واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اشاره: (SWOT) يكي از مهمترين ابزارهاي برنامهريزي راهبردي است. در اين روش مجموعهي نقاط قوت (Strengths) و ضعف(Weaknesses) در «درون بخشي» سازمان يا بخش مربوطه و فرصتها (Opportunities) و تهديدات(Threats) در «محيط پيراموني» آن مورد بررسي قرار ميگيرد. با اين حال هنگام پرداختن به يك مسئله لازم نيست كه هر نويسندهاي اين الگو را به طور كامل ارائه دهد، بلكه بررسي يك نقطه قوت يا ضعف در قالب يك مقاله ميتواند بسيار ارزشمند باشد؛ به ويژه هنگاميكه اين مقاله انعكاس يك پژوهش روشمند دانشگاهي با ادبياتي ساده باشد. آنچه ميخوانيد مجموعهي نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهديدات در نظام بهداشت روان است كه در سرويس مسائل راهبردي ايران تدوين شده است. ضعف خدمات بهداشت روان * توليت و مراجع سياستگذاري: - نبود سازماني ملي و يا ساختاري كارآمد به عنوان متولي سياستگذاري و اجراي سياستها و برنامههاي سلامت روان در وزارت بهداشت - واگذاري بخشي از وظايف توليتي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در بخش سلامت روان به ساير سازمانها (وزارت رفاه و سازمان بهزيستي) - شفاف نبودن نقش شوراي عالي سلامت كشور در مقابل شوراي عالي رفاه و تامين اجتماعي و تعريف نشدن خطوط تعامل اين دو شورا در حوزههاي مرتبط با سلامت روان * ضعف سياستگذاري و برنامهريزي: - نبود قانون جامع سلامت روان - كم توجهي مشهود به سلامت روان در بخش بهداشت و درمان برنامههاي توسعهي 5 سالهي اول تا چهارم كشور - حاكميت نگاه بيماري محور در سياستگذاري و برنامهريزي و غفلت از رويكرد سلامت محور با تأكيد بر ارتقاي سلامت روان - پايين بودن بهرهوري منابع موجود - تقدم بخشيدن غيرمنطقي به درمان و پيشگيري بيماريهاي جسمي در اختصاص بودجهها - پايين بودن سرانه بهداشت روان - نبود پرونده بهداشت روان، ضعف جدي اطلاعات و نبود مديريت اطلاعات و ارتباطات در بخش - محدوديت طيف بيماريهاي تعريف شده در برنامه كشوري بهداشت روان (اختلالات رواني خفيف و شديد، صرع و عقب ماندگي ذهني) - غفلت از جايگاه واقعي بيماريهاي رواني و علل روانشناختي موثر بر بيماريهاي جسماني در شاخصهايي نظير عمر از دست رفته - فاصله گرفتن "برنامه بهداشت روان" از وضعيت و نيازهاي موجود - عدم اجراي برنامه بهداشت روان شهري در سطح كشور - ضعف سيستم مراقبتهاي بهداشتي اوليه (PHC) در مناطق شهري - عدم اجراي برنامه پزشك خانواده در شهرها - كاستيهاي فراوان كمي و كيفي در فرآيند آموزش نيروهاي متخصص و سرمايهگذاري ناكافي در آموزش و پژوهش، كاستي و كمبود بودجه در انجام و انتشار پژوهشهاي علمي و كاربردي و ارزيابيهاي دقيق ميداني در حوزه سلامت روان (آموزشها و تحقيقات روانپزشكي) - نبود اكثر قريب به اتفاق دورههاي فوق تخصص روانپزشكي - عدم برخورداري از آموزشهاي خاص و ضروري مديران ارشد بهداشتياي كه در موضع تصميمگيري قرار دارند - عدم وجود برنامههاي بازآموزي مراقبين بهداشتي اوليه و كاركنان در سطوح مختلف - عدم تدوين قوانين و برنامههاي لازم براي رسيدگي به وضعيت حقوقي بيماران رواني و نبود دادگاههاي تخصصي - دسترسي بدون نسخه و يا با نسخههاي پزشكان غير متخصص به بسياري از داروهاي روانپزشكي * پيشگيري: - محدود كردن بهداشت روان به بعد بيماري (رويكرد بيماري محور) و تأكيد بر پيشگيري و درمان بيماريها به جاي تأكيد بر ارتقاي سلامت (رويكرد سلامت محور). در مدل توسعه يافته پيشگيري كه مدل ارتقاي سلامت رواني ناميده ميشود؛ نهاد خانواده، عوامل عمده اجتماعي، فرهنگي و محيطي تاثيرگذار در سلامت و سياستگذاريها مورد توجه قرار ميگيرد. بنابراين اولين بعدي كه بايد در توسعه مدل پيشگيري لحاظ شود، در نظر گرفتن مفهوم و ماهيت چند گانهي «مدل زيستي – رواني – اجتماعي» است كه در روانشناسي سلامت از محوريت برخوردار است. - ناعادلانه بودن توزيع سهم بهداشت از بودجههاي عمومي بخش سلامت و غفلت مضاعف از بهداشت روان - غفلت از ضعف بهداشت روان گروههاي خاص (كودكان و نوجوانان، جوانان، زنان، سالمندان و...) - عدم ادغام برنامههاي كنترل ريسك فاكتورهاي مولد بيماريهاي رواني و عدم وجود قوانين و برنامههاي مناسب براي سامان دادن عوامل زمينهساز سلامت روان از قبيل آموزش، اشتغال، مسكن و ... - ضعف سامانه غربالگري و پايين بودن حساسيت مراقبين بهداشتي اوليه نسبت به سامانه غربالگري - عدم وجود آموزشهاي مناسب براي پزشكان در زمينه بهداشت رواني - منفي بودن نگرش دانشكدههاي پزشكي نسبت به مسائل بهداشت روان (آموزش پزشكي در بسياري از موارد تجزيه گراست و كل انساني را در نظر ندارد) - نبود يا ضعف برنامههاي پيشگيري از برخي از بيمارهاي جسمي يا سوء تغذيههاي موثر در آسيبهاي رواني - بي توجهي به اختلالات خواب - ضعف ورزش همگاني و سلامت جسمي در سنين مختلف * ضعف خدمات: - نبود مراكز جامع خدماتي در اكثر قريب به اتفاق شهرهاي كشور براي پيشگيري، تشخيص، درمان و توانبخشي بيماران و جايگزين كردن اين مراكز با بيمارستانهاي بزرگ روانپزشكي - ناكافي بودن تعداد تختهاي روانپزشكي و كيفيت پايين خدمات و برنامههاي مراقبت، درمان و بازتواني در مراكز مراقبت سلامت روان به ويژه براي بيماران مزمن و حاد - نبود برنامههاي مراقبتي و پيگيري براي بيماريهايي با ضريب عود بالا - كمبود نيروي انساني متخصص در حوزههاي دارودرماني و رواندرماني - عدم دسترسي به بسياري از فوق تخصصها در حوزهي روانپزشكي و بسياري از گرايشهاي خاص دكتري روانشناسي - عدم تعريف سازوكار و ارائهي آموزشهاي مناسب براي تقسيم وظايف ميان پزشكان عمومي يا ساير متخصصان با روانپزشكان و روانشناسان - تجويز داروهاي روانپزشكي توسط پزشكان عمومي و متخصصان غيرروانپزشك - موضعگيري برخي از كاركنان سلامت روان در رويارويي با درمانهاي پزشكي و نهايتا سلب اعتماد بيمار و خانواده وي از اين درمانها - منفي بودن نگرش دانشكدههاي پزشكي نسبت به مسائل بهداشت روان (آموزش پزشكي در بسياري از موارد تجزيه گراست و كل انساني را در نظر ندارد) و ضعف تعامل روانپزشكان و روانشناسان - عدم علاقه برخي از روانپزشكان به انجام كارهاي تيمي - عدم ارائه خدمات حقوقي ويژه براي حمايت از بيماران رواني * عدم عدالت در دسترسي به خدمات: - عدم دسترسي عادلانه به خدمات مراقبتي، درماني و بازتواني سلامت روان - گران بودن تعرفهها - ناكارآمدي در توزيع يارانههاي سلامت و عدم تعلق اين يارانهها به حوزه سلامت روان * ارزيابي: - عدم ارزيابي معيارهاي هزينه ـ منفعت و هزينه ـ اثر در برنامههاي سلامت روان - نبود سازوكار منظم پايش و بازنگري دورهاي برنامههاي سلامت روان در سطح ملي و منطقهاي - ناكارآمدي نظام پايش خدمات درماني - ضمانتهاي اجرايي ضعيف قوانين و مقررات موجود - ضعف نظارت و برخورد با تخلفات بهداشتي و درماني در حوزههاي سلامت روان - ناكارآمدي نظام ارزيابي عملكرد كاركنان و مديران در بخش سلامت روان ـ عدم تناسب فرصتهاي شغلي با دانشآموختگان بخش سلامت روان و امكانات ناكافي براي جذب و به كارگيري نيروهاي كارآمد و تحصيل كرده آماده به كار تدوين: رقيه السادات حسيني ادامه دارد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]