واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در نشست بررسی تمایزات فقه و فقه سیاسی عنوان شد فقه سیاسی، باید حوزه های سه گانه فرد، جامعه و تاریخ را مطالعه کند
نهمین نشست از سلسله نشست های «بررسی تمایزات فقه و فقه سیاسی»، با موضوع نشست علمی «تمایزات فقه و فقه سیاسی از منظر ضرورت، موضوع و روش» با حضور حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی میرباقری و جمعی از محققان و صاحب نظران حوزه های اندیشه سیاسی و فقه در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.به گزارش مرکز خبر حوزه، حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در تعریف فقه و فقه سیاسی اظهار داشت: در برداشت رایج، «فقه» علمی است که از وظایف مکلفین بحث می کند و عمدتاً مکلف را فرد دانسته و وظایف او را در قالب احکام وضعی و تکلیفی بیان می کند. این استاد حوزه علمیه افزود: بر این اساس «فقه سیاسی» نیز، احکامی است که در حوزة سیاست قرار دارند، با رویکردی دیگر، «فقه»، کل دانش هایی است که با تفقه در منابع دینی استخراج می شود و شامل معارف تکلیفی، توصیفی و ارزشی است و «فقه سیاسی» نیز، به معارف دینی در حوزة سیاست اطلاق می شود.حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در بیان واحد مطالعه در فقه و فقه سیاسی گفت: فقه موجود، عمدتاً فرد را واحد مطالعه خود می داند، حال آن که فقه و به تبع آن فقه سیاسی، باید حوزه های سه گانه فرد، جامعه و تاریخ را مطالعه کند.وی در تقسیم بندی حکم افزود: معمولاً احکام به واجب عینی و کفایی تقسیم می شود؛ ولی علاوه بر احکام فردی، احکام و تکالیف دیگری هم داریم که متوجه وحدت اجتماعی است، در نتیجه، احکام در سه دسته ناظر به موضوعات، نسبت بین موضوعات و ساختار آنها و نیز، ناظر به جهت تغییرات و بهینة ساختارها قرار می گیرند.وی ادامه داد: احکام موجود در فقه رایج، عمدتاً متوجه موضوعات است و احکام تناسبات و ساختارها و نیز، تکامل و بهینه ساختار که جهت را تعیین می کند، مورد توجه قرار نمی گیرد.حجت الاسلام والمسلمین میر باقری با ضروری دانستن بررسی ارتباط بین فقاهت و سیاست و الزامات این ارتباط اظهار داشت:در یک برداشت حداکثری که مفروض این دیدگاه است، دامنة پرسش به همة حوزه های فردی، اجتماعی و تاریخی توسعه می یابد و تناسب تکامل و پرسش اجتماعی، موضوع فقه سیاسی قرار می گیرد. وی افزود : لذا فقه سیاسی، حوزه فراگیری دارد و شامل تمامی عرصه های حیات بشری است. حجت الاسلام والمسلمین میرباقری، تبیین ارتباط بین فقاهت و سیاست را منوط به تبیین رابطة عقلانیت و دین دانسته و با طرح این سوال که در هماهنگ سازی بین این دو، آیا عرصه های عقلانیت، اعم از عقلانیت نظری، تجربی و شهودی، اصل و حوزه تفقه دینی سیّال است یا باید عقلانیت به تبع دین، متحول و متغیر شود؟ گفت: راه حل آن است که تمدن، دینی شود نه فلسفی، و دانش ها نیز اعم از نظری، تجربی و شهودی تحت ولایت دین قرار گیرند، در این صورت، فقه تنها به معنای احکام تکلیفی، توصیفی و ارزش نیست، بلکه به معنای جریان سرپرستی خواهد بود در این صورت برای دینی شدن سیاست تنها فقه سیاست کافی نیست، بلکه باید دانش های سیاسی نیز دینی شوند.وی نقطة عزیمت را تولید فلسفة روش تحقیق دانست و گفت: به جای آن که برای ساختن تمدن اسلامی از فلسفه های مضاف آغاز کنیم و از آن طریق، دانش ها را تحت تأثیر قرار دهیم، باید فلسفه روش تحقیق درست کنیم که اصلی ترین فلسفه مضاف است.سخنران این نشست خاطر نشان کرد:. چون از دل فلسفه روش تحقیق و آنگاه نظام روش تحقیق حاصل میشود. و سرانجام روش تحقیق عرصه تفقه دینی و مطالعات کاربردی و اجرایی را هماهنگ می کندمثلاً قابلیت آن را دارد که تعیین کند چه پرسش هایی از حوزه مطالعات تجربی و کاربردی به حوزه تفقه دینی وارد شود، تا فقاهت به آنها پاسخ لازم را ارایه کند اگر در روش تحقیق، برای دین جایگاه مناسبی دیده شود، تأثیر دینی بر دانش و تحقیق را میتوان مشاهده کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]