كه اولين سال دهه پيشرفت و عدالت ، يك چنين حماسه وصف نا پذيري را مي طلبيد.در يك كلام بايد تاكيد كرد كه تمام شيريني هاي اين رويداد عظيم سياسي را مردم رقم زدند ،اما اين انتخابات تلخي هايي هم داشت. شيريني ها و نقاط قوت انتخابات، همچنان كه برخي از آنها برشمرده شد ،اين روزها بسيار تكرار شده اند ولي شايسته است تلخيهاي اين انتخابات نيز كه برخي از سياسيون ما ،آنها را آفريده اند براي توجه هر چه بيشتر مورد ارزيابي قرار گيرند.‌ عدم تمكين به قواعد مردم سالارانه و بروز رفتارها و اتخاذ مواضع تحريك آميز از سوي بعضي از كانديداها ، كه ظاهرا به دليل دوري بيست ساله از سياست تمام قواعد بازي را فراموش كرده اند،موجب تحريك معدودي از افراد فرصت طلب و بروز اغتشاشات خياباني  شد.البته نبايد از فعاليت و نقش اتاق فرمان عمليات رواني و برنامه ريزي آشكار تعدادي از عناصر خودخواه سياسي  در اين  جريانات غافل بود.همين افراد دقيقا ده سال پيش در قضاياي كوي دانشگاه تهران، درگيري دانشجويان و پليس را هدايت كردند... !البته جاي اين پرسش جدي از مسئولان امنيتي كشور نيز وجود دارد كه چرا با اين افراد خودسر كه در نقش توطئه گران عليه منافع ملي به شمار  مي آيند، اين قدر مسامحه صورت مي پذيرد؟! به هر حال بروز تنش هاي خياباني ولو محدود در تهران را شبكه هاي خبري منطقه و غرب پوشش تمام عياري دادند تا شايد بتوانند مشاركت شور انگيز ملت در سطح افكار عمومي دنيا تحت الشعاع قرار گيرد . آري! اين تلخي بزرگ انتخابات 22 خرداد بود كه در حقيقت ناشي از بي ظرفيتي برخي از به اصطلاح رجال سياسي ما بوده است و واقعا  بايد اين نكته تلخ تر را به پرسش گذاشت كه  ملت نجيب و فهيم ما به چه دليلي بايد مواجه با اين سياسيون  بي مهر و بي منطق و بي انصاف باشند؟!‌ قواعد بازي حكم مي كند كه بپذيريم فرداي برگزاري انتخابات  روز پايان رقابتهاست و مسابقه نامزدها و طرفداران ايشان به آخر رسيده است،بنابراين هر شكلي از بقاء بر رقابت و اصرار بر دشمني، گوياي جهل و ناداني بوده و مغاير با دموكراسي و اراده ملي است. بنا براين، تلخي ديگر انتخابات 22 خرداد را باز هم سياسيون و كانديداهاي ما رقم زدند و آن هم يك عمل غير اخلاقي و بر خلاف رويه مرسوم در هر انتخاباتي است. هيچ يك از 3 نامزد ديگر به نامزد پيروز تبريك نگفتند!! و اين اوج بي اخلاقي به حساب مي آيد. حتي اگر بعد از اين هم كانديداهاي مذكور به  آقاي رئيس جمهور تبريك بگويند و با او همكاري داشته باشند ،اين نقطه منفي را نخواهند توانست از پرونده سياسي خود محو كنند و حافظه تاريخي ملت در قبال آن داوري مي كند و خواهد كرد.   ‌ از سوي ديگر، عدم پذيرش شكست از سوي كانديداهاي شكست خورده در جريان رقابتهاي انتخاباتي گوياي كم ظرفيتي آنهاست و اين گلايه جدي از شوراي محترم نگهبان وجود دارد كه چرا اساسا صلاحيت چنين اشخاصي را براي ورود به يك چنين مسابقه حساس ملي تائيد مي كند؟اشخاصي كه تا اين حد ضعيف النفس هستند و نمي خواهند به آراي ملت تمكين كنند و قواعد مردمسالاري را رعايت نمي كنند نبايد در معرض انتخاب ملت قرار گيرند.‌ تلخي ديگر اين انتخابات هم آنجا رقم خورد كه برخي از افراد با سابقه انقلاب از خط اصيل انقلاب و ولايت فاصله گرفتند و بنا بر مصالح شخصي و البته به خاطر بعضي كينه توزي ها، موضع گيري كردند و ...كه جا دارد اين تذكر خيرخواهانه به آنها داده شود كه : آقايان محترم !  از خود مراقبت  كنيد كه  آخر عمري عاقبت به خير باشيد و همه خدمات و سوابق انقلابي خودرا به تاراج نگذاريد كه اين خسارتي بس بزرگ براي شما خواهد بود!از اين تلخ تر اينكه همين آقايان در اين روزها كه جامعه ملتهب است و سوء استفاده كنندگاني در صدد مشوش سازي اوضاع هستند در لاك خود  فرو رفته اند و به انجام وظيفه انقلابي خود نمي انديشند!به راستي چرا؟...!‌ به هر حال همچنان كه گفته شد توفيقات و شيريني هاي اين انتخابات تماما متعلق به ملت ايران است و مسئوليت تلخي ها و ساير عواقب منفي آن نيز متوجه تعدادي از سياست پيشگان سياست زده است كه متاسفانه رگه هاي بي مهري و نشانه هاي آداب ستم به رقيب در گفتار و كردار و انديشه هاي آنها به عينه پيداست . ..درخصوص آشوب ها و التهابات اين چند روزه بايد گفت “ اين نيز بگذرد اما اميدواريم سايه برخي از اين سياسيون كه همواره عقب تر از ملت بوده اند از جامعه و عرصه سياست ما رخت بربندد.‌ آفتاب يزد: اين همه براي گَرد!   «اين همه براي گَرد!» عنوان سرمقاله روزنامه‌ آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ پـس از اعــلام پــيــــروزي آقاي احمدي‌نژاد در دهمين انتخابات رياست جمهوري، تـعــداد قــابــل تـوجـهـي از شخصيت‌هاي سياسي ‌ ا صولگرا، حـضــور گستـرده مـردم در انـتـخـابات را پاس داشتند و معدودي از آنها، پـيـام‌هـاي تبريكي خطاب به دكتر احمدي‌نژادصادر كردند. تصور مي‌رفت محدوديت پيام‌هاي تبريك و خودداري اكثر قريب به اتفاق مراجع، روحانيون و حتي احزاب اصولگرا از ارسال پيام تبريك، اين نكته را براي رئيس‌جمهور نهم مشخص كرده باشد كه بعضي اظهارات و اقدامات اخير او موجب نگراني‌هايي در ميان شخصيت‌هاي مذهبي و عناصر پرنفوذ جبهه اصولگرايي شده است. نگاهي به پيام دبير كل جامعه روحانيت و نماينده ولي فقيه در خراسان به عنوان قديمي‌ترين و پرنفوذ‌ترين روحانيون اصولگرا، صحت ادعاي اين يادداشت را اثبات مي‌كند. اما سخنان آ‌قاي احمدي‌نژاد در گفتگوي رسانه‌اي و اظهارات او در جمع كساني كه آنان را شگرگزاران پيروزي احمدي‌نژاد ناميدند نشان داد كه او پيام مستتر در اين پيام‌ها و سكوت‌ها را به خوبي مورد توجه قرار نداده است و كماكان بر پيگيري اظهارات و اقدامات خود، اصرار دارد. پس حق داريم با فرض تداوم اين وضعيت، به صورت واضح موضوعي را با رئيس‌جمهور مطرح نماييم. او در سخنراني يكشنبه خود، معترضان به نتايج انتخابات را به «گَرد» تشبيه كرد و تعداد آنان را كمتر از راي‌دهندگان در يك صندوق راي‌گيري دانست. آنچه ديروز در سطح خيابان‌هاي تهران، با آرامش مطلق و شعور به نمايش گذاشته شد نشان داد كه در تحليل رئيس‌جمهور، يك نقص وجود دارد. اين نقص مي‌تواند ناشي از اطلاعات غلطي بـاشد كه در اختيار رئيس‌جمهور قرار مي‌گيرد. براساس همين اطلاعات، او در سخنراني خود مدعي شد تا بعد از ظهر يكشنبه، هيچ يك از كانديداها شكايتي به شوراي نگهبان ارائه نكرده‌‌اند. اين سخن رئيس دولت نهم واكنش فوري محسن رضـايـي را بـه دنـبال داشت كه در اظهارنظري محترمانه، ادعاي عدم وصول شكايت را نشانه خـلاف‌گـويـي بـرخـي اطـرافيان رئيس جمهور مي‌دانست. فرض دوم آن است كه قصد رئيس دولت نهم، تحقير و كوچك شمردن تعداد معترضان به نتيجه انتخابات نبوده و او عبارت «گَرد» را براي افرادي به‌كار برده است كه در اقدامي ضد ملي و ضد اخلاقي، به تخريب اموال مردم مي‌پردازند و كساني را كه هيچ گناهي در ايجاد شرايط فعلي ندارند دچار خسارت مي‌كنند. اگر مقصود همين باشد حق با احمدي‌نژاد است اما بلافاصله سئوالي ساده و در عين حال مهم در اذهان به وجود مي‌آيد. اين سئوال آن است كه آيا براي مقابله با »گَرد« به راه انداختن طوفان لازم است؟ آيا ضرورتي دارد كه بسياري از سايت‌هاي خبري فيلتر شود، سرعت اينترنت در حدي غيرقابل باور كاهش يابد و در ساعاتي از شبانه‌روز به طور كامل قطع گردد و موبايل‌ها دچار اخلال شود؟ آيا اين كار، اخلالگرانِ «گَرد صفت» را دچار توهم قدرتمندي نخواهد كرد تا با اعتماد به نفس بيشتر و انگيزه قوي‌تر به رفتار تخريبي خود ادامه دهند؟ البته به نظر مي‌رسد در حركت ديروز معترضان - كه هيچ‌كس نمي‌تواند با چشم بستن بر حقايق، آنها را «گَرد» بنامد - شعور و پايبندي آنها به مصالح كشور و مردم به خوبي به نمايش گذارده شد و اكنون نوبت مسئولان دولتي و شوراي نگهبان است تا توصيه‌هاي رهبري نظام براي رسيدگي دقيق به شكايت كانديداها را جدي بگيرند. اگر اينگونه نشود به اين مفهوم خواهد بود كه دست‌اندركاران انتخابات در توهمي غيرواقعي خيل عظيم معترضان را »گَرد«‌ مي‌پندارند. اما راستي مگر مي‌توان جمعيت ديروز را ديد و باز هم نسبت به آنها بي اعتنا بود؟ آيا مي‌توان گروه كثيري كه اكنون پرسابقه‌ترين فرمانده جنگ يعني محسن رضايي نيز در مـيـان آنان است و از ناديده گرفته شدن حداقل 5/3 ميليون راي خود سخن مي‌گويد را گروهي بي‌ا ثر دانست و آنها را به »«گَرد» تشبيه كرد؟ البته اگر رئيس دولت نهم هنوز بر تحليل خود استوار است و معترضان را چون گَردي بي‌اثر مي‌داند بايستي پاسخي مناسب و قانع كننده به سئوال مندرج در اين يادداشت بدهد كه چرا اجازه داده است براي فرونشاندن «گَرد» عده زيادي از مردم از دسترسي به امكانات ارتباطي عمومي و رسانه‌هاي خبري محروم شوند؟ آيا بهتر نيست رئيس دولت براي اثبات استحكام موضع خود، اجازه دهد سخنان منتقدان و رقباي او، به راحتي در اختيار همگان قرار گيرد تا به ادعاي حاميان احمدي نژاد سستي سخنِ مخالفان آشكار گردد؟ كساني كه در هر سخنراني بارها نام ملت ايران را بر زبان مي آورند و اعتماد اين ملت به خود را مايه افتخار خويش مي‌شمارند آيا اين ملت را آنقدر ضعيف مي‌پندارند كه ممكن است با چند خبر و اطلاعيه به گمراهي بيفتند؟ مگر دكتر احمدي نژاد نگفته است كه حتي مردم آمريكا هم اگر به اطلاعات آزاد دسترسي داشته باشند صالحان را انتخاب خواهند كرد؟ آيا مسئولان متدين و مردم دوست ايراني، سطح آگاهي و قدرت انتخاب مردم ايران براي تشخيص حق از ناحق را كمتر از ساير ملت‌ها مي‌دانند؟ راستي همه اين كارها فقط براي مقابله با يك «گَرد» است؟ كيهان: يك تير و3 نشان «يك تير و3 نشان» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛ انتخابات 22خرداد در ايران، فقط يك انتخابات نبود. انفجار اطلاعات بود. رويدادي بود كه مانند توپ در دنيا صدا كرد. فصلي تازه در تاريخ بود، تاريخ ايران و جهان. اين صدا به سادگي نخواهد خوابيد چون هنوز اول ماجراست. ملت ايران كاري كرد كارستان. آن كه در اين انتخابات قبل از هر كس و هر جبهه ديگري به چالش كشيده شد، استكبار آمريكا و غرب بود. در 30 سالگي يك انقلاب و آغاز دهه چهارم حيات آن، 85 درصد مردم بار ديگر به نظام برآمده از آن انقلاب «آري» گفتند و با قريب 40ميليون راي، نشان دادند مردم سالاري و دموكراسي حقيقي يعني چه. انتخابات 22خرداد 88- 12ژوئن 2009- جنبشي است الهام بخش و انتخاباتي دوران ساز در جهان، و اين كم ضربه اي به فراعنه مدعي سرقفلي دموكراسي نيست. هضم چنين اتفاق بزرگي البته آسان نيست. جبهه استكباري غرب اگر در برابر اين انفجار اطلاعات سكوت و انفعال پيشه كند، حتما قافيه را نه فقط مقابل ايران بلكه در برابر جهان كنجكاو و مطالبه گر باخته است. پس بايد بازي را به هم زد و به شعبده و تحريف و مصادره ماجرا پرداخت. آمريكا و انگليس و برخي دولت هاي اقماري اروپايي در اين ماتم بزرگ تنها نيستند. در داخل ايران نيز مي توان دو جبهه بزرگ را جست كه حس مشتركي با آن جبهه بيگانه دارند. براي اين دو جبهه نيز، تن دادن به رفراندوم و جنبش بزرگ ملت، يعني مرگ. فرياد فجيعي هم كه به راه انداخته اند؛ بي شباهت به ناله هاي محتضر نيست. درباره حماسه 22خرداد و صف بندي هاي مقابل آن چند نكته به اجمال قابل ذكر است: 1-سه جبهه در برابر انتخاب خيره كننده ملت صف آرايي كردند. اول: جبهه استكبار. دوم: ديكتاتورهاي سياسي ورشكسته كه خيال مي كردند با منحرف كردن مسير انقلاب مي توانند دولت و قدرت را در قبضه خود درآورند و قانون را زير پا كشند و با ايجاد نوعي اليگارشي،گردن كلفتي پيشه كنند. آنها انتخابات را صرفا به عنوان محملي براي تداول قدرت بين چند حزب ائتلافي مي دانستند و راي مردم را تا آنجا قبول داشتند كه تبديل به چرخ ارابه قدرت آنان شود ولاغير. طلحه و زبيرهاي معاصري بودند كه بيعت با انقلاب را فقط به شرط «شراكت در قدرت» قبول داشتند وگرنه ابايي نداشتند سر به شورش بگذارند و عرصه را به خيال خود بر حاكميت تنگ كنند.  به سادگي از تغيير قانون اساسي و تمديد رياست جمهوري فلان آقا سخن گفتند تا خود در قدرت بمانند، بعدا براي بهمان آقا لايحه اختياراتي نوشتند كه مي شد با آن اختيارات، مصوبات مجلس و احكام قوه قضائيه را وتو كرد. سپس خيز برداشتند از نظام باج بخواهند، پس بست نشيني در مجلس را راه انداختند. پس از آن با گردن كلفتي تمام تهديد كردند نمي گذارند انتخابات مجلس هفتم برگزار شود. تهديد به استعفا در سطوح بالاي مديريتي كردند و... حالا مي گويند به قانون و انتخابات و راي مردم گردن نمي نهيم چون نامزد-هاي- مورد حمايت احزاب و ائتلاف ما راي نياورده اند. ديكتاتورند به تمام معنا. سوم: سوءاستفاده كنندگان و متخلفان و مفسدان اقتصادي كه از راي ملت به هراس افتاده اند و به شدت نگرانند كه راي خيره كننده ملت به نامزد مصرّ بر مبارزه با تبعيض و فساد، خون تازه در رگ هاي مبارزه با مفاسد و مقابله با زد و بندهاي كلان اقتصادي جاري سازد و تبديل به جنبش اجتماعي- سياسي بي سابقه شود. جبهه دوم و سوم، بسيار به هم نزديك عمل مي كنند اگر نگوييم كه با هم منطبق هستند. 2-كار بر آمريكا بسيار سخت شد، از جهات گوناگون. اولا كه ملت ايران با مشاركت 85درصدي روي دست ملت آمريكا در دموكراسي زد و انتخاب احمدي نژاد، سبقت گرفتن از انتخاب اوباما و سردست گرفتن مجدد شعار «تغيير» منتها با جهت گيري «عدالت» در جهان بود. انتخاب ملت ايران، در مقياس و مقايسه هاي جهاني، اوباما و آمريكاي نونوار را از تازگي و پيشاهنگي انداخت. اين يك ضربه استراتژيك است و به سادگي نبايد از كنارش گذشت. بي دليل هم نيست خانم هيلاري كلينتون بلافاصله نسبت به روند برگزاري انتخابات در ايران و احتمال تقلب ابراز نگراني مي كند و جوزف بايدن معاون اوباما در آزاد، منصفانه و سالم بودن انتخابات ايران القاي ترديد مي كند و جانب تشنج طلبان را مي گيرد. ثانيا ملت ايران ضمن حضور در جشني 39ميليون نفري، با 5/24ميليون راي، به تداوم دولت رئيس جمهوري راي داده اند كه به تعبير روزنامه انگليسي تايمز «كار بوش را تمام كرد» و به تعبير خود بوش «با روي كار آمدن او موفقيت ما در تعطيلي برنامه هسته اي ايران از هم پاشيد. ما كار را در دوران اصلاح طلبان تمام كرده بوديم.» تحليل بوستون گلوب درست است كه «پيروزي احمدي نژاد بدترين نتيجه اي است كه مي توانست براي آمريكا حاصل شود» يا به تعبير شالوم معاون وزيرخارجه اسرائيل «انتخاب مجدد احمدي نژاد به رياست جمهوري ايران نشان دهنده اين است كه بسياري از مردم ايران همچنان از سياست كنوني اين كشور و برنامه هسته اي آن حمايت مي كنند و هيچ شانسي براي تغيير آن در آينده متصور نيست.» بهمن ماه سال 86 بود كه جان ساورز سفير انگليس در سازمان ملل و سرنيگل شينوالد سفير لندن در واشنگتن با لحني مشابه اعلام كردند در 18 ماه آينده دو انتخابات مهم (مجلس و رياست جمهوري) در راه است و بايد فشار را آن قدر افزايش داد تا مردم ايران بفهمند ادامه روند كنوني برايشان هزينه دارد. حداقل 18ماه بود كه 3سرويس جاسوسي اينتليجنس سرويس، سيا و موساد به طور هماهنگ و شبانه روزي براي تغيير انتخاب ملت ايران فعاليت مي كردند. آنها با شبكه اي گسترده در ايران داد و ستد اطلاعاتي و سياسي داشتند. رسانه راه انداختند يا رسانه هاي موجود را تقويت كردند. حتي تغييرات اساسي در صداي آمريكا و بي بي سي انگليس ايجاد شد. برنامه هاي فارسي، گسترده و متحول شد اما نتيجه حداقل يك سال و نيم زحمت، خاكستري از روياهايي است كه اينك به كابوس تبديل شده است. نه تنها مردم با حضور دشمن شكن خود، صلابت و استواري و پابرجايي را در جهان طنين انداخته اند بلكه پروژه انقلاب مخملين هم، جاي خود را به خروشندگي دوباره درياي انقلاب داده است، گويي كه اين موج را هيچ سكون و آسايش و آرامشي نيست. كار به جايي رسيده كه بي بي سي هم مسلمان شده و اين شب ها الله اكبر مي گويد! به راستي كه الله اكبر. كار به جايي رسيده كه بي بي سي و صداي آمريكا هم در اين شب و روزها، به تقبيح كودتاي ننگين 28مرداد 1332 مي پردازند تا شايد بتوانند عنوان كودتاي 28 مرداد را بر قامت حماسه 39ميليون نفري ملت در 22خرداد بپوشانند! بي بي سي كه 56 سال پيش در شب كودتا اسم رمز عمليات آژاكس (حالا دقيقا نيمه شب است) را گفت تا آن كودتاي سياه آغاز شود، اين شب و روزها مشتركا به همراه ارگان سازمان سيا (راديو فردا) نگران كودتا در ايران است. انگليسي ها اولين بار نيست كه غافلگير مي شوند. 4سال پيش هم روزنامه گاردين نوشت ارزيابي سفارت انگليس درباره انتخابات رياست جمهوري ايران اشتباه درآمده و ديپلمات هاي انگليسي غافلگير شده اند. امروز هم جوزف بايدن معاون رئيس جمهور آمريكاست كه مي گويد «اينكه احمدي نژاد 68درصد يا هر درصد ديگري از آرا را به دست آورد نامحتمل و غيرقابل قبول است»! در يك كلام اميدهاي مثلث استكبار (آمريكا انگليس و رژيم صهيونيستي) براي كودتاي خزنده در خاورميانه و احياي طرح مرده خاورميانه جديد از دست رفته است. آنها اما فاز جايگزين پروژه را به اجرا گذاشته اند و آن، مغلوب كردن پيروزي ملت ايران و مقلوب نشان دادن صحنه اي است كه به دست خود ملت رقم خورده است. با تمام نيرو هم به ميدان آمده اند و حتي حاضرند نيروهاي ميداني خود را براي انتحار پيش بفرستند. شوخي نيست. بازي مرگ و زندگي براي آنهاست. 3-جبهه دوم صف آرايي كرده در برابر انتخابات و انتخاب 22خرداد، وضعيت نگران كننده اي دارد. غير از طيف هايي كه پيش از اين به داد و ستد و قول و قرار كامل با جبهه اصلي و استكبار، رسيده بودند، طيف ديگر به اعتبار شوك و ناكامي بزرگ، در معرض طعمه شدن براي بيگانه قرار دارد مانند فرزندي كه از پدر و مادر خويش به خشم و قهر گريزد و خياباني شود. اين طيف حتما خطاهاي استراتژيك دارد كه به سادگي حمايت جبهه استكبار را جلب مي كند، هر چند كه راه جبران و بازگشت از خطا به رويش بسته نيست. ماجراي اين طيف مي تواند بدفرجام شود آن گاه كه بخواهد مانند عمرسعد چرتكه بيندازد و آخر سر نه به گندم ري برسد و نه خرماي بغداد، بلكه ملعون دوست شود و زير پاي دشمن به حقارت افتد. يا بشود ماجراي برخي طيف هاي ساده دل در روزگار مبارزات مشروطه كه بعدها فهميدند فريب خورده اند و گفتند «سركه ريختيم، شراب شد»! اما ديگر دير شده بود. 4-جبهه سوم به هيچ صراطي مستقيم نخواهد شد. ماجراي آنها با جمهوري اسلامي و عدالت خواهي ملت، قصه جن و بسم الله، و آتش و آب است. براي آنها، انتخابات ملي و نتيجه آن، شكست در جنگي بزرگ است بنابراين بايد به ملت و منتخب آن اعلام جنگ كرد، اگرچه خود نبايد وارد جنگ شد و هزينه داد. بايد سپر بلا ساخت و ديوار دفاعي چند لايه كشيد. تنش و تشنج و القاي تقلب و تخلف و به ميدان فرستادن نامزدها و برخي حاميان يا مدعيان حمايت- كه تصادفاً بعضي هايشان انتخابات را تحريم كرده بودند، اما حالا طرفدار فلان نامزد شده اند- مصونيت بخشي ولو موقتي به جبهه سوءاستفاده كنندگان و متخلفان اقتصادي دانه درشت است. 5-ملت يك خانواده بزرگ است، همان 39ميليون نفري كه با مشتاقي و جان و دل به ميدان آمدند. اكثريت قريب به اتفاق آن 39ميليون نفر به شهادت جك استراو، وزيرخارجه اسبق انگليس چپاول دويست ساله قدرت ها در ايران را از ياد نمي برند و كودتاي 28مرداد را فراموش نمي كنند. اين ملت از ياد نبرده سخنان رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا را كه «ايراني خوب و معتدل، ايراني اي است كه باگلوله كشته شده باشد» (يعني ايراني ها سر و ته يك كرباس هستند و بايد آنها را سينه ديوار گذاشت و كشت.) اين ملت از مفسدان اقتصادي و ديكتاتورهاي سياسي كه دست در يك كاسه دارند منزجرند. البته بايد پذيرفت كه هر سه جبهه تلاش پرحجمي را براي غبارآلود كردن و فراهم كردن فضاي فتنه- به نحوي كه تشخيص حق و باطل دشوار شود- سامان داده اند تا لااقل اقليتي را سر در گم كنند و تقابل را به درون خانواده بزرگ ملت بكشانند. اما اين شعبده بازي ها و تردستي، واقعيت صحنه را عوض نمي كند. پيروزي بزرگي در 22خرداد 88براي ملت ايران رقم خورد به دست همين ملت هوشيار. اما نبايد فراموش كرد كه تازه اول ماجراست. غريق رو به سقوط، به هر خار و خسي پنجه مي زند. كسي كه در حال غرق شدن است حتي اگر كسي به نجاتش هم بشتابد با خود به زير آب مي كشد. غريق عربده مي كشد. تعجب نكنيد كه آفتاب را در روز روشن انكار مي كنند يا پنجه بر صورت آن مي كشند. ملت، نه فقط به هدف بلكه به وسط خال زده است. يك تير و 3 نشان. جمهوري اسلامي: آب رفته از جوي؛ سرمايه اجتماعي «آب رفته از جوي؛ سرمايه اجتماعي» عنوان سرمقاله روزنامه‌ جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛1- نظام سياسي اسلامي باشد يا غيرآن،  مقصد مکه باشد يا ترکستان و زمامدار از اين حزب باشد يا از ديگري، در يک مساله تفاوتي نمي کند: در همه حالات فوق برخي پيش شرط هاي بنيادي براي اداره مطلوب امور جامعه و تحقق پيشرفت و عدالت لازم است که احدي حق ندارد به بهانه اهداف خود اين بنيان مشترک و ضروري را ويران نمايد. يکي از مهمترين پيش شرطها، سرمايه اجتماعي است. گرچه ادبيات نظري سرمايه اجتماعي در دهه هاي اخير متولد شده اما اساس اين مفهوم و کارکردهاي آن در تجربه هاي بشري شناخته شده بود. به عنوان نمونه هرآنچه با عنوان جايگاه «اعتماد و انسجام» مي شناسيم در واقع بخشي از سرمايه اجتماعي ماست. 2 - جز» نخستين برنامه هاي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) پس از تشکيل حکومت و پيش از هر کار ديگري، ترميم سرمايه اجتماعي جامعه يثرب بود. تبديل نزاع قبايل اوس و خزرج به همکاري، تدوين مبناي تفاهم مشترک و ميثاق نامه با قبايل اطراف و حتي غيرمسلمانها و برقراري عقد برادري ميان مردم و موارد مشابه از اولويتهايي بود که فضاي اعتماد و همدلي و انسجام جامعه صدر اسلام را در پي داشت. به گواه شواهد و حافظه مردمان اين سرزمين تجربه شيرين مذکور يک بار ديگر در ماه هاي آغازين انقلاب اسلامي تکرار شد. 3 - گرچه يکي از شاخصهاي سرمايه اجتماعي ميزان مشارکت مدني و سياسي است و بر اين اساس اميد مي رفت که با جهش مشارکت مردم در انتخابات 22 خرداد، کيفيت سرمايه اجتماعي ايرانيان بهبود يابد و به پشتوانه اي براي عملکرد ارکان نظام تبديل شود، لکن فتنه هايي که پيش و پس از انتخابات رخ داد، موجب شد نه تنها اين فرصت از کف برود بلکه موريانه اي به جان سرمايه اجتماعي ايرانيان بيفتد که مهار آن با هزينه  بسيار و زمان طولاني امکان پذيراست. 4 - شکاف هاي شديد بين گروه هاي سياسي و حتي گروه هاي دانشجويي و برخي بزرگان حوزوي و همچنين واکنش هاي آشوب گرانه و تخريب گر در سطح شهرهاي بزرگ و ابهاماتي که در مورد نتايج انتخابات دهان به دهان مي گردد همه و همه موجب شده که برآيند محافل دوستي و کاري و خانوادگي بيش از هر مساله جناحي، ويراني سرمايه اجتماعي کشور باشد. 5 - بي تدبيري هاي هر دو طرف نزاع موجب شد که گل حماسه ملت در کمتر از چندساعت پرپر شود و بازي برنده مردم به يک باخت عمومي تبديل گردد. کدام دولت خواهد توانست در چنين جو فاقد اعتماد و عاري از اخلاق و دور از انسجام و همدلي دست به کارهاي بزرگ بزند؟ کدام منفعت براي جناح هاي سياسي است که ارزش دارد ستونهاي مقبوليت نظام به لرزه درآيد؟ با فضاي جنگ قدرت و بي اعتمادي عمومي، چگونه مي توان مردم را به مشارکتي مکرر و شگفت مانند 22 خرداد فراخواند؟ کدام نظام سياسي با گوشه اي از اين مشارکت مسئولانه چنين دور از تدبير و عقلانيت برخورد مي کرد؟ از اين پس با کدام عقبه و اجماع نخبگان سياسي مي توان در مقابل مکر بدخواهان خارجي ايستاد؟ آيا اين واکنش هاي کودکانه پيش و پس از انتخابات نشانه اي از فاصله ما تا دوران بلوغ انديشه اي و اجتماعي و دوري از ارزشهاي تشيع راستين نيست؟ توسعه يافتگي و تمدن سازي چه تناسبي با رويه هاي جاري دارد؟ آيا جريانهاي سياسي ما لياقت اين همت و مهرباني مردم ايران را داشتند؟ 6 - الغرض: اگر در اين فضاي ملتهب نمي توان دو سوي ذي نفع منازعه را به دورانديشي فراخواند و با موعظه از ملزومات کودکي رهانيد،  مي توان با تدابير سريع از سوي مراجع بيروني و تغيير رويه رسانه ملي، سازوکارهاي شفاف و اعتمادسازي در پيش گرفت که آب رفته به جوي بازآيد و خوره اي که به جان سرمايه اجتماعي افتاده، مهار گردد. اين غائله پايان مي يابد و تکيه جريانهاي سياسي بر مسند رياست جمهوري نيز، آنچه براي آينده جمهوري اسلامي حياتي است، آتش نزدن بر خرمن سرمايه اجتماعي کشور و عدم انحراف يا کندي در مسير توسعه، عدالت و پيشرفت است. دنياي اقتصاد: نقدي بر پيش‌نويس قانون جديد عمليات بانكي بدون ربا «نقدي بر پيش‌نويس قانون جديد عمليات بانكي بدون ربا» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ دنياي اقتصاد به قلم مهدي خطيبي است كه در آن مي‌خوانيد؛ با انتشار پيش‌نويس قانون جديد عمليات بانكي بدون ربا و مطالعه آن، در اولين برداشت‌ها، نكاتي به ذهن متبادر مي‌شود كه احتمالا در صورت امكان و فرصت لازم، بر تعدد و كيفيت اين نكات در مطالعات بعدي اضافه خواهد شد. ليكن با توجه به تاكيد رياست محترم بانك مركزي و معاون محترم بانك و بيمه وزارت اقتصاد مبني بر ارائه نقدها از يك طرف، تاكيد رياست محترم بانك مركزي و از طرف ديگر بر تكميل شدن اين پيش‌نويس در هفته جاري، نگارنده را بر اين داشت كه به اين حداقل نكات اكتفا شود واما نكات:1 - به نظر مي‌رسد يك بازنگري كلي در امر نگارش و رعايت نكات مرتبط با دستور زبان فارسي در اين پيش‌نويس ضروري است. به عنوان مثال در بند 3 ماده 2 (اهداف نظام بانكي)، در يك بند، 4 بار از واژه‌هاي: «از طريق»، «در جهت»، «به منظور» استفاده شده است كه در صورت دقت بيشتر، احتمالا باز هم از اين موارد به چشم مي‌آيد و اين در حالي است كه اين اشكالات زيبنده «قانون‌» نيست. 2 -در ماده 1- تعريف نظام بانكي- چند اشكال ديده مي‌شود:-بهتر است در تعريف نظام بانكي براي رعايت اصول نگارش به خصوص در قانون‌نويسي، اينگونه بنويسيم: نظام بانكي عبارت است از مجموعه نهادها، مقررات، ضوابط و دستورالعمل‌ها، روش‌ها و شيوه‌هاي شكلي و محتوايي كه به منظور مديريت و عمليات گردش پول، سرمايه و اعتبارات به كار گرفته مي‌شوند. - با تعريف فوق‌الذكر اولا لازم است نهادهاي اين نظام به صورت جداگانه و در بند ديگري مورد اشاره و حتي تعريف قرار گيرند و ثانيا لزومي ندارد اعتبارات نهاد‌‌هاي دولتي و غيردولتي (عمومي و خصوصي) را از هم تفكيك كنيم و اين تفكيك حتي در تعريف نهادهاي اين نظام نيز آمده است كه اصلا درست نيست. شايد عنوان شود كه اقتضاي اقتصاد كشور، لزوم اين تاكيد را باعث مي‌شود كه در اين صورت مي‌توانيم در بندي جداگانه، ذكر كنيم كه اين قانون شامل بخش‌هاي دولتي عمومي و خصوصي مي‌شود نه اينكه در همه جا، اين تفكيك را يادآور شويم. چرا كه به اعتبار و كيفيت انشايي متن صدمه وارد مي‌كند. قانون بايد در عين جامع و مانع بودن، در آن رعايت اصل روان‌نويسي، خلاصه‌گويي و پرهيز از الفاظ، واژه‌ها و كلمه‌هاي بدون دليل و از طرفي مسلم هم به عمل آيد. 3 - در ماده 2- اهداف نظام بانكي- بهتر است اين‌گونه بنويسيم كه: فعاليت در راستا و تحقق اهداف و اعمال سياست‌هاي كلان نظام جمهوري اسلامي ايران با استفاده از ابزارهاي پولي، مالي و اعتباري از طريق:تنظيم گردش صحيح پول و اعتبار و ...چرا كه تمامي اهداف ديگر براي تحقق اهداف و اعمال سياست‌هاي كلان نظام هستند و آن هدف به دليل كلي بودن بايد به طور خاص منفك شده و مشخص شود. (وزن يكسان ندارند) و يك هدف كلان كيفي است.-در بند4، اين ماده، حفظ ارزش پول جوابگو نيست، بلكه بايد به «حفظ ارزش پول ملي» تغيير يابد. ضمن اينكه اين هدف آنقدر ارزش دارد كه به صورت يك بند جداگانه باشد. 4 - در اين پيش‌نويس، بدون اينكه ابتدا تعريف مشخصي از بانك مركزي ارائه شود و به جايگاه آن در نظام بانكي كشور اشاره شود، بلافاصله پس از اهداف نظام بانكي، به وظايف اختصاصي بانك مركزي اشاره مي‌شود و اين جاي اشكال دارد. به نظر اينجانب جاي ماده 28- البته به صورت تكامل يافته و كامل- بايد تغيير يافته و به قبل از قسمت مربوط به وظايف اختصاصي بانك مركزي منتقل شود. اشكال ديگر اين است كه اگر به وظايف اختصاصي اشاره مي‌كنيم، به وظايف عمومي هم بايد اشاره شود و اگر وظيفه عمومي ندارد، بايد واژه اختصاصي نيز حذف شود. «اختصاصي» در مقابل و يا در كنار «عمومي» معني پيدا مي‌كند. 5 – در بند 1، ماده 1، به جاي كلمه گسترش، بهتر است از «توسعه» استفاده كنيم، چرا كه گسترش 3 منظور را به طور كامل نمي‌رساند. ضمن اين كه نيازي به اشاره به اصل و بند قانون اساسي نمي‌باشد و قطعا كل اين قانون براي اجراي اصول قانون اساسي در بخش‌هاي مرتبط است و اگر اشاره مي‌كنيم، بايد در همه بند اشاره كنيم و ضمن اين كه رعايت حق و عدل جزئي از اهداف نظام جمهوري اسلامي هستند و نيازي به تاكيد بر آن به طور خاص نمي‌باشد. 6 - در بند 5، ماده 2، معلوم نيست منظور از قانون، چه قانوني است. آيا همين قانون است يا قانون ديگري است كه اين هم ايراد است و بايد مشخص شود. 7 - در بخش وظايف اختصاصي بانك مركزي، در 9 بند از 10 بند «طبق قانون و مقررات» تكرار شده است كه اين هم نيازي نيست و مي‌توانيم به طور كلي اشاره كنيم كه تمامي 9 بند فوق طبق «قانون و مقررات» مربوطه انجام خواهد شد. ضمن اين كه باز اين اين سوال باقي است كه كدام قانون و مقررات؟ همچنين به نظر مي‌رسد در اين وظايف بايد به جمع‌آوري، دسته‌بندي، انتشار و تحليل آمارهاي پولي و مالي كشور نيز اشاره شود و خوب است كه تاكيد شود تنها منبع قابل استناد نيز، همين آمارها مي‌باشند.(به دليل خلاصي از وضعيت موجود كه معمولا 2 يا 3 دسته آمار قابل استناد ارائه مي‌شود) 8 - در بخش مربوط به وظايف عمومي نظام بانكي نيز ايراداتي وجود دارد. اولا، وظايف عمومي در مقابل وظايف خصوصي معني پيدا مي‌كند كه هيچ اشاره‌اي به آن نشده است. ثانيا در بند 7 اين ماده لزومي به تاكيد عمليات بانكي دولتي وجود ندارد و حتما در قالب يكي از روش‌هاي موجود انجام مي‌شود و اگر نيست، بايد مشخصا اشاره شود به صورت اين بند، شفاف و گويا نيست. 9 - در ماده 29، به نظر نگارنده بهتر است، در كميته مربوطه به جاي 4 نفر فقيه، 3 نفر باشند كه اولا در موارد اختلاف بين خودشان بتوانند از روش راي‌گيري (2 به 1) استفاده كنند و در حالت كلي هم با ديگر اعضا 7 نفر. شوند و نه 8 نفر. در اين قبيل كميته‌ها، تعداد فرد كارآمدتر از تعداد زوج است. 10 - بايد اشاره شود كه با تصويب اين قانون، قانون عمليات بانكي بدون رباي قبلي (مصوب سال 1362) لغو مي‌شود و آن گونه كه كلي اشاره شده است، جوابگو نمي‌باشد و در بعضي از موارد، نظير تعداد قرعه‌كشي ساليانه و ارزش جوايز و .......... مي‌تواند مشكل‌ساز باشد. (با توجه به شيوه نگارش اين قانون و محتواي آن) 11 - به نظر مي‌رسد تعيين زمان براي تعيين آيين‌نامه‌هاي اجرايي به اين شكل و در متن قانون صحيح نيست. بلكه در حالت كلي بهتر است تاكيد بر وظيفه وزارت امور اقتصادي و دارايي بر تهيه اين آيين‌نامه و پيگيري تصويب آن در هيات دولت به عمل آيد و تسريع در تصويب اين آيين‌نامه، جدا از متن قانون باشد و اگر هم اصرار به قيد زمان داريم، از حالت منفي (نبايد طول بكشد) به مثبت درآوريم.به هر صورت اين نقد همان گونه كه در مقدمه نيز اشاره شد، برداشتي بود از يك مطالعه اجمالي و قطعا در صورت بودن فرصت كافي، بيشتر و بهتر مي‌توان نوشت. اميد است با تكميل اين پيش‌نويس و تصويب آن، شاهد كارايي بيشتر نظام بانكي كشور باشيم. مردم سالاري: طرح مطالبات در چارچوب قانون اساسي «طرح مطالبات در چارچوب قانون اساسي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد؛روز گذشته هزاران نفر از حاميان مهندس ميرحسين موسوي و نيز مهدي کروبي، راهپيمايي آرامي را برپا کردند. البته اگرچه انتظار مي رفت وزارت کشور به منظور کنترل برخي آشوب هاي خياباني، به درخواست ستاد مهندس ميرحسين موسوي پاسخ مثبت داده و مجوز لازم براي برپايي راهپيمايي آرامي را در چارچوب قانون اساسي صادر کند اما متاسفانه اين مجوز صادر نشد. حاميان مهندس موسوي به دليل قطع پيامک ها و اختلا ل در عملکرد برخي سايت ها به صورت خودجوش به خيابانها آمده بودند تا راهپيمايي آرامي برپا کنند و آقايان ميرحسين موسوي، مهدي کروبي و خاتمي صرفا به دليل احترام به مردم و به منظور آرامش بخشيدن به فضاي التهاب در جمع آنان حاضر شدند و آنها را به آرامش دعوت کردند. حاميان مهندس موسوي راهپيمايي آرام خود را برپا کردند تا اثبات کنند در چارچوب قوانين رسمي کشور و نظام جمهوري اسلا مي، مطالبات خود را پيگيري مي کنند و نه تنها قصد ساختارشکني ندارند، بلکه اعتقاد دارند مي توان در چارچوب هاي موجود، اصلاحات مورد نظر را پيگيري کرد و براي اثبات اين نظر، چه دليلي بهتر از مشارکت بي سابقه ملت در انتخابات 22 خرداد 88 در اين مختصر، قصد نداريم به زواياي مختلف انتخابات اخير بپردازيم بلکه صرفا به ذکر اين نکته بسنده مي کنيم که رشد و توسعه کشور، با بهره گيري از توان تمامي نيروهاي کشور امکان پذير است و به همين دليل بايد تمامي نظرات، آرا و عقايد را شنيد و آن را محترم شمرد تا با احترام به تمام ملت ، حتي منتقدان - به جاي آنکه آنان را خس و خاشاک خطاب کنيم - روند توسعه همه جانبه کشور، با قوت و قدرت بيشتري پيگيري شود. پذيرش نقد و تحمل مخالف (و نه براندازي) سنت پيامبر گرامي اسلا م است که توسط بنيانگذار انقلاب اسلا مي حضرت امام خميني«ره» نيز مورد توجه قرار گرفته است و اگر برخلاف اين مشي عمل کنيم نشان دهنده انحراف از مسير حرکت امام«ره» است که ملت به هيچ وجه آن را نمي پسندد. اگر زمينه براي بيان آزادانه  نظرات و حتي انتقادها فراهم باشد و آن طور که آقاي احمدي نژاد مي گويد آزادي در ايران نزديک به مطلق باشد مي توان با اميدواري بيشتري چشم اندازهاي روشن را براي کشور ترسيم کرد. چرا که عدالت   از حق انتخاب زاده مي شود و اين در راستاي منويات رهبرکبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) ارزيابي مي شود. اميد است که اين امر را بيش از گذشته مورد توجه خود قرار دهيم. صداي عدالت: چند سوال معمولي «چند سوال معمولي»عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ صداي عدالت به قلم مصطفي ايزدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ اگربرگزاري انتخابات در ايران مهم است - كه بسيار مهم است - ضرورت دارد روي زواياي گوناگون در رسانه هاي عمومي بحث شود و باطرح پرسش هايي كه در ذهن آحاد جامعه است پاسخ هايي براي آنهاارائه گردد. سوال كردن كار بسيار پسنديده است و علي القاعده پاسخ دادن .به آن پسنديده تر. مثل سلام كه مستحب است و جواب آن واجب . اكنون بنده چند سوال معمولي در ذهنم هست و پيش بيني مي كنم اين پرسش ها براي شهروندان ديگري نيز مطرح باشد كه جواب آن را مي طلبند. 1- مگر كل آرااعلام شده در باره انتخابات دهم سر جمع آمار استان ها نيست؟ صبح دوشنبه پس از 60 ساعت از پايان زمان اخذ راي ، آمار استان ها به تفكيك نامزدها اعلام شد؟ در انتخابات سي ساله گذشته ، از تابلوي تفكيكي انتخابات وزارت كشور به طور مرتب آمارهاي مناطق گوناگون كشور خوانده مي شد، اما در اين انتخابات چنين نشد. پرسش اين است در اين 48 ساعت كه آرااستانها با تاخير اعلام شد، با آراؤ مردم چكار داشتيد؟ چرا مثل سالهاي گذشته عمل نشد؟ 2- در روز انتخابات و شايد روزهاي قبل از آن اطلاعيه اي را به طور مرتب از راديو و تلويزيون كه نسبت به اعتراضات پس از پايان قرائت آرا هشدار مي داد. امسال چه اتفاقي قرار بود بيفتدكه مقامات مسوول نگران اعتراض مردمي بودند؟ 3- در اطلاعيه مورد اشاره ،از مردم خواسته بودند چنانچه قصد اعتراض دارند مي توانندپس از اعلام نتيجه آرا از ارگان هاي ذيربط مجوزراهپيمايي بگيرند و در چارچوب قانون اعتراض كنند (نقل به مضمون ) چرا وقتي مهندس موسوي براي سامان دادن به اعتراض هواداران خود درخواست مجوز راهپيمايي آرام و قانونمند كرد پاسخ منفي داديد؟ 4- آيا دستهايي كه به مهندس موسوي اجازه يك راهپيمايي را نمي دهند، اجازه مي دادند وي رئيس جمهور مملكت شود؟ 5- مگر حق اعتراض در قانون اساسي به رسميت شناخته شده نيست ؟ فرض كنيد يك جمعيت چند ميليوني به عملكرد مجريان انتخابات در اعلام نتيجه آرا معترض باشند طبق قانون اساسي بايد زمينه اعلام اعتراض آنان فراهم شود. كسي هم حق جلوگيري از اعتراض مردم را ندارد به شرطي كه در چارچوب قانون باشد. وزارت كشور هم موظف است امنيت معترضين را تامين كند و امنيت سايرين را نيز با مراقبت از رفتار معترضين تامين نمايد. به چه دليل وزارت كشور به درخواست كسي كه به قول شما 13 ميليون راي دارد مخالفت كرد؟ 6- فراموش نكرده ايم كه پس از اعلام نتيجه انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي كه مجلس شوراي ملي نام داشت - بعضي هانسبت به نتيجه معترض بودند يكي از مقامات درجه اول - فكر مي كنم شهيد بهشتي بود – در پاسخ به معترضين گفت كه اگر مردم قبول نداشتند كه آرا اعلام شده متعلق به آنهاست ، مي آمدند به خيابانها و باحضور خود اعلام مي كردند كه آراؤ اعلام شده متعلق به ما نيست . حالا كه خبري نشد پس مردم هم قبول دارند كه آرايشان همان است كه دولت اعلام نموده است . اكنون به نظر مي رسد همان پيش بيني درست از آب در آمد، سراسر كشور جمعيتي بيرون آمدند و چنين گفتند و متاسفانه بعضي هم كوركورانه دست به تخريب زدند. حالا چرا اجازه نمي دهيد كه اين معترضين از پراكنده بودن و روي بام ها شعار الله اكبر سردادن و تا نيمه هاي شب در خيابان ها ماندن بدر آيند و آرام حرف خودشان را بزنند ؟وقت آن نرسيده است كه اين قصه هفتاد ، هشتاد ساله را تمام كنيم كه معترضين عده اي اراذل و اوباش هستند كه از خارج دستور مي گيرند ؟ 7- مگر قرار نيست در آينده نزديك در اين كشور انتخابات برگزار كنيم؟ جواناني كه تجربه اين دوره را دارند چه مي كنيد؟!  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 473]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن