واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: -------------------------------------------------------------------------------- پيشرفت در درمان با سلولهاي بنياني جنيني داستان شگفتآور سونيا اسميت Sonia Smith، زن جوان استراليايي، جامعهي پزشكي جهان را با تعجب و در عين حال ناباوري روبرو كرده است. پزشكان بيمارستان سيدني در استراليا به سونيا كه در يك تصادف رانندگي به شدت مصدوم شده بود گفتند كه ديگر هرگز قادر به راه رفتن نخواهد بود. به سونيا گفته شد كه ستون فقراتش در 12 نقطه شكسته و راهي براي بهبود او وجود ندارد. سونيا در اثر ضربه به نخاع از كمر به پايين به كلي فلج شده بود و حتي اختيار ادرار خود را هم نداشت. آزمايشگاه سلولهاي بنياني - عكس از كوربيس 18 ماه بعد سونيا كه از زندگي در تختخواب و صندلي چرخدار به ستوه آمده بود به هند رفت چون ميدانست در آن كشور قوانين دستوپاگير براي تزريق سلولهاي بنياني جنيني به بيماران وجود ندارد. در دهلينو تنها پس از 8 هفته بعد ازمعالجه با تزريق سلولهاي بنياني جنيني تحت نظر دكتر گيتا شراف Geeta Shroff او اكنون ميتواند با كمك چوب زير بغل روي پاي خود بايستد، عضلات پاهايش رفته رفته احساس خود را باز مييابند و قادر به كنترل ادرار خود شده است. با اين همه اين شيوهي معالجه جنجالبرانگيز بوده و چون دكتر گيتا شراف، پزشك هندي و مبتكر اين تكنولوژي تا كنون متد معالجه خود را تخت اختيارجامعهي بينالمللي پزشكي قرار نداده از اين رو مورد انتقاد شديد قرار گرفته كه اين شيوه اثباتنشده و غيرقابل اعتماد است. در گفتوگويي تلفني با دكتر شراف اين نگراني پزشكان را با خود او مطرح كردم. دكتر شراف ميگويد كه دليل كارآ بودن شيوهي معالجهي او بيماراني چون سونيا هستند. او ميگويد راه رفتن براي بيماري كه قادر به اين كار نبوده گام بسيار مهمي است حتي اگر با كمك چوب زير بغل صورت گيرد و از آن گذشته، اين امر از نظر پزشكي تحول خارقالعادهاي است. او اضافه ميكند در حال حاضر درصدد ثبت كردن شيوهي ابداعي خود است و پس از آن كه مطمئن شود حق و حقوقش محفوظ خواهد ماند جزئيات رسيدن به اين پديدهي پزشكي خود را منتشر خواهد كرد. ترديد پزشكان در هر حال براي بيماراني چون سونيا آنچه كه دكتر شراف براي آنان انجام داده مهمتر است تا ترديد ساير پزشكان. سونيا ميگويد كه اين جريان بيشتر به يك معجزه شباهت داشته چون همهي دكترها و حتي مادرش به او ميگفتند بايد اين واقعيت را قبول كند كه ديگر قادر به راه رفتن نخواهد بود و تا آخر عمر بر روي صندلي چرخدار خواهد ماند و اكنون وقتي ميبيند ميتواند پس از مدت كوتاهي معالجه با كمك چوب زير بغل راه برود و يا حتي انگشتهاي پاي خود را تكان دهد، آن را معجزهاي ميداند. با اين همه هنوزبعضي از پزشكان كشورهاي ديگر متقاعد نشدهاند. از جمله دكتر والتر كربيشلي Walter Curbishly در لندن ميگويد هيچگونه شواهد و مدارك علمي در دست نيست كه ثابت كند با تزريق سلولهاي بنياني جنيني ميتوان در اين مدت كوتاه نتيجه گرفت و اين پيشرفت سريع دربيماران است كه او را قانع نميكند چون تزريق سلولهاي بنياني جنيني نميتواند به اين سرعت ضرباتي را كه به نخاع وعصب و بافتهاي اطراف ماهيچهها وارد شده، مداوا كند. دكتر شراف در پاسخ ميگويد كه برخلاف تصورعمومي بعضي بافتها كه در اطراف محل جراحت وجود دارند، با اينكه لطمه ديدهاند و فعاليت ندارند، مرده نيستند. او ميگويد از اين رو تزريق سلولهاي بنياني به اين بافتها آنها را مجدداً فعال ميكند كه اين باعث معالجه بيمارميشود و به همين دليل است كه اين شيوه با اين سرعت نتيجه ميدهد. دكتر شراف اضافه ميكند كه در مورد شيوهي درمانياش در چندين كنفرانس صحبت كرده اما واكنشي نديده است. نظر يك كارشناس دكتر مسعود خاتمي اما محققاني كه در حال آزمايش بر روي سلولهاي بنياني جنيني هستند در مورد اين شيوهي درماني چه فكر ميكنند و آيندهي آن را چگونه ميبينند؟ دكتر مسعود خاتمي، استاد دانشكدهي پزشكي دانشگاه نيويورك و رئيس بنياد تحقيقاتي جنيني، فعاليت و تحقيقات گستردهاي در زمينهي سلولهاي بنياني جنيني و تأثير مثبت آن در مداواي بسياري از بيماريها دارد. در گفتوگويي حضوري با دكتر خاتمي در كنفرانس پزشكان متخصص در شهر سندياگو در ايالت كاليفرنيا ابتدا از او در مورد چگونگي استفاده از اين سلولها و تأثير آن در انواع بيماريها پرسيدم. دكتر خاتمي ميگويد: «دو نوع سلول بنياني در اختيار پزشكان است. يكي آنكه از بند ناف نوزاد گرفته و در حال انجماد نگاه داشته ميشود. اين سلولها چون بسيار جوان و تازه هستند ميتوان آنها را به سلولهاي ديگر از جمله سلولهاي عصبي، چشمي و ترشحكنندهي انسولين تبديل كرد. سپس با تزريق اين سلولها به بيماران آنها را معالجه ميكنند. نوع دوم سلولهاي بنياني هستند كه از جنين به دست ميآيند. اين نوع سلولها خيلي تازهتر هستند و قابليت بيشتري براي تبديل شدن به ديگر سلولها دارند. براي به دست آوردن اين سلولها ابتدا بايد جنين توليد شود و وقتي كه به مرحله چهار سلولي ميرسد براي تبديل روي آن كار شود. از اين رو دولت آمريكا به علتهاي مذهبي كه از بين بردن جنين چهارسلولي قتل نفس و گناه است به اين نوع تحقيقات كمك مالي نميكند.» او تأكيد ميكند: «نبايد فراموش كرد كه در خارج از آمريكا و حتي در ايران ما توانستيم اجازه بگيريم كه تحقيقات بر روي سلولهاي بنياني جنيني انجام شود و در ايران در حال حاضر مؤسسهاي به اسم رويان كه خود من عضو هيات علمي آن هستم اين كار را انجام ميدهد. البته مدتي طول خواهد كشيد اما فكر ميكنم تا پنج سال ديگر ميتوان بيماريهايي مثل آلزايمر، قطع نخاع، سكته قلبي و قند را با تبديل سلولهاي جنيني معالجه كرد.» آقاي دكتر خاتمي، اگر به فعاليتهاي دكتر شراف در هندوستان بازگرديم، بعضي پزشكان جامعهي بينالمللي كه مثل شما در اين مورد تحقيق ميكنند، به كار او زياد اعتماد ندارند، با وجودي كه اين خانم تاكنون سيصد بيمار را معالجه كرده است. نظر شما چيست؟ مسائل علمي كه قابل قبول و مؤثر است بايد در مجامع پزشكي مطرح و در مجلات پزشكي منعكس شود تا ديگران آن را مطالعه كنند و ببينند ايشان چه كرده است. من خبر ندارم كه ايشان تحقيقات خود را در جايي ارائه داده باشد. بايد ديد كه چه كرده و واقعيت چيست. البته ايرادي كه از دكتر شراف گرفته ميشود اين است كه متد كار خود را در اختيار ديگران قرار نداده است. ولي سؤال من اين است كه چطور پزشكاني كه در اروپا هستند و محدوديتي در اين مورد ندارند، نتوانستهاند مبتكر چنين تكنولوژياي باشند كه بتواند بيماران را مداوا كند، يعني همين كاري كه اين خانم دكتر در هند كرده است؟ يك متد جديد كه اختراع ميشود حتماً بايد در كشورهاي پيشرفتهي جهان مورد تأئيد هيأتهاي علمي قرار بگيرد. در اينجا هركار علمي كه ما ميكنيم بايد زير نظر هيأت علمي باشد و اعضاي هيأت مطمئن باشند كه اين نوع كارها از اخلاق پزشكي دور نيست. ما در آمريكا حتي زماني كه ميخواهيم بعضي تكنيكها را روي حيوانات آزمايشگاهي پياده كنيم بايد حتماً تابع قوانين و ضوابطي باشد كه حيوانات آزار زيادي نبينند. در مورد انسان اين قوانين خيلي سختتر هستند. من فكر ميكنم كه در اروپا هم جسته و گريخته كارهايي انجام ميشود منتهي شايد مقررات از هند سختتر باشد. البته من مطمئن هستم كه در هند هم حتما ضوابطي هست كه كسي كار غيراخلاقي انجام ندهد. فكرميكنيد چرا پيشرفت اين علم اينقدر آهسته است و يك دكتر هندي در يك كشور بههرحال فقيرتر بايد مبتكر چنين تكنولوژياي باشد؟ جاي بسيار خوشوقتي است كه در هند اين كار انجام شده البته نبايد فراموش كرد كه بعضي بيماران گاهي اوقات تا حدي هم خودبخود شفا پيدا ميكنند. اين كاري كه ايشان كرده ابتكار نيست. ما اكنون حدود پنج يا شش سال است كه دربارهي سلولهاي جنيني صحبت ميكنيم و فوايد آن را ميدانيم. اما در هند به علت نبودن ضوابط سخت در مورد كنترل بيماران ايشان توانسته اين كار را بكند. اما بايد ديد كه متد معالجه چيست و بيماري چه بوده است. ما در پزشكي صرفاً روي حرف افراد قضاوت نميكنيم. بايد مدارك را ببينيم تا آن را قبول كنيم. آيندهي استفاده از سلولهاي بنياني جنيني در مداواي بيماران را چگونه ميبينيد؟ تحول بسيار بسيار عظيمي است در پيشرفت پزشكي، يعني طوري خواهد شد كه كسي كه سكته قلبي ميكند به جاي آن كه بميرد يا مجبور باشند رگهايش را باز كنند، با تزريق يك سيسي از اين سلولها قسمتهاي از كارافتادهاش ترميم ميشود. بنابراين آينده كاملاً روشن است. من فكر ميكنم تا ده سال ديگر ما بتوانيم بيشتر بيماريها را از اين طريق درمان كنيم. دكتر مسعود خاتمي نيز همانند ساير پزشكان در غرب معتقد است كه دكتر شراف بايد متد درماني خود را در مجامع علمي مطرح كند و تأييد آنها را كسب كند. اما قدر مسلم اين است كه دكتر شراف تاكنون 300 بيمار از انواع متفاوت را با شيوهي تزريق سلولهاي بنياني جنيني شفا داده است. عوارض احتمالي اين شيوهي مداواي بيماراني كه معالجهي آنان تاكنون امكانپذير نبوده تنها در آينده مشاهده خواهد شد اما بيماراني كه از همه جا نااميد شدهاند در فكر عوارض احتمالي و يا در انتظار تأييد جوامع بينالمللي پزشكي نيستند و براي نجات از درد و رنج به هر دري ميزنند. هر روز صفهاي بيماران راندهشده از مراجع پزشكي ديگر در مقابل كلينيك دكتر شراف در دهلينو طولانيتر ميشود، بيماراني چون سونيا اسميت كه بيش از ده هزار كيلومتر را پيمود تا اين شيوه را بيازمايد. و اكنون قانع شده كه زحمتش به هدر نرفته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1328]