واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روزى چند شكارچى وارد جنگلى تاريك شده و كلبهاى يافتند كه در آن درويشى در حال عبادت در مقابل يك صليب چوبى بود. صورت او از شادى مىدرخشيد. "عصر بخير برادر، اميدوارم كه خداوند روز خوبى را به ما عطا فرمايد. شما بسيار شاد به نظر مىآييد". "من هميشه شاد هستم". "شما با رياضت و توبه در اين كلبهى متروك شاد هستيد؟ ما با اينكه همه چيز داريم خوشحال نيستيم. تو شادى را در كجا يافتى؟". "من در اينجا و در همين غار شادى را يافتم. اگر از آن سوراخ نگاه كنيد لحظهاى از شادى مرا لمس خواهيد كرد". و او به آنها پنجرهاى كوچك را نشان داد. "تو مىخواهى ما را گول بزنى، زيرا تنها چيزى كه ما مىبينيم شاخههايى از يك درخت است". "نگاه ديگرى به آن بينداز". "تمام آن چيزى كه ما مىبينيم چند شاخه و گوشهى كوچكى از آسمان است". زاهد گفت: "همان دليل شادى من است. تنها گوشهى كوچكى از بهشت". سرور، طبيعت حقيقى انسان است. لازم نيست آن را به دست آوريم. فقط بايد دوباره آن را آشكار سازيم، زيرا هماكنون آن را در اختيار داريم. ما خودِ سروريم. اگر در جاى ديگرى به جستجوى آن بپردازيم بدون شك آن را از دست خواهيم داد. جستجو را متوقف ساخته و نگاهتان را به درون خويش معطوف سازيد. در آنجا بزرگترين شگفتىهاى زندگى در انتظار شماست، زيرا آنچه را كه در طى زندگىهاى متعدد به روى زمين در جستجويش بوديد، هماكنون نيز به دنبالش هستيد. لزومى ندارد كه آن را گدايى كنيد شما پادشاه زاده شدهايد. پادشاهى خداوند در درون شماست ولى چشمان شما آن را در بيرون جستجو مىكند، از اينرو هميشه آن را از دست مىدهيد. شادى در پشت چشمان شماست نه در مقابل آن. پادشاهى خداوند داراى جلوه ظاهرى نيست، بلكه در فطرت شماست. لازم نيست كسى جستجو كند؛ زيرا آن طبيعت حقيقى جستجوكننده است. پس از اين حتى در دل تاريكترين جنگلها و تنهاى تنها در يك غار، انسان مىتواند شاد باشد. در غير اين صورت حتى قصرها نيز فقط مىتوانند بدبختى بيافرينند. مشكلات و گرفتارىهاى گوناگونى در جهان وجود دارد. افراد مستمند از يك نوع بدبختى رنج مىبرند و ثروتمندان از نوعى ديگر. ولى به هر حال هيچ فرقى نمىكند. هر كس به نوعى از بدبختى رنج مىبرد، و گاهى از اوقات اتفاق مىافتد كه يك ثروتمند رنج بيشترى مىبرد، زيرا او بيشتر مىتواند بپردازد و داراى امكانات بيشترى است و از قدرت انتخاب بيشترى برخوردار است. يك فرد فقير نمىتواند مانند يك ثروتمند بدبختى زيادى را بخرد. از اينرو ثروتمندترين اشخاص، بيش از همه در جهان احساس بدبختى مىكنند. به عبارتى ديگر ثروتمندترين انسانها تبديل به فقيرترين آنها مىشوند. در حقيقت زمانى كه ثروتمند مىشويد، براى اولين بار در زندگى فقر را احساس مىكنيد. اگر فقير باشيد مىتوانيد اين اميد را داشته باشيد كه روزى ثروتمند مىشويد و جشن و شادى را تجربه مىكنيد، ولى وقتى از تمام امكانات دنيايى بهرهمند مىشويد، ناگهان احساس مىكنيد اميدتان از دست رفته و نااميدى عظيمى جاى آن را پر كرده است. احساس يأس و نااميدى وجودتان را فرامىگيرد و ديگر اميدى به آينده نداريد، زيرا آخرين اميدتان نيز بر باد رفته است. شما هميشه با اين فكر كه: "روزى ثروتمند مىشوم و همه چيز بهتر مىشود" زندگى كردهايد. ولى بعداً متوجه مىشويد با وجودى كه ثروتمند شدهايد هيچ چيز تغيير نكرده است و احساس غم و رنج درونى مثل هميشه همراه شماست. در حقيقت به دليل برخوردارى از ثروت بيرونى و در اثر تماس با آن مىتوانيد با وضوح بيشتر و بسيار دقيقتر و هوشيارانهتر فقر درونى خويش را مشاهده كنيد. ثروت بيرونى فقط زمينهاى براى درك و احساس فقر درونى فراهم مىآورد. ثروت بيرونى شما را از تهى بودن درونىتان آگاه مىسازد. منبع: تائوئيزم و عرفان شرق دور www.TaalimeHagh.Com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]