تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805220844




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هدف: بر هم زدن پيش‌بيني تماشاگر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هدف: بر هم زدن پيش‌بيني تماشاگر
هدف: بر هم زدن پيش‌بيني تماشاگر
محمد علي باشه آهنگر، با «فرزند خاك» يكي از پديده‌هاي جشنواره بيست‌و‌ششم بود؛ فيلمي غافلگير‌كننده كه خيلي‌ها را با موضوع تازه‌اش شگفت‌زده كرد. در سينماي ايران معمولا سوژه‌هاي متفاوت با ذوق‌زدگي فيلمساز حرام شده يا دست كم به اندازه قابليتش متبلور نمي‌شود؛ اتفاقي كه خوشبختانه در مورد «فرزند خاك» رخ نداده است. فيلم هم دريچه‌اي تازه در سينماي دفاع مقدس مي‌‌گشايد و هم در عين جسارت و تابوشكني، حد و مرزها را رعايت مي‌كند.«فرزند خاك» به گفته باشه آهنگر تحقق يافتن آرزويي 10‌ساله است. فيلمي كه با تماشايش مي‌توان پي برد با دشواري ساخته شده است؛ دشواري‌اي كه آهنگر آن را به نوعي مصائب شيرين مي‌داند. او مي‌گويد: وقتي صحبت از تفحص پيش مي‌آيد اولين چيزي كه به ذهن مي‌رسد تابوت‌هايي در حجم زياد است و  زمين‌هايي كه با لودر مي‌كنند تا به اجساد شهدا برسند. من به‌عنوان فيلمساز بايد به سراغ نگاه تازه‌اي مي‌رفتم، حالا كه سال‌ها از جنگ گذشته من نبايد به‌دنبال شيو‌ه‌هاي معمول مي‌رفتم،  هر چند حرف من براي 10 سال پيش است...• چطور شد تصميم گرفتيد فيلمي در حوزه سينماي دفاع مقدس بسازيد؟ خوشحالم از اينكه اين حوزه را با تمام سختي‌هايي كه دارد براي كار‌كردن انتخاب كرده‌ام. فيلمسازان اسم سينما را روي فيلم‌هاي خود مي‌گذارند اما متأسفانه بيش از 90 درصد از فيلم‌هاي ما كيفيتي پايين‌تر از استانداردهاي فيلم‌هاي تلويزيوني دارند. سينما، مديومي است كه تعريف دارد.  چون ما در سينما فيلم را با ابعاد بزرگ مي‌بينيم؛ يعني قرار است مخاطب تصويري تازه و متفاوت از آنچه در تلويزيون مي‌بيند، تماشا كند. من اين فرم از سينما را در گونه سينمايي دفاع مقدس بهتر مي‌توانم به نمايش بگذارم، اما از طرف ديگر اگر منظورتان از شبهه، استفاده از رانت است، صادقانه مي‌گويم كه من از هيچ رانتي استفاده نكرده‌ام. فيلم من روندي 10 ساله را در ساخت طي كرد. فيلمي كه قرار بود سال 78 ساخته شود حالا در سال 87 روي پرده سينما رفته است.وقتي صحبت از تفحص پيش مي‌آيد اولين چيزي كه به ذهن مي‌رسد تابوت‌هايي در حجم زياد است و  زمين‌هايي كه با لودر مي‌كنند تا به اجساد شهدا برسند. من به‌عنوان فيلمساز بايد به سراغ نگاه تازه‌اي مي‌رفتم، حالا كه سال‌ها از جنگ گذشته من نبايد به‌دنبال شيو‌ه‌هاي معمول مي‌رفتم،  هر چند حرف من براي 10 سال پيش است...• چه چيزي باعث اين تاخير در ساخت شد؟من در آن زمان قصد داشتم يك مجموعه 10 اپيزودي را كارگرداني كنم. «غزل»، «صادق»، «پويا»، «حكمت»، «داوود رخشانه»، «گلاويژ» و... ولي مشكلاتي سر راه آن بود. بعد از ساخت«نيمه گمشده» من با تلويزيون وارد مذاكره شدم اما از اين 10 اپيزود 9 تاي آن رد شد و يك متن باقيمانده هم يك هفته مانده به فيلمبرداري جلوي ساختش گرفته شد.• چه ايرادي به آن متن‌ها گرفته شد؟مثل بقيه فيلم‌ها، مصلحت‌هايي وجود داشت كه البته از نظر من هيچ‌كدام درست نبود. به شهادت «فرزند خاك» كه مي‌بينيد مي‌گويم مصلحت نبود جلوي آنها گرفته شود. مصلحت‌ها بي‌حساب و كتاب و ناشي از كج‌انديشي بود. پس مي‌بينيد كه من نه‌تنها حمايت نشدم بلكه سختي‌هاي زيادي هم در اين راه كشيدم. البته در مورد فيلم قبلي من «نيمه گمشده» هم اين اتفاق افتاد كه فيلمنامه در سال 70 نوشته شد و ساخت آن يك دهه طول كشيد. • پس با همه اين مشكلات چرا حوزه دفاع مقدس را انتخاب كرديد؟اين حوزه كامل‌ترين گونه سينمايي ماست و البته سخت‌ترين آن. به‌نظرم اگر قرار باشد درست در اين‌گونه سينمايي كار شود نياز به ممارست و تمرين، تجربه و از خود گذشتگي زيادي وجود دارد. من اين حوزه را انتخاب كردم چون آباداني‌ام و جنگ را از نزديك لمس كردم. فكر مي‌كنم ما همچنان بايد روحيه دفاع را حفظ كنيم. در تمام دنيا اين عرق دفاع از شرافت و ناموس وجود دارد. فقط ما نيستيم كه بايد به اين شعار پاي‌بند باشيم. در ويتنام، كره و حتي سرخپوست‌ها اين روحيه را دارند. ولي متأسفانه ما فقط شعار مي‌دهيم و آن را لوث مي‌كنيم. من كار درستي كردم چون در زمان جنگ آدم‌هايي را ديدم كه بي‌ادعاترين و مظلوم‌ترين آدم‌ها بودند. آنها از هيچ رانتي استفاده نكردند و در راه خدا مي‌جنگيدند ؛ در راه وطن شهيد شدند، مفقود شدند و... .• يعني معتقديد فيلم‌هايي كه تا به امروز در حوزه سينماي دفاع مقدس ساخته شده، نتوانسته حق مطلب را ادا كند؟تعداد آنهايي كه توانسته حق مطلب را ادا كند بسيار اندك است. بيشتر به اين خاطر كه پشت سر آنها تحقيق و پژوهش مناسبي نبوده است؛ فيلم‌هايي كه به رئاليسم وفادار نبودند و روح دفاع مقدس در آنها متبلور نشده است. در بعضي موارد هم پولي بوده و قرار بوده در اين حوزه خرج شود كه نتيجه آن ساخت فيلم‌هاي ضعيف بوده است. روح و روان و راهبرد دفاع، متأسفانه در اين فيلم‌ها مغفول مانده است. البته در سينماي اجتماعي، تاريخي، كودك و ديگر گونه‌ها نيز همين اتفاق مي‌افتد يعني آنها هم زياد رشد نكرده‌اند اما من به‌عنوان سينماگر اين حوزه، اتفاقا معتقدم اين‌گونه به‌دليل پويا بودنش از همه گونه‌ها پيش‌روتر است. فيلم هم دريچه‌اي تازه در سينماي دفاع مقدس مي‌‌گشايد و هم در عين جسارت و تابوشكني، حد و مرزها را رعايت مي‌كند.• اين پيش‌رو بودن از كجا ناشي مي‌شود؟از آنجايي كه اولين كساني كه پنبه اين سينما را زدند خود سينماگران اين حوزه بودند. ما قرار نبود درجا بزنيم. قرار بود به مسيرهاي ناشناخته برويم كه تا به حال نرفته‌ايم؛ به همين خاطر است كه امروز به راحتي از خودمان انتقاد مي‌كنيم. در گونه‌هاي ديگر اين طور نيست كه سينماگران به راحتي از خود انتقاد كنند.ما بايد به‌دنبال نوآوري مي‌رفتيم چون هم در سياست نفوذ داشتيم و هم در شرايط اجتماعي. سينماي دفاع مقدس در شئونات اجتماعي، سياست‌خارجي و نوآوري و رشد سينما مؤثر و برجسته بود. البته هركسي هم به‌خودش اجازه اظهار‌نظر مي‌دهد ولي اظهار‌نظرها نبايد منجر به‌كوبيدن اين سينما شود. در برخي عمليات‌هاي ما به‌دليل جواني فرماندهان و نبود امكانات، رزمنده‌ها موفق نمي‌شدند و عمليات به شكست مي‌انجاميد. بايد پرسيد چرا آن موقع چنين مسير آزمون و خطايي وجود داشت؟ حالا هم براي سينماگران اين حوزه بايد مرز آزمون و خطا وجود داشته باشد. ما بايد به‌دنبال موضوع‌هاي بكر اين حوزه باشيم.• و اين نگاه بكر در «فرزند خاك» از كجا نشأت گرفته است؟فيلمساز خيلي وقت‌ها اگر سوژه‌اي برايش جذاب و تكان‌دهنده باشد و به قول معروف از دلش برآيد، به دلش مي‌افتد كه مخاطب هم از آن استقبال مي‌كند و به‌دنبال آن مي‌رود. زماني كه 17 ماه از جنگ گذشته بود در كناره‌هاي پل مارد پيكرهايي به شهر برگشت كه به هنگام عبور نيروهاي بعثي از كارون، چند شب مقاومت كرده بودند و تعدادي كه شهيد شده بودند، پيكرهايشان مانده بود. آنها با سلاح‌هاي ابتدايي و سبك لشكر پيشرو عراق را زمين‌گير كرده بودند. پيكر اينها 17 ماه بعد از حصر آبادان پيدا شد. من آن موقع اولين شگفتي را در چهره خودم ديدم كه چطور بعد از اين همه مدت برگشته‌اند. اين مسئله براي من و بقيه رزمنده‌ها عجيب بود. بعدها در سال 78 كه اين اتفاق براي آن 10 اپيزود افتاد، من تصميم گرفتم ايده «صادق» را گسترش بدهم. در اين راه كند و كاو و پژوهش ميداني كرديم. همان موقع كساني كه درگير اين حوزه بودند هم با ما همكاري نكردند.• دليل عدم‌همكاري‌شان چه بود؟آنها گفتند بعضي موضوعات طبقه‌بندي شده است و شما حق پرداختن به آن را نداريد. اينكه پيكر شهدا را بياورند سر مرز و تحويل ايراني‌ها بدهند حساسيت‌‌برانگيز است. من همه جا گفتم كه سه نفر در اين طرح من را كمك كردند كه خدا هر سه را بيامرزد. در اين دوره سه ساله شهيد پازوكي، شهيد شهبازي و شهيد محمودوند كه كارشان تفحص بود، شهيد شدند. دوره پژوهش ما خيلي سخت بود، هيچ كس به ما كمك نمي‌كرد و دريغ مي‌كردند؛ هم طولاني شده بود و هم سخت و نفس‌گير. بايد با تيم تفحص همراه مي‌شديم، فيلم‌هاي مستندشان را مي‌ديديم. خاطراتي از آن زمان نبود و روزنامه‌ها هم چيزي نداشتند. شايد در حد يك پاراگراف. تحقيقاتمان خيلي طول كشيد اما با همه سختي‌هايش لذت‌بخش بود.• چطور شد كه زن‌ها قهرمان داستان شما شدند؛ اتفاقي كه در فيلم‌هاي دفاع مقدس كمتر رخ مي‌دهد؟من به‌دنبال نوآوري بودم. وقتي مي‌گويند تفحص، اولين چيزي كه به ذهن مي‌رسد تابوت‌هايي در حجم زياد است و  زمين‌هايي كه با لودر مي‌كندند تا به اجساد شهدا برسند. من به‌عنوان فيلمساز بايد به سراغ نگاه تازه‌اي مي‌رفتم. حالا كه سال‌ها از جنگ گذشته من نبايد به‌دنبال شيوه معمول مي‌رفتم هر چند كه حرف من هم براي 10 سال پيش است. من به‌دنبال همسران مفقودين رفتم؛ كساني كه چشم به راه هستند؛ آنهايي كه همسر و فرزند خود را از دست داده‌اند؛ بازماندگاني كه شرايط تحمل و استقامت متفاوتي دارند.• شخصيت گونا (مهتاب نصير‌پور) در اين ميان چطور شكل گرفت؟ چرا يك مرد را به‌عنوان راهنما وارد داستان نكرديد؟ گونا شخصيت جذابي است كه بجا در داستان قرار گرفته است. من چند دليل در گنجاندن اين شخصيت در داستانم داشتم، يكي اينكه ما تشابهات تاريخي زيادي با مردم عراق داريم. ما مرز مشترك داريم و اقوام كرد ما به هم شباهت زيادي دارند. مينا اين سو و گونا در آن سوي مرز هر دو ازدست رفته دارند، هر دو يادگارهايي از عزيزانشان دارند و هر دو هيچ تقصيري در اين از دست رفتن‌ها ندارند. هر‌دو  زندگي سختي را پشت سر گذاشته‌اند. هر دو در يك زماني با هم مي‌جنگيدند ولي حالا مي‌توانند در كنار يكديگر زندگي كنند و به هم كمك كنند. آينده گونا در اين شرايط به چه مي‌انجامد؟ او چه شرايطي دارد و چه مشكلاتي؟ اما مي‌خواستم بگويم با همه اين تشابهات به خاطر نفوذ بيگانه به خاك عراق يعني آمريكايي‌ها، ما به‌مراتب شرايط بهتري نسبت به آنها داريم.«فرزند خاك» به گفته باشه آهنگر تحقق يافتن آرزويي 10‌ساله است. فيلمي كه با تماشايش مي‌توان پي برد با دشواري ساخته شده است؛ دشواري‌اي كه آهنگر آن را به نوعي مصائب شيرين مي‌داند.• پس از يك منظر، فيلم شما ضد‌جنگ است؟بله، جنگ چيز خوبي نيست. اما دفاع مشروع وظيفه همه ماست؛در گوشت و پوست و خون مردم هر كشوري است كه صاحب خاك آن سرزمين هستند. خاك براي مردم هر سرزمين گرانقدر و مقدس است. • داستان شما با شخصيت مينا (شبنم مقدمي) آغاز مي‌شود و در ميانه راه به گونا (مهتاب نصير‌پور) مي‌رسيم  اما بالاخره معلوم نمي‌شود كدام يك نقش اصلي فيلم را دارند؟هر دوي اينها نقش اول را دارند. شايد اين بحث‌ها زماني اهميت پيدا مي‌كند كه قرار است جايزه‌اي بدهند. در قصه‌پردازي كلاسيك يك قواعدي وجود دارد كه همه فيلم‌ها را كه به‌نظر مي‌رسد طبق آن قواعد ساخته شده‌اند با آن مقايسه مي‌كنند. ما معمولا يك سري فيلم مي‌سازيم و بعد مي‌گوييم اين فيلم در چه سبكي مي‌گنجد و مثلا چرا از قواعد آن سبك عدول كرده است. اما هيچ وقت نمي‌گوييم ممكن است اين سبك‌ها ايراد داشته باشند. ما به زور مي‌خواهيم فيلم‌ها را در چارچوب‌هاي مشخصي قرار دهيم. فيلمساز براساس انديشه‌اي كه دارد فيلم مي‌سازد و آن را به نتيجه‌اي مي‌رساند. وقتي يك جا خط فرضي شكسته مي‌شود منتقدان مي‌گويند خلاف قانون سينماست. ولي من مي‌گويم مي‌خواستم قصه را راحت روايت كنم.• شايد به همين خاطر است كه تكليف مينا در نهايت روشن نمي‌شود، او به جنازه شوهرش نمي‌رسد و تماشاگر به آنچه انتظار داشته و پيش‌بيني كرده! بله، هدف ما اين بود كه پيش‌بيني تماشاگر را بر هم بزنيم. در فيلمنامه نويسي كلاسيك بايد در 10 دقيقه اول جهت حركت مشخص شود و بعد مشخص شود كه چه اتفاقي قرار است بيفتد. اما 10 دقيقه اول فيلم من در ابهام مي‌گذرد و بعد از 20 دقيقه متوجه مي‌شويم كه چه اتفاقي قرار است رخ دهد. ما خلاف قواعد كلاسيك عمل كرديم. تماشاگر به‌دليل آموخته‌هاي قبلي سينماي دفاع مقدس، حوصله شنيدن حرف‌هاي تكراري را ندارد. او در اين حوزه اشباع و حتي دلزده شده است. • بازيگران شما با وجود بازي‌هاي خوبي كه دارند، بازيگر گيشه نيستند؛ با اين حساب چرا از بازيگران بومي براي باورپذيرتر شدن داستان استفاده نكرديد؟به‌دنبالش بودم اما موفق نشدم. ما در شهرهاي غربي كشور فراخوان گسترده‌اي داديم اما به گزينه مناسبي نرسيديم. جالب است بدانيد بسياري از اقوام كردنشين به دخترهايشان اجازه نمي‌دهند جلوي دوربين بروند. وقتي از پيدا كردن بازيگر بومي نااميد شدم به سراغ بازيگراني رفتم كه با توجه به نوع ميزانسن‌هايي كه دارم توانايي بيان ديالوگ در هنگام راه‌رفتن،واكنش‌هاي مناسب در طول و عرض زياد كادر را داشته باشند و به‌اصطلاح كم نياورند؛ كاري كه اصلا از عهده نا‌‌بازيگران بر نمي‌آيد. براي كاركردن در چنين فضاهاي سختي به دو بازيگر رسيدم كه اين دوره‌ها را گذرانده بودند و در نهايت مهتاب نصير‌پور و شبنم مقدمي بهترين انتخاب بودند.• و مهتاب نصيرپور قرار بود نقش مينا را بازي كند؟بله، اما خودش پيشنهاد بازي در نقش گونا را داد و ما با وجود اينكه مي‌خواستيم از يك بازيگر كرد استفاده كنيم از اين پيشنهاد استقبال كرديم كه انصافا با تمام توان در اين نقش مقابل دوربين رفت.منبع : همشهري  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن