تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 21 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828198703




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طبيعي است كه نتوانيم جواب آواز شجريان را بدهيم


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: طبيعي است كه نتوانيم جواب آواز شجريان را بدهيم مجيد درخشاني صرف‌نظر از بررسي سطح كيفي گروه «شهناز»، قرار گرفتن نام «محمدرضا شجريان» در كنار اين تعداد نوازنده جوان، از همان ابتدا تعجب بسياري را برانگيخت و اين سوال را به وجود آورد كه ايشان چطور از گروه اساتيد و آوا، به شهناز رسيده است. از همان ابتدا، تمام اين مسائل براي گروه و به خصوص براي من قابل پيش‌بيني بود، اما فراموش نكنيد كه استاد شجريان، در كار و انتخاب گروه بسيار تيزهوش هستند. با نگاهي به كارنامه هنري او هم مي‌توان اين مساله را فهميد. زماني كه ايشان فعاليت با «چاووش» را انتخاب كردند، گروه‌هاي بسياري فعاليت مي‌كردند كه خيلي‌هاشان، صاحب چهره‌هاي نامدارتري از نوازندگان شيدا و عارف بودند كه در آن زمان بسيار جوان محسوب مي‌شدند. به اينها بايد گزيده كاري ايشان را هم اضافه كرد. بنابراين مطمئن باشيد كه كارهايي هم كه توسط اين گروه منتشر مي‌شود، قدرت ماندگاري بسياري دارد. از طرفي اركستر عامل اجراي چيزهايي است كه آهنگساز مي‌خواهد و اگر نوازندگان حس و حال موجود در يك اثر را درك كنند، بسياري از مسير طي شده است. يعني «شهناز» را با «عارف» و «شيدا» مقايسه مي‌كنيد؟‌ نه، مي‌خواهم بگويم كه در آن زمان هم نوازندگان «چاووش» به خاطر جواني، ‌قدرت امروزشان را نداشتند، اما به دليل همين حس مشتركي كه ميان آنان بود به همراه تمرين و انگيزه بسياري كه گروه داشت، آثارشان شكوفا شد. ما براي انتشار «چاووش 8 »، بيشتر از هشت ماه به شكل مداوم تمرين داشتيم البته حس و حال آن زمان بسيار متفاوت از الان است. آن زمان هيچ كس به اين اندازه به «معاش» فكر نمي‌كرد و شرايط به پيچيدگي الان نبود. فكر نمي‌كرديم، اين ساعت‌هايي كه اين چنين سخت مشغول تمرين هستيم، ‌داريم وقت‌مان را هدر مي‌دهيم. انتخاب اعضاي «شهناز» هم به همين صورت انجام شد. اينكه نوازندگان از نظر حس و حال به هم نزديك باشند؟ اين مساله برايمان اهميت بسياري داشت. اينكه اعضا از نظر شخصيت، درك و سطح نوازندگي به هم شبيه باشند. سابقه دوستي‌تان با آقاي شجريان چه نقشي در اين ميان داشت؟ من نزديك 20 سال پيش زماني كه در ايران نبودم، آلبوم «‌در خيال» ‌را به ايشان سپردم و در كمال ناباوري او به خواندن آن جواب مثبت داد. با همه اين اوصاف، از زمان تشكيل گروه «شهناز» همه چيز تحت‌الشعاع جوان بودن اعضاي گروه قرار گرفته است. ميانگين سني اعضاي گروه ‌بسيار پايين است و خواننده و نوازندگان در يك سطح نيستند. ما نگران اين انتقادها نيستيم چون هميشه وجود داشته است. تا الان به استاد مي‌گفتند كه چرا با گروه‌هاي بزرگ كار نمي‌كنيد يا چرا نوازندگان جوان را همراهي نمي‌كنيد، ‌حالا كه اين اتفاق افتاده است، ‌باز هم اعتراض دارند. من از زماني كه به ايران آمدم به تشكيل يك گروه بزرگ فكر مي‌كردم، چون اصولا كار جمعي را دوست دارم به خصوص اينكه ضعف كار گروهي به شدت در موسيقي ايراني احساس مي‌شود. موسيقي سنتي ما در تمام اين سال‌ها بيشتر جنبه فردي دارد و توسط گروه‌هاي دو يا سه نفره اجرا شده است، بنابراين من هميشه فكر مي‌كردم كه آيا اين امكان وجود دارد كه يك اركستر كامل از سازهاي ايراني داشته باشيم؟‌البته در سال‌هاي اخير اركسترهاي متعددي در ايران تشكيل شده است كه بسياري از آنان متاثر از اركسترهاي غربي است البته گاهي بنا به ضرورت اركسترهايي ايجاد شده است، اما اركستر ايراني هنوز راه خودش را پيدا نكرده است. شايد برخي گمان كنند از آنجا كه ماهيت موسيقي مشرق زمين از جمله موسيقي سنتي ايران با غرب متفاوت است، اركستر كامل سازهاي سنتي ايران موفق نخواهد بود. اما من عقيده‌اي متفاوت دارم. براي مثال در حال حاضر چيني‌ها، يك اركستر 100 نفره از سازهاي ملي خود تشكيل داده‌اند كه صدا و رنگ خاص خود را دارد. اين اتفاق براي ما نيز مي‌تواند رخ دهد و رنگ تازه‌اي از موسيقي رقم بخورد. البته شما اين تجربه را پيش از «شهناز» در «خورشيد» ‌هم داشته‌ايد كه گروهي بسيار موفق است. چه ضرورتي وجود داشت كه استادي چون «شجريان» در اين تجربه شريك باشد. استاد شجريان در تمام اين سال‌هايي كه آواز مي‌خوانند، تجربيات متفاوتي را از سرگذرانده‌اند، ‌اما تا كنون با هيچ گروه جواني همكاري نداشته‌اند و حالا در «شهناز» ‌اين اتفاق رخ داده است. ايشان هيچ نگراني‌اي از خودشان نداشتند. البته زمان تشكيل گروه «عارف» ‌نيز نوازندگان از جمله خود شما بسيار جوان بوديد اما سطح كيفي گروه شما در آن زمان بسيار بالا بود و كسي نقدي به آن وارد نكرد. دقيقا. زماني كه در عارف حضور داشتيم و به همراه آقاي شجريان به اجراي برنامه مي‌پرداختيم، ‌بسياري از اعضاي گروه جوان و ناشناخته بودند، ‌در حالي كه آقاي «شجريان» ‌در آن زمان نيز خواننده بسيار مطرحي بود. اتفاقا آن زمان هم خيلي‌ها اعتراض كرده و نقدهاي بسياري وارد كردند، اما نتيجه كار بسيار درخشان بود. اگرچه نمي‌توان حضور «مشكاتيان « و «لطفي» ‌به عنوان سرپرست و آهنگساز گروه را در اين زمينه انكار كرد اما حالا استاد با گروهي بزرگ‌تر و تكميل‌تر به اجراي برنامه پرداخته است. نگران واكنش‌ها نبوديد يا مشكلات احتمالي. به هر حال جز خودتان گروه نوازندگان، فاصله كيفي زيادي با خواننده دارند. من به تجربه دريافته‌ام كه هر حركت مثبتي كه در اين سرزمين انجام مي‌شود، ‌با موجي از انتقادات همراه است. مشكلي هم با اين مساله نداريم، به شرطي كه اين انتقادات غرض‌ورزانه نباشند. هدف ما در «شهناز» ‌گروه‌نوازي بوده و تاكنون پيشرفت‌هاي بسياري در اين زمينه داشته‌ايم. من بعد از ورودم به ايران در دانشگاه هنر مشغول تدريس شدم و آنجا با نوازندگان جوان بسياري آشنا شدم و تعدادي از آنان را كه با انديشه‌هاي من همسو بودند، براي تشكيل گروه «خورشيد» ‌دعوت كردم. در حال حاضر نوازندگان جوان بسياري وجود دارند كه از نظر حس و حال و همچنين تكنيك‌هاي نوازندگي بسيار قوي هستند، ضمن آنكه فرصت بيشتري نيز براي تمرين و همراه شدن با ايده‌هايي كه در ذهن يك آهنگساز است، دارند. من خاطره خوبي از همراهي با گروه «خورشيد» داشتم و زماني كه آقاي «شجريان» فكر تشكيل يك گروه بود، با مشورت ايشان نوازنده‌ها را دعوت كرديم و سرانجام گروه 15 نفره از نوازندگان تشكيل شد. كه از آن زمان تاكنون بار اصلي انتقاد روي دوش شماست؟ بله، ‌چون مسووليتش با من است. همان طور كه گفتم ما انتظار نقدهاي مثبت و منفي بسياري داشتيم، ‌اما در اين مدت نقدهاي مغرضانه بسياري هم انجام شد كه البته من به آنها بي‌توجهم و فقط براي تفريح آنان را مي‌خوانم. حالا به اين ايمان رسيده‌ام كه هر وقت خيلي بد مي‌گويند، ‌حتما داري كار خوبي انجام مي‌دهي. اين در كارهاي جمعي بسيار بيشتر است، در حالي كه اهالي موسيقي لااقل بايد هواي همديگر را داشته باشند، ‌چون در غير اين صورت ديگر چه انتظاري مي‌توان از ديگران داشت. اما قبول داريد كه اين گروه جوان، توانايي دادن جواب آواز را به استاد ندارند؟ طبيعي است. دادن جواب آواز، بالاترين حد نوازندگي در موسيقي سنتي ايران است و تعداد كساني كه در اين زمينه مي‌توانند حرفي براي گفتن داشته باشند، ‌بسيار اندك هستند. در طول تاريخ موسيقي هم اندك بوده‌اند و به همين خاطر در خاطره‌ها مانده‌اند. مثل جواب آوازي كه استاد «ني داوود» به آواز «قمر» داده است يا جواب آوازهايي كه مرتضي خان محجوبي يا استاد «شهناز» داده است. در سال‌هاي اخير هم اساتيدي چون مشكاتيان، لطفي و عليزاده هم تبحر خاصي هم در اين زمينه دارند. اگر دقت كنيد، مشاهده خواهيد كرد كه در ميان اين همه چهره‌هاي درخشان در نوازندگي تنها تعداد كمي در اين زمينه فعاليت داشته‌اند اما گروه‌نوازي و اركستر گروه «شهناز» ‌ايرادي ندارد ضمن اينكه «رامين صفايي» نوازنده سنتور ‌ما در دادن جواب آواز در كنسرت‌ها بسيار موفق عمل كرد و استاد بسيار از ايشان راضي بود. در حال حاضر هم استاد كلاس‌هاي جواب آواز را براي نوازندگان گذاشته‌اند و به شكل حتم از اين تعداد نوازندگان جوان، تعدادي‌شان بدل به نوازندگان برتر يا تكنيكي خواهند شد. به هر حال برخي نقدها در اين زمينه بي‌انصافي است. چه انتظاري مي‌توان از يك نوازنده جوان 30 – 25 ساله داشت كه در حد استادي مثل «لطفي» ‌بتواند جواب آواز دهد؟‌اما اين مشكلات به تدريج رفع مي‌شود. فكر نمي‌كنيد جوان‌گرايي كه اساتيدي مثل شجريان يا لطفي در اين سال‌ها به آن روي آورده‌اند، به اين خاطر است كه بزرگان موسيقي ديگر تحمل فعاليت در كنار هم را ندارند؟‌ بياييد به صورت دوره‌اي مساله را بررسي كنيم. در گروه‌هاي شيدا و عارف، تنها سه آهنگساز و سرپرست گروه – عليزاده، ‌مشكاتيان و لطفي – وجود داشتند، الان هم اين تعداد همچنان در اوج باقي مانده‌اند، اما در اين مدت نوازندگان بسياري در كارشان به تكامل رسيده‌اند كه از جمله آنان مي‌توان به كامكارها، جمشيد عندليبي و... اشاره كرد يعني بسياري از نوازندگاني كه در آن زمان شاگردان اين اساتيد بودند، ‌حالا خودشان پيشرفت بسياري كرده‌اند. از طرفي نبايد اين مساله را ناديده گرفت كه اساتيد موسيقي سنتي ايران در حال حاضر هر كدام مشغله‌هاي خاص خود را دارند و جمع كردن آنها در كنار همديگر به هيچ عنوان كار ساده‌اي نيست به همين دليل استاد لطفي و همچنين شجريان ترجيح مي‌دهند تا با گروه‌هاي جوان فعاليت كنند. استاد لطفي بعد از آمدن به ايران در نظر داشت تا اركستري از نوازندگان مطرح تشكيل دهد كه از شما، آقاي افشارنيا، فيروزي، ‌مظهري و... هم دعوت كرد كه به سرانجام نرسيد. همين ايشان را ناگزير به كار با جوان‌ترها نكرد؟ ايشان مي‌خواست اركستري بزرگ از سازهاي متعدد را اجرا كند كه براي اين كار انگيزه و عشق بالايي هم داشت چون هر كدام از نوازندگان درگير كارهاي متعددي بودند. به‌خصوص اينكه آقاي لطفي هميشه تاكيد دارند كه نوازنده‌اي كه در گروهش مي‌نوازد، ‌ديگر در هيچ گروه ديگري حضور نداشته باشد اما هر كدام از ما كارهاي خودمان را داشتيم، براي مثال در آن مدت من مجبور شدم كه چند ماه به خارج از ايران بروم و همين مسائل بود كه باعث شد تا آن گروه شكل نگيرد. و عملكرد بعدي آقاي لطفي، سيل انتقادات بسياري را به سمت او روانه كرد؟ من از نوجواني به همه شكل تحت تاثير آقاي لطفي بودم و به طور كلي مديون ايشان هستم، اما صرف نظر از اين موضوع مي‌خواهم بگويم كه تمام انتقاداتي كه در اين زمان به ايشان وارد شد، انتقادات درستي نبود. البته از آنجا كه ايشان يكي از مطرح‌ترين و نام‌آورترين موسيقيدانان ايراني است، طبيعتا چنين مسائل و حاشيه‌هايي نيز پيش مي‌آيد اما در عين حال نبايد فراموش كرد كه ممكن است هر آدمي راهي برود كه مورد قبول ديگران نباشد، اما بقيه اجازه ندارند تا آن را دستمايه‌اي براي كوبيدن كنند به خصوص اينكه در اين ميان پاي استاد بزرگي چون آقاي لطفي در ميان است كه حق بزرگي بر گردن موسيقي ايران زمين دارد. شايد بخشي از اين انتقادها به اين برگردد كه انتظار از آقاي لطفي، بعد از بازگشت‌شان به ايران بسيار زياد بود. همه مي‌خواستند همان چيزهايي را از ايشان بشنوند كه در اين سال‌ها ديده بودند از چاووش گرفته تا برنامه‌هايي كه در مدت حضورشان در خارج از كشور انجام مي‌دادند. آقاي لطفي در خارج از كشور بيشتر به همراه اساتيدي چون قوي‌حلم، ‌عليزاده و گاهي نيز اميد لطفي برنامه‌هاي تك‌نوازي اجرا مي‌كردند كه نمونه‌هاي بسياري از آن موجود است و همگي آنان جزو قوي‌ترين آثار تك‌نوازي هستند. ايشان مي‌توانست همان روند را ادامه دهد اما در اين مدت بسيار فعال‌تر شده است، براي مثال حوصله و توان ايشان در آموزش هنرجويان از صبح تا شب ستودني است ضمن اينكه او به اعتقادش به يك نوع موسيقي، باعث شده است تا به سمت كارهاي جمعي روي آورد كه هم اكنون در محدوده مكتب خانه انجام مي‌شود. بايد لطفي را از نزديك شناخت تا به بزرگي قلبش پي‌برد. اما كنسرت اول ايشان، ‌نشان چنداني از وجود يك تفكر جمعي در موسيقي نداشت، ‌به خصوص اينكه خودشان چندين ساز در دست گرفت؟ شايد چون گمان مي‌كرد دو ساعت نوازندگي يك ساز براي مخاطب خسته‌کننده است ضمن اينكه او در نواختن چندين ساز مختلف از جمله تار، سه تار، كمانچه و دف تبحر بسياري دارند. همچنين فراموش نكنيد كه گوش كردن به يك كنسرت بداهه در آن زمان باعث مي‌شود تا فقط اندكي از حس و حال منتقل شود و هر چه زمان بيشتر مي‌گذرد و بيشتر به اثر گوش مي‌دهيد، نتيجه بهتري دارد. در‌حالي‌كه تكنيك و نمايش آكروباتيك با ساز در همان زمان مي‌تواند آدم را راضي نگه دارد. در واقع بداهه‌نوازي و تك‌نوازي در موسيقي ايراني، مختص صحنه بزرگ نيست به خصوص اينكه صندلي‌هاي ديدن برنامه در ايران بسيار ناراحت است و وقتي آدم محصور در ميان تعدادي آدم غريبه است، نمي‌تواند آن حس لازم را دريافت كند يعني شرايط زماني و مكاني خاص خود را مي‌خواهد. براي نوازنده هم وضعيت به همين شكل است. در اروپا هم معمولا سالن‌هاي كوچك را براي اركسترهاي مجلسي استفاده مي‌كنند. به هر حال فعاليت‌هاي انفرادي اساتيد موسيقي ضربه بزرگي براي موسيقي ايران به حساب نمي‌آيد؟‌ به هيچ وجه. اساتيد ما نيازي به تمرين مشترك ندارند، ‌يعني هر وقت كه اراده كنند مي‌توانند روي صحنه بيايند و خوب هم بدرخشند. آقاي لطفي و عليزاده در آلمان برنامه‌اي را به شكل بداهه اجرا كردند كه بي‌نظير است و حاصل آن هم آلبوم «راز و نياز» است و همه متفق‌القولند كه اين اثر بسيار درخشان است. به نظر من اينها هر وقت كه تصميم بگيرند، مي‌توانند با هم به اجراي برنامه پرداخته و آثاري بزرگ منتشر كنند يعني با وجود اينكه شيوه‌هايشان نيز در حال حاضر متفاوت است، ‌اما وقتي كنار هم قرار بگيرند، خود را منطبق مي‌كنند. اين استدلال شما كاملا منطقي است، ‌اما همين مانع نمي‌شود كه ديگر تجربه‌هاي درخشاني چون «چاووش» را نداشته باشيم؟‌ اين نهايت آرزوي همه است كه اساتيد كنار هم قرار بگيرند، اما فقط يك نهاد قوي مي‌تواند اين وظيفه را بر عهده بگيرد چون اين اساتيد هر كدام مشغول انجام كارهاي خود هستند و بايد نهادي وجود داشته باشد كه اين شرايط را فراهم كند. از طرفي بايد پذيرفت كه اين علاقه مختص ماست و اين فعاليت‌هاي فردي هم نتايج درخشاني به بار مي‌آورد، مگر اساتيدي كه ديگر مانند گذشته فعال نيستند و شرايط روحي‌شان مناسب نيست. براي مثال استاد «فرهنگ فر» در اواخر عمر خويش هيچ فعاليتي نداشت، اما از طرفي مشخص نيست كه كنار هم قرار گرفتن اين بزرگان، ‌همان نتايج گذشته را به بار بياورد. به اين مساله هم توجه كنيد كه نبايد اين موضوع را تا اين اندازه بزرگ كرد، چون اتفاقي نيفتاده است. در اروپا هم بسياري از گروه‌هاي برجسته بعد از سال‌ها مستقل شده‌اند. درباره گروه شهناز نگراني ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه با توجه به اينكه آقاي شجريان هر چند سال يك بار گروه‌هاي خود را تغيير مي‌دهند، ممكن است اين همه انرژي و تلاشي كه صرف اين گروه شده است، به هدر برود؟ استاد در اين سال‌ها خودشان گروه‌هاي زيادي تشكيل نداده‌اند. مشکاتيان عارف را داشت و لطفي شيدا را و استاد به همراه اين گروه‌ها مي‌خواند. ضمن اينكه با تعدادي از نوازنده‌ها به صورت فردي فعاليت مي‌كرد كه از جمله آنان مي‌توان به اساتيدي چون شهناز، محمد موسوي، فرهنگ شريف و... اشاره كرد. تشكيل گروه اساتيد هم ‌بنا بر يك ضرورت بود. اگرچه شيوه استاد شجريان با عليزاده بسيار متفاوت بود، اما در آن گروه هماهنگي بسيار خوبي شكل گرفت يعني آقاي عليزاده در تجربيات خود به همراه شجريان چه در دلشدگان و چه در گروه اساتيد نشان داد كه مي‌تواند در عين پيشرو بودن، ‌آثار قدما را نيز به بهترين شكل ممكن اجرا كند ضمن اينكه آقاي شجريان نيز نشان داده است هر زمان كه لازم باشد مي‌تواند شيوه خواندنش را تغيير دهد، مثل اتفاقي كه در «زمستان است» رخ داد ضمن اينكه مي‌خواهد سبك‌ها و مكتب‌هاي مختلف را تجربه كند. با نگاهي به كارنامه موسيقايي ايشان، مي‌توان اين نگرش را به خوبي مشاهده كرد. او زماني داروك را اجرا مي‌كند و گاه بته چين و زماني چهارگاه فخرالديني يا پر كن پياله شهبازيان را. به همين خاطر است كه مي‌گويم اين نگراني وجود دارد كه عمر شهناز كوتاه‌تر از آن باشد كه به ثمر برسد؟‌ من چنين تفكري ندارم چون استاد تاكنون بارها عنوان كرده‌اند كه اين گروه را دوست دارند، ‌ضمن اينكه تمام نوازندگان نيز شيفته او هستند و اين حس و حال بسيار مهم است. خيلي‌ها كه آشنايي چنداني با او نداشتند، ‌هيچ وقت گمان نمي‌كردند كه او تا اين اندازه خاكي و افتاده است، اما اكنون همه متفق‌القولند كه او يكي از مهربان‌ترين‌ها در موسيقي سنتي ايران است. كنار او بودن و تمرين كردن با او براي همه ما اتفاق مهمي است كه در زندگي هنري‌مان رخ داده است. اين حس و حال متقابل است؟‌ كاملا. ما براي اينكه مزاحم برنامه‌هاي ايشان نشويم، ‌تنها يك روز با او تمرين گذاشتيم و خودمان دو بار تمرين مي‌كرديم، اما در حال حاضر ايشان تقريبا هر دو روز را مي‌آيد. وقتي عشق باشد، همه چيز متقابل مي‌شود. بايد صادقانه بگويم كه در اين مدتي كه با او فعاليت كردم، چيزهاي بسياري از او ديدم كه خلاف آن را شنيده بودم و حالا يكي از بهترين دوران تجربيات هنري‌ام را از سر مي‌گذرانم. او حتي در مسائل مالي هم هواي اعضاي گروه را بسيار دارد و با وجودي كه اگر هيچ پولي هم ندهد، ‌ما همگي با كمال ميل به همكاري‌مان با او ادامه مي‌دهيم، اما بازپرداخت‌هايش بسيار مرتب و منظم است. گاهي هم نسل‌هاي من فراموش مي‌كنند كه كجا قرار دارند، هر چند كه اكنون كنار او ايستاده‌اند، ‌اما برخي توهمات، ‌توقعاتي را ايجاد مي‌كند كه اين موضوع در گروه جوان ما به هيچ عنوان وجود ندارد. و گروه خورشيد. به نظر مي‌رسد که اين گروه در سال گذشته نسبت به قبل کم‌کارتر شده است. اين به خاطر مشغله شما در شهناز است؟ «خورشيد» همچنان يکي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي من است. گروه شهناز اين شانس را دارد که استاد شجريان آن را همراهي مي‌کند بنابراين نياز به تبليغ ندارد. اما «خورشيد» وضعيتش متفاوت است و تا کنون نوازنده‌ها بوده‌اند که با عشق و علاقه اين ارکستر را سرپا نگه داشتند. نوازندگان ما ماه‌ها تمرين کردند، بدون اينکه هيچ‌گونه درآمدي داشته باشند. بچه‌ها عشقشان را به اين گروه نشان داده‌اند و همين براي من مسووليت ايجاد مي‌کند. الان هم همچنان به تمريناتمان ادامه مي‌دهيم. اما ما مرداد ماه سه اجرا داريم که در آن سه خواننده در يک پارت به اجراي برنامه مي‌پردازند که دي‌وي‌دي آن نيز منتشر خواهد شد. درباره سازسازي شجريان برسيم به سازسازي آقاي شجريان. عجيب نيست که ايشان بعد از اينکه سال‌ها در زمينه موسيقي فعاليت کرده‌اند، حالا در نظر دارند که در کنسرت پيش رو اين تعداد ساز را معرفي کنند. ايشان سال‌هاست که در اين زمينه مشغول انجام تحقيقات و طراحي در اين زمينه هستند. براي مثال سال‌هاست که سنتورباس را طراحي کرده بود، اما هيچ وقت آن را عرضه نکرده بود. شايد اگر گروهي مثل «شهناز» بود که مي‌توانست اين سازها را با آنان تمرين و اجرا کند، زودتر اين سازها معرفي مي‌شد. در حالي که استاد در اين مدت با گروه‌هايي فعاليت داشت که در آن چند نوازنده فعاليت مي‌کردند و هر کدام سازهاي خودشان را مي‌نواختند، حالا اما امکان عرضه اين سازها به وجود آمده است. فکر مي‌کنيد اين سازها، توانايي وارد شدن به ارکستراسيون موسيقي سنتي ايران را دارند؟ مثلا در جايي که قيچک باس وجود دارد، «صراحي» مي‌تواند کارکرد لازم را داشته باشد؟ وجود صداهاي باس در ارکستر، يک ضرورت است ضمن اينکه حجم صوتي قيچک باس محدودتر از سازي است که در اين کنسرت قرار است عرضه شود. به هر حال ارکستر موسيقي سنتي ايران نيازمند صداهاي جديدي است. براي مثال لازم است تا يک ارکستر زهي ايراني همانند سازهاي زهي اروپايي تشکيل شود، به خصوص اينکه سازهاي زهي به خاطر لطافت و نرمشي که دارند به حال و هواي موسيقي سنتي ايران بسيار نزديک هستند. به هر حال زمان نشان مي‌دهد که کدام يک از اين سازها مي‌تواند در ارکسترها مورد استفاده قرار گيرد و کدام در حد تجربه باقي مي‌مانند. استاد عشق و علاقه بسياري به اين موضوع دارد و هم اکنون نوازنده‌هايي هستند که مي‌توان آنان را تجربه کرد. در گذشته هم اساتيد موسيقي ايران از جمله قنبري مهر يا آقاي دهلوي در اين زمينه فعاليت‌هايي را انجام داده بودند، اما تعصب حاکم بر جريان موسيقي مانع از آن شد تا اين سازها در ارکسترها ديده شود. به تدريج بسياري از اين سازها جاي خود را باز خواهند کرد، نظير اتفاقي که براي قيچک آلتو افتاد و هم اکنون به عنوان يک صداي متفاوت در بسياري از ارکسترها شنيده مي‌شود اما نبايد اين نکته را از ذهن دور کرد که بسياري از سازهاي ايراني، مشکلات فني فراواني دارند که نوازنده مي‌تواند در تک‌نوازي تا حدودي آنان را حل و فصل کند، اما در گروه نوازي به شکل گسترده‌اي مشاهده مي‌شود. براي مثال تار در برابر گرما و سرما بسيار حساس است. از طرفي بعد از مدتي که از تعويض پوست تار مي‌گذرد، صدايش خراب مي‌شود. از طرفي سيم اول کمانچه صداي گوشخراشي دارد و از ميان 10 نوازنده، 9 نفر وقتي آرشه را روي اين سيم مي‌کشند، تيزي‌اش اعصاب شنونده را متشنج مي‌کند، در حالي که کمانچه آذري اين مشکل را ندارد. اين مسائل بايد به تدريج حل شوند. براي مثال با تغيير آب و هوا، نت تنبک تغيير مي‌کند و اين ناکوکي در کل ارکستر تاثير مي‌گذارد. استاد شجريان با اين اقدام نوعي جرات به ديگر موسيقيدانان مي‌بخشد تا در اين زمينه فعاليت كنند. اين تغيير در ساختمان ساز، به ماهيت موسيقي ايراني ضربه نمي‌زند؟ به هيچ عنوان. سازهاي قديمي جايگاه خودشان را دارند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 281]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن