محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846190581
نگاه حکیمانه(2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاه حکیمانه(2) تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون این مقاله مشتمل بر دیدگاههای حکیمانه مقام معظم رهبری درباره زنان است که قسمت دوم آن ارائه می گردد.مثال قرآني درباره زن نمونهقرآن كريم، وقتى مىخواهد نمونهاى براى انسانهاى با ايمان ذكر كند، آن را از ميان مردان ذكر نمىكند؛ از ميان زنان ذكر مىكند: «و ضرب اللَّه مثلاً للذين امنوا امراة فرعون». خداى متعال در اين جا، دو زن را به عنوان دو نمونه از انسانهاى برجسته و مؤمن - نه از زنان برجسته - ذكر مىكند. يعنى در صحنهى انسانيت و تكامل معنوى، خداى متعال وقتى مىخواهد نمونهى ممتازى بيان كند، سخن از پيامبران و مردان بزرگ و شخصيتهاى علمى و دينى نمىكند؛ بلكه سخن از دو زن به ميان مىآورد كه يكى از آن دو زن، زن فرعون است. «أذ قالت رب ابن لى عندك بيتاً فىالجنة»؛ زنى در مقام مبارزه با قدرت طاغوتى شوهرش، زنى با استقلال كامل كه زير بار شوهر متجاوز و قدرتمند و فرعون صفت و فرعون نام خود نمىرود. عظمت اين زن، اين جاست كه شوهر نمىتواند راه گمراهى را بر او تحميل كند؛ اگرچه آن شوهر، شخصى در حدّ فرعون با آن قدرت و با آن شخصيت باشد. ميليونها مرد، زير دست فرعون و محكوم ارادهى اويند؛ اما همسر خود اين مرد، در خانه محكوم ارادهى او نيست؛ آزاد است، به خدا ايمان مىآورد، راه فرعون را ترك مىگويد و راه خدا و راه حق را انتخاب مىكند. لذا به عنوان يك موجود و يك انسان برجسته، نه فقط از ميان زنان، بلكه از ميان همهى بنى نوع بشر انتخاب مىشود.زنِ ديگر، مريم مادر عيسى و دخترِ عمران است. «مريم ابنة عمران». مريم، زنى جوان است كه در مقابل تهمت و نگاه سوء ظن آلودهى همهى مردم شهر و منطقهى خود، مثل كوه مىايستد و كلمةاللَّه و روح را كه خداى متعال با قدرت كاملهى خود در دامان پاك او گذاشته است، بر روى دست مىگيرد و مثل نورافكنى فرزند خود را بر دنياى تاريك آن زمان مىافكند. اين دو زن، دنيا را نور باران مىكنند. اين، نشان دهندهى آن است كه در ميدان عظيم و محشر وسيعى كه همهى انسانها، از اوّلين و آخرين جمع شدهاند؛ وقتى خداى متعال مىخواهد دو انسان را از مجموع همهى انسانها انتخاب كند و به عنوان مثل و نمونه، آنها را معرفى كند، دو زن را انتخاب مىكند؛ نه دو مرد را و نه يك مرد و يك زن را. در اين كار، رازهايى است.عرصه اول، عرصه رشد معنوي و تعالي روحي بين زن و مردپس، در عرصهى اوّل - يعنى عرصهى رشد معنوى و تعالى روحى و نفسانى انسان - ميان زن و مرد فرقى نيست؛ زن مثل مرد، مرد هم مثل زن هر دو مىتوانند مدارج عالى معنويّت و قرب به خدا را طى كنند. لذا در قرآن مىفرمايد: «ان المسلمين والمسلمات و المؤمنين و المؤمنات و القانتين و القانتات و الصّادقين و الصّادقات و الصّابرين و الصّابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدّقين و المتصدّقات و الصّائمين و الصّائمات و الحافظين فروجهم و الحافظات و الذاكريناللَّه كثيراً و الذاكرات». همه جا، مرد و زن در كنار هم قرار دارند. «اعداللَّه لهم مغفرة و اجراً عظيماً». اين، صحنهى اول است كه در آن، ميان زن و مرد هيچ تفاوتى نيست.عرصه دوم، عرصه فعاليتهاي اجتماعي، سياسي و علمي عرصهى دوم، عرصهى فعّاليتهاى اجتماعى است؛ اعم از فعّاليت اقتصادى، فعّاليت سياسى، فعّاليت اجتماعى به معناى خاص، فعاليت علمى، درس خواندن، درس گفتن، تلاش كردن در راه خدا، مجاهدت كردن و همهى ميدانهاى زندگى در صحن جامعه. در اينجا هم ميان مرد و زن در اجازهى فعّاليتهاى متنوّع در همهى ميدانها، هيچ تفاوتى از نظر اسلام نيست. اگر كسى بگويد مرد مىتواند درس بخواند، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند درس بگويد، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند فعاليت اقتصادى انجام دهد، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند فعّاليت سياسى كند، زن نمىتواند، منطق اسلام را بيان نكرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همهى اين فعّاليتهاى مربوط به جامعهى بشرى و فعّاليتهاى زندگى، زن و مرد داراى اجازهى مشترك و همسان هستند. البته بعضى از كارها هست كه باب زنان نيست؛ چون با تركيب جسمانى آنها تطبيق نمىكند. بعضى از كارها هم هست كه باب مردان نيست؛ چون با وضع اخلاقى و جسمى آنها تطبيق نمىكند. اين موضوع ربطى به اين ندارد كه زن مىتواند در ميدان فعّاليتهاى اجتماعى باشد يا نه. تقسيم كار، بر حسب امكانات و شوق و زمينههاى اقتضاى اين كار است. اگر زن بخواهد شوق داشته باشد، مىتواند فعّاليتهاى گوناگون اجتماعى و آنچه كه مربوط به جامعه است، انجام دهد.البته در عرصهى اين فعّاليتها، اسلام حدودى را معيّن كرده است كه اين حدود، مربوط به زن و اجازه داشتن او براى فعّاليت نيست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است كه اسلام روى اين مسأله حسّاسيت دارد. اسلام معتقد است كه مرد و زن بايد يك مرزبندى ميان خودشان در همه جا - در خيابان، در اداره، در تجارتخانه - داشته باشند. ميان زن و مرد مسلمان، حجاب و مرزى معيّن شده است. اختلاط و امتزاج زن و مرد، مثل اختلاط و امتزاج مردان با هم و زنان با هم نيست. اين را بايد رعايت كنند. هم مرد بايد رعايت كند و هم زن بايد رعايت كند. اگر اين حسّاسيتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعايت شود، همهى كارهايى كه مردان مىتوانند در عرصهى اجتماعى انجام دهند، زنان هم - اگر قدرت جسمانى و شوق و فرصتش را داشته باشند - مىتوانند انجام دهند.تحصيلات عاليه براي زنانزنان مىتوانند تحصيلات عاليه كنند. بعضيها خيال مىكنند كه دختران نبايد تحصيل كنند. اين، اشتباه و خطاست. دختران بايد در رشتههايى كه براى آنها مفيد است و به آن علاقه و شوق دارند، تحصيل كنند. جامعه، به تحصيلات دختران هم نيازمند است؛ همچنان كه به تحصيلات پسران نيازمند است. البته محيط تحصيل بايد سالم باشد؛ هم براى پسر و هم براى دختر. دانشگاه بايد براى فرزندان مردم امنيت داشته باشد؛ چه دختر و چه پسر. كوچه و خيابان بايد از لحاظ ناموسى و اخلاقى امنيت داشته باشد؛ چه براى دختران و چه براى پسران؛ فرق نمىكند. در صورتى كه اين امنيت حاصل شود، آن وقت در محيط امن، در كوچه و بازار امن، در دانشگاه امن، در دبيرستان امن كه امنيت اخلاقى و فكرى تأمين شده است - و مسؤولان و پدران و مادران بايد آن را تأمين كنند - دختر مسلمان، پسر مسلمان، مرد مسلمان، زن مسلمان مىتوانند فعّاليت خودشان را بكنند.حجاب، يكي از وسايل امنيت اخلاقي و فكري براى اينكه آن اختلاطى كه قبلاً گفتم، پيش نيايد و حدود اخلاقى حفظ شود، اسلام براى زن حجاب را معيّن كرده است. خودِ اين حجاب، يكى از وسايل امنيت است. با حجاب زنِ مسلمان، هم خود زنِ مسلمان امنيت پيدا مىكند و هم مردان مسلمان امنيت پيدا مىكنند. آن جايى كه حجاب را از زنان دور مىكنند، آن جايى كه زن را به عريانى و برهنگى نزديك مىكنند، در درجهى اوّل، امنيت از خود زن و در درجهى بعد، از مردان و جوانان گرفته خواهد شد. براى اينكه محيط سالم و داراى امنيت باشد؛ زن بتواند كار خود را در جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسؤوليتهاى خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معيّن كرده است كه اين حجاب، يكى از آن احكام برجستهى اسلام است و يكى از فوايدش همين است كه گفتم. فوايد فراوان ديگرى هم دارد كه در بخش بعد، اگر به يادم آمد و فرصت شد، اشارهاى خواهم كرد.پس، در عرصهى دوم - كه عرصهى فعّاليتهاى اجتماعى و سياسى و علمى و فعّاليتهاى گوناگون است - زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را كه اقتضاى زمان است، آن خلأيى را كه احساس مىكند، آن وظيفهاى را كه بر دوش خود حس مىكند، انجام دهد. چنانچه دخترى مثلاً مايل است پزشك شود، يا فعاليت اقتصادى كند، يا در رشتههاى علمى كار كند، يا در دانشگاه تدريس كند، يا در كارهاى سياسى وارد شود، يا روزنامهنگار شود، براى او ميدانها باز است. به شرط رعايت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعهى اسلامى ميدان براى زن و مرد باز است. شاهد بر اين معنا، همهى آثار اسلامى است كه در اين زمينهها وجود دارد و همهى تكاليف اسلامى است كه زن و مرد را به طور يكسان، از مسؤوليت اجتماعى برخوردار مىكند. اينكه مىفرمايد: «من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم»، مخصوص مردان نيست؛ زنان هم بايد به امور مسلمانان و جامعهى اسلامى و امور جهان اسلام و همهى مسائلى كه در دنيا مىگذرد، احساس مسؤوليت كنند و اهتمام نمايند؛ چون وظيفهى اسلامى است.بر اساس آيهى شريفهى سورهى احزابْ فرق نمىكند؛ چه اسلام، چه ايمان، چه قنوت، چه خشوع، چه تصدّق، چه صوم، چه صبر و استقامت، چه حفظ ناموس، چه ذكر خدا، زن و مرد در اين بخشها يكسانند. فعّاليت زنان در عرصهى اجتماع، فعّاليتى كاملاً مباح و روا و مطلوب و مُجاز است كه با حفظ حدود اسلامى، اينها را انجام دهند و نيمى از نيروى فعّال جامعه را به جامعه تقديم كنند. آن وقتى كه در جامعه، هم مرد تحصيل مىكند و هم زن، جمعيت تحصيل كرده، دو برابر آن زمانى است كه فقط مردان تحصيل مىكنند. آن وقتى كه زنان در جامعه تدريس مىكنند، معلّم در جامعه دو برابر تعداد آن وقتى است كه فقط مردان تدريس مىكنند. در فعّاليت سازندگى، در فعاليت اقتصادى، در طرّاحى و فكر كردن و براى امور كشور و يك شهر و يك روستا و يك مجموعه و امور شخصى خانواده مطالعه كردن، ميان زن و مرد تفاوتى نيست. همه مسؤولند و همه بايد انجام دهند.وضعيت زن در اروپا و امريكادختران مسلمان و زنان مؤمن! اين را هم بگويم: اروپايى كه امروز ادّعا مىكند زن در آنجا آزاد است، تا نيم قرن پيش به زن اجازه نمىداد كه در مال شخصى خودش تصرّف كند! يعنى مثلاً يك زن اروپايى يا امريكايى، تا پنجاه، شصت سال قبل از اين، اگر ميليونها ثروت داشت، خودش حق نداشت كه از اين ثروت، به ميل و ارادهى خودش استفاده كند؛ بايد در اختيار شوهر يا پدر و يا برادرش مىگذاشت و آنها هم به ميل خودشان از ثروت آن خانم - يا براى او و يا براى خودشان - استفاده مىكردند! در اسلام، اين طور نيست. در اسلام، زن مالك ثروت خود است. شوهرش راضى باشد، يا راضى نباشد؛ پدرش راضى باشد، يا راضى نباشد - فرقى نمىكند - او مىتواند ثروت و مال و اندوختهى خود را مصرف كند و ربطى به كس ديگرى ندارد. نظر اسلام، اين است. در حمايت از استقلال اقتصادى زنان، دنيا سيزده قرن است كه از اسلام عقب است. اسلام اين را سيزده قرن قبل گفته است؛ ولى در اروپا تازه چهل، پنجاه سال و در بعضى از كشورها كمتر از اين مدّت است كه تازه شروع كردهاند به زن اجازه دهند كه در مال و ملك خود، دخل و تصرّف كند! اسلام، از اين جهت هم جلو است.نقش زن در كانون خانوادهبخش سوم - كه آن هم بسيار مهم است - بخش خانواده است. به نقش زن در اعتلاى معنوى اشاره كرديم و حكم اسلامىِ هر نوع فعّاليت اجتماعى را گفتيم؛ اما در اين بخش، نقش زن در خانواده را مطرح مىكنيم؛ يعنى زن بعنوان يك همسر يا يك مادر. اينجا واقعاً احكام اسلام به قدرى درخشان و افتخارآميز است كه انسان وقتى احكام اسلام را مشاهده مىكند، احساس اعتزاز مىنمايد.زن به عنوان يك زوجه و يك همسر، در مراحل مختلف مورد توجّه و عنايت ويژهى اسلامى قرار دارد. در درجهى اوّل، مسألهى انتخاب همسر است. به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هيچ كس نمىتواند در مورد انتخاب همسر، بر هيچ زنى چيزى را تحميل كند. يعنى حتى برادران زن، پدرِ زن - خويشاوندان دورتر كه جاى خود دارند - اگر بخواهند بر او تحميل كنند كه تو حتماً بايد با شخص مورد نظر ازدواج كنى، نمىتوانند و چنين حقّى را ندارند. اين، نظر اسلام است.البته در جامعهى اسلامى، در طول زمان، عادات جاهلى و غلط بوده است؛ الان هم در بعضى از كشورها هست و در كشورِ خود ما هم در بعضى از جاها - مثل مناطقى از شهرهاى مركزى كشور، مناطقى در خوزستان و جاهاى ديگر - عادات غلطى وجود دارد. فرض بفرماييد - آن طورى كه اطّلاع دارم - در بعضى از عشاير، پسر عموى هر دخترى حق دارد كه در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر كند! اين، غلط است. اسلام، چنين اجازهاى را به هيچ كس نمىدهد. آنچه را كه مسلمانانِ جاهل انجام مىدهند، كسى نبايد به حساب اسلام بگذارد. اينها عادات جاهلى است. مسلمانان جاهل، با تكيه بر آداب و عادات جاهليت، كارهايى انجام مىدهند كه ربطى به اسلام و احكام نورانى آن ندارد. اگر كسى دخترى را مجبور كند كه بايد با پسر عمويت ازدواج كنى، كار خلاف كرده است. اگر كسى به عنوان اينكه پسر عموى دخترى است، به خودش حق بدهد كه او را از ازدواج كردن نهى كند و بگويد چون با من ازدواج نكردى، پس من اجازهى ازدواج به تو نمىدهم، اين پسر عمو و هر كس كه به او كمك كند، فعل حرامِ خلاف شرع كرده است. اينها، خلاف شرع بيّن است و فقهاى اسلام، در اين مورد اختلاف نظر ندارند.اگر فرض كنيم كسى از قبيلهاى، براى اينكه اختلافات خود را با قبيلهى ديگر حل كند - فرض كنيد دعوا و اختلاف و خونريزى بوده است - حلّ اين اختلاف و فصل اين نزاع را به اين قرار دهد كه دخترى را از اين قبيله به آن قبيله بدهند؛ بدون اينكه از خودِ دختر اجازه بگيرند، اين كار خلاف شرع است. البته يك وقت از خودِ دختر اجازه مىگيرند؛ اشكالى ندارد. دخترى است، خودش مايل است و حرفى ندارد كه با جوانى از قبيلهى ديگر ازدواج كند كه ضمناً با اين ازدواج، اختلاف و نزاع هم از بين برود. اين، ايراد و مانعى ندارد؛ اهلاً و سهلاً. اما اگر بخواهند دخترى را به اين كار مجبور كنند، اين كار، خلاف شرع و خلاف احكام اسلامى است.اسلام در مقابل ظلم و تعدي به زنان ايستاده استملاحظه مىكنيد كه احكام اسلام در انتخاب همسر، از اوّلِ تشكيل خانواده، در جهت كمك به زنان است. چون بعضى از مردان، نسبت به زنان زورگويى و ظلم و تعدّى مىكردند، اسلام در مقابل اين ظلم و تعدّى ايستاده است. وقتى كه عائله تشكيل مىشود، در داخل عائله، از نظر اسلام، زن و شوهر دو شريك زندگى هستند و بايد نسبت به يكديگر با محبت رفتار كنند. مرد حق ندارد به زن زور بگويد؛ زن هم حق ندارد به مرد زور بگويد. احكام و مقرّرات اسلامى، در مورد ارتباطات زن و مرد در داخل عائله و خانواده، بسيار دقيق و ظريف است. خداى متعال، با توجّه به طبيعت زن و مرد، با توجّه به مصالح جامعهى اسلامى، با توجّه به مصالح زن و مرد، اين احكام را معيّن كرده است. مرد فقط در چند مورد - كه من يك مورد را تصريح مىكنم و يكى، دو مورد ديگر را تصريح نمىكنم - حق دارد به زن دستور بدهد و زن موظّف است كه دستور را عمل كند. آن موردى كه تصريح مىكنم، اين است كه مرد مىتواند از خروج زن از خانه بدون اجازهى خود جلوگيرى كند؛ به شرط اينكه در هنگام عقد ازدواج، شرطى در اين مورد انجام نگرفته باشد. اگر شرطى در بين نباشد، مرد مىتواند مانع شود. اين، يكى از آن رازهاى دقيق احكام الهى است و اين، حق فقط به شوهر داده شده و حتّى به پدر هم داده نشده است. پدر نمىتواند دختر خود را موظّف كند كه اگر خواست بيرون برود، از او اجازه بگيرد. پدر چنين حقّى ندارد، يا برادر چنين حقّى نسبت به خواهر ندارد؛ اما شوهر اين حق را نسبت به زن دارد. البته در هنگام صيغهى عقد، زنان مىتوانند شروطى را به عنوان شرط عقد ازدواج ذكر كنند. اين شروط را هم زن و هم مرد موظّفند كه عمل كنند. بنابراين، اگر شرط كردند، آن بحث ديگرى است؛ اما در درجهى اوّل، اين طور است. يكى، دو مورد ديگر هم هست كه زن موظّف است در آن موارد، از مرد اطاعت كند.ويژگيهاي طبيعي و فطري ميان زن و مرداينها همه به خاطر طبيعت زن و مرد است. طبيعت زن و مرد، هر كدام ويژگىاى دارد. در داخل خانواده، كار و روحيّات مرد را نبايد از زنان توقّع كرد؛ روحيات زن را هم در خانواده نبايد كسى از مرد توقّع كند. هر كدام يك خصوصيات طبيعى و روحى دارند كه مصلحت بشر، مصلحت جامعه، مصلحت نظام اجتماعى زن و مرد اين است كه روحيّات و خصوصيات مرد وزن در تعامل اينها در داخل خانواده دقيقاً رعايت شود؛ كه اگر رعايت شد، هم اين خوشبخت است و هم آن. اما كسى به كسى حقّ ظلم كردن، زور گفتن و استخدام كردن ندارد. بعضى از مردان خيال مىكنند كه زن وظيفه دارد همهى كارهاى مربوط به آنها را انجام دهد. البته در محيط خانواده، زن و مردى كه به هم علاقه دارند، با كمال ميل و شوق، كارها و خدمات يكديگر را انجام مىدهند؛ اما انجام دادن از روى ميل، غير از اين است كه كسى احساس كند، يا اين طور عمل كند كه گويا وظيفهى زن است كه بايد مثل يك مستخدم، خدمت مرد را به آن شكل انجام دهد. چنين چيزى در اسلام وجود ندارد.تربيت فرزند وظيفه مهم زناناز جمله وظايفى كه برعهدهى زنان در داخل خانه و خانواده است، مسألهى تربيت فرزند است. زنانى كه به خاطر فعّاليتهاى خارج از خانواده، از آوردن فرزند استنكاف مىكنند، برخلاف طبيعت بشرى و زنانهى خود اقدام مىكنند. خداوند به اين راضى نيست. كسانى كه فرزند و تربيت فرزند و شيردادن به بچه و در آغوش مهر و عطوفت بزرگ كردن فرزند را براى كارهايى كه خيلى متوقّفِ به وجود آنها هم نيست، رها مىكنند، دچار اشتباه شدهاند. بهترين روش تربيت فرزند انسان، اين است كه در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبّت او پرورش پيدا كند. زنانى كه فرزند خود را از چنين موهبت الهى محروم مىكنند، اشتباه مىكنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام كردهاند. اسلام، اين را اجازه نمىدهد. يكى از وظايف مهم زن، عبارت از اين است كه فرزند را با عواطف، با تربيت صحيح، با دل دادن و رعايت و دقّت، آن چنان بار بياورد كه اين موجود انسانى - چه دختر و چه پسر - وقتى كه بزرگ شد، از لحاظ روحى، يك انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتارى، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختيها و فلاكتها و بلايايى كه امروز نسلهاى جوان و نوجوان غربى در اروپا و امريكا به آن گرفتارند، بار آمده باشد.زنان غربي و تربيت فرزندعزيزان من! شما ببينيد زنان غربى، بهخاطر اينكه به خانواده اهميت ندادند، به تربيت فرزند اهميت ندادند، امروز كار جوامع غربى به جايى رسيده است كه ميليونها نوجوان تبهكار و فاسد در كشورهاى اروپايى و امريكايى، در زير سايهى آن تمدّن مادّى، آن كاخهاى سربرافراشته، آن پايگاههاى اتمى، آن آسمانخراشهاى صدوچند طبقه، آن پيشرفتهاى علمى و تكنولوژيك، در سن ده سالگى، دوازده سالگى مشغول تبهكاريند؛ دزدند، قاتلند، قاچاقچيند، معتادند، سيگار مىكشند، حشيش مىكشند! اين، به خاطر چيست؟ به خاطر آن است كه زن غربى، قدر خانواده را ندانست.در گذشته، وضع زنان غربى اينطور نبود. از سى، چهل، پنجاه سال قبل، وضع زنان غربى - بخصوص در امريكا و بعضى از كشورهاى اروپايى - روزبهروز بدتر شد. آن روزى كه زنان غربى اين راه غلط را شروع نمودند، فكر نمىكردند كه سى سال ديگر، چهل سال ديگر، پنجاه سال ديگر، كشور و جامعهى آنها، دچار چنين وضعى شود كه نوجوان دوازده ساله، هفتتير ببندد، يا چاقوى ضامندار در جيب خود بگذارد و به هنگام شب يا روز، در گوشه و كنار خيابانهاى نيويورك يا لندن يا بقيهى شهرهاى غربى، اگر توانست كسى را بكُشد، بدون هيچ ملاحظهاى بكشد! وضعشان به اينجا رسيده است. وقتى خانواده از هم پاشيد، وضعيت اين گونه مىشود.زن عنصر اصلي تشكيل خانوادهدر واقع، خانواده را هم زن به وجود مىآورد و اداره مىكند؛ اين را بدانيد. آن عنصر اصلىِ تشكيل خانواده، زن است، نه مرد. بدون مرد، ممكن است خانوادهاى باشد. يعنى اگر فرض كنيم در خانوادهاى، مرد خانواده حضور نداشته باشد، يا از دنيا رفته باشد، زن خانواده اگر عاقل و با تدبير و خانهدار باشد، خانواده را حفظ مىكند؛ اما اگر زن از خانوادهاى گرفته شد، مرد نمىتواند خانواده را حفظ كند. بنابراين، خانواده را زن حفظ مىكند.علّت اينكه اسلام اين قدر به نقش زن در داخل خانواده اهميت مىدهد، همين است كه زن اگر به خانواده پايبند شد، علاقه نشان داد، به تربيت فرزند اهميت داد، به بچههاى خود رسيد، آنها را شير داد، آنها را در آغوش خود بزرگ كرد، براى آنها آذوقههاى فرهنگى - قصص، احكام، حكايتهاى قرآنى، ماجراهاى آموزنده - فراهم كرد و در هر فرصتى به فرزندان خود مثل غذاى جسمانى چشانيد، نسلها در آن جامعه، بالنده و رشيد خواهند شد. اين، هنر زن است و منافاتى هم با درس خواندن و درس گفتن و كار كردن و ورود در سياست و امثال اينها ندارد.در صدر اسلام، زن در ميدان جنگ، علاوه بر بستن زخم مجروحان - كه اين كار بيشتر بر عهدهى زنان بود - حتّى گاهى با نقاب، در ميدان جنگ و رزمهاى دشوار آن روز، شمشير هم مىزد! درعينحال در داخل خانه، فرزندان خود را هم در آغوش مىگرفت، تربيت اسلامى هم مىكرد، حجاب خود را هم حفظ مىكرد؛ چون اينها منافاتى با هم ندارد. اگر كسى درست توجّه كند، خواهد ديد كه منافاتى ندارد. بعضى افراط مىكنند، بعضى تفريط مىكنند. بعضى مىگويند چون فعّاليت اجتماعى اجازه نمىدهد به خانه و شوهر و فرزند برسيم، پس فعّاليت اجتماعى نبايد بكنيم. بعضى مىگويند چون خانه و شوهر و فرزند، اجازه نمىدهد فعّاليت اجتماعى بكنيم، پس شوهر و فرزند را بايد رها كنيم. هر دو غلط است. نه اين را به خاطر آن، نه آن را بهخاطر اين، نبايد از دست داد.زن مسلمان، در عائله وظايفى دارد و آن، همان ركنيّت اساسى خانواده و تربيت فرزندان و هدايت و تقويت روحى شوهر است. در دوران مبارزات ضدّ رژيم طاغوت در ايران، خيليها در ميدان مبارزه بودند، ولى زنانِ آنها نگذاشتند كه آنها مبارزه را ادامه دهند؛ بهخاطر اينكه طاقت نداشتند سختيهاى مبارزه را تحمّل كنند؛ گذشت هم نداشتند. خيليها هم به عكس، شوهران خود را به ايستادگى در راه مبارزه تشويق مىكردند، آنها را كمك مىكردند و براى آنها تقويت و پشتيبانى روحى مىآفريدند. در سال 56 و 57، آن روزى كه خيابانها و كوچهها از اجتماعات مردم پر شده بود، زنان در بسيج و فرستادن شوهران و فرزندان خودشان به ميدانهاى مبارزه و تظاهرات، نقش حياتى داشتند.تاثير زن بر روي فرزند و همسرمادران در دوران انقلاب و در جنگ تحميلى، فرزندان خود را به سربازان جانباز و شجاع در راه اسلام و مسلمين تبديل كردند، و همسران در دوران انقلاب و دوران جنگ تحميلى، شوهران خود را به انسانهاى مقاوم و مستحكم مبدّل ساختند. اين است نقش و تأثير زن بر روى فرزند و شوهر. اين، نقشى است كه زن مىتواند در داخل خانواده ايفا كند و جزو بزرگترين نقشهاست و به نظر من از همهى كارهاى زن مهمتر، همين كار است. از همهى كارهاى زن مهمتر، تربيت فرزندان و تقويت روحى شوهران براى ورود در ميدانهاى بزرگ است، و خدا را شكر مىكنيم كه زن ايرانى و مسلمان، در اين ميدان هم بيشترين هنر را نشان داده است.حضور فعال زنان در عرصه هاي انقلاب، فرهنگ و سياستالبته زنان شجاع و آگاه و مقاوم و صبور ايران، در دوران انقلاب، در دوران جنگ - چه در پشت جبهه، چه در جبهه، چه در داخل خانهها - و كلاًّ در همهى ميدانها، حضورى فعّال داشتند. امروز هم در ميدان سياست، در ميدان فرهنگ، در ميدان انقلاب، در فعّاليتهاى مقابل چشم دشمنان جهانى، زنان ما حضور فعّال دارند. امروز اجتماع عظيم شما در اين جا، يك مفهوم فرهنگى، يك مفهوم سياسى و يك مفهوم اجتماعى دارد. آن كسانى كه قضاياى كشور عزيز ما و نظام جمهورى اسلامى را تحليل مىكنند، وقتى اين اجتماع عظيم، اين ارادههاى استوار، اين آگاهى و اين شور و شوق را از شما مشاهده مىكنند، نسبت به ايران بزرگ و ملت عظيمالشّأن ايران و نظام مقدّس جمهورى اسلامى، احساس تعظيم و ستايش خواهند كرد.ستاره هاي فروزان ولايت از دامن سيده زنان عالم اگر شخصيت فاطمه ى زهرا (سلام اللّه عليها) براى ذهنهاى ساده و چشمهاى نزديك بين ما آشكار مى شد، ما هم تصديق مى كرديم كه فاطمه ى زهرا (سلام اللّه عليها) سرور همه ى زنان عالم است ؛ بانويى كه در سنين كم و در عمر كوتاه ، به مقامات معنوى و علمى و معرفتى و به مرتبه يى برسد كه برابر مرتبه ى انبيا و اولياست . در واقع فاطمه ى زهرا فجر درخشانى است كه از گريبان او، خورشيد امامت و ولايت و نبوت درخشيده است ؛ آسمان بلند و رفيعى است كه در آغوش آن ، ستاره هاى فروزان ولايت قرار گرفته است . همه ى ائمه (عليهم السلام ) براى مادر بزرگوار خود تكريم و تجليلى قايل بودند، كه براى كمتر كسى اين همه احترام و تجليل را از آن بزرگواران مى شود ديد.بنابراين ، اين يك عيد اسلامى و يك عيد بشرى است ، و بخصوص براى مردم ما نكته ى اساسيترى دارد و آن اين كه زنان كشور ما، با آشنايى با زندگى فاطمه ى زهرا (سلام اللّه عليها) و معرفت و مبارزات و سخنان حكمت آميز آن بزرگوار، راهى را در مقابل خود ترسيم كرده اند، از آن راه حركت هم كرده اند و بيشتر هم بايستى پيش بروند. لذا من امروز صحبتى كه در اين مجمع عظيم شما بانوان گرامى مى خواهم عرض بكنم ، درباره ى مسايل بانوان و مساءله ى زن در كشور ما و در زمان ما و در منطق اسلام است .حضور زنان در انقلاب و جنگ مشكل گشا بودالبته از بعد از پيروزى انقلاب ، درباره ى مساءله ى زن و تلاش براى دفاع از حقوق زنان ، فعاليتهاى زيادى شده است . در حقيقت بايد گفت كه بعد از انقلاب ، از زن ايرانى تجليل شده است . پيشقراول اين تجليل هم امام بزرگوار بود كه با همه ى وجود براى زن ايرانىِ مسلمان ارزش و احترام قايل بود. همين بينش بود كه موجب شد زنان كشور در انقلاب اسلامى سهم بزرگى را ايفا كردند؛ به طورى كه اگر حضور زنان در نهضت انقلابى ملت ايران نمى بود، به احتمال زياد اين انقلاب به اين شكل پيروز نمى شد، يا اصلا پيروز نمى شد، يا مشكلات بزرگى در سر راه آن پديد مى آمد. بنابراين ، حضور زنان مشكل گشا بود. در جنگ هم همين طور بود، در مسايل ديگر از اول انقلاب تا حالا هم همين گونه بوده است . بنابراين ، تلاش زيادى شده است ؛ ليكن در عين حال درباره ى مساءله ى زن ، حقوق زن ، رفع ستم از زنان ، فراهم كردن زمينه هاى مناسب براى زنان كشورمان ، لازم است كار فرهنگى بزرگى انجام گيرد. من امروز با اين نيت اين بحث را مى كنم كه به ايجاد اين فضاى فرهنگى كمك بشود.فضاي فرهنگي جامعه در مورد زن بايد شفاف شوداگر فضاى فرهنگى جامعه در زمينه ى مسايل زن شفاف بشود و احكام اسلامى و نظرات قرآنى در اين زمينه روشن گردد، راه هموار خواهد شد، براى اين كه بانوان كشور ما بتوانند به آن نقطه يى كه براى يك زن ، آرمانى و غايت مطلوب است ، برسند. اگر چه بحث است ، سخن است ، گفتن است ، اما در واقع عمل است ؛ زيرا اين گفتن ، فضاى فرهنگى جامعه را شفاف خواهد كرد و ذهنها را روشن خواهد نمود.در اين سالهاى اخير، در فضاى فكرى و فرهنگى كشور و در زمينه ى مسايل زنان ، تلاش قابل تقديرى را مشاهده مى كنيم ؛ اما يك نقطه ى اساسى وجود دارد: ما كه براى حقوق زنان يا براى فراهم كردن زمينه هاى تكامل و رفع ستم از زنان . و درباره زن صحبت مى كنيم ، هدف ما چيست ؟ هدف از اين تلاشها، از اين نوشتنها و گفتنها و فعاليتهاى قانونى چيست ؟ اين يك سؤ ال است كه حتما بايد به آن جواب داده شود.سؤ ال دوم اين است : براى اين كه در جامعه زن به جايگاه حقيقى خود نايل بشود، ما چه شعارهايى را مى خواهيم مطرح كنيم و از چه وسايلى مى خواهيم استفاده كنيم ؟ چون امروز در كشوهاى غربى و همچنين در كشورهايى كه با فرهنگ غربى و در حال و هواى كشورهاى غربى حركت و زندگى مى كنند، چيزى به نام نهضت حقوق زنان وجود دارد؛ آن جا هم زن گرايى ، نهضت به اصطلاح فمينيسم و زن گرايى با نيت و هدف دفاع از حقوق زنان امروز مطرح است . آيا آنچه ما امروز در ايران اسلامى مشاهده مى كنيم ، همان است ؟ اين شبيه آن است ، يا با آن متفاوت است ؟ بايد سؤ ال جدى يى نسبت به اين مساءله بشود و پاسخى جدى نيز به آن داده شود. من امروز در اين زمينه قدرى صحبت مى كنم و آنچه كه نظر اسلام در اين باره است ، به صورت خلاصه و مختصر عرض خواهم كرد.تلاش براي احقاق حق است نه تخاصم و جدال ميان زن و مردبراى تلاش فرهنگى و حقوقى در راه رسيدن زن به نقطه ى مطلوب ، از لحاظ اجتماعى و از لحاظ فردى دو گونه هدف مى شود تصوير كرد:يك هدف اين است كه ما براى رسيدن زن به كمال وجودى خود تلاش كنيم و مبارزه كنيم و بنويسيم و بگوييم . يعنى زن در جامعه ، اولا به حق انسانى و حقيقى خود برسد، ثانيا استعدادهاى او شكوفا بشود و رشد حقيقى و انسانى پيدا كند و در نهايت به تكامل انسانى نايل بشود؛ زن در جامعه به صورت انسان كامل در بيايد؛ انسانى كه مى تواند به پيشرفت بشريت و جامعه ى خود كمك كند و در محدوده ى تواناييهاى خود، دنيا را به بهشت برين و زيبايى مبدل كند.يك نوع هدف ديگر اين است كه ما از اين گفتن و تلاش كردن و احيانا مبارزه كردن بخواهيم يك نوع حالت تخاصم و جدايى و رقابت خصمانه ميان دو جنس زن و مرد به وجود بياوريم و دنيايى بر اساس رقابت بسازيم ؛ كانه در جامعه ى بشرى ، مردان يك طرف قرار دارند، زنان هم در طرف ديگر قرار دارند، و اينها بر سر دستاوردى با هم نزاع مى كنند و زن مى خواهد در اين قسمت بر مرد غالب و فايق بشود! آيا هدف اين است ؟پس ، دو ديدگاه در مورد هدف اين تلاش و اين حركت - يا اگر تعبير كنيم اين نهضت - مى تواند ترسيم بشود: هدف اول ، هدف اسلامى است ؛ هدف دوم ، هدف كوته بينانه است ، كه در تلاشهايى كه در كشورهاى غربى مى شود، ما رد پاى هدف دوم را بيشتر مشاهده مى كنيم . در خلال صحبت ، توضيح بيشترى در اين زمينه داده خواهد شد. اين يك سؤ ال است كه بايد روشن بشود؛ هدف از اين تلاش براى زن يا براى حقوق زنان چيست ؟سؤ ال دوم - كه آن هم به همين اندازه داراى اهميت است - اين است كه ما وقتى به نام زن سخن مى گوييم و از زن دفاع مى كنيم ، چه شعارهايى را مطرح مى كنيم ، چه چيزى را مطالبه مى كنيم ، و براى چه چيزى تلاش مى نماييم ؟ اين هم خيلى مهم است . در اين جا هم روش اسلامى - يعنى آن چيزى كه از مباحث اسلامى درباره ى زن و تعاريف اسلامى و معارف اسلامى مى شود فهميد - با آن چيزى كه امروز در غرب وجود دارد، متفاوت است .آزادي مفاهيم وسيعي را در بر مي گيردآنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجه ى اول آزادى زن است . آزادى ، معناى وسيعى را شامل مى شود؛ هم شامل آزادى از اسارت است ، هم شامل آزادى از اخلاق است - چون اخلاق هم يك قيد و بند است - هم آزادى از نفوذ مبنى بر سوء استفاده ى كارفرمايى است كه زن را با مزد كمترى به كارگاه مى كشد، هم شامل آزادى از قوانينى است كه زن را در مقابل شوهر متعهد مى كند. آزادى ، به همه ى اين معانى مى تواند باشد. كمااين كه در همين شعارهايى كه نسبت به زن وجود دارد، طيف وسيعى از اين مطالبات و درخواستها هست ، كه بعضى با يكديگر بكلى مناقضند. اين آزادى معنايش چيست ؟مفهوم آزادي زن در غرب متاءسفانه در دنياى غرب ، بيشتر متفاهم از اين آزادى ، آزادى به معناى نادرست و مضر آن است - يعنى آزادى از قيد و بندهاى خانوادگى ، آزادى از نفوذ مطلق مرد، آزادى از حتى قيد ازدواج و تشكيل خانواده و پرورش فرزندان در آن جايى كه هدف شهوانى زودگذرى در مقابل قرار بگيرد - نه آزادى به معناى صحيح آن . لذا شما مى بينيد جزو حرفهايى كه در دنياى غرب زده مى شود، مساءله ى آزادى سقط جنين است ، كه اين نكته ى بسيار مهمى است و با اين كه ظاهرساده و كوچكى دارد، اما باطن بسيار خطرناك و سهمگينى در اين سخن مضمر و مندرج است . اين ، وسيله و شعار و مطالبه يى است كه در غرب غالبا مطرح مى شود؛ لذا مى گويند نهضت آزادى زنان . در نظام صحيح ، در يك مطالبه ى صحيح و مبارزه ى صحيح ، هدف نمى تواند اين معناى وسيعى باشد كه يك بخش آن قطعا مضر است ؛ اگر چه ممكن است بخشهاى مفيدى هم در آن باشد. بايد به دنبال شعارهايى بهتر، مناسبتر، صحيحتر و گره گشاتر گشت .نكته مهم، شناخت امكانات الهي و طريقه صحيح استفاده از آننقطه ى اصلى سخنم به شما بانوان عزيز، مخصوصا خانمهاى جوان است كه سالهاى طولانى را شما در اين دنيا زندگى خواهيد كرد،و هم بايد از امكاناتى كه خداوند متعال در اين عالم براى تكامل انسان به وجود آورده است ، بهره ببريد و بايد آن را درست بشناسيد و راه آن را درست بدانيد، پس احتياج به فكر كردن داريد، و هم براى شما مساءله ى مبارزه براى رفع ستم از زنان مطرح خواهد شد، بايد بدانيد كه آنچه مطرح مى شود، چيست ؛ آنچه لازم است ، چيست ؛ آنچه مضر است ، چيست ؟ لذا اين نكته براى شما مهم است .حركت خردمندانه يا تقليد كوركورانهدر هر حركت اجتماعى ، آن وقتى حركت درست خواهد بود و به نتايج درست خواهد رسيد كه مبنى بر خرد و تاءمل و تشخيص و مصلحت و مبتنى بر پايه هاى درست و عقلانى باشد. در هر حركتى كه به قصد احقاق حق زنان انجام مى گيرد، عينا بايد همين معنا ملاحظه شود؛ يعنى بايد هر گونه حركتى ، بر اساس يك بينش خردمندانه ، مبتنى بر حقايق هستى ، يعنى شناسايى طبيعت و فطرت زن و طبيعت و فطرت مرد، مسؤ وليتها و مشاغل اختصاصى زن ، مسؤ وليتها و مشاغل اختصاصى مرد و آنچه مى تواند مشترك بين اينها باشد، انجام بگيرد و از روى انفعال و تقليد نباشد. اگر حركتى ، حركت از روى انفعال و تقليد و تصميم كوركورانه و چشم بسته بود، حركت مضرى خواهد بود.اگر در كشور ما و جامعه ى ايرانى ، كسانى نام زن و حقوق زن را از اين جهت بياورند كه مجلات غربى يا گزارشهاى غربى يا سياسيون غربى ، ايران اسلامى را متهم كرده اند به اين كه به حقوق زن نمى رسد، اين غلط است . با اين هدف نبايد وارد اين ميدان شد؛ چون به انحراف و اشتباه خواهد انجاميد. اگر ما با اين قصد وارد اين ميدان دفاع از زن بشويم كه از غربيها عقب نيفتيم ، اشتباه خواهيم كرد. اگر به اين قصد وارد بشويم كه آنها به ما نظر بد و منفى نداشته باشند، اشتباه خواهيم كرد. اگر با اين تصور و توهم وارد اين ميدان بشويم كه خيال كنيم آنها در اين زمينه راه صواب پيموده اند و راه درست را پيدا كرده اند، بشدت اشتباه خواهيم كرد. با اين هدفها و با اين نيتها وارد اين ميدان نبايد شد؛ چون مبتنى بر اشتباه است .موضع انفعالي در برابر غرب موجب انحراف مي گرددمتاءسفانه امروز من مى بينم بعضى از مقالاتى كه به عنوان دفاع از زن نوشته مى شود، بعضى از سخنانى كه به عنوان احقاق حقوق بانوان بر زبان جارى مى شود، كاملا از موضع انفعال است ؛ چون غربيها اين طور گفته اند، چون اروپاييها اين گونه نوشته اند، چون به ما اين طور نسبت داده اند. اگر ما هم در مقام دفاع حرفى بزنيم و راهى را بپيماييم ، اين كاملا منحرف كننده و اغواكننده است . ما بايد ببينيم حقايقى كه در عالم وجود دارد - كه بيشترين اين حقايق هم در تعاليم اسلامى است - اينها چيست .در تكامل انسان فرقي ميان جنس زن و مرد نيست اسلام طرفدار تكامل بشر است . براى اسلام ، زن و مرد هيچ فرقى ندارد. براى اسلام ، جنس زن يا جنس مرد مطرح نيست ؛ تكامل انسانى مطرح است . يك جا سخن از مرد گفته مى شود، يك جا سخن از زن . به يك مناسبت از زن تجليل مى شود، به يك مناسبت از مرد تجليل مى شود؛ چون دو حصّه ى پيكره ى بشرند، دو بخش وجود بشرى هستند. از لحاظ جنبه ى بشرى و جنبه الهى ، هيچ تقاوتى با همديگر ندارند. لذا در قرآن آن وقتى كه مى خواهد راجع به انسانهاى خوب يا انسانهاى بد مثل بزند، از زن مثل مى آورد؛ ((وضرب اللّه مثلا للذين كفروا امراءة نوح و امراءة لوط)). در مورد كسانى هم كه مؤ من هستند، مثال مى زند؛ ((امراءة فرعون )). در هر دو جا، مثال و نمونه ى كامل راه خطا و راه صواب را از زن ذكر مى كند؛ يك جا هم راجع به مردان سخن مى گويد.بايد طبيعت زن و مرد را به درستي شناختبراى اسلام ، جنس - زن بودن و مرد بودن - مطرح نيست ؛ تعالى بشرى مطرح است ، اخلاق بشرى مطرح است ، بروز استعدادها مطرح است ، انجام وظايفى كه به هر كسى يا هر جنسى از جنسهاى بشرى متوجه است ، مطرح است ، كه براى اين بايد طبعا طبيعتها را شناخت . اسلام ، طبيعت زن و طبيعت مرد را هم بخوبى مى شناسد. در اسلام آنچه كه مطرح است ، عبارت است از تعادل ؛ يعنى رعايت عدالت محض ميان افراد بشر، از جمله ميان جنس زن و جنس مرد. برابرى در حقوق مطرح است ، اما در جايى ممكن است احكام زن با احكام مرد متفاوت باشد؛ همچنان كه طبيعت زن با طبيعت مردم در بعضى از خصوصيات متفاوت است . بنابراين ، بيشترين حقايق و بيشترين واقعيتهاى فطرت و طينت بشرى در مورد زن و مرد، در معارف اسلامى است .اگر ما امروز بخواهيم براى زنان كشورمان ، يك حركت حقيقى و اساسى بكنيم ، تا زنان بتوانند به وضع مطلوب خودشان برسند، بايد به احكام اسلامى نظر داشته باشيم و از آن الهام بگيريم . براى ما، روش را احكام اسلام معين مى كند. هر روش خردمندانه ى عقلايى را هم اسلام مى پسندد و قبول دارد. اگر تجربه يى در جايى باشد، مورد قبول است ؛ اما تقليد نه . استفاده ى خردمندانه ى از تجربيات ديگران درست ، اما تقليد غلط. لذا امروز كسانى كه براى حقوق زن ، براى رشد و شكوفايى استعدادهاى زنان در كشور ما تلاش مى كنند - كه البته هم بايد اين تلاش انجام بگيرد - بايد بدانند چه هدفى را دنبال مى كنند و چه شعارهايى را بايد مطرح بكنند.غربيها در شناخت زن دچار افراط و تفريط بودنداول من نكته يى را در مورد گرفتاريهاى غربيان و فرهنگ غربى در اين زمينه عرض كنم ، بعد به نظر اسلام اشاره نمايم . غربيها در زمينه ى شناخت طبيعت زن و چگونگى برخورد با جنس زن ، دچار افراط و تفريط بوده اند. اساسا نگرش غربى نسبت به زن ، يك نگرش مبنى بر عدم برابرى و عدم تعادل است . شما به شعارهايى كه در غرب داده مى شود، نگاه نكنيد؛ اين شعارها پوچ است و حاكى از واقعيت نيست . فرهنگ غربى را از اين شعارها نمى شود فهميد. فرهنگ غربى را بايد در ادبيات غربى جستجو كرد. كسانى كه با ادبيات غرب ، با شعر اروپايى ، با ادبيات اروپايى ، با رمان و داستان و نمايشنامه هاى اروپايى آشنا هستند، مى دانند كه در چشم فرهنگ اروپايى ، از دوران قرون وسطى و قبل از آن تا همين اواخر قرن فعلى ، زن موجود درجه ى دوم بوده است . هر چه بر خلاف اين ادعا كنند، خلاف مى گويند. شما به همين نمايشنامه هاى معروف شكسپير انگليسى نگاه كنيد، ببينيد با چه نفسى و با چه زبانى و با چه ديدى در اين نمايشنامه ها و ساير ادبيات غربى به زن نگاه مى شود. مرد در ادبيات غربى ، سرور و ارباب زن و اختياردار زن است ، كه بعضى از نمونه هاى اين فرهنگ و آثار آن ، امروز هم باقى است .امروز هم وقتى زنى با مردى ازدواج مى كند و به خانه ى شوهر مى رود، حتى نام خانوادگى او عوض مى گردد و نام خانوادگى مرد مى شود. زن تا وقتى نام خانوادگى خود را دارد كه شوهر نكرده است ؛ وقتى شوهر كرد، نام خانوادگى زن به نام خانوادگى مرد تبديل مى شود. اين رسم غربيهاست ؛ در كشورما اين طور نبوده ، هنوز هم نيست . زن هويت خانوادگى خودش را با خودش حفظ مى كند؛ ولو بعد از ازدواج . آن ، نشانه ى همان فرهنگ قديمى غربى است كه مرد سرور زن است .در فرهنگ اروپايى ، وقتى زن با همه ى موجودى و املاك خود ازدواج مى كرد و به خانه شوهر مى رفت ، نه فقط جسم او در اختيار شوهر قرار مى گرفت ، بلكه تمام اموال و املاك و داراييهاى او هم كه از پدر و خانواده ى او به او رسيده بود، متعلق به شوهر مى شد.اين چيزى است كه غربيها نمى توانند آن را انكار بكنند؛ اين در فرهنگ غربى بود. در فرهنگ غربى ، زن وقتى به خانه ى شوهر مى رفت ، شوهر در واقع اختيار جان او را هم داشت ! لذا شما در داستانهاى غربى و در اشعار اروپايى بسيار مى بينيد كه شوهر به خاطر يك اختلاف اخلاقى ، همسر خود را مى كشد و كسى هم او را ملامت نمى كند! دختر در خانه ى پدر، حق هيچ گونه گزينشى را نداشت .البته در همان زمان هم در ميان غربيها معاشرتهاى زن و مرد تا حدودى آزاد بود، ولى اختيار ازدواج و اختيار انتخاب شوهر، يكسره به دست پدر بود. در همان نمايشنامه هايى كه اشاره كردم ، آنچه كه شما مى بينيد، همين است ؛ دخترى است كه مجبور به ازدواج شده است ، زنى است كه از طرف شوهر خود به قتل رسيده است ، خانواده يى هستند كه زن در آن در نهايت فشار است . آنچه كه هست ، از همين قبيل است . اين ، ادبيات غربى است . تا اواسط قرن كنونى ، همين فرهنگ ادامه داشته است . البته از اواخر قرن نوزدهم ميلادى ، حركتهايى به نام آزادى زنان شروع شده است .تصويب حق مالكيت زنان براي تامين منافع كارخانه دارانبانوان گرامى ، بخصوص زنان جوان كه مى خواهند در اين زمينه ها فكر بكنند، درست توجه كنند. نكته ى مهم اين است كه حتى آن وقتى كه در اروپا براى زن حق مالكيت معين شد - طبق بررسى موشكافانه ى جامعه شناسان خود اروپا - به خاطر اين بود كه كارخانه ها كه تازه بساط تكنولوژى مدرن و صنعت در غرب به راه افتاده بود، احتياج به كارگر داشتند، اما كارگر كم بود؛ احتياج به كارگر زيادى داشتند، براى اين كه زنان را به كارخانجات بكشانند و از نيروى كار آنها استفاده كنند، كه البته مزد كمترى هم هميشه به زنان مى دادند؛ لذا اعلان شد كه زن داراى حق مالكيت است ! در اوايل قرن بيستم بود كه اروپاييان حق مالكيت را به زن دادند. اين ، آن نگرش افراطى و غلط و ظالمانه نسبت به زن در غرب و در اروپاست .وحشت متفكران غربي يك افراط اين چنين ، در مقابل تفريط هم دارد. وقتى نهضتى به نفع زنان در آن چنان فضايى به وجود مى آيد، طبعا دچار تفريطهايى از طرف مقابل مى شود. لذا شما مى بينيد در طول چند ده سال ، آن چنان فساد و بى بند و بارى در غرب به وسيله ى آزادى زنان به راه افتاد و رواج پيدا كرد كه خود متفكران غربى را دچار وحشت كرد. الان دلسوزان و مصلحان ، انسانهاى خردمند و باانگيزه در كشورهاى غربى ، از آنچه پيش آمده است ، متوحش و ناراحتند و البته نمى توانند هم جلوى آن را بگيرند. به عنوان اين كه مى خواهند به زنان خدمت بكنند، بزرگترين ضربه را به زندگى زن وارد آوردند. چرا؟ براى خاطر اين كه با بى بندوبارى ، با اشاعه ى فساد و فحشا، با آزادى بى قيد و شرط معاشرت زن و مرد، بنيان خانواده متلاشى شد. مردى كه مى تواند آزادانه در جامعه اطفاى شهوت بكند، زنى كه مى تواند بدون هيچ ايراد و اشكالى در جامعه با مردان گوناگون تماس داشته باشد، اينها در خانواده ، نه يك شوهر خوب و نه يك همسر خوب و زن خوب خواهند بود؛ لذا بساط خانواده متلاشى شد.تزلزل بنياد خانواده، بزرگترين بلاي غربامروز يكى از بزرگترين بلاهايى كه گريبان كشورهاى غربى را بشدت گرفته و آنها را به وضعيت نامطلوب شديدى دچار كرده ، مساءله ى خانواده است . لذا هر كسى شعار خانواده بدهد، از نظر غربيها و بخصوص از نظر زنان در غرب ، اين يك فرد مطلوب است ، يك مرد محبوب است . چرا؟ چون از تزلزل بنياد خانواده رنج مى برند، به خاطر اين كه خانواده آن چيزى كه براى مرد و زن و بخصوص براى زن محيط امن و آرامش است ، آن را غرب متاءسفانه از دست داده است . بسيارى از خانواده ها متلاشى شده است ، بسيارى از زنان تا آخر عمر تنها زندگى مى كنند، بسيارى از مردان زنِ مورد علاقه و مورد نظر خود را پيدا نمى كنند، بسيارى از ازدواجها در اولين سالهاى پيدايش از بين مى رود.خانواده ها آن ريشه و پايه هاى عميق خود را كه در كشوهاى ما وجود دارد، آن را امروز كمتر در غرب دارند. خانواده يى كه پدربزرگ ، مادربزرگ ، نوه ها، خويشاوندان ، پسرعموها، دخترعموها و ساير شعب خانواده با هم باشند، هم را بشناسند، با هم ارتباط داشته باشند، چنين خانواده هايى در غرب بسيار بسيار كمياب است ؛ زن و شوهر هم با هم صميميت لازم را ندارند. اين بلايى است كه با كارهاى غلط، با حركت افراطى از آن طرف كه در مقابل افراطهاى قبلى انجام گرفت ، بر سر جامعه ى بشرى آمد، و بيشتر از همه بر سر زن غربى آمد.نهضت دفاع از زن در غرب به ضرر همه تمام شددر حقيقت ، نهضت دفاع از زنان در غرب ، يك حركت دستپاچه ، يك حركت بى منطق ، يك حركت مبتنى بر جهالت ، بدون تكيه ى به سنتهاى الهى ، بدون تكيه ى به فطرت و طينت زن و مرد بود و در نهايت به ضرر همه تمام شد؛ هم به ضرر زنان ، هم به ضرر مردان ، و بيشتر به ضرر زنان . اين قابل تقليد نيست . اين چيزى نيست كه در كشور اسلامى كسى به آن نگاه كند و بخواهد از آن چيزى ياد بگيرد؛ اين را بايد طرد كرد.احقاق حقوق زنان بايد مبناي اسلامي داشته باشدبله ، حركت در جهت احقاق حقوق زنان در جامعه ى اسلامى و در جامعه ما حتما بايد انجام بگيرد؛ منتها بر مبناى اسلامى و با هدف اسلامى . يك عده نگويند كه اين چه نهضتى است ، اين چه حركتى است �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]
صفحات پیشنهادی
نگاه حکیمانه(2)
نگاه حکیمانه(2) تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون این مقاله مشتمل بر دیدگاههای حکیمانه مقام معظم رهبری درباره زنان است که قسمت دوم آن ارائه می گردد.
نگاه حکیمانه(2) تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون این مقاله مشتمل بر دیدگاههای حکیمانه مقام معظم رهبری درباره زنان است که قسمت دوم آن ارائه می گردد.
نگاه حکیمانه
نگاه حکیمانه (اهمیت و ویژگیهای انتخابات ریاست جمهوری از منظر مقام معظم ... (2) جمهوری اسلامی مردم سالاری تمام عیارامروز نظام جمهورى اسلامى - كه يك نظام دينى است و قواعد و ...
نگاه حکیمانه (اهمیت و ویژگیهای انتخابات ریاست جمهوری از منظر مقام معظم ... (2) جمهوری اسلامی مردم سالاری تمام عیارامروز نظام جمهورى اسلامى - كه يك نظام دينى است و قواعد و ...
برزخ نوجوانی و طوفان جنسی با بیش از 80 مقاله دیگر
تعاوني ، كوچك سازي بدنه دولت تاریخچه تعاونی ها در ایران تاريخچه تعاون در ايران و جهان بلو ري BLUE RAY چيست حکومت دینی نگاه حکیمانه 2 نگاه حکیمانه 1 رهنمون ...
تعاوني ، كوچك سازي بدنه دولت تاریخچه تعاونی ها در ایران تاريخچه تعاون در ايران و جهان بلو ري BLUE RAY چيست حکومت دینی نگاه حکیمانه 2 نگاه حکیمانه 1 رهنمون ...
نگاه حکیمانه(1)
نگاه حکیمانه(1) تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون این مقاله ..... (2) در زمان موسى ، اين همه مؤمن بودند، اين همه كسانى در راه ايمان تلاش و فداكارى كردند؛ اما آن ...
نگاه حکیمانه(1) تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون این مقاله ..... (2) در زمان موسى ، اين همه مؤمن بودند، اين همه كسانى در راه ايمان تلاش و فداكارى كردند؛ اما آن ...
مواعظ حکیمانه
مواعظ حکیمانه نويسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری . ... (2)*******...يك سال ديگراز عمر ما گذشت و ما، در آستانهى سال ديگرى از ايام عمرمان قرار گرفتيم.
مواعظ حکیمانه نويسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری . ... (2)*******...يك سال ديگراز عمر ما گذشت و ما، در آستانهى سال ديگرى از ايام عمرمان قرار گرفتيم.
توصيه های حکیمانه
توصيه های حکیمانه-توصيه های حکیمانه توصيه به همسران از زبان مقام معظم رهبريزن يگانه موجودي است كه ... يك ركن اساسي سعادت خودتان را تأمين كردهايد.2- سازش دو سويه در ازدواج:دخترها و پسرها به دنبال ايدهآل نباشند. ... آدم، اول كه نگاه ميكند، همهاش حسن است.
توصيه های حکیمانه-توصيه های حکیمانه توصيه به همسران از زبان مقام معظم رهبريزن يگانه موجودي است كه ... يك ركن اساسي سعادت خودتان را تأمين كردهايد.2- سازش دو سويه در ازدواج:دخترها و پسرها به دنبال ايدهآل نباشند. ... آدم، اول كه نگاه ميكند، همهاش حسن است.
شناسنامه شیعه در یک نگاه
شناسنامه شیعه در یک نگاه ... اینکه رهبری حکیمانه و هدایت علمی، با نصب پیامبر خداصلی الله علیه وآله در وجود علیعلیه السلام متمرکز است. ... جدایی شیعه از دیگران.2.
شناسنامه شیعه در یک نگاه ... اینکه رهبری حکیمانه و هدایت علمی، با نصب پیامبر خداصلی الله علیه وآله در وجود علیعلیه السلام متمرکز است. ... جدایی شیعه از دیگران.2.
ضرورت مدیریت زبان از دیدگاه نهج البلاغه
و به زیبایی در این باره می فرماید: (الرحمن عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ )2؛ ... مولای متقیان (علیه السلام) در قسمت پایانی سخن حکیمانه خویش از بازخواست روز ...
و به زیبایی در این باره می فرماید: (الرحمن عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ )2؛ ... مولای متقیان (علیه السلام) در قسمت پایانی سخن حکیمانه خویش از بازخواست روز ...
راهنمایی از دیدگاه اسلام
علی علیه السلام فرمود: مطلب حکیمانه را فرا گیرید و لو گوینده آن مشرک باشد. 2- دانش آموز تفهیم شود که تحصیل علم برای رضای خدا و خدمت به خلق خدا انجام گیرد نه برای ...
علی علیه السلام فرمود: مطلب حکیمانه را فرا گیرید و لو گوینده آن مشرک باشد. 2- دانش آموز تفهیم شود که تحصیل علم برای رضای خدا و خدمت به خلق خدا انجام گیرد نه برای ...
هماهنگی علم و دین از دیدگاه امام خمینی قدس سره
2) برخی از ادیان مانند مسیحیت و یهودیت، اگر چه ریشه های الهی و فطری دارند، اما از تحریف .... لذا در باب نقد تفکر غرب، همواره دیدگاه های حکیمانه آن شهید فرزانه، برترین و ...
2) برخی از ادیان مانند مسیحیت و یهودیت، اگر چه ریشه های الهی و فطری دارند، اما از تحریف .... لذا در باب نقد تفکر غرب، همواره دیدگاه های حکیمانه آن شهید فرزانه، برترین و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها