تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ميان حق و باطل جز كم عقلى فاصله نيست. عرض شد: چگونه، اى فرزند رسول خدا؟ فرمود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829240443




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شورشی بر خلاف گفتمان غالب


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نقد ساختارگرا بر يک غزل حافظ ‏ شورش بر خلاف گفتمان غالب منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالودم به بد ديدن وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم که در طريقت ما کافريست رنجيدن به پير ميکده گفتم که چيست راه نجات بخواست جام مي و گفت عيب پوشيدن مراد دل ز تماشاي باغ عالم چيست به دست مردم چشم از رخ تو گل چيدن به مي پرستي از آن نقش خود زدم بر آب که تا خراب کنم نقش خود پرستيدن به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشيدن عنان به ميکده خواهيم تافت زين مجلس که وعظ بي عملان واجب است نشنيدن ز خط يار بياموز مهر با رخ خوب که گرد عارض خوبان خوش است گرديدن مبوس جز لب ساقي و جام مي حافظ که دست زهدفروشان خطاست بوسيدن 
مقبره حافظ
متني که پيش روست، متن شاعرانه اي است که سرشار از تقابل هاست. تقابل اصلي در متن، تقابل عشق حقيقي و زهد ريايي است که بيشتر تقابل هاي موجود در متن در خدمت اين تقابل اصلي اند. لويي اشتراوس در مقام انسان شناسي ساختارگرا ، تخالف هاي دوتايي بنيادي را در بسياري از انديشه هاي بدوي کشف کرده بود؛ به عنوان مثال بلند و پست، روشن و تاريک و ... در اين شعر نيز صف آرايي عجيبي از اين تقابل ها مي بينيم:  صداي شاعر "مني " ست عاشق پيشه در تقابل با "تويي" که زهد ريايي را برگزيده اي : "منم که شهره ي شهرم به عشق ورزيدن/ منم که ديده نيالودم به بد ديدن". کلماتي که در اين جدول تقابل ها در رديف "من عاشق" قرار مي گيرند، عبارتند از: "وفا" که در تقابل با "بي وفايي" است. که در خدمت تقابل اصلي  يعني تقابل عشق و زهد ريايي قرارمي گيرد. "وفا" که از آن ِ"عشق" است و"بي وفايي" از آن ِ رياکار:" وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم/ که در طريقت ما کافريست رنجيدن".  "رنجيدن" در تقابل با "آسايش"، که "رنجيدن" از آن ِ عاشق است و "آسايش" حقير زندگي روزمره از آن ِ زاهد رياکار: " که در طريقت ما کافري ست رنجيدن" "راه نجات " در تقابل با "گمراهي"، که نتيجه ي عاشقي ِ بي چشم داشت است و "گمراهي" عاقبت زندگي رياکارانه برگزيدن: "به پير ميکده گفتم که چيست راه نجات/ بخواست جام مي و گفت عيب پوشيدن". "عيب پوشي" در تقابل با     "پرده دري "، که عاشق ِ صاحب کرامت ِ عاشقي به آن مزين است و زاهد رياکار ، کاري جز پرده دري ندارد که در واقع تضمين زندگي حقيرش است. "خودپرستي"يا "خودخواهي" در تقابل با "فروتني" است که زاهد رياکار به خاطر دچار بودن به خودپرستي است که ديگري مي آزارد و پرده دري مي کند، اما عاشق از خود گام بيرون نهاده است،پس همه معشوق شده است و خودي نمانده است که در برابر عشق عرض اندام نمايد. "ميکده" در تقابل با "مجلس وعظ" است. از آنجا که "مي" در محور جانشيني ، استعاره از عشق است و وجه شبه که در هر دو "ازخود بيخود شدن" است حذف شده است. پس در محور جانشيني،"مي"به جاي "عشق" نشسته است، پس عاشق "ميکده " را به جاي "مجلس وعظ زاهد" بر مي گزيند تا از خود پرستيدن رهايي يابد. که ويژگي مهم عشق رهايي از خود است و جايي در وجود براي ديگري در نظر گرفتن است. عاشق؛ ابديت فعال است و زاهد؛ منفعل تاريخ ِ مصرف دار است. "شنيدن" در تقابل با " نشنيدن" است. عاشق به وعظ زاهد که قرار گرفتن در گفتمان مسلط و ايدئولوژي تحميل شده است، وقعي نمي نهد. پس هرگز صداي او را نمي شنود و نمي خواهد که بشنود. چنان که ذکر شد ، تقابل اصلي در اين شعر ، تقابل ميان عشق ِ بي ريا و زهد ريايي است ، که اين مفهوم از دل تقابل و تنش، با هماهنگي زيبايي گره خورده است. هماهنگي ميان عشق و عناصرش که در تقابل با نيروي بازدارنده ي گفتمان غالب است. اين تقابل حتي در وزن شعر نيز به چشم مي خورد. وزن شعر از دو رکن" ت َ تن ت َ تن"و " ت َ ت َ تن تن" به تناوب تشکيل شده است که خود مفهوم تقابل ميان دو مفهوم اصلي در شعر را در فضاي موسيقيايي تاکيد مي کند. و اما اتحاد"دال" و"مدلول" را تولد نشانه در متن ناميده اند و معناآفريني، برقراري رابطه بين نشانه هاست. تاکيد بر عاشقي گزيدن، نشانه اي است در متن که از اتحاد دال هايي چون :"وفا"،"رنجش"،"راه نجات"، "کشش"،"عارض خوبان" ، " جام مي" و ... با مدلول هايي چون: "در راه عشق صبوري کردن" ، "ايمان به پايان خوش عشق داشتن" ،  "جاذبه ي راه و روش عاشقي" ، "دريافتن زيبايي هستي" ، گره مي خورد.  متن با کنار هم نشاندن اين نشانه ها بر" شيوه ي عاشقي برگزيدن " تاکيد مي ورزد. کارکرد نشانه ها در متن همه تقبيح زهد عوام فريبانه و تشويق عشق ورزيدن است."جام مي"، "ميکده"، "ساقي" در محور هم نشيني، مجاز از شراب نابي است که اين شراب نادر در محور جانشيني، استعاره ازعشق است.عشقي که در تقابل اصلي با گفتمان غالب و مسلط جامعه است و مهم ترين نشانه اي است که در متن از اتحاد دال ها و مدلول ها حاصل شده است. اما وزن شعر که ريتميک و از ارکان متناوب  تشکيل شده است بر فضاي غنايي اثر تاثير دلنشيني نهاده است. از نظر ساختاري قافيه که در آن اختلاف معنا بر پايه ي همساني آوايي، شکل گرفته است، بسيار هوشمندانه به کار گرفته شده است. قافيه مصدر فعل است که وجه امري در ان مستتر است.  در اين متن، شاعر از ده کلمه در قافيه استفاده کرده است که نيمي از آن ها امر به انجام کار و نيمي ديگر به انجام ندادن کاري است... که قافيه نيزدراين متن شاعرانه در خدمت مفهوم تقابل اصلي در متن است. تمامي افعال امر مثبت، در خدمت مفهوم توصيه به تجربه عاشقي است: "عشق ورزيدن"، "گرديدن گرد رخ زيباي يار" و ...  و افعال بازدارنده نيز نشانه هايي هستند که کارکرد آن ها "نفي طريقي جز عشق برگزيدن" و "نفي رياکاري " است: "خراب کردن نقش خود پرستيدن"،"کافري ست رنجيدن"،"وعظ بي عملان را نشنيدن"،"دست زهد فروشان را نبوسيدن" و... چنان که گفته آمد ساختار اصلي در اين متن بر اساس تقابل ميان عشق ناب و بي رياي انساني با نفاق و رياي زهد فروشانه است که در واقع الگوي تکرارشونده در متن است.  نويسنده : زهرا  عبدي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن