تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834862834
دورنمايي از آراء سازماندهيشده اصولگرايان در كارزار 88 رأيها براي چه كسي به حركت درميآيند؟
واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: دورنمايي از آراء سازماندهيشده اصولگرايان در كارزار 88 رأيها براي چه كسي به حركت درميآيند؟
«آراء سازماندهي شده اصولگرايان» به عنوان يكي از مهترين فاكتورهاي تعيين كانديداي اين جريان سياسي و بهطور كلي نتيجه انتخابات در سال آينده جاي بحث، بررسي، تحقيق و تحليل بيشتري دارد. تحليلهايي كه براي به دست آوردن نگاهي دقيقتر به تحولات آينده كشور و شناخت «بازيگران اصلي» و «تأثيرگذاران» بر شكل بندي صحنه سياست ايران در ساليان پيش رو ضروري به نظر ميرسد ...
آفتاب- اميد ايران مهر: يك سال تا برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري زمان باقي است. يك سالي كه براي نيروهاي سياسي كشور به ويژه اصولگراياني كه اكنون مديريت اجرايي كشور را در اختيار خود ميبينند سرنوشت ساز و حياتي تلقي ميشود و از اين رو همگي به غور و تفحص و تحقيق در شرايط فعلي و چشم انداز حضور در اين كارزار ميانديشند.
در اين رهگذر برخي همچنان به موفقيت دولت احمدي نژاد در جامه عمل پوشاندن به شعارهاي انتخاباتياش اميدوارند و اينچنين او را «يگانه منجي اصولگرايي» ميبينند و در مقابل بسياري نيز -هر يك به نحوي- از عملكرد و رويكرد دولت نهم در عرصههاي مختلف به ويژه اقتصاد كه ناكاميهاي بزرگي را به بار آورده اعلام برائت ميكنند و در گوشهاي از زمين سياست به انتظار پايان آمدن عمر آن روزشماري كرده و در كنار آن به گزينههاي جايگزين و مطلوب خود ميانديشند تا شايد با معرفي «چهرهاي تازه» به افكار عمومي براي چهار سال ديگر به حضور خويش بر سر سلسله دستگاه اجرايي كشور تداوم بخشند.
اما در بررسي شرايط اصولگرايان در انتخابات آينده به نظر ميرسد آنچه بيش از همه حائز اهميت و قابل تأمل است، نقش جمعيت حدود 5/5 ميليون نفري است كه به عنوان «آراء سازماندهي شده» اصول گرايان شناخته ميشوند.
افرادي كه همواره در بدترين شرايط اين طيف از نظر اتحاد و همبستگي، با آراء مديريت شده خود در روز انتخابات راه را براي نمايندگان يا شخص مورد نظر بدنه و «سران سايه نشين» محافظه كاران هموار و او را تا رسيدن به جايگاه مطلوب مشايعت ميكنند.
اينچنين است كه باري در همهمه انتخابات دوم شوراها ليست «آبادگران ايران اسلامي» مطلوب اين «سوپر دليگيت ها»* ميشود و باري ديگر بازار شلوغ رياست جمهوري، شهردار گمنام تهران را كه در هيچ نظرسنجي از كف جدول كارزار تكان نخورده برنده - قرعه- «سازمان رأي اصولگرايي» ميشناسد و اين گونه چهار سال او را بر مسند اجرايي كشور ميبيند.
اين سازمان رأي قابليت آن را دارد كه بنا به ضرورت؛ به طرفةالعيني مسير خود را تغيير دهد، نتيجه آن كه به عنوان مثال در فاصله 48 ساعت تا برگزاري انتخابات مهمي چون انتخابات رياست جمهوري هماي سعادت نشسته بر شانههاي فرمانده سابق پليس را پر داده و به جانب مقصود ديگري رهنما شود.
از همين است كه اين «امكان ويژه» به سرعت نقل محافل سياسي ميشود و گاه «اراده قاهر» ناميده و گاه به نام «گروه بيشناسنامه» و «حزب پادگاني» از آن ياد ميشود، گاه به دامان «راست سنتي» رونق ميبخشد و گاهي همچون ساليان اخير به «آبادگران» و شهردارشان روي خوش نشان ميدهد.
اين روزها حداقل سه نفر در طيف اصولگرايان به عنوان كانديداهاي بالقوه رياست جمهوري مطرحند كه مطمئنا" حركت آراء مذكور به سوي هر يك از آنان ميتواند سرنوشت و آينده سياسي كشور را دستخوش تغيير كند. با توجه به اهميت اين بخش از آراء انتخاباتي اصولگرايان كه اينچنين قابليت تغيير سرنوشت كلي انتخابات را دارد، گزارش پيش رو نگاهي كوتاه خواهد بود به سوابق و پتانسيلهاي نامزدهاي احتمالي اصولگرا براي داشتن تحليلي دقيقتر درباره آن كه درصد موفقيت هر يك از اين افراد براي كسب آراء سازماندهي شده طيف اصولگرا چگونه است و آنان در اين زمينه از چه جايگاهي برخوردارند:
محمود احمدي نژاد
يگانه ناجي يا منجي ناكام؟
يكي از گزينههاي مورد نظر اصولگرايان مسلما محمود احمدي نژاد رييس دولت نهم است. با گذشت سه سال از اولين مصاحبه مطبوعاتي وي در مقام رييس جمهور و ذيل عنوان پرطمطراق «كابينه 70 ميليوني» و با عملي نشدن بسياري از وعده هاي انتخاباتي رييس دولت نهم، اگرچه در نگاه نخست به نظر ميرسد فضاي نه چندان مطلوبي در مقابلش قرار دارد اما به عقيده بسياري از كارشناسان سياسي، او همچنان شانس اول رياست جمهوري در ميان طيف اصولگراست.
در اين ميان اما احمدي نژاد اگرچه برخلاف ادعاي اطرافيانش كه پيروزي وي در انتخابات را «بدون حمايت هيچ گروهي» وانمود ميكردند، با استفاده از «آراء سازماندهي شده جريان اصولگرا»، موفق شد به مرحله دوم انتخابات نهم و به تبع آن ساختمان خيابان پاستور راه يابد، اما گويي براي پيروزي در دومين كارزار بيش از آن كه در انديشه آراء سازماندهيشده باشد به جذب «رأي توده ها» دلبسته است.
مردمي كه عموماً در شهرستانهاي كم جمعيت اما با مشاركت بالا در انتخابات ساكن هستند و همچنان دلبسته شعارهاي انتخاباتي او؛ شعارهايي كه با تداوم سفرهاي استاني دولت نهم گويي تلاش براي تبليغ آنها تمامي ندارد.
با اين وجود نميتوان كتمان كرد كه احمدينژاد نيز همچون تمامي هم سلفانش نيمنگاهي هم به «سوپر دليگيتهاي» جريان اصولگرايي دارد تا موقعيت خود را به عنوان قادرترين مدعي كسب عنوان رياست جمهوري در ميان طيف متبوعش تثبيت كند.
برخي تغييرات مديريتي و امضا و اجراي طرحهايي كه بعضاً حتي با شعارهاي انتخاباتي خود او نيز سازگار نبودهاند و همچنين منصوب كردن افرادي گمنام به مقامات حساس و مهم كه همگي در سوابقشان «نقاط مشتركي» دارند را ميتوان در راستاي همين تلاش ارزيابي كرد.
احمدينژاد اما به واسطه عملكرد و رفتارهاي اشتباهش در برخورد با برخي مسائل حساس مشكلاتي نيز در ادامه راه خواهد داشت. وي به خاطر سخنان عجيبش درباره مقدسات ديني و قرار گرفتن در برابر نظرات طيفي از روحانيون و علماي قم از داشتن بخشي از پشتوانه مردمي خود محروم شده است.
شرايط اقتصادي كشور كه ناشي از سياستهاي غلط دولت او است نيز در بسياري از شهرهاي بزرگ موقعيت او را در برابر يك رقيب «نسبتاً مقبول» به شدن آسيبپذير و شكننده كردهاست و سياست خارجي او تا اينجا منجر به صدور سه قطعنامه تحريم عليه كشور شده كه نتايج زيانبار آن مسلما تأثيرات منفي فزايندهاي بر پايگاه اجتماعي او خواهد داشت. سال گذشته بود كه نتايج نظرسنجي يك سازمان نيمه دولتي نشان داد كه بيش از نيمي از آراء احمدي نژاد ريزش داشته و اين همه شرايط نسبتاً نامعلومي را از سرنوشت سياسي رييس دولت نهم به دست ميدهد.
اما با وجود تمامي ناكاميها و نامراديهاي دولت وي طي سه سال حضور در منصب رياست جمهوري، احمدينژاد هنوز قابليتهاي منحصر به فردي دارد كه هيچ جريان سياسي بدون در نظر گرفتن آنها نميتواند به سادگي بر نام او خط بطلان بكشد و يكسره ناديدهاش بگيرد. همان قابليتهايي كه باعث شد در حضور تعداد زيادي از چهرههاي شاخص جريان محافظهكار، هماي سعادت كارزار 84 بر شانههاي او بنشيند و راهي ساختمان پاستورش كند.
اگر آنچنان كه حاميان وي در تلاشند «گفتمان غالب بر انتخابات سال آينده» مبتني بر شعار مورد علاقه او در سخنرانيهاي آتشين شهرستانها يعني همانا «افشاي مافياها و مبارزه با مفاسد اقتصادي» باشد او براي هر كانديدايي رقيبي جدي خواهدبود. مگر آن كه تحولات ماههاي منتهي به انتخابات سال آينده، گفتماني ديگر را بر فضاي سياسي كشور غالب كند كه آن زمان شايد تداوم حضور رييس دولت نهم در ساختمان محل كارش، ديگر محلي از اِعراب نيابد.
علي لاريجاني
از آبنبات و دُرّ غلتان تا دولت وحدت ملي
از همان بعدازظهر پاييزي سال 86 كه به دنبال ماهها شنيدن خبرهاي درگوشي از اختلافات مذاكره كننده ارشد هستهاي با رييس و مجموعه دولت نهم، خبر استعفاي دبير شوراي عالي امنيت ملي دهان به دهان چرخيد، همه ميدانستند «دكتر عليِ» خاندان لاريجاني به اين سادگيها با عرصه سياست وداع نخواهد كرد. از همين بود كه همگي با آوردن علامت سوالي در برابر «وداع لاريجاني» اين خروج را آغازي بر تجربهاي تازه ارزيابي كردند تا چند ماه پس از آن پيش بيني خويش را در عالم واقع به چشم ببينند؛ وقتي رييس پيشين راديو تلويزيون اعلام كرد بنا به «دعوت و خواست تعدادي از علما» براي نمايندگي مردم قم كانديداي انتخابات مجلس هشتم ميشود.
لاريجاني در انتخابات شركت كرد، به مجلس رفت و اندكي بعد بر كرسي رياست مجلس تكيه زد. با اين همه هنوز هم كسي باور ندارد كه اين جلوس پيروزمندانه پايان رقابت او با رييس دولت نهم باشد. اين دو نفر ، سه سالي هست كه با هم رقيبند. از همان زمان كه لاريجاني منتخب شوراي هماهنگي نيروهاي اصولگرا شد و شهردار وقت تهران در مخالفت با اين انتخاب از «تابلوي شوراي هماهنگي» عبور كرد و به روايتي «مستقل» وارد عرصه شد رقابت اين دو رنگ ديگري به خود گرفت.
لاريجاني اگرچه در آن رقابت «عجيب» شكست خورد، اما حالا كه سه سال از آن روزها فاصله دارد همچون رقيب سابقش رياست يكي از «قواي ثلاثه» را دارد و بيش از هر زمان ديگري «هماورد احمدي نژاد» به حساب ميآيد. با نگاهي به وقايع اين مدت اما به نظر ميرسد اين ارتقاء جايگاه آنچنان اتفاق سادهاي
” لاريجاني در انتخابات شركت كرد، به مجلس رفت و اندكي بعد بر كرسي رياست مجلس تكيه زد. با اين همه هنوز هم كسي باور ندارد كه اين جلوس پيروزمندانه پايان رقابت او با رييس دولت نهم باشد.... “
نبودهاست و بيش از اين كه «پيشرفت فردي يك نيروي سياسي» از آن استنباط شود، به حركتي برنامه ريزي شده ميماند براي طرح فردي كه از همان سه سال قبل هم كانديداي بخش قابل توجهي از نيروهاي سياسي اصولگرا براي قرار گرفتن در بالاترين مسند اجرايي كشور بود. با چنين نگاهي بسيار سادهتر ميتوان مقاماتي كه لاريجاني در اين سه سال در آنها قرار گرفت، اقداماتي كه انجام داد و سخناني كه بر زبان آورد را مورد تحليل قرار داد.
او در مقام دبيري شورايعالي امنيت ملي وجههاي بينالمللي براي خود دست و پا كرد، وجههاي كه باعث شد زماني كه رياست مجلس را به دست ميآورد از خاوير سولانا مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و طرف مذاكرهاش در پرونده هستهاي «پيام تبريك» دريافت كند.
او اما با خروج از شورايعالي امنيت ملي نيز در برابر رييس دولت نهم وجهه فردي «اهل گفت و گو» و «ميانه رو» در عرصه بين الملل را از خود به نمايش گذاشت تا از آن پس هرگونه بازگشت او به عرصه سياست از سوي طرفهاي غربي به تقويت موضع «اعتدال» و «ميانه روي» در ايران تعبير شود.
او به جاي تهران از قم به مجلس رفت تا «تعامل مثبت» و «روابط حسنه» خود با «علماي تشيع و نهاد روحانيت» را به رخ رقباي احتمالياش بكشد و رياست مجلس را به عهده گرفت تا از جايگاه حقوقي قوه مقننه سكوي پرتاب مناسبتري براي طي طريق به سوي ساختمان سنگي خيابان پاستور بيابد.
لاريجاني حتي رقباي اصلاحطلب خود را نيز فراموش نكرد و براي همدلي بيشتر آنها از «دولت وحدت ملي» و سهيم شدن تمامي گروههاي سياسي در امر اداره كشور سخن راند.
او اين روزها بيش از گذشته بر تفاوتهاي خود با احمدي نژاد و تقويت مطالبه «تغيير» در جامعه تأكيد ميكند و نميتوان اين تأكيدات را ديد و شنيد و تمامي آنها را تنها براي ماندن در جايگاه فعلي (رياست مجلس) ارزيابي كرد.
ناچاريم بپذيريم رياست مجلس براي لاريجاني نه «هدف» كه «وسيله»اي است كه انتخاب آن از سوي لاريجاني بيش از همه نشانگر نوعي «هوشمندي» از سوي او به عنوان يك سياستمدار به ظاهر تازهكار است.
دركنار تكذيب صريح وي، هر چه خبر و شايعه درباره «توافق لاريجاني با حاميان دولت براي عدم حضور در انتخابات سال آينده» هم كه شنيده شود همچنان نميتوان «احتمال ظهور ناگهاني وي» در كارزار 88 را ناديده گرفت.
به نظر نمي رسد لاريجاني اين حجم از زمينه چينيها را تنها براي به دست آوردن يك ساله «رياست قوه مقننه» سامان داده باشد. «سوابق خاص» وي چه در دوران وزارت ارشاد، چه مسئوليت در سپاه و چه صداوسيما باعث ميشود بيش از پيش به اين موضوع بيانديشيم كه در كنار رييس دولت نهم او از بالاترين شانس براي دريافت حمايت «سازمان رأي» اصولگرايان در انتخابات آينده برخوردار است و خود نيز نگاه ويژهاي به اين «امكان ويژه» دارد و براي كسب آن تلاش ميكند.
او قابليتهايي دارد كه احمدي نژاد فاقد آنهاست و تأكيد او بر اين قابليتها نيز براي كسب حمايت حاميان سازماني رييس جمهور اصولگراست كه كار او را براي رسيدن به جايگاه رياست جمهوري در مقياس بالايي تسهيل ميكنند. البته با تمام اين اوصاف هنوز هم لاريجاني كار سختي در رقابت با رييس دستگاه اجرايي براي جلب نظر «سوپر دليگيتهاي رأس سازمان رأي اصول گرايي» و متقاعد كردن آنها به توقف حمايت از احمدي نژاد خواهد داشت.
محمدباقر قاليباف
گفتمان ناتمام يك شورشي ناكام
سومين كانديداي احتمالي اصولگرايان در كارزار سال آينده؛ هم-اوست كه عنوان «ناكام بزرگ كارزار 84» را برازنده است. مردي كه تا دو شب پيش از آغاز رأي گيري در 27 خرداد ماه خود را يگانه شانس رقابت با هاشمي در دور دوم و به تبع آن رييس جمهور بي چون و چراي نهمين دولت جمهوري اسلامي ايران ميدانست و اما به خاطر اشتباهات استراتژيكش در تحليل سازمان رأي اصول گرايان، از آن چه به عقيده بسياري در يك قدمياش قرار داشت دور افتاد.
محمدباقر قاليباف رييس پليس محبوبي بود. حضور او در نيروي انتظامي مترادف شد با بازسازي چهره سازماني كه به دنبال وقايع تلخ تيرماه 78 به ميزان زيادي اعتبار خود را لطمه خورده ميديد و احتياج به نوعي بازسازي و بازتعريف از جايگاه خويش را احساس ميكرد و قاليباف كه اين موضوع را نيك ميدانست به اين مهم اهتمام ورزيد و در به انجام رساندن مأموريت محوله خوش درخشيد.
ساليان حضور قاليباف در نيروي انتظامي به عنوان يكي از بهترين دوران فعاليت اين نيرو محبوبيت بسياري را در ميان مردم براي او به ارمغان آورد و او را به صرافت بلندپروازيهاي ديگري انداخت. او پليس مستعفي لقب گرفت و لباس نظامي از تن به در آورد و آهنگ پاستور ساز
” قاليباف مردمي را به عنوان حاميان احتمالي خويش مي بيند كه به عنوان «طبقه متوسط شهري» شناخته مي شوند تا ناكام بزرگ كارزار 84 اميدوار باشد در رقابت سال آينده با عبور از كابوس «رفقاي نيمه راه»، رقابت ناتمام خود را به پايان برساند.... “
كرد.
اما پيشينه نظامي او و بيش از همه سابقه- امضاي نامهاي مشهور به خاتمي در دوران آشوبهاي سال 78 برايش گران تمام شد كه به اين اعتبار بيش از همه كانديداها مورد انتقاد واقع شد و حجم گسترده و متنوعي از مخالفان را پيش روي خويش ديد.
او ولي «رأي سازمانيافته اصولگرايان» را پشت سر خود داشت و از آن جا كه از همان ابتداي رقابت، خود را در مرحله دوم ميديد بي توجه به مطالبات آن «آراء يكدست» به تلاش براي هدايت آراء هاشمي به سوي خود پرداخت و اينچنين هرچه به گفتمان سازندگي نزديكتر شد از «خاستگاه» خويش دور افتاد و دو روز مانده به انتخابات اگرچه حدود 5 ميليون رأي شهروندان طبقه متوسط را به سوي سبد رأي خويش هدايت كرد، اما پشتوانه 5/5 ميليوني خود را از دست داد تا «ناكام بزرگ» لقب بگيرد.
او در تحليل آراء اوليه خويش مرتكب اشتباه شده و از خطوط قرمز «سران سايه نشين» عبور كرده بود و اينچنين از ديدگاه آنان استحقاق رياست جمهوري دولت اصولگرا را از دست داده بود. پس جايگاهي كه انتظارش را ميكشيد به دست نياورد تا پس از چند ماه دوري از هرگونه مقام مديريتي و اجرايي به مدد برخي حاميانش به شهرداري تهران بسنده كند. اما اين پايان راه قاليباف نبود.
او از فرصت پيش آمده نهايت استفاده را كرد و تلاش كرد تجربه پليس را اين بار در شهرداري تهران دنبال كند. بدينترتيب شهردار بلندپرواز چهرهاي ديگر از مديريت شهري را به نمايش گذاشت كه تا آن زمان تنها در دوران غلامحسين كرباسچي بديلي براي آن وجود داشت.
اوج اين عملكرد در برف و سرماي سال گذشته رخ نمود. در بدترين شرايطي كه كشور با سرما و يخبندان دست و پنجه نرم ميكرد و همه از عملكرد دولت در شهرستانها ناراضي بودند، شهرداري در تهران طي زماني حدود نصف روز تمامي راههاي اصلي و در 24 ساعت راههاي فرعي را به روي شهروندان گشود تا صاحبنظران اذعان كنند كه قاليباف بار ديگر در راه بازگشت به عرصه رقابت قدم گذاشته است. همان گونه كه مصاحبه گر مجله تايم چند ماه قبل تيتر «شهردار تهران؛ رقيبي براي احمدي نژاد» را برگزيد، قاليباف نشان داد كه رقيب دست و پا بستهاي براي رييس دولت نهم نخواهد بود.
او اما با در پيش گرفتن سياستي متفاوت از بدنه سازماندهيشده رأي اصول گرايان جدا شده و در راهي ديگر گام بر ميدارد. او اگرچه اين روزها به انتقاداتي صريحتر از فضاي سياسي ميپردازد اما «جامعه هدف» وي اساسا از ميان نيروهايي با دغدغه سياسي انتخاب نشدهاند.
قاليباف مردمي را به عنوان حاميان احتمالي خويش ميبيند كه به عنوان «طبقه متوسط شهري» شناخته مي شوند تا ناكام بزرگ كارزار 84 اميدوار باشد در رقابت سال آينده با عبور از كابوس «رفقاي نيمه راه»، رقابت ناتمام خود را به پايان برساند.
در اين ميان و با توجه به سياستي كه آقاي شهردار در پيش گرفته است اگرچه حمايت سوپر دليگيتها از قاليباف بعيد به نظر ميرسد و او نيز با وقوف به اين موضوع دل به اين آراء نبسته است اما هنوز با نگاه ويژه به رأي طبقه متوسط شهري به موفقيت در رقابتي كه آغاز كرده اميدوار است و به نظر ميرسد در اين راه بر حمايت افرادي چون غلامعلي حدادعادل، مهدي چمران و محسن رضايي حساب ويژهاي باز كرده است.
بايد منتظر ماند و ديد «پسر شورشي اصولگرايان» يا به تعبيري «اصولگراي مزاحم» چگونه ميخواهد بدون تكيه به آراء سازماندهي شدهاي كه تاكنون همواره سرنوشت نماينده نهايي اصولگرايان را رقم زدهاند، راهي به ساختمان پاستور بيابد. او چند هفتهاي است تلاش خود را آغاز كردهاست؛ تلاشي كه معلوم نيست به نتيجه دلخواه وي بيانجامد.
اين «سه باطلالسحر» آراء سازماني
بر اساس مطالب فوق و با نگاهي به «آراء سازماندهي شده» اصولگرايان، اگرچه رقباي آنان (اصلاح طلبان/اعتدال گرايان) از اين «امكان ويژه» برخوردار نيستند، اما هنوز هم اميدوارند همچون دورههاي هفتم و هشتم انتخابات رياست جمهوري و ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي به مدد حضور حداكثري مردم از سد «سوپر دليگيتهاي اصولگرا» بگذرند تا اميدواريهايشان براي ادامه حضور در ساخت سياسي تداوم يابد.
آنان ميدانند براي تقويت ميزان مشاركت مردم و جلوگيري از تكرار پديده 84 كه به عقيده آنها سالها بايد براي مرتفع كردن مشكلات ناشي از آن زمان صرف كرد، يا بايد يكي از سه شرط زير را محقق كنند و يا براي هميشه قيد حضور در ساخت سياسي را بزنند.
اول- حضور خاتمي در انتخابات 88
اصلاحطلبان ميدانند چنانچه سال آينده نيز همچون انتخابات گذشته با تعدد كانديدا مواجه باشند جز نام كانديدايي اصولگرا و به احتمال بيشتر از همه نام احمدينژاد از صندوقها بيرون نخواهد آمد، بنابراين از همين حالا كه حدود 11 ماه تا آغاز رسمي رقابتها باقي مانده تلاش خود براي به صحنه آوردن چهرهاي مقبول، خوشنام و خوشسابقه را براي اجماع بر نام وي آغاز كردهاند و قاعدتاً اولين قرعه به نام «محمد خاتمي» رييس جمهور پيشين افتاده است.
خاتمي و تمامي اصلاح
” اجماع حداكثري و معرفي يك كانديداي واحد از سوي جريانات منتقد دولت اولين و مؤثر ترين راه براي كنترل آراء سازماني اصولگرايان خواهد بود. موضوعي كه به نظر ميرسد ضرورت دارد در اولويت نخست رفتار انتخاباتي آنان قرار بگيرد. ... “
طلبان ميدانند كه حضور شخصي با سابقه او در انتخابات علاوه بر حل مشكل اجماع اصلاحطلبان، ترديد بسياري از افراد براي شركت در انتخابات آينده را از بين خواهد برد. او از جايگاه ويژهاي برخوردار است و حتي در صورت حضور، حمايت عقلاي جريان راست و اعتدال گرايان از او دور از ذهن نخواهد بود.
دوم- توافق بر يك كانديداي واحد و مقبول ديگر
با وجود اقبال عمومي به رييس جمهور پيشين اما خاتمي هنوز تمايلي به شركت در انتخابات نشان نداده و اگرچه بهترين گزينه نزد اصلاح طلبان است اما تئوريسينهاي اصلاح طلبان معتقدند عدم حضور وي نيز نبايد باعث ازهمگسيختگي اين جريان سياسي شود.
آنان ناچارند براي بقا در عرصه سياست رسمي يا خاتمي را به صحنه بياورند يا اگر به هر دليلي اين اتفاق نيفتاد، چهره مقبول، خوشنام و خوش سابقه ديگري از ميان سابقهداران انقلاب و نامهايي كه با آغاز بحث رياستجمهوري ناخودآگاه نامشان به ذهن متبادر ميشود را راضي به آمدن كنند.
اجماع حداكثري و معرفي يك كانديداي واحد از سوي جريانات منتقد دولت اولين و مؤثر ترين راه براي كنترل آراء سازماني اصولگرايان خواهد بود. موضوعي كه به نظر ميرسد ضرورت دارد در اولويت نخست رفتار انتخاباتي آنان قرار بگيرد.
اگرچه حضور منتقدان دولت با يك كانديداي واحد، احتمال منسجم شدن آراء سازماني اصولگرايان حول يك كانديدا را نيز افزايش ميدهد اما مطمئنا تأثير اين اقدام بر تقويت رأي اصلاح طلبان آنچنان خواهد بود كه منسجم شدن اصولگرايان هم نتواند مانع شكست آنان شود.
سوم- ائتلاف عقلاي دو جناح منتقد دولت بر يك كانديداي ميانه رو
راهكار ديگر؛ ائتلاف «اعتداليون دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا» كه هر دو در انتقاد به دولت اتفاق نظر دارند، بر يك كانديداي واحد در ميانه دو گروه است. اين ائتلاف را ميتوان محتمل دانست از آن رو كه «سازمان دهندگان» آراء اصولگرايان اگرچه خاستگاهي در راست سنتي نيز داشتهاند اما با ظهور احمدي نژاد ساز جدايي را كوك كردند تا جايي كه اختلافات ميان اين دو به وقايعي عجيب مثل «ماجراي عباس پاليزدار» منجر شد كه مطمئناً عقلاي راست را در ادامه حمايت از دولت احمدي نژاد بيش از پيش دچار ترديد ميكند. چنانچه اين اصطكاك ميان سران راست و حاميان دولت احمدي نژاد تا انتخابات رياست جمهوري تداوم يابد آنان ناچارند يا از يك كانديداي اصولگراي ديگر حمايت كنند يا در كنار اعتداليون جناح منتقد دولت كانديدايي مشترك را معرفي كنند.
چهرههايي نظير دكتر حسن روحاني، دكتر علياكبر ولايتي و حتي حجتالاسلام علياكبر ناطق نوري، ميتوانند گزينههاي مناسبي براي نيل به اين هدف به شمار روند.
محمدباقر قاليباف نيز اگرچه بارها بر اصولگرايي خود تأكيد كرده، اما تجربه انتخاب او به عنوان شهردار تهران، از سوي سومين دوره شوراي اسلامي شهر تهران، با تكيه بر آراء اصلاحطلبان نشان ميدهد كه او مرد سياست است و حاضر است با دادن امتيازهايي به رقيب، خود را به عنوان تنها كانديداي طيف منتقد احمدينژاد، چه از ميان اصولگرايان، وچه از سوي اصلاحطلبان به جامعه معرفي كند.
در اين صورت براي اولين بار در تاريخ جمهوري اسلامي خواهد بود كه سران جريان سنتي راست، در برابر آراء سازماندهي شده اصولگرايان صفآرايي ميكنند.
آنان يك بار در سال 84 در برابر صف آرايي و نافرماني اين «سوپر دليگيتها» مقابل تصميم «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب براي حمايت يكپارچه از لاريجاني» سكوت كردند و آنان را در اجراي خواسته هايشان آزاد گذاشتند.
اما با وقايع پيش آمده طي سه سال گذشته و خصوصاً ماههاي اخير به نظر ميرسد سران و عقلاي راست قصد دارند از پيله سكوت خارج شوند. اين بار شايد براي حفظ كشور و نظام عقلاي راست سكوت بشكنند، چنين ائتلافي را شكل دهند تا نقطه پاياني باشد بر تركتازيهاي سياست پيشگان تازه واردي كه از جايگاه پياده نظام داعيه ژنرالي در سر پرواندهاند.
مخلص كلام
آنچنان كه گفته شد «آراء سازماندهي شده اصولگرايان» به عنوان يكي از مهترين شاخصههاي تعيين كانديداي اين جريان سياسي و به طور كلي نتيجه انتخابات در سال آينده جاي بحث، بررسي، تحقيق و تحليل بيشتري دارد. تحليلهايي كه براي داشتن نگاهي دقيقتر به تحولات آينده كشور و شناخت «بازيگران اصلي» و «تأثيرگذاران» بر شكلبندي صحنه سياست ايران در ساليان پيش رو ضروري به نظر ميرسد.
-------------------------------------------------------------------------------------------
* سوپردليگيت: اصطلاحي است كه در رقابتهاي درون حزبي جنجال برانگيز حزب دموكرات آمريكا، ميان هيلاري كلينتون و باراك اوباما بارها و بارها از رسانهها شنيده شد. اين عبارت به مجموعهاي از چهرهها شناخته شده، شخصيتهاي تأثيرگذار و مقامات فعلي و سابق حزب دموكرات اطلاق ميشد كه رأي آنها در انتخاب كانديداي نهايي حزب دموكرات نقش تعيين كنندهاي را ايفا ميكرد و با حمايت تعداد بيشتري از آنها از باراك اوباما به فاصله كوتاهي رقابت براي كانديداتوري حرب دموكرات به پايان رسيد.
استفاده از اين واژه در اينجا نيز تنها از آن روست كه تأثير بالاي «آراء سازماندهي شده اصولگرايان» در امر انتخاب نامزد نهايي اصول گرايان را به صورت قابل درك تري به مخاطب يادآور شويم.
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]
-
گوناگون
پربازدیدترینها