تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):درگذشت عالم مصيبتى جبران ‏ناپذير و رخنه ‏اى بسته ناشدنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827233276




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزارش پشت صحنه فيلم تلويزيوني «پيوند»


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: پيوندي براي قلب‌هاي كودكان ايران و غزه تله فيلم «پيوند» داستان دختري فلسطيني به نام ميناست (با بازي آرمينا فغري)‌ كه براي پيوند قلب از غزه به ايران عازم مي‌شود. همزمان با بستري شدن مينا عمل جراحي مغزي روي پسر ايراني به نام راما (با بازي محراب رضايي)‌ انجام مي‌شود كه در نهايت او به كما مي‌رود. پدر (ايرج سنجعلي)‌ و مادر (ژاله صامتي)‌ راما كه از زنده بودن پسرشان نااميد مي‌شوند، قلب پسر كوچكشان را به مينا هديه مي‌دهند و ... درواقع مضمون داستان محبت‌هاي انسان‌دوستانه و پي بردن به مظلوميت بچه‌ها در زمان جنگ است. سعيد ابرهيمي‌فر، كارگردان اين اثر براي شكل‌گيري قصه اصلي از درام كمك گرفته و اين‌بار نيز ساخته جديدش با عنوان پيوند كه روزهاي انتهايي توليدش را پشت سر مي‌گذارد براي پخش در آخرين جمعه ماه مبارك رمضان و به مناسبت روز قدس از شبكه يك سيما در نظر گرفته شده است. تبادل حسي دو بازيگر كودك به محل لوكيشن گروه پيوند مي‌رسم كه در خيابان آسف واقع در موسسه خيريه عمل مشغول فيلمبرداري هستند. وارد موسسه مي‌شوم. تصاويري كه از كودكان معلول ذهني به در و ديوار ورودي و ساختمان اين محل نصب شده ما را به ياد مظلوميت كودكان فلسطيني مي‌اندازد. بازيگران خردسال زيادي در اين محل تجمع كرده‌اند. به نظر مي‌رسد جمع‌آوري اين تعداد كودك در كارهاي حساس تلويزيوني واقعا كار سختي باشد. از مشهاد فاضلي (دستيار 2 كارگردان)‌ مي‌خواهم تا هماهنگي لازم براي گفتگو با بازيگران را انجام دهد. با اين كه ايرج سنجعلي سر لوكيشن حضور دارد، اما متاسفانه حاضر به مصاحبه نمي‌شود. در گوشه‌اي از راهروي لوكيشن آرمينا فغري كنار بهارك صالح‌نيا روي صندلي نشسته و گويا هر دو خود را براي صحنه مورد نظر آماده مي‌كنند. آرمينا فغري پيش از اين در تله‌فيلم قبلي ابراهيمي‌فر با عنوان «آذر پايان پاييز» ايفاي نقش كرده و اين بار نيز بنا به دعوت اين كارگردان براي بازي در نقش مينا، دختر فلسطيني حضور يافته است. نزديك مي‌شوم و از بازيگر كودك اين سريال مي‌خواهم با او گفتگويي داشته باشم. با لحني ناراحت و معترضانه درخواستم را رد مي‌كند و با چهره‌اي نگران مي‌گويد من نمي‌دانم چه چيزي بگويم. بهارك صالح‌نيا كه كنار او نشسته با آرامش از آرمينا مي‌خواهد خودش را در ابتدا معرفي كند و سپس درباره نقش مينا توضيح دهد. آرمينا به من نگاهي مي‌كند و صحبتش را اين چنين آغاز مي‌‌كند. مينا دختري است فلسطيني كه از بيماري قلبي رنج مي‌برد و براي درمانش به ايران آمده است. در اين نقش بايد اداي مريض‌ها را درآورم براي اين كار چشم‌هايم را نيمه باز گذاشتم. براي رسيدن به نقش بيمار، آقاي ابراهيمي‌فر توضيحات لازم را گوشزد مي‌كرد و خودم هم گاهي در منزل تمرين داشتم. بهارك صالح‌نيا كه دانشجوي كارگرداني بوده است و در سريال «بي‌صدا فرياد كن» فخيم‌زاده و در اپيزود «شب باراني» سريال «يك لحظه ديرتر» ابراهيمي‌فر با كاراكترهاي متفاوت بازي كرده است، اين بار نيز در اين تله‌فيلم كه نخستين كار اصلي او محسوب مي‌شود به عنوان پرستار بخش اطفال بازي مي‌كند. از او درخصوص بازي‌اش مي‌پرسم. بهارك صالح‌نيا مي‌گويد: بچه‌ها را خيلي دوست دارم و نزديكي به بچه‌ها حس و حال خوبي دارد. اوايل فكر مي‌كردم شغل و حرفه پرستاري سخت باشد و براي رسيدن به اين نقش راه سختي را پيش رو دارم، اما از آنجا كه ارتباطم با بچه‌ها قوي است و در اين كاراكتر ايفاگر پرستار بخش اطفال هستم و با بچه‌ها در ارتباطم راحت‌تر با وجود اين فرشته‌هاي كوچولو توانستم به اين حس دست پيدا كنم. وي به كاراكتر پليس كه در سريال بي‌صدا فرياد كن، ايفاگر آن بود اشاره مي‌كند و مي‌گويد: در اين نقش از لحاظ ظاهري كاملا شبيه نقش پليس در سريال «بي‌صدا فرياد كن» هستم، اما از نظر شخصيتي كاملا متفاوتم. در اينجا پرستاري مهربان، دلسوز و در عين حال آرام را بازي مي‌كنم در حالي كه در نقش پليس كاملا جدي و خشن بودم. محراب رضايي كه در مقطع چهارم ابتدايي تحصيل مي‌كند و از 8 سالگي با حضور در فيلم‌هايي چون زماني براي دوست داشتن، زمين آسماني، قصه پسرك و بادبادك قرمز، يك گوشه خاك پرنور، گره، ايليا بودن، شايد براي شما هم اتفاق بيفتد و جرم (مسعود كيميايي)‌ توانسته در بين مخاطبانش شناخته شود. او كه در اين مجموعه نقش راما را بازي مي‌كند. درخصوص آن مي‌گويد: راما پسري ايراني است كه از تومور مغزي رنج مي‌برد. براي زنده بودن راما ديگر اميدي نيست. قلب راما را به دختر غزه‌اي مي‌دهند. پيوند قلب انجام مي‌شود و در نهايت راما از دنيا مي‌رود. محراب رضايي درخصوص مقايسه كاراكتر «جرم» با اين تله‌فيلم مي‌گويد: «در فيلم جرم آقاي كيميايي، نقش پسربچه معتادي را بازي مي‌كردم كه پدرش يك نفر را به قتل رسانده و راهي زندان شده است. پدر و مادر اين پسر معتادند و براي رسيدن به اين حس (معتاد بودن)‌ تمريناتي داشتم. در صورتي كه در اين فيلم تلويزيوني نقش بيمار تومور مغزي را بازي مي‌كنم، هر دوي نقش‌ها آسان هستند و هر دو كاراكتر در يك اندازه‌اند و هيچ كدام سخت‌تر از ديگري نيست. داوود جمشيدي، مدير توليد پروژه مي‌گويد: در اين چندروزي كه در بيمارستان مشغول برداشت سكانس‌هاي مورد نظر هستيم، همزمان با ما 4 گروه ديگر نيز در حال گرفتن سكانس هستند. متاسفانه لوكيشن بيمارستان‌ها ضعف بزرگي در فيلمسازي محسوب مي‌شود. گروه با مشورت يكديگر فضاي لوكيشن بيمارستان را تقسيم‌بندي كرد تا در كار هر كدام تداخل و مشكلي پيش نيايد كه خدا را شكر توانستيم بخشي از كار را پيش ببريم. در فرصتي كه پس از پايان برداشت سكانس انتهايي اين لوكيشن دست مي‌دهد، عليرضا سبط احمدي (تهيه‌كننده اين اثر)‌ پاسخگوي سوالاتم درخصوص اين تله‌فيلم است. سبط احمدي با اشاره به محتواي داستان مي‌گويد: تله‌فيلم پيوند از آن دسته فيلم‌هايي است كه محتوايش برفرم غالب است. محتواي اين تله‌فيلم به مناسبت روز قدس است و فضاي روز قدس را به تصوير مي‌كشد و اين محتواست كه با مناسبت كار مي‌شود. طبعيتا ارتباطي با ماه رمضان و المان‌هايي از آن ندارد. گاهي اوقات فرم و درواقع ساختار در ارتباط با مناسبت است و فرم بر محتوا غالب مي‌شود. احمدي مي‌گويد: روز قدس مي‌تواند در صحنه تاريخ ماندگار باشد. اگر سريال و تله‌فيلم‌هاي مناسبتي از يك سال قبل انجام شود، نقاط ضعف برطرف مي‌شود. زمان كافي براي تدوين، تصويربرداري سكانس‌ها و پلان‌ها و... وجود دارد، اما متاسفانه ما هميشه دركارهاي مناسبتي عقب‌تر از زمان هستيم و زماني كه نزديك مناسبت‌ها مي‌شويم برداشت و سكانس‌ها را شروع مي‌كنيم و اين كار موجب مي‌شود در مدت زمان كوتاهي كه داريم با تلاش بيشتر نقاط ضعف را برطرف كنيم تا فيلمي كه از محتواي مناسبتي خوبي برخوردار است به بهترين كيفيت روي آنتن ببريم و در تلاش هستيم باعث جذب بيننده شود و كار با احساس خوب به نمايش گذاشته شود. همچنان منتظريم تا ضبط سكانس موردنظر آغاز شود تا بعد از آن با كارگردان گفتگو كنيم ولي اين سكانس گويا قصد ندارد ضبط شود چون حدود 30‌?دقيقه است كه همچنان منتظر هستيم. بالاخره سكانس پاياني فيلمبرداري مي‌شود و در فرصتي كه پس از پايان برداشت سكانس انتهاي اين لوكيشن دست مي‌دهد با سعيد ابراهيمي‌فر صحبت مي‌كنم. وقتي از او مي‌پرسم چه چيزي باعث شد با حضور اين بچه‌ها فيلم مناسبتي روز قدس بسازيد، مي‌گويد: اگر حقيقت را بخواهيد بعد از سريال «عيد آن سال‌ها» كه در سال 77 ساختم پشت دستم را داغ گذاشتم ديگر با بچه‌ها كار نكنم. دليلش هم اين است كه بشدت بچه‌ها را دوست دارم و نمي‌توانم سر صحنه تحكم كنم. بچه‌ها گناه دارند و دوست دارند سر صحنه بازي كنند و ما مجبورشان مي‌كنيم جلوي دوربين و كادر ما بايستند و چيزي را كه ما مي‌خواهيم بازي كنند. براي همين سعي مي‌كردم سوژه‌اي را انتخاب كنم كه ربطي به بچه‌ها نداشته باشد. وي ادامه مي‌دهد: سوژه و قصه تله فيلم پيوند مظلوميت بچه‌ها را در زمان جنگ به تصوير مي‌كشد و اين كه بچه‌ها اولين و اصلي‌ترين قرباني‌هاي جنگ بزرگ‌ترها هستند. اين باعث شد روي فيلمنامه فكر كنم و داغ پشت دستم را فراموش كنم و به ساخت اين فيلم تلويزيوني بپردازم. خوشبختانه از بازيگران خردسال خوب و با استعداد مانند عرشيا صادقي، آرمينا فغري و محراب رضايي استفاده كردم. از ابراهيمي‌فر در مورد اين كه برخي مي‌گويند كارهاي مناسبتي زياد با مخاطب ارتباط برقرار نمي‌كند، مي‌پرسم و او جواب مي‌دهد: كدام مخاطب؟ مخاطب عامه ما چه كساني هستند؟ ما يك بخش مردم را نمي‌توانيم ببينم مانند مردم شهرستان‌هاي كوچك. آيا آنها نيز مانند مخاطبان شهر تهران برخورد مي‌كنند، يا شايد محدودتر هستند. تلويزيون بيشتر تماشا مي‌كنند؟ در جواب سوال شما بايد بگويم فيلمي بايد ساخت تا بيننده‌ها در آخرين جمعه ماه رمضان به تماشاي تلويزيون بنشينند و ميخكوب قاب كوچك تلويزيون شوند. وي ادامه مي‌دهد: به هر حال در ساخت فيلم دگرگوني‌هايي وجود دارد و از طرفي نگراني‌هاي ما فيلمسازان اين است كه آيا فيلمي كه مي‌سازيم همزمان با پخش مسابقات فوتبال از شبكه 3 سيماست؟ آيا آن روز اتفاق خاصي نمي‌افتد كه مردم نتوانند به تماشاي تلويزيون بنشينند؟ به هر حال قصه، قصه‌اي انساني است و راجع به بچه‌ها. اميدوارم با كارهايي كه بازيگران و عوامل گروه انجام مي‌دهند فيلمي ساخته شود كه ديده شود و مردم به مظلوميت بچه‌ها در موقعيت جنگ و اين كه چقدر ظلم در حق آنها شده پي ببرند و يادآوري شود بچه‌، بچه ‌است و فرقي نمي‌كند كه اهل كجا باشد، بچه‌ها دوست‌داشتني هستند و بايد حمايت شوند. پروانه صدقي




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن