واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گزارش پشت صحنه يك فيلم تلويزيوني تا افطار چيزي نمانده است ماه رمضان ماه خداوند و نزول قرآن است كه روزهايش بهترين روزها، شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست. در ماه رمضان نفسها همه تسبيح، خواب و عملها همه عبادت و دعاها همه مستجاب است. در ميان راز و نيازها، خانوادهها ترجيح ميدهند ساعتهاي بعد از افطار را به تماشاي سريالهاي تلويزيوني بپردازند و تمام مجموعههاي تلويزيوني ريز و درشتي كه برنامهسازان براي اين روزها و شبهاي مبارك تدارك ديدهاند، دنبال كنند. اين روزها تلهفيلمهاي متعدد مناسبتي نيز در حال تهيه و توليد است. در اين بين فيلم تلويزيوني «تا افطار چيزي نمانده» كه اولين تجربه كارگرداني حامد حسيني است با محوريت اعمال ثوابي كه در ماه صيام به صورت عادات نيك و پسنديده درآمده، آخرين مراحل توليد خود را پشت سر ميگذارد. تكريم عادات پسنديدهاي چون اهداي عضو، آزاد كردن زندانيان، كمك به ايتام و ... كه هر ساله در ايام ماه رمضان به صورت ويژه به آن پرداخته ميشود، بازتاب پررنگي در تلهفيلم تا افطار چيزي نمانده بر جاي گذاشته است. گره خوردن سرنوشت 3 خانواده در هياهوي بانك در اوج گرماي تابستاني زودتر از زمان موعود به محل لوكيشن «تا افطار چيزي نمانده»، واقع در يكي از بلوارهاي فرعي سعادتآباد رسيديم. لوكيشن، يكي از بانكهاي خصوصي تهران است. عوامل، وسايل تصويربرداري خود را در گوشه و كنار صندليهاي بانك قرار دادهاند و مقابل باجهها نيز تعدادي از هنروران نشستهاند. از فرصت استفاده ميكنيم و قصه اين تلهفيلم را از زبان حامد حسيني، كارگردان اين اثر جويا ميشويم. او ميگويد: داستان ابتدا با اللهاكبر اذان سحر در يك روز جديد شروع ميشود؛ روزي همچون روزهاي ديگر. در اين روز 5 خانواده درگير برخي اتفاقات ميشوند و در يك زمان و مكان مشخص بههم پيوند ميخورند و در آخر با اللهاكبر افطار، ماجرا به پايان ميرسد. حسيني ادامه ميدهد: ابتداي داستان با نمايش سكانسهايي از 5 خانواده شروع ميشود كه ماجراي داستان كمي براي مخاطب گنگ و مبهم است، اما به مرور، مخاطب شاهد پررنگتر شدن شخصيتهاي اصلي فيلم و مرتبط شدن كاراكترها در يك مقطع زماني ميشود. مضمون اصلي فيلمنامه بر اين اساس است كه گاهي حضور كم آدمها در زندگي ميتواند تاثيراتي پررنگ هم داشته باشد، به طوري كه در سكانس لوكيشن بانك اين تاثيرات به طور محسوس ملاحظه ميشود. به عنوان مثال 2 نفر از شخصيتهاي اين سريال به عنوان مشتري و متصدي بانك به مرور زمان تاثيرات سرنوشتسازي بر زندگي يكديگر ميگذارند. حسيني همچنين به انتخاب و نحوه گريم بازيگران اشاره ميكند و ميگويد: «بازيگرانمان از سطح تجربه بالايي برخوردار هستند و به همين دليل ما توانستيم شخصيتهاي جديدي براي آنها طراحي كنيم. براي مثال ما توانستيم به مهران رجبي كاراكتري بدهيم كه براي بيننده تازگي دارد و بهخاطر نوع گريم اين كار شايد تنها كاري باشد كه مخاطب در اولين پلان از مهران رجبي كه بازيگر طنز است، ميبيند يا عبدالرضا اكبري بهترين انتخاب ما براي كاراكتر نقش مرتضي (راننده تاكسي) است، چراكه اين نقش نسبت به ديگر كارهايش متفاوت بوده است». در فضاي لوكيشن بانك منتظر هستيم با شخصيتهاي اصلي داستان به گفتگو بنشينيم. در همين لحظه مهدي صبايي از راه ميرسد و از حضور ما در آنجا استقبال ميكند. از صبايي ميخواهيم كه درخصوص كاراكتر امير در اين قصه توضيح دهد. مهدي صبايي را اغلب در مجموعههاي طنز ديدهايم و با حضور در مجموعه تلويزيوني «روزگار جواني» از او به نيكي ياد ميكنيم. وي در آثار متعددي چون مسافر زمان، آينههاي نشكن، روزگار قريب و... و تلهفيلمهايي چون حسرت، صداي ردپاي ترديد، خواب بد و... حضور داشته است و اين روزها سريالهايي همچون «تا رهايي» حسين تبريزي و «باغهاي مه گرفته» هوشنگ درويشپور را در نوبت پخش دارد. «امير وكيلي است كه بر اثر سانحهاي خانواده خود را از دست داده و زندگياش روبه انزوا رفته و ناخواسته درگير برخي ماجراها ميشود». اين را صبايي ميگويد و ادامه ميدهد: «يك پزشك اگر در شرايط نامساعدي هم باشد، هنگام رويارويي با بيمارش همه مشكلات خود را فراموش و او را مداوا ميكند. در واقع من در كاراكتر امير سعي كردم شخصيت وكيل واقعي را پيدا كنم كه در كنار مشكلات روحي، كار وكالت خود را انجام ميدهد. وي ميگويد: «در نقش امير ميكوشم هيچ رگهاي از طنز تلخ و شيرين نداشته باشم و كاملا شخصيت واقعي يك وكيل را بازي كنم كه اگر حتي در واقعيت هم روزي وكيل بودم همان رفتاري را انجام ميدادم كه الان ايفاگر نقش آن هستم.» صبايي درخصوص گريم امير ميگويد: در نقش امير گريم خاصي ندارم و موهاي جوگندمي مال خودم است. تقريبا 3 سال گذشته براي كاراكترهاي سن 28 ساله، موهايم را سفيد ميكردند، اما يك سالي است كه موهايم يكدست جوگندمي شده و اگر خدا بخواهد سن بازيگريام را يك پله بالاتر ميبرم كه تا حدودي جا افتادهتر شوم. صبايي ادامه ميدهد: «امسال سعي دارم تلهفيلمهاي بسياري بازي كنم، چرا كه سال گذشته بهدليل حضور در سريالهاي «مسافر زمان» و «آينههاي نشكن» نتوانستم حضور بيشتري در تلهفيلمها داشته باشم و احساس كردم يك نوع حذف و بركنار شدن از تلويزيون است.» به اتاق گريم ميرويم. سودابه بيضايي درحال گريم شدن است. كمي منتظر ميشويم تا در مورد نقش پري از او بپرسيم. سودابه بيضايي كه سريال «ستارههاي سربي» محمدرضا آهنج و 2 اثر «محافظ» و «كودك و فرشته» را در نوبت پخش دارد و در سريال «هوش سياه» مسعود آبپرور كاراكتر نقش سروان عزيزي را به عهده داشت در فيلم تلويزيوني تا افطار چيزي نمانده نيز نقش پري، دختر مرتضي (راننده تاكسي) را به عهده دارد كه به عنوان محور اصلي در خطدهي به جريانات كلي داستان نقش پررنگي را ايفا ميكند. بيضايي درخصوص شخصيت پري توضيح ميدهد: «پري دختري است كه سرپرستي خانواده خود را به عهده دارد و آنها را حمايت ميكند و از بيماري چشمش رنج ميبرد، او در اين قصه درگير ماجراي پدر و بيمارياش ميشود.» فيلمنامه اين تلهفيلم كه نويسندگي آن را مژگان تمجيدي به عهده دارد، براساس اعمال پسنديده ماه رمضان و جو صميمي خانوادگي نوشته شده است. فريد شبخيز، تهيهكننده اين اثر نيز همين عقيده را دارد و ميگويد: اساس و پايه اين اثر برخورد چند خانواده است كه اهداي عضو، آزاد كردن زندانيان و... را در اين ماه مبناي كار خداپسندانه قرار دادهاند. داستان ابتدا مقداري مبهم است، اما به دليل فرم خوبي كه دارد در جاهاي مختلف، اين خانوادهها بههم پيوند ميخورند. شبخيز درباره همكارياش با حامد حسيني توضيح ميدهد: «طي جلساتي كه با آقاي حسيني داشتيم و در رزومه كاري ايشان حدود 20 كار به عنوان دستيار كارگردان، ساخت فيلمهاي كوتاه و... ديده ميشود و از آنجا كه وي بسيار بااستعداد است، متمايل به همكاري با او شدم. به عقيده من بايد به جوانها هم ميدان داد و هم به آنها اطمينان كرد.» *** بعد از دقايقي كه از گفتگويمان ميگذرد علي شبخيز، بازيگر نقش عليرضا از راه ميرسد و پيش از آنكه مشغول كار ديگري شود از او ميخواهيم در خصوص شخصيت عليرضا توضيح دهد. علي شبخيز كه از سال 80 در عرصه تلويزيون، بازيگري را آغاز كرده در چند فيلم تلويزيوني مثل «پيچ و خمي در شهر»، «خواستگاران» و... حضور داشته و با اجرا در برنامه «ماه مهربان» (شبكه 3 سيما) شناخته شده است و به گفته خودش 10 سالي كار تئاتر كودك انجام داده و رشته تحصيلياش معماري و شغلش موسيقي است و كار بازيگري نيز انجام ميدهد. علي شبخيز درخصوص شخصيت عليرضا ميگويد: عليرضا پسر حاجي (با بازي مهران رجبي) شخصيتي است مثبت كه طي اتفاقاتي دچار سردرگمي ميشود و تصادف ميكند كه ناخواسته به خاطر كسي ديگر، بيگناه به زندان ميرود. وي در خصوص حضور در جديدترين تلهفيلم پدرش «تا افطار چيزي نمانده» ميگويد: «پدرم درباره حضورم در عرصه بازيگري دخيل نبوده و تابه حال من بدون كمك گرفتن از كسي براي بازي و اجراي تلويزيوني تلاش كردهام. در اين اثر نيز باوجود اينكه پدرم به عنوان تهيهكننده است، بدون دخالت ايشان در يكي از كاراكترها ايفاي نقش كردهام.» *** در پرونده كاري عبدالرضا اكبري سريالهاي متعددي با كاراكترهاي مختلف از جمله دلنوازان، شاهد عيني، عمليات 125 و ... به چشم ميخورد. اكبري كه سالهاي گذشته در سريالهاي مناسبتي ماه رمضان از جمله عروج، اغماء و ... حضور داشته است اين بار نيز در تلهفيلم مناسبتي ماه رمضان تا افطار چيزي نمانده به عنوان يكي از شخصيتهاي اصلي، كاراكتر مرتضي را ايفا ميكند. اكبري درخصوص كاراكتر مرتضي (راننده تاكسي) توضيح ميدهد: در ابتداي سكانس اين مجموعه از گذشته مرتضي چيزي گفته نميشود. مرتضي تصادف كرده و ناخواسته به زندان ميافتد. در اصل زندگي او برپايه و اساس يك تصادف شكل ميگيرد. وي ادامه ميدهد: در واقع اين فيلم داستان راننده تاكسي را به تصوير ميكشد كه عاشق زندگي و خانوادهاش است. سكانسي از اين سريال اتفاقي براي دختر بزرگش، پري ميافتد كه ذهن او را آشفته و نگران ميكند و اين اتفاق مقارن با آزاد شدن او از زندان است. در اين جريان وي تصميمي ميگيرد كه اين تصميمگيري لحظات كليدي و ناب كار است. وي با اعتقاد بر اينكه جوانها نيز ميتوانند سكان برنامه نمايشي را به دست بگيرند، ميگويد: «در جوانها، فكر و خلاقيتهاي كاري بسياري ديده ميشود كه براي رسيدن به كارگرداني حرفهاي تلاشهاي بسياري ميكنند. آقاي حسيني نيز از استعداد و خلاقيت بالايي برخوردار است، لذا اين دليل نميشود كه من فقط با كارگردانهاي سرشناس بازي كنم. در واقع خيلي از كارگردانها فقط اسم حرفهاي دارند، اما تاكنون نتوانستهاند در كارهايشان موفق باشند.» عوامل فيلم تهيهكننده: فريد شبخيز، كارگردان: حامد حسيني، دستيار: بهنام مسعودي، دستياور اول كارگردان و برنامهريز: حميد نعمتي، دستيار دوم كارگردان و روابط عمومي: امير مطلق، نويسنده: مژگان تمجيدي، مدير توليد: محمد هاشمزاده، منشي صحنه: سميرا شكوري، طراح صحنه و لباس: عليرضا ميرزاعباسي، طراح گريم: شهرام خلج، مدير تصويربرداري: علي عالمي، مدير صدابرداري: هادي افشار، مدير تداركات: سيروان حسيني و عكاس: امير رنجبر. بازيگران: عبدالرضا اكبري، فرشيد زارعيفر، سودابه بيضايي، ساناز سماواتي، مهدي صبايي، مهران رجبي، فرحناز منافيظاهر، هما خاكپاش، علي شبخيز و مهدي پوركيان. پروانه صدقي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 918]