محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846603487
با مسعود آب پرور، كارگردان سریال هوش سیاه
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: درواقع ما در اینجا با یك پلیس رسمی و خشك و عصا قورت داده مواجه نیستیم و رفتارشناسی سرگرد احمدی ملموس و قابل باور است حتی در نوع لباس پوشیدن و آرایش مو نیز یكجوری احساس نزدیكی بین شخصیت اصلی... سریالهای پلیسی در ایران تاكنون با افت و خیزهای فراوانی روبهرو بودهاند. برخی از این آثار مثل «كاراگاه علوی» به دلیل حال و هوای ایرانی قصه دیده شد اما واقعیت این است كه همچنان جای یك سریال پلیسی جذاب و پرطرفدار در تلویزیون ما خالی بود. هوش سیاه اما یك تفاوت عمده با آثار مشابه خود دارد و آن هم به نوع جرایم و پروندههای پلیسی در این سریال برمیگردد. مخاطبان ما برای اولین بار در یك سریال ایرانی با واژهای به نام «پلیس الكترونیكی» و «جرایم رایانهای» مواجه میشود كه سوژهای تازه و بكر است. جرایمی كه كمتر در آثار پلیسی درباره آنها صحبت شده و چهبسا بسیاری از مردم با این نوع از جرایم در سطح جامعه آشنا نباشند. حتی مفاهیم و اصطلاحات مرتبط با این جرایم مثل هك، چت، ایمیل، پسورد، آیتی، آیاسپی، فلاش، فیلتر و... نیز برای مخاطبان مسنتر غریب و نامفهوم باشد، اما نسل جدید به دلیل ارتباط زیاد با این مفاهیم و كاربرد آن در زندگی، با كنجكاوی و علاقه این مجموعه را دنبال میكند. از این حیث میتوان «هوش سیاه» را یك سریال آموزشی دانست كه كاركردهای فرهنگسازی آن در حوزه دیجیتال قابل تامل است. مسعود آبپرور پیش از این، فیلم «قتل آنلاین» را در سینما ساخته بود كه به همین جرایم میپرداخت و اینك در هوش سیاه به بسط بیشتر این جرایم پرداخته است. دیدگاههای او را درباره این سریال در این گفتگو بخوانید. قبل از اینكه به سریال هوش سیاه بپردازیم، دوست دارم كمی درباره ژانر پلیسی در سینما و تلویزیون ایران سخن بگویم. شاید این مقدمه به این دلیل است كه شما چند كار پلیسی انجام دادهاید و بسیاری از مخاطبان و منتقدان شما را به كارگردان آثار پلیسی میشناسند. آیا شخصا علاقهمند به اینگونه سینمایی هستید یا انگیزههای دیگری در ساخت آثار پلیسی داشتید؟خیلی عجیب است كه مرا به عنوان كارگردان آثار پلیسی میشناسند! به غیر از هوش سیاه من دو تا كار دیگر در ژانر پلیسی ساختم به نام «خشاب خالی» و «قتل آنلاین». ولی شاید كارهای پلیسیام بیشتر مورد توجه قرار گرفته است وگرنه اصلا دوست ندارم خود را در یك ژانر خاص محدود كنم. درواقع دوست ندارم فیلمساز ژانر شناخته شوم. مثل الان كه یك كار پلیسی كردم، قطعا دوست ندارم كه كار بعدم در همین ژانر باشد، چون بشدت احساس میكنم كه نیاز به بازآموزی دارم. درواقع محدود شدن به یك ژانر خاص موجب میشود تا آن طور که میخواهم، نتوانم خلاق باشم. درواقع به نوعی تجربهگرایی در كارگردانی اعتقاد دارید؟صد درصد همینطور است. كار بعدی كه میخواهم انجام دهم مضمونی اجتماعی دارد. به عبارت دیگر در كارگردانی خود را یك تكنسین میدانم كه دوست دارد نقشهها و طرحهای مختلفی را اجرا كند. اما به داوری مخاطبان و منتقدان هم توجه میكنم تا توانایی خود را در ساخت انواع ژانرها محك بزنم. یكی از نقدهای جدی كه به آثار پلیسی چه در سینما و چه در تلویزیون ما وجود دارد، اقتباس و تقلید از نمونههای خارجی است و همیشه این انتقاد وجود داشته است كه چرا سینماگران ما تلاش نمیكنند تا تصویری از پلیس ایرانی ارائه دهند و همواره به نشانهها و مولفههای غربی پلیس ارجاع میدهند. شاید به همین خاطر اغلب آثار پلیسی ما برای مخاطبان جذاب نیست یا دست كم شخصیت پلیس خیلی ملموس و باورپذیر از كار درنمیآید، با توجه به تجربهای كه در ساخت آثار پلیسی داشتید، اگر بخواهید این مساله را آسیبشناسی كنید چه عواملی را موثر میدانید؟من فكر میكنم اگر بخواهیم كارهای پلیسی را به شكل دقیق آسیبشناسی كنیم عارضه و اشكال اصلی برمیگردد به تعریف غلطی كه از سینمای ملی داریم. این كه واقعا تصویر روشنی از پلیس ایرانی نداریم. خوب پلیس ایرانی یعنی چه و آیا بومیكردن این كاراكتر به معنای استحاله معنایی و كاركردی آن خواهد بود یا خیر؟ به نظر من هنوز شاخصههای سینمای ملی برای سینماگران ما روشن نیست، تا مثلا بر مبنای آن بخواهیم تعریف دقیقی از پلیس ایرانی در سینما و تلویزیون به دست دهیم. واقعیت این است كه سینما یك پدیده كاملا وارداتی است و درام در همه جای دنیا تعریف و ساز و كارهای خود را دارد. به عبارت دیگر در سینما؛ ما با یكسری تعاریف و قواعد استاندارد مواجه هستیم كه فارغ از مسائل و مفاهیم بومی و ملی در ساخت یك اثر سینمایی باید به آن توجه شود. ژانر پلیسی دارای یكسری اصول و قوانینی است كه نمیتوان به بهانه ملیسازی یا بومیسازی به آنها پشت كرد. در این صورت دچار چالشهای بزرگتری میشویم. اما میتوانیم با همین قواعد یا فرم و ساختار تكنیكی برای بیان مضامین و مسائل خودمان استفاده كنیم.بله من هم این دیدگاه را كاملا قبول دارم. معتقدم یكی از انگارههایی كه در سینمای ملی ما باید برجسته شود ایجاد غرور ملی است. به این معنی كه هر اثر و پدیدهای كه بتواند در مخاطبان ما احساس غرور ملی را برانگیزاند، باید در سینما مورد توجه قرار بگیرد از جمله در ژانر پلیسی. قطعا این به معنای كشف دوباره و بازسازی سینما به معنای یك ابزار یا پدیده جدید نیست (کاری که خیلی از همکاران فیلمساز من انجام میدهند) مطمئنا مسیر را اشتباه رفتیم و مفاهیمی مثل سینمای ملی یا پلیس ایرانی و مسائلی از این دست به این شیوه محقق نخواهد شد. ضمن اینكه خود پلیس و رفتارشناسی مرتبط با آن نیز یك پدیده غربی است و در فرهنگ و نظام اجتماعی ما سابقه تاریخی ندارد، به همین دلیل هم تصور و تعریف ما از موقعیت پلیس به خاستگاه تاریخی آن هم برمیگردد و به هر حال این كاراكتر محصول دنیای مدرنی است كه ما آن را به كشور خودمان وارد كردیم، برای همین شاید الگو و نمونه داخلی برای این كاراكتر یا موقعیت نداریم.به نكته جالبی اشاره كردید. یادم میآید 15 سال پیش به شبكه 2 یك سریال پلیسی را پیشنهاد كردیم كه مدیر وقت این شبكه كاملا با ساختار آن موافق بود، اما گفت مساله و دغدغه ما نیست. به گفته وی آن ایده میتواند یك سریال آمریكایی خوبی شود، اما هنوز ما در شرایطی قرار نگرفتیم كه با صدای آژیر پلیس از خواب بیدار شویم یا از خانه همسایه بغلی صدای تیراندازی بشنویم. منظور اینكه تفاوتهای فرهنگی و به قول شما خاستگاه اجتماعی شكلگیری پلیس نیز در بومیسازی تصویر پلیس در سینمای ما حائز اهمیت است. درست به همین دلیل معتقدم انتخاب حسین یاری یا نوع بازی او در هوش سیاه از امتیازات مهم این سریال محسوب میشود. درواقع ما در اینجا با یك پلیس رسمی و خشك و عصا قورت داده مواجه نیستیم و رفتارشناسی سرگرد احمدی ملموس و قابل باور است حتی در نوع لباس پوشیدن و آرایش مو نیز یكجوری احساس نزدیكی بین شخصیت اصلی قصه شما با مخاطبان ایجاد شده است. همه این مقدماتی كه صحبت كردیم برای این بود كه احساس میكنم شما با توجه به مسائلی كه در ژانر پلیسی وجود دارد سعی كردید كه شخصیت پلیس داستان را به واقعیت بیرونی آن نزدیك كنید تا برای مردم هم قابل پذیرش باشد...اتفاقا شخصی كه مشاور انتظامی ما در این مجموعه بود و گاهی اوقات سر صحنه میآمد نحوه دیالوگ گفتن یا شیوه رفتار حسین یاری با زیردستان خود را بشدت مورد تایید قرار میداد و معتقد بود كه خیلی شبیه به واقعیت بیرونی پلیس است. به نظرم حسین یاری توانایی خود را در این كار به خوبی نشان داده است و خوشبختانه مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفته است. خود شما تا چه اندازه در هدایت او به سمت این جنس از بازی موثر بودید؟تمام تلاش من این بود كه یك تیم پلیسی را به تصویر بكشم كه قبلا در تلویزیون دیده نشده است و برای مخاطبان جذابیت و تازگی داشته باشد. اما تاكید و توجه من بیش از هرچیز روی ریتم بازیها بود. من از فاصله و مكثهای طولانی بیزارم و تلاش كردم چه در تدوین و تصویربرداری و چه در بازی و ضربآهنگ روایت قصه شتاب بیشتری ایجاد كنم و توانایی بازیگران هم فرصتی بود تا دست و پای من برای این كار بسته نشود. به نظرم این كار یك استاندارد جدیدی را برای سریالهای پلیسی ارائه كرد. البته نوع جرایم و پروندههای جنایی كه در هوش سیاه به تصویر كشیده میشود هم تازه و جدید است و مخاطبان ما برای اولین بار با جرایم الكترونیكی و اینترنتی آشنا میشوند كه بالطبع مناسبات انسانی و پلیسی آن با نمونههای دیگر در این ژانر متفاوت است. داستانهایی كه در این سریال با آن مواجه میشویم با توجه به سویه رئالیستی قضیه نیازمند تحقیق و تفحص در این زمینه بود. چقدر درباره این جرایم و پروندهها تحقیق كردید و درواقع این قصهها تا چه اندازه قابل استناد است؟ما نزدیك به 2 سال برای تحقیق و نگارش این كار وقت گذاشتیم. درواقع از زمانی كه با سیما فیلم به توافق رسیدیم كه در ادامه قتل آنلاین این سریال را تولید كنیم یك گروه 6 – 7 نفره كه نامشان در تیتراژ پایانی است كار تحقیق و نگارش این فیلمنامه را آغاز كردیم و با اداره آگاهی دایره 13 كه به جرایم رایانهای تعلق داشت ارتباط برقرار كردیم و پروندههایی را در آنجا بود مورد بررسی قرار دادیم. آن وقت عین همان پروندهها تبدیل به قصه شد؟كلیت قصه همانهایی است كه در واقعیت رخ داده و در پروندهها موجود است، اما ما آنها را دراماتیزه كردیم و صورتی نمایشی به آن دادیم. طرز تلقی ما این بود كه تكنولوژی یك امر وارداتی است كه اگر شیوه درست كاربرد آن را ندانیم و با ادبیات آن آشنا نباشیم همین تكنولوژی كه قرار است در خدمت ما باشد میتواند منجر به خسارتهای اخلاقی و انسانی شود. مبتنی بر این پیشفرض این پرونده را دستمایه كار خود قرار دادیم و دراماتیزهاش كردیم. قطعا این كار از یك فیلمنامه پلیسی متداول سختتر بود، چون در اینجا با مجرمان سر و كار داریم كه بسیار هوشمند و توانا هستند و در حیطه كاری خود دانش و اطلاعات بالایی دارند. به گونهای كه حتی ممكن است پلیس هم از آنها جا بماند یا دستكم در مقابله با آنها با مشكلات و چالشهای بیشتری مواجه شود. به عبارت دیگر موقعیت پلیسی در حوزه جرایم رایانهای از ساختار پیچیدهتری برخوردار است و قطعا همین مساله در ساحت یك سریال پلیسی هم تاثیر خود را میگذارد.همینطور است. اساسا ما قصد داشتیم بگوییم كه توانایی و امکانات پلیس در شرایط كنونی كافی نیست و باید رشد بیشتری داشته باشد و به دانش و مهارت بیشتری مجهز باشد، چون با جرایمی در جامعه مدرن مواجه هستیم كه مبتنی بر تكنولوژی و فناوریهای نوین امروزی است. مجرمین در این زمینه افراد تحصیلكرده و باهوشی هستند كه از قدرت بیشتری در ستیز و چالش با پلیس مواجه هستند. البته این را هم اضافه كنم كه پلیس الكترونیك ما الان در شرایط نسبتا خوبی در ارتباط با جرایم رایانهای قرار دارد و نزدیك به 80-90 درصد پروندههای جنایی در این حوزه به سرانجام رسیده و بسته میشوند. درواقع رشد و توسعه تكنولوژیهای رایانهای به گسترش جرایم و ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه ما دامن زده است و...این یك دلیل آن است اما به نظر من بخش عمده افزایش جرایم رایانهای به افول ارزشهای اخلاقی در جامعه برمیگردد كه بشدت از آن غفلت شده است. نهادهای اجتماعی و آموزشی زیادی در جامعه داریم كه مسوولیت توسعه اصول اخلاقی شهروندان به عهده آنهاست، ولی متاسفانه به وظایف و رسالت خود عمل نمیكنند كه محصول آن هم همین افزایش جرایم رایانهای است كه البته یك بعد از بیاخلاقی در سطح جامعه را نشان میدهد. همین بیاخلاقی است كه زمینه و بستر لازم را برای تجاوز به حقوق دیگران فراهم میكند و من امیدوارم كه هوش سیاه بتواند هشدار لازم را به مردم و مسوولان در این زمینه بدهد تا شاهد اتفاقات تلختری نباشیم. به این نكته هم اشاره كنم كه ما زمینه رشد و استفاده درست از تكنولوزیهای جدید را برای جوانانمان فراهم نكردیم كه در قسمتهای 10 و 11 سریال به این مساله اشاره كردیم. وقتی از توانایی و ظرفیتهای خلاقانه شهروندان بویژه جوانان بدرستی استفاده نشود، بالطبع انگیزه گرایش به سمت بهرهگیری نادرست از تكنولوژیهای روز به وجود خواهد آمد. ساخت سریالهایی مثل هوش سیاه میتواند در فرهنگسازی و آموزش نسل جدید و قدیم در این زمینه مفید باشد.قطعا همینطور است ولی من از متولیان فرهنگسازی و انتظامی در این زمینه گله دارم. شاید خیلیها فكر كنند كه نیروی انتظامی در ساخت این سریال مشاركت و همكاری داشته است یا پلیس ایران به واسطه دغدغههایش در این زمینه به تهیه چنین سریالی میپردازد، اما واقعیت این است كه ساخت سریال هوش سیاه كار رسانه است و به هیچ عنوان هیچ حمایت ویژه و مشاركتی در تولید این مجموعه اتفاق نیفتاده است. در حالی كه متولیان امنیت اجتماعی در جامعه باید بخشی از بودجه خود را در ساخت آثاری از این دست هزینه كنند تا از بروز جرم و جنایت در سطح جامعه پیشگیری كنند.البته در بخش تحقیقات واقعا مدیون جناب سرهنگ امیدی و جناب سروان احمدی هستم، اما در زمینه تولید حمایتی از ما صورت نگرفت. بویژه اینكه ناجا در زمینه فیلمسازی دارای نهاد و امكاناتی است كه در زمینه ساخت آثار پلیسی فعالیت میكند و از آنها توقع بیشتری میرود كه در ساخت سریالهای پلیسی از فیلمسازان حمایت كنند، ولی متاسفانه جای پلیس در تولید آثار پلیسی خالی است. این انتقاد شما به عنوان یك فیلمساز كارهای پلیسی است، اما از ان طرف هم نیروی انتظامی انتقاد میكند كه فیلم و سریالهای ایرانی تصویر ضعیفی از پلیس ارائه میكند و گاهی هم توقعی كه از ساخت آثار پلیسی دارند با شمای فیلمساز متفاوت است به این معنی كه آنها شاید انتظار داشته باشند كه شما از فیلم در جهت تقویت و تبلیغ جایگاه پلیس بپردازید...خوب ما همین كار را در هوش سیاه انجام دادیم و برای اولین بار مردم با پلیس رایانه و جرایم الكترونیك آشنا شدند و فهمیدند كه پلیس ایران در این زمینه چقدر توانا است و چهبسا پخش این سریال برخی از مجرمان را که گمان میكردند، پلیس ایرانی به رمز و راز كار آنها آشنا نیست دچار ترس و لرز كند. اما برای رسیدن به این تصویر نمیتوانیم یكسویه عمل كنیم و مثلا همیشه پلیس را فاتح و پیروز نشان دهیم، اتفاقا وقتی مجرم را قدرتمند و با هوش نشان میدهیم و همین مجرم به دام پلیس میافتد اقتدار و اعتبار پلیس به اثبات میرسد و این همان مساله است كه من درباره ایجاد غرور ملی در آثار سینمایی اشاره كردم. این تصویر یك نوع احساس امنیت را در شهروندان ایجاد میكند. ضمن اینكه به این مساله هم توجه داشته باشید كه ما در عرصه فرهنگ و هنر نمیتوانیم با نظامیگری به اهدافمان برسیم. ببینید برخی از دوستان نظامی ما گمان میكنند كه ما باید پلیس را مثل یك سوپرمن به تصویر بكشیم، در حالی كه ما داریم یك كار رئالیستی و اجتماعی میكنیم كه اگر منطبق با واقعیت نباشد برای مخاطب باورپذیر نیست و به سوءتفاهم بین پلیس و مردم منجر خواهد شد. در هوش سیاه برای اولین بار مخاطبان ما با یك سریال پلیسی مواجه میشوند كه به جرائم رایانهای و اینترنتی میپردازد و برخی اصطلاحات و مفاهیم مرتبط با این جرائم مثل هك كردن، چت، ایمیل، پسورد و... در قصه مطرح میشود كه دستكم بخشی از مخاطبان میانسال ما از آنها سردرنمیآورند و چهبسا درك داستان برایشان دشوار میشود، نگران این نبودید كه ممكن است بخشی از مخاطبان خود را به همین دلیل از دست میدهید؟تمام تلاش من این بود كه یك تیم پلیسی را به تصویر بكشم كه قبلا در تلویزیون دیده نشده است و برای مخاطبان جذابیت و تازگی داشته باشد. اما تاكید و توجه من بیش از هرچیز روی ریتم بازیها بودخوب این مساله در ارتباط با فیلمهای علمی ـ تخیلی هم صادق است، اما مردم ما یا مخاطبان دیگر چگونه با آن برخورد میكنند، آیا هیچ یك از میانسالان ما این آثار را تماشا نمیكنند یا از آن سردرنمیآورند؟ مهم شیوه روایت و توانایی فیلمساز در بیان قصه است كه فارغ از برخی مفاهیم یا موقعیتهای خاص برای مخاطبان عام و غیرتخصصی هم قابل فهم باشد و فكر میكنم كه ما توانستیم این كار را در هوش سیاه انجام دهیم. یا مثلا ما درباره جنگ فیلم میسازیم و نوجوان امروزی اصلا جنگ را تجربه نكرده، ولی او قصه را درك كرده و چهبسا از تماشای آن لذت هم ببرد. فراتر از این ممكن است یك فیلمی درباره ایران باستان ساخته شود كه هیچ كدام از ما حتی فیلمساز و بازیگران آن هم آن دوره را تجربه نكردند، اما با رجوع به منابع لازم و درك عمومی بشر میتوانند با آن دوره ارتباط برقرار كرده و مناسبات آن را درك كنند. الان در شرایطی قرار گرفتیم كه در خانوادههای ایرانی حتی از نوع سنتی آن كامپیوتر و تكنولوژیهای ارتباطی وجود نداشته باشد بالاخره یكی از اعضای جوانتر آن با این فناوری آشناست و خیلی هم چیز عجیب و غریبی نیست. اتفاقا این توفیق هوش سیاه است كه خانواده را به جوان خود ارجاع میدهد تا از او درباره این مسائل اطلاعات كسب كند. قبول دارم ،اما به لحاظ نمایش و درام ممكن است مخاطب ناآشنا با این مفاهیم و تكنولوژی در ارتباط با سریال و درك آن دچار مشكل شود، حتی این مخاطب میتواند از نسل جوانی باشد كه به هر دلیلی با دنیای دیجیتال آشنا نیست.این دیگر مشكل آن مخاطب جوان است. واقعیت این است كه طیف مخاطبان و جامعه هدف ما در این سریال نسل جوان بوده است، نه میانسال و به همین دلیل هم سریال از شبكه سوم پخش میشود. باز هم تاكید میكنم فهم كلی داستان مهم است وگرنه چندتا اصطلاح تخصصی باعث نمیشود كه مخاطب، سریال را پس بزند. الان من دارم این موضوع را رصد میكنم و میبینم كه اكثر مخاطبان این سریال را دنبال میكنند و بعد اجتماعی و اخلاقی قصه توانسته آنان را جذب كند. من فقط در ارتباط با مخاطبان عام نگران ریتم كار بودم كه شاید آن را نپسندند، اما میبینم خوشبختانه کار مورد اقبال قرار گرفته و لفظ «احترام به شعور تماشاچی» را میشنوم که خیلی از این بابت خوشحالم. اتفاقا هوش سیاه ریتم و ضرباهنگ تندی دارد كه متناسب با ساختار پلیسی سریال هم است.نگرانی من بیشتر از این بابت بود كه مخاطبان ما به واسطه سلیقهسازی غالب سریالهای ایرانی كه خیلی با مكث و كندی همراه است، نتوانند ریتم این کار را بپذیرند. در هوش سیاه شما ممكن است با از دست دادن یك دیالوگ یا یك پلان سررشته قصه از دستتان دربرود و مجبور شوید دوباره آن را ببینید. آقای آبپرور شما ژانر پلیسی را در 3 حوزه فیلم، سریال و تلهفیلم تجربه كردید آیا نوع مدیوم با توجه به اشتراك سوژه و ژانر در ساخت كارهای پلیسی تاثیر داشته است؟خوب هر كدام از این 3 تا قواعد خاص خود را دارد. من نمیخواهم تمایزی بین این 3 رسانه قائل شوم، اما سریالسازی از پیچیدگی بیشتری برخوردار است و اصلا فضای كاملا متفاوتی نسبت به سینما دارد. اما من هوش سیاه را بیش از قتل آنلاین و خشاب خالی دوست دارم. یعنی فكر میكنم كه از پیكره كاملتری به لحاظ پلیسی برخوردار است. احتمالا قتل آنلاین یك مقدمه یا بهانهای بود برای ساخت هوش سیاه.نه از اول چنین هدفی نداشتیم، اما تجربیات آن كار در ایجاد انگیزه برای ساخت یك سریال تلویزیونی درباره جرایم رایانهای بیتاثیر نبود. من فكر میكنم كه درباره جرایم اینترنتی موارد دیگری هم بود كه قابل پرداختن بود و ....انشاءلله در سری دوم این مجموعه. من این نوید را به علاقهمندان این سریال بدهم كه قطعا سری دوم هوش سیاه هم تولید و پخش شود. البته ممكن است این اتفاق همین امسال نیفتد، ولی حتما در سالهای آتی شاهد پخش سری دوم این مجموعه خواهیم بود. ساختار روایی سریال از ابتدا به شكل اپیزودیك بود یا در فرایند تولید به این نتیجه رسیدید؟از اول قرار نبود كه یك نخ تسبیحی در این بین وجود داشته باشد. میخواستیم یك پرونده بسته شود و خط اتصال قصههایمان زندگی پلیسهای پشت این پروندهها باشد، منتها بعدا با آرش قادری به این نتیجه رسیدیم كه یك مجرم سوپر دیجیتال برای اتصال قصهها بگذاریم كه به نظرم این ایده بهتر پاسخ داد. از امتیازات این سریال عنوان جذاب و متناسب با قصه آن است چطور به نام هوش سیاه رسیدید؟اسم اولیهای كه روی این سریال بود «برگ و تگرگ» بود اما من این اسم را دوست نداشتم و معتقد بودم باید اسم موثرتری انتخاب شود كه آرش قادری گفت باید اسمی انتخاب كنیم كه حتما داخلش به هوش اشاره شود و من بلافاصله صفت سیاه را به دنبال آن آوردم.لحظاتی به سکوت گذشت؛ بعد هر دو دیدیم بهترین اسم برای این سریال انتخاب شده است كه ارتباط معناداری با مضمون قصه هم دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 673]
صفحات پیشنهادی
گزارش پشت صحنه سریال پلیسی «هوش سیاه»
مسعود آبپرور كارگردان درباره این سریال میگوید: «هوش سیاه یك سریال 13 قسمتی ... آبپرور با اشاره به اینكه یكی از عوارض عمدهای كه جوامع در حال توسعه را تهدید ...
مسعود آبپرور كارگردان درباره این سریال میگوید: «هوش سیاه یك سریال 13 قسمتی ... آبپرور با اشاره به اینكه یكی از عوارض عمدهای كه جوامع در حال توسعه را تهدید ...
تصويربرداري «هوش سياه» از نيمه گذشت
به گزارش فارس به نقل از روابط عمومي هوش سياه، با پيوستن بازيگراني چون: سيدجواد طاهري، ... سيدعباس فاطمي نويسي بو به كارگرداني مسعود آب پرور توليد ميشود. ... كار تدوين همزمان سريال كماكان توسط «بهرام آبپرور» ادامه دارد و نزديك به 350 ...
به گزارش فارس به نقل از روابط عمومي هوش سياه، با پيوستن بازيگراني چون: سيدجواد طاهري، ... سيدعباس فاطمي نويسي بو به كارگرداني مسعود آب پرور توليد ميشود. ... كار تدوين همزمان سريال كماكان توسط «بهرام آبپرور» ادامه دارد و نزديك به 350 ...
همه چیز درباره سریال «هوش سیاه»
همه چیز درباره سریال «هوش سیاه» ... مسعود آب پرور، کارگردان اثر از سوژههای به روز مانند بلوتوث، کپی رایت و . ... آب پرور با پیشنهاد یک نوع فیلم برداری خاص،هاشم گرامیرا مجبور کرد که نه فقط در چند سکانس یا قسمت، بلکه در طول ۷ ماه و در ۱۳ ...
همه چیز درباره سریال «هوش سیاه» ... مسعود آب پرور، کارگردان اثر از سوژههای به روز مانند بلوتوث، کپی رایت و . ... آب پرور با پیشنهاد یک نوع فیلم برداری خاص،هاشم گرامیرا مجبور کرد که نه فقط در چند سکانس یا قسمت، بلکه در طول ۷ ماه و در ۱۳ ...
گزارشی از سریالهای آماده پخش و در حال تولید سیما
این سریال در 26 قسمت 60 دقیقهیی و با حمایت سیمافیلم برای شبکه تهران تولید .... کارگردانی این سریال که قرار است از ابتدای آذر به صورت یک روز در میان پخش .... مجموعه «هوش سیاه» مسعود آب پرور که یک داستان پلیسی درخصوص جرائم رایانهیی است و ...
این سریال در 26 قسمت 60 دقیقهیی و با حمایت سیمافیلم برای شبکه تهران تولید .... کارگردانی این سریال که قرار است از ابتدای آذر به صورت یک روز در میان پخش .... مجموعه «هوش سیاه» مسعود آب پرور که یک داستان پلیسی درخصوص جرائم رایانهیی است و ...
گزارش پشت صحنه : تا افطار چيزي نمانده است
از فرصت استفاده ميكنيم و قصه اين تلهفيلم را از زبان حامد حسيني، كارگردان اين اثر ... را در نوبت پخش دارد و در سريال «هوش سياه» مسعود آبپرور كاراكتر نقش سروان عزيزي ... در پرونده كاري عبدالرضا اكبري سريالهاي متعددي با كاراكترهاي مختلف از ...
از فرصت استفاده ميكنيم و قصه اين تلهفيلم را از زبان حامد حسيني، كارگردان اين اثر ... را در نوبت پخش دارد و در سريال «هوش سياه» مسعود آبپرور كاراكتر نقش سروان عزيزي ... در پرونده كاري عبدالرضا اكبري سريالهاي متعددي با كاراكترهاي مختلف از ...
لاله اسکندری در "جرایم الکترونیک "
ایسکانیوز: مسعود آب پرور پس از ساخت فیلم تلویزیونی «خشاب خالی» سریال «جرایم الکترونیک» را با ... به نقل از سایت "سیما فیلم" این کارگردان که صبح دیروز فیلم تازه اش را در مقر اصلی نیروی ... كمدی سیاه «بازگشت به خانه» در جشنواره فیلم فجر. . نمایش تصادفی مطالب ... توزيع گاز مايع در شهرستان نير با مشكلاتي رو به رو است ...
ایسکانیوز: مسعود آب پرور پس از ساخت فیلم تلویزیونی «خشاب خالی» سریال «جرایم الکترونیک» را با ... به نقل از سایت "سیما فیلم" این کارگردان که صبح دیروز فیلم تازه اش را در مقر اصلی نیروی ... كمدی سیاه «بازگشت به خانه» در جشنواره فیلم فجر. . نمایش تصادفی مطالب ... توزيع گاز مايع در شهرستان نير با مشكلاتي رو به رو است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها