محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855174748
رز رضوي : خوابمان برد و تصادف كرديم
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
رز رضوي، بازيگر جواني است كه با سريال مناسبتي ملكوت در ماه مبارك رمضان به خانههاي مردم راه پيدا كرد. او همچنين در فيلم‌هاي سينمايي ملودي، در شب عروسي نيز بازي كرده است و به عنوان بازيگر در خاطره خوب فيلم بيداري روياها سهيم است. قطعا همه اتفاقات زندگي رز رضوي به يك تصادف ختم نمي‌شود اما او ترجيح مي‌دهد به تصادف شديدي كه چند سال قبل رخ داده و در ذهنش حك شده، اشاره كند. او به همراه چند نفر ديگر در مسير بازگشت از سفر در جاده‌اي با يك كاميون تصادف مي‌كنند: هنگام عصر بود و نزديكي غروب و هوا رو به تاريكي، زماني كه راننده يك لحظه چشم‌هايش را روي هم گذاشته و خوابش برد، ما نيز همه به خواب فرو رفتيم. بعد از مدتي از صداي تصادف يك دفعه بيدار شدم و ديدم ته كاميون روي ماشين ما افتاده و يك باطري كه به اصطلاح براي قسمت پشت ماشين كاميون است، بغلم است و جلوي ماشين هم كاملاجمع و له شده بود. من در اين صحنه با يك باطري در بغل و يك عالمه خرده شيشه كه در اثر شكستن شيشه‌هاي پنجره روي بدنم ريخته شده بود، شوكه بودم و راننده هم گيج و بهت زده بود. من از اين‌كه زنده بودم و برايم هيچ اتفاقي نيفتاده بود، خيلي تعجب كرده بودم. سعي كردم به خاطر اين‌كه خرده شيشه‌ها بهم فشار و آسيب نرساند به آهستگي و با احتياط پياده شوم و هيچ خراشي هم برنداشتم. راننده يك مقدار زخمي شد ولي در حد اين نبود كه نياز به اورژانس باشد. بقيه صدمات وارد شده، در حد خرد شدن آينه بغل و شيشه‌ها و له شدن بغل ماشين بود. تقدير اين بود كه همه سالم و زنده مانديم. رضوي خاطره جالبي هم از دزدي دارد: چندين بار خانه مادر بزرگم را دزد برده است. به طور عجيب دزدها 3 بار پشت سر هم در عرض 2 ماه، تمام وسايل مهمي كه در خانه مادر بزرگم وجود داشته، به سرقت بردند. با وجود پيگيري‌هاي مكرر به كلانتري محل، متاسفانه هيچ نتيجه‌اي نگرفتيم. جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1184]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها