محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846633478
مواعظ حکیمانه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مواعظ حکیمانه نويسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری ... تحويل هر سال جديد شمسى - كه با نوعى تحول در عالم طبيعت مصادف مىباشد - فرصتى است تا انسان به تحول درونى و اصلاح امور روحى و معنوى و فكرى و مادّى خود بپردازد. اين دعاى شريفى كه به ما تعليم دادهاند، تا در آغاز سال بخوانيم، درس همين تحول است. در اين دعا، از خداى متعال درخواست مىكنيم كه در حال و وضعيت روحى و نفسانى ما، تحول و دگرگونى مباركى را ايجاد كند. ايجاد تحول كار خداست؛ اما ما موظفيم كه براى اين تحول در درون و در زندگى خود و در جهان، اقدام و تلاش كنيم و همت بگماريم.همهى بديها و زشتيها در عالم و در متن زندگى، به بديها و زشتيها در انسانها برمىگردد. اگر انسانها خوب باشند، زندگى خوب و شيرين است. اگر هواهاى نفسانى و شيطان درونى بر اعمال انسان حاكم نباشد، امور زندگى با روشى كه مورد رضا و پسند رحمان است، تحقق پيدا خواهد كرد و جريان خواهد يافت. اين انسانها هستند كه متن زندگى و واقعيت جهان و عالم را، تلخ و شيطانى و زشت و همراه با رنج و درد و پريشانى مىسازند.هرجا انسانها خوب شدند، زندگى هم خوب خواهد شد. هرجا انسانها در خود تحولى عميق به وجود آوردند، در زندگى آنها هم تحولى عميق به وجود خواهد آمد. اگر مىبينيم كه در اين دنياى بزرگ، زشتى و بىعدالتى و تبعيض و فقر و تلخى و نشانهها و خصوصيات شيطانى وجود دارد، بايد رد پاى عامل همه را، در وجود انسانها و شيطان درونى آنها بيابيم.ما مردم ايران، اين فرصت را پيدا كرديم و خداى متعال اين نعمت بزرگ را به ما داد كه زندگى خويش را تحول بدهيم و خودمان را از اسارت طاغوت و حاكميت شيطان، به حاكميت اللَّه و مديريت دين خدا متحول كنيم. خداى متعال، بندهيى از صالحان و برگزيدگان و بهترينها را در ميان ما مأمور كرد و برانگيخت، تا با قدرت الهى و با عزم و ارادهى رحمانى، ما را به سمت وادى دين هدايت كند، نيروهاى ما را به كار بگيرد، ملت ما را بيدار نمايد، دشمن را به ما بشناساند و دلهايمان را با هم مهربان كند. ما به مدد الهى و به رهبرى آن مرد صالح و بزرگ و برگزيده، اين راه را طى كرديم و بحمداللَّه توانستيم اسلام را در حد ميسور و معقول و در اين فاصلهى زمانى، در جامعهى خودمان حاكميت ببخشيم. اين، نعمت بزرگى است. اين راه تا سرمنزل نهايى هنوز امتداد دارد و ما ملت ايران وظيفه داريم كه اين راه را طى كنيم و اين، جز با ارادهى الهى و رحمانى و با تحول درونى و دور ريختن رذايل اخلاقى از نفوس خودمان، امكانپذير نيست.(1)*******...عيد كامل براى يك ملت، هنگامى است كه آحاد ملت بتوانند درون خودشان را با اميد، ايمان، نشاط و وجدان كار و آگاهى و معرفت بسازند. همچنين بتوانند با استحكام بخشيدن به رابطهى خود با خداوند متعال و تحكيم معنويت در درون، به وسيلهى دعا و با استعانت از خدا، با توكل، خضوع و عبادت، جان و دل خود را روشن كنند و به آن اميد و اطمينان و آرامشى كه براى سعادت انسان لازم است، برسند. در چنين وضعيتى است كه يك ملت در مقابل حوادث زمانه، ديگر بههيچوجه آسيبپذير نخواهد بود. انشاءاللَّه در اين سال جديد و بخصوص در اين ماه مبارك رمضان و اين روزها و شبهاى قدر، بتوانيم به چنين توفيقاتى دست پيدا كنيم.(2)*******...يك سال ديگراز عمر ما گذشت و ما، در آستانهى سال ديگرى از ايام عمرمان قرار گرفتيم. آنچه گذشت، امتحانى الهى بود؛ كه اگر توانسته باشيم در ساعات و آنات و لحظات آن به وظايف خود عمل كنيم و عمل كرده باشيم، از آنچه كه از دست رفته و گذشته است، دچار حسرت نخواهيم بود. اميدواريم كه اينطور باشد؛ و اگر خداى ناكرده، در آنچه گذشته است، قصور و تقصير و غفلتى كرده و به وظايف خودمان اهميّت نداده باشيم، و آنچه كه ما را به كمال مىرساند مورد غفلت قرار گرفته باشد، يا خداى نكرده به جهت و راهى حركت كرده باشيم كه براى بنىآدمْ مايهى خسران و تأسف است، در اين صورت، آنچه كه از دست دادهايم، مايهى حسرت مضاعفى است! عمرى است كه از دست رفته، و سرمايهاى است كه نابود شده، و پروندهى سياهى است كه خداى ناكرده ممكن است به وجود آمده باشد.(3)*******... ما در دعاى آغاز تحويل، از خداى متعال مىخواهيم كه حالمان را به بهترين حال برگرداند. در طول ماه مبارك رمضان هم، از خداى متعال خواستيم كه «اللّهم غيّر سوء حالنا بحسن حالك.(1)» بديها و ناهنجاريهاى حال ما، منش ما، زندگى ما و روح و جسم ما را به بركتِ خير و رحمت محضى كه در وجود توست، تبديل كن. اين تغيير و تحوّل، يكى از بزرگترين اسرار حركت تكاملى انسان است كه اسلام ما را به آن امر كرده و دستور داده است. مخصوص كسان خاصى هم نيست. مبادا كسى خيال كند كه تغيير حال، از آنِ كسانى است كه طبق معيارهاى اسلامى، دچار بدحالىاند! حتّى كسانى كه حال و اخلاق نيكى دارند، چون بهترين نيستند، از خدا مىخواهند كه به سمت بهترين حركت كنند. ما، هر كه هستيم، هر جا هستيم و در هر مرتبهاى از دانش، معرفت، كمال و اخلاق انسانى قرار داريم، بايد از خدا بخواهيم كه حالمان را نيكوتر كند و ما را به سمت كاملتر شدن پيش ببرد.اينجا سؤال پيش مىآيد كه «نشانه و جهت اين كامل شدن چيست و چگونه مىشود كه انسان حالش بهتر مىگردد و به سمت كاملتر شدنْ پيش مىرود؟» من، دو عنوان را به عنوان نشانه به شما عزيزان خودم كه اين صحبت را در آغاز سال مىشنويد، عرض مىكنم. اين دو نشانه، عبارت است از سازش و آشتى با خدا و سازش و آشتى با مردم. ما، هر جا هستيم و هر كيفيّت حالى كه داريم، بايد به سمت اُنس و آشتى كردن با خداى متعال پيش برويم. يعنى گناهان را در رفتار خودمان جستجو كنيم و آنها را كنار بگذاريم. انسان، غالباً بديهاى كار خودش را نمىشناسد. به عبارت ديگر، حبّ نفسْ نمىگذارد كه ما به نواقص و عيوب خودمان آشنا شويم. پس، بايد اوّل اين نواقص و عيوب را جستجو كنيم و بشناسيم و با برطرف كردن آنها، خودمان را به خدا نزديك سازيم. به تعبير من، «با خدا، آشتى كنيم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نيكرفتارى با مردم و نيكوكارى با مردم را - يعنى با همهى قشرها؛ مخصوصاً با كسانى كه ضعيفند؛ چه ضعيف از لحاظ جسمى، چه ضعيف از لحاظ مالى، چه ضعيف از لحاظ موقعيت اجتماعى و چه ضعيف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى - سرلوحهى رفتار خود قرار دهيم. در برابر هر كس كه قرار مىگيريم، مخصوصاً اگر ضعيف باشد، به تصحيح رفتارمان با او بپردازيم و سعىمان اين باشد كه با مردمِ خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پيدا كنيم. اگر در اين جهت پيش برويم و خودمان را لحظه به لحظه پيراستهتر كنيم، آن وقت، تحويل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمىگويم كه «بهترين» خواهيم شد. اما انشاءاللَّه به سمت «بهترين» حركت خواهيم كرد.(4)*******... من مىخواهم به مردم عزيزمان عرض كنم كه اين حضور پرعظمت شما در صحنههايى كه حضورتان لازم و ضرورى است، نشاندهنده و نمايشگر قدرت و تصرّف الهى است. اين همان معناى «يا مقلّب القلوب و الابصار» و «يا مدبّر الليل و النّهار» است. خدا، گردانندهى دلها و هدايت كنندهى جانها و روحهاست. اين همه تبليغات عليه ايران و ايرانى و نظام اسلامى و همهى جريانها و حوادث زندگى در اين كشور به وسيلهى سردمداران و تبليغاتچيهاى بزرگ جهانى انجام مىشود. رسانههايى كه در اختيار استكبار و صهيونيسم هستند بهطور دائم اين ملت را بمباران تبليغاتى مىكنند. درعينحال وقتى ملاحظه مىكنيد و مىبينيد آحاد اين ملت اين گونه در مقابل تبليغات دشمن، سرافراز، مستقيم، قائم به نفس و پرنشاط در صحنه حضور پيدا مىكند؛ متوجه مىشويد كه اين دست خداست و تصرّف پروردگار در دلها و جانهاست و اين خنثى كردن نقشههاى دشمن به وسيلهى تدبير و ارادهى الهى است. اين نقش عظيم و حياتى را كه نقش اصلى در عالم وجود است، بايد در همهى مراحلِ زندگىمان در نظر داشته باشيم. آحاد ملت؛ مسؤولين كشور و كسانى كه براى خودشان در اين جامعه و كشور و روى اين كرهى خاكى، شأن انسانى صحيح و شأن اسلامى حقيقى قائلند، بايد به اين ارادهى الهى و اين تصرّف الهى در دلها و جانها ايمان داشته باشند و بدانند كه كارها با قدرت و ارادهى الهى پيش مىرود و در اين رهگذر، ملت و شخصى موفّق است كه رابطهى خودش را با خداى متعال روزبهروز بهتر كند و عبوديّت را در مقابل پروردگار، روزبهروز بيشتر و روشن تر و شفّافتر نمايد.(5)*******... اسراف در ثروت عمومى و موجوديهاى اين كشور و منابع طبيعى و نيز در آنچه كه با زحمت زياد به دست مىآيد و اسراف در نان و آب و انرژى و نيروى انسانى، همهى اينها بد است. اسراف، نقطهى مقابل آن توصيهاى است كه ما در سال گذشته و سالهاى قبل از آن عرض كرديم كه عبارت از «انضباط» است. اگر بخواهيم با اسراف مبارزه كنيم، بايد براى اين كار برنامهريزى انجام گيرد و آن را مسؤولان دولتى انجام دهند. بنابراين، توصيهى اوّل من، مبارزه با اسراف و زيادهروى و نابود كردن اموال عمومى و اموال شخصى است؛ چون اموال شخصى هم، به نحوى به اموال عمومى برمىگردد.توصيهى ديگرى كه براى سال جديد دارم و هميشه مىخواهم آن را مطرح كنم، توصيهى به كار سازنده است. خيلى كسان كار مىكنند كه سازنده نيست. بعضى هم كارهايى مىكنند كه مخرّب است. همه بايد تلاش نمايند كار سازنده بكنند. كار سازنده، مبارزه با دشمن است. اگر كسى براى علم و براى ادارهى كشور تلاش كند، با دشمن مبارزه كرده است. اگر كسى براى افزايش ثروت ملى تلاش كند، با دشمن اين ملت و اين كشور مبارزه كرده است؛ چون دشمن نمىخواهد اين كشور بهخوبى اداره شود و امور مردم به سهولت بچرخد. دشمن مىخواهد مشكل درست كند. بايد با ادارهى صحيح و كار سازنده و صحيح و منطقى، با دشمن مقابله كرد.بنابراين، در هر كارى كه شما هستيد و در هر رشتهاى كه كار مىكنيد، بايد كوشش كنيد كار شما سازنده باشد. يعنى براى اين كشور و اين ملت و براى آينده، مفيد فايدهى باشد. البته فايدهى شخصى هم، براى كارهاى آحاد مردم، يك هدف است؛ اما به اين نبايد اكتفا كرد. بايد علاوه بر فوايد شخصى، به منافع عمومى هم توجّه شود. بنابراين، توصيه به كار سازنده هم، توصيهى دوم است. يك توصيهى مهم ديگر هم هست كه مىخواهم بخصوص به مسؤولان دولتى و هر كسى از مردم كه به آنها كمك مىكند، تأكيد كنم و آن، استنقاذ حقوق عمومى است. بسيارى هستند كه ثروتهاى بادآوردهاى دارند، ماليات نمىدهند، از اموال عمومى به نفع شخصى خود استفاده مىكنند و بدون استحقاق بسيارى هستند كه ماليات و حقى را كه متعلّق به مردم است، از درآمد و كسب خود منع مىكنند و نمىدهند. اين، كارِ ناروايى است. در جامعهى ما بايد در همهى ذهنها و فكرها جا بيفتد كه منع ماليات و منع اداى حقوق عمومى دولت و ملت، يك خلاف و يك گناه است. مسؤولان دولتى بايد تلاش كنند كه ماليات را - بخصوص - از كسانى كه ثروتهاى زيادى دارند و ماليات آنها در وضع كشور مؤثّر است، استنقاذ كنند؛ چون اين حقّ مردم است و بايد آن را به هر نحوى كه روا و شايسته است بگيرند. البته، طبقات متوسّط - كسانى كه آنطور ثروتها را ندارند - ماليات مىدهند و در دادن آن هم، آسانگيرتر هستند و سهلتر عمل مىكنند. كسانى هم هستند كه از امكاناتى كه در اختيار آنهاست و متعلّق به آحاد مردم است، ثروتهاى زيادى را به دست مىآورند. اينها، حقّ دولت را - كه حقّ اين مردم است - ادا نمىكنند. بنابراين، گرفتن ماليات و اداكردن آن و كمك به دولت و استنقاذ ماليات، يك وظيفه است.(6)*******... اميدوارم اين سال جديد براى ملت ما سال مبارك و به معناى حقيقى كلمه سال نيكى باشد. البته مباركى يك سال براى يك ملت، فقط به جنبههاى مادّى آن سال نيست؛ گاهى جنبههاى معنوى اهميت بيشترى دارند. اگر ملتى بتواند يك تحوّل اخلاقى در خود به وجود آورد؛ اگر بتواند رذايل اخلاقى را از درون خود پاكسازى كند و خود را به فضايل اخلاقى آراسته سازد، حقيقتاً براى آن ملت عيد است. شايد اساساً قرار دادن اعياد - چه اعياد ملى و چه اعياد دينى و مذهبى - براى ايجاد چنين تحوّلاتى در درون انسانهاست.خوشبختانه در اين سالهاى اخير، ملت ما از لحاظ معنوى، پيشرفتهاى زيادى كردهاند. اقبال به معنويّات، اقبال به دين و عبادت، توجّه به ذكر و حضور و خشوع و به نماز و روزه و به طاعت حق و تقرّب به پروردگار در بين ملت ما؛ بخصوص جوانانمان رايج و شايع شده است؛ ولى تحوّل اخلاقى، فقط اين نيست. شايد بشود گفت كه تحوّل اخلاقى براى ملت، دشوارتر هم هست و به همين جهت، در باب تحوّل اخلاقى هم مخاطب اوّل و مسؤول اوّل جوانان هستند كه براى آنها همهى كارها آسانتر و راحتتر است. دلهاى جوانان، نورانى است و فطرتهاى آنان، سالم و دستنخورده است. آلودگى آنان به زخارف و آلودگيهاى دنيا؛ به بندهاى گرانى كه پولدوستى و مالدوستى و جاهطلبى و قدرت طلبى و اين چيزها بر پاى انسان مىزند، خيلى كمتر است؛ لذا تحوّل اخلاقى در جوانان آسانتر است. البته ميانسالها، بلكه كمسالها هم نبايد از امكان تحوّل اخلاقى در خودشان مأيوس باشند. تحوّل اخلاقى، يعنى اينكه انسان هر رذيلت اخلاقى را - هر اخلاق زشت، هر روحيهى بد و ناپسندى كه موجب آزار ديگران يا عقبماندگى خود انسان است - كنار بگذارد و خويشتن را به فضايل و زيباييهاى اخلاقى، آراسته كند. در جامعهاى كه حقد و بددلى و كينه نباشد، اگر كسانى صاحب فكرند، آن فكر را در راه توطئه براى ديگران و تقلّب با ديگران و خدعه در كار ديگران به كار نبرند؛ اگر كسانى داراى سواد و معلوماتند، آن را در راه ضرر زدن به مردم و كمك كردن به دشمنان مردم به كار نبرند؛ بلكه همهى افراد انسان در يك جامعه، نسبت به يكديگر خيرخواه باشند، به هم كينه نورزند، به هم حقد و حسد نداشته باشند، به بهاى نابودى ديگران، زندگى خود را سروسامان ندهند و دست يافتن به همه چيز را نخواهند. اين تحوّلِ اخلاقى است و حدّاقل قضيه است.در جامعهاى كه بد عمل كردن نسبت به محرومان با بىاعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد؛ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد؛ اگر خُلقيّات اسلامى - همان چيزهايى كه در اسلام براى يك انسان فضيلت است، همان چيزهايى كه به تعبير روايات، جنود عقل است - رواج پيدا كند؛ مردم اهل صبر و استقامت باشند؛ اهل توكّل و تواضع و حلم باشند، نسبت به يكديگر بدبين نباشند؛ نسبت به احوال يكديگر بىتفاوت نباشند؛ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد؛ زيادهروى و اسراف و ريخت و پاش و اين چيزها نباشد و نشانى از حرص و افزون طلبى در امور مادّى نباشد، اين جامعه به بهشت و گلستان تبديل مىشود. گرفتارىِ امروز مردم دنيا، حتّى كشورهاى ثروتمند و پيشرفته، اين چيزهاست. تهيدستى از اخلاقيّات است كه انسانيّت را امروز در دنيا پريشان كرده است.ملت ما به بركت اسلام، به بركت سنن كهن خود و به بركت فضايل اخلاقى كه در او وجود دارد، بحمداللَّه مقدارى از اين پريشانى جهانى بر كنار مانده است و غالب ملتهاى مسلمان نيز به بركت اسلام، امتيازاتى را دارند. البته اين به معناى آن نيست كه ما كمال اخلاقى داريم؛ نه. نقصهاى زيادى در ما هست، كمبودهاى زيادى در ما وجود دارد كه بايد اين كمبودها را جبران و برطرف كنيم. تنبلى، نوميدى، بىحوصلگى، بهانهجويى نسبت به انسانهاى ديگر و همان خصال ناپسندى را كه قبلاً اشاره كردم، هر كدام در ما هست، بايد دور بريزيم. اين، يك مبارزه و مجاهدت است.جوان، به طور طبيعى اصلِ هماورد طلبى است. بسيار خوب؛ هماورد مورد علاقهى ما كه مىخواهيم جوانان با آن دست و پنجه نرم كنند، نفس امّاره است كه انسان را به پستيها و زشتيها دعوت مىكند و او را از عروج و تكامل باز مىدارد. جوانان بايد در مقابل شهوات و هوسهايشان و در مقابل همهى انگيزههايى كه آنان را به چنين رذايلى فرا مىخواند، مقاومت كنند. جوانان در درجهى اوّل قرار دارند و غير جوانان نيز همينطورند. بر همه واجب است، بر امثال من هم واجب است؛ بلكه بيش از ديگران واجب است كسانى كه مسؤولند؛ كسانى كه مأموريت بزرگى را بر عهده گرفتهاند و كسانى كه تصميم و اقدام و حركت و رفتار آنان، فقط رفتار يك شخص نيست؛ بلكه رفتار يك مجموعه است، رفتار يك جامعه است و گاهى در چشم ديگران، رفتار يك كشور است، بايد خيلى مراقبت كنند. آنان بيش از ديگران مخاطب به خطاب الهىاند و موظّف به اين هستند كه دعاى شريف «حَوِّلْ حالِنا اِلى اَحْسَنِ الْحالِ» را در خودشان تحقّق بخشند.عزيزان من؛ ملت شريف ايران! درست است كه تحوّل را در حقيقت خدا به وجود مىآورد و لذا در اين دعا ما از خدا مىخواهيم كه «حوّل حالنا الى احسن الحال»؛ يعنى حال ما را به بهترين حالها تبديل كند؛ اما در همهى دعاها اين طور است كه از سوى انسان، تلاش و حركت و همّت لازم است. همه بايد در اقدام، در عمل و در خوب كردن خود، همّت بگمارند. در زمينهى مسائل اجتماعى نيز همينطور است.امروز دوران ما، دوران بناى نوين كشور اسلامى ماست. ما بايد از نو ايران را بسازيم؛ به همان شكلى كه شايستهى ملت بزرگ ايران است؛ به همان شكلى كه اسلام از ما خواسته است كه ما خانه و كشور و جامعهى خود را بسازيم؛ به طورى كه ويرانيهاى وارد شده بر آن - ويرانيهاى جنگ، ويرانيهاى دوران ستمشاهى و دوران تسلّط حاكمان و زمامداران فاسد و مفسد و وابسته - برطرف شود. ويرانيهاى كشور را ما بايد بسازيم. ما بايد كشورمان را از نو بنا كنيم؛اما بناى ايران، فقط به معناى ترميم ويرانيها نيست؛ بلكه بايد همه چيز را كه خداى متعال در اين كشور به وديعه گذاشته است، احيا كنيم و در اختيار نسل كنونى و نسل آينده قرار دهيم. منابع طبيعى، منابع انسانى، امكانات اجتماعى، طبيعت نيكويى كه در اختيار ماست، ميراث عظيمى كه گذشتگانمان در اختيار ما گذاشتهاند و خيلى از امكانات ديگرى كه هست را، بايد احيا كنيم و در واقع نعم الهى را استخراج نماييم.(7)*******... در اين دعاى پُرمغزى كه در آغاز سخن، تلاوت شد و بر زبان همه جارى است، از خداى متعال درخواست مىكنيم كه حال ما را به بهترين حالات برگرداند. هرجا كه باشيم و هرچه نيكويى در حال ما باشد، نيكوتر از آن هم هست. ما از خداوند متعال در اين دعا، درخواست مىكنيم كه حال ما را به بهترين حالات برساند. اين درخواست، مخصوص حال شخصى نيست؛ بلكه دربارهى كسان خود، ملت خود و در يك دايرهى وسيعتر، دربارهى بشر و انسانيت است.البته بايد توجه داشته باشيم كه دگرگونى هر پديدهاى در عالم، به دست انسان است و همهى تحوّلها با ارادهى انسان، انجام مىگيرد. انسان اگر بخواهد در وضعيت جامعهى خود، كشور خود و زندگى خود، تحوّل ايجاد كند، بايد اين تحوّل را در خود آغاز كند - تحوّل اخلاقى، تحوّل درونى، رفتن به سوى صفا و انسانيت، عبوديّت پروردگار و تسليم در مقابل ارادهى خداوند عالم و آفرينندهى هستى - كه اين تحوّل، سعادت انسانها را متضمّن است.بشر هرچه ناراحتى و رنج و دشوارى تحمّل مىكند، بر اثر دورى از راه خدا و سركشى در مقابل احكام الهى است. بحمداللَّه مردم كشور ما در اين راه، حركت بزرگى را آغاز كرده و در اين حركت، پيش رفتهاند و من اميدوارم هرچه مىگذرد، مردم ما از لحاظ اخلاق فردى و جمعى، از لحاظ ايجاد صفات و خصال ممتاز بشرى در درون خودشان، پيشتر بروند و با دوستان، با صفا و محبّت و با مروّت هرچه بيشتر، با بيگانگان با هوشيارى و بيدارى هرچه بيشتر و با دشمنان با سرسختى هرچه بيشتر مواجه شوند، تا انشاءاللَّه بتوانند كشتى نجات خودشان را به ساحلهاى امن و امان الهى برسانند.(8)*******... سالى كه در اين ساعت و در اين روز آغاز مىشود، سالى است با اميدها و با امكانات فراوان و انشاءاللَّه با توكّل به خدا، سالى متناسب با خواستها و ارزشهاى ملت ايران است. از مهمترين خصوصيات امسال اين است كه مصادف با صدمين سال ولادت امام بزرگوار ماست. به همين مناسبت جا دارد كه اين سال را سال امام خمينى (رحمت اللَّهعليه) بدانيم و بناميم. فقط هم ناميدن و عنوان، كافى نيست. بايد انشاءاللَّه همه سعى كنند شخصيت بزرگوار امام خمينى را با همان ابعاد عظيم، به درستى بشناسند و خصوصيات آن را انشاءاللَّه در زندگى خود و زندگى ملت و عرض و طول معنوى كشور، اِعمال و پياده كنند.طبق ارزيابى من، امام بزرگوار ما مظهر تجديد حيات تاريخى ملت ايران است. ملت ايران در طول قرنهاى متمادىِ گذشته - كه اگر خيلى هم به قديم نرويم، در همين قرنهاى اخير - محكوم حاكميت كسانى بود كه اساس حكومت و مشروعيت آنها متّكى به زور بود؛ با زور و با راه انداختن كشتارها و حوادث خونين، بر سرِكار مىآمدند. حكّام اين كشور، مدّتى را با جبّاريت و استبداد و خودكامگى، زندگى مىكردند. البته بعضى انسانهاى باتوان و باعُرضهاى هم بودند كه مىتوانستند در همان مدّت، لااقل اقتدار ملت ايران را به نحوى در ميدانى از ميدانها نشان دهند؛ ولى بعضى همين را هم نداشتند! بعد هم كه از دنيا مىرفتند، وُرّاث آنها - فرزند آنها، برادر يا برادرزادهى آنها - بدون هيچ استحقاقى بر سرِ كار مىآمدند؛ بدون اينكه مردم، هيچ نقشى در گزينش، در انتخاب و در خواستن و پذيرفتن و پسنديدن آنها داشته باشند. ملت ايران، قرنها اينگونه زندگى كرده بود. آخرين آنها همين حكومت وابسته و فاسدى بود كه با كودتا سرِكار آمد و در طول پنجاه و چند سال، با ديكتاتورى حكمرانى كرد و با چوب حراج زدن به هستى ملت ايران، سالهاى آخر حكومت خود را گذراند.امام بزرگوار، با فكر روشن و منش خردمندانهى خود، با اراده و تصميم قوى و قاطع خود، با روحيات و خصلتهاى والاى انسانى خود و با تعبّد و ايمان حقيقى به دين كه در وجود او بود - با اين چند خصوصيت ممتاز - توانست انعكاس دهندهى آرزوهاى مردم شود و فرياد مردم، ندا و خواست مردم را تجسّم و تبلور ببخشد. وقتى كه مردم خواستهاى خود را در وجود اين مرد و در پيام او منعكس ديدند، به دنبال او حركت كردند. اين موج خروشان و اين درياى عظيم و توفانى، توانست كارهاى بزرگى بكند و ملت را از آن وضعيت نجات داد و ايران و ايرانى در مسير جديدى؛ در مسير حضور مردم، انتخاب مردم، اهميت دادن به خواست و عقيده و گرايش مردم، در اهميت دادن به مصلحت و نفع و سود مردم و در مسير ارزش بخشيدن به شخصيت و عزّت ملت ايران، قدم گذاشت و در اين راه قدم برداشت. امام بزرگوار ما و جمهورى اسلامى - به فضل پروردگار - در همين راه پيش رفت.امروز ملت ايران در دنيا ملت عزيزى است و در درون خود احساس توانايى و اقتدار و عزّت مىكند. ملت ايران از تحقير قدرتهاى بزرگ و ظالم و سلطهگران خود را نجات داد. ملت ايران در مسير ايجاد زندگى خوب و مطلوب و حيات طيّبه قرار گرفت. البته اين مسير، بهسرعت و بىمانع طى نمىشود؛ اما اگر ملت ايران و برگزيدگانش - يعنى مسؤولان كشور - با همان خصوصياتى كه امام بزرگوار ما مظهر آن بود، يعنى فكر روشن و روشِ خردمندانه، سپس اراده و تصميم و عزم راسخ و قاطع و آنگاه خُلقيّات انسانى و والا و بالاخره تديّن و تعبّد و ايمان دينى و اعتقاد راسخ به ارزشهاى اسلامى و قرآنى - كه اين چهار خصوصيت، چهار خصوصيت ممتاز امام و راه امام بوده و انشاءاللَّه خواهد بود - در همين مسير حركت كنند، انشاءاللَّه به اهداف بزرگ خواهند رسيد.(9)*******... سال جديدى را در پيش رو داريم و همانطور كه مىدانيد، امسال، هم در آغاز و هم در پايان خود، مزيّن به عيد مبارك غدير است؛ يعنى سال 1379، دو عيد غدير دارد. بسيار مناسب است كه ما اين سال را به اين مناسبت، «سال امام اميرالمؤمنين، علىبنابىطالب عليهالسّلام» بدانيم و بناميم و خودمان را به آن بزرگوار نزديك كنيم.اميرالمؤمنين عليهالسّلام، يك الگوى كامل براى همه است. جوانىِ پرشور و پرحماسهى او، الگوى جوانان است. حكومت سراسر عدل و انصاف او، الگوى دولتمردان است. زندگى سراپا مجاهدت و سراپا مسؤوليت او، الگوى همهى مؤمنان است. آزادگى او، الگوى همهى آزادگان جهان است و سخنان حكمتآميز و درسهاى ماندگار او، الگوى عالمان و دانشمندان و روشنفكران است.اميرالمؤمنين عليهالسّلام در زندگى حكومتى خود، نسبت به عدالت، نسبت به حقوق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بىاغماض و بىگذشت بود. ماهم بايد همينطور باشيم. آن حضرت نسبت به حقّ خود و به سهم خود، بسيار پرگذشت بود؛ همهى ما نيز بايد همينگونه باشيم. او در همهى عمر، مظهرى از خداپرستى و صفاى معنوى و مجاهدت و تلاش و سرزندگى و نشاط بود و با تلخيها، غمها و دردها، شادمانانه برخورد كرد و مسؤولانه وظيفهى خودش را انجام داد. اين الگوى بسيار خوبى است.ما مىتوانيم در سايهى نزديكى به اميرالمؤمنين عليهالسّلام، به آرزوى بزرگ كشور و ملتمان و نظام جمهورى اسلامى - يعنى عدالت اجتماعى - نزديك شويم. اميدوارم كه ما مسؤولان كشور - در درجهى اوّل - و همهى آحاد مردم تلاش كنند تا بتوانيم عدالت اجتماعى را در اين كشور، مستقر كنيم. اين آرزوى بزرگ همهى عدالتخواهان، همهى مبارزان و شهيدان و همهى رادمردان عالم در تاريخ ما و در تاريخ عالم بوده و هست. من گمان مىكنم بزرگترين شعار ما در سالى كه در پيش داريم، مىتواند «وحدت ملى و امنيت ملى» باشد. اين براى ما دو شعار اساسى است.«وحدت ملى»، همان چيزى است كه مىتواند پشتوانهى همهى تلاشهاى دولتمردان و مسؤولان و مبارزان و دلسوزان اين كشور و اين انقلاب باشد. بدون وحدت ملى، اين كشور بزرگترين نيروى خود و مايهى عظمت خودش را نخواهد داشت. مىبينيم كسانى تلاش مىكنند تا اين وحدت را خدشهدار كنند. يقيناً آنها دوستان اين ملت نيستند. وحدت ملى، شعار اساسى و حياتى براى كشور ماست. مخاطب اين شعار هم افراد خاصى نيستند؛ همه هستند. آحاد مردم مسؤولند؛ بخصوص مسؤولان كشور، بيش از همه مسؤولند. سياستمداران و كسانى كه در صحنهى سياست، حضور و فعاليت دارند، بسيار مسؤولند. وحدت ملى براى همهى ملت، شعار بزرگى است.و ديگر «امنيت ملى» است. اگر امنيت نباشد، اقتصاد هم نيست؛ تلاش براى سازندگى و براى افتخارآفرينى هم نيست. ناامنى، بزرگترين خطرى است كه يك ملت را تهديد مىكند. اگر به بعضى از ملتهاى ديگر نگاه كنيد و ببينيد كه در زيرآوار ناامنى، چه مشكلاتى برايشان به وجود آمده و امنيتى كه ما در طول سالهاى گذشته داشتيم، چه فرصتهاى خوبى را در اختيار ملت ايران قرار داده است، آن وقت اهميتِ امنيت ملى براى كشور و مردم ما آشكار خواهد شد.اميدوارم همهى مسؤولان، همهى آحاد مردم و همهى شخصيتهاى اثرگذار برروى ذهن و دل مردم و هدايت كنندهى عمل مردم، اين دو شعار - «امنيت ملى» و «وحدت ملى» - را پاس بدارند و نه فقط به صورت يك شعار زبانى، بلكه به صورت يك شعار عملى و به صورت يك حركت، در راه اين دو هدف بزرگ، تلاش كنند.(10)*******... سال 79 را مزيّن به نام مبارك اميرالمؤمنين مشاهده كرديم. مردم عزيز ايران به اين نام و به اين پيرايهى مقدّس دلبستگى نشان دادند و در سرتاسر سال 79، ياد و نام مبارك امير مؤمنان، بر بسيارى از تلاشها و فعاليّتهاى علمى و فرهنگى حاكم بود؛ ليكن آنچه مهم است، علىوار شدن، يا اگر اين را براى خودمان مبالغهآميز بدانيم، حركت به سوى علىوار شدن است. همه، بخصوص مسؤولان كشور و دولتمردان و كسانى كه بارى از بارهاى اجتماعى را بر دوش دارند، بايد سعى و تلاش كنند تا عمل خود را در جهتى كه به همانندىِ با امير مؤمنان منتهى مىشود، منطبق كنند. نام اميرالمؤمنين، نامى گرامى براى همگان است. ملت ما هم به اين بزرگوار عشق مىورزد؛ و ما اگر بخواهيم خود را عملاً به نقطهى مطلوب اسلام برسانيم، اين بهترين نشانه و شاخص براى ماست.سال 80 هم بايد سال اميرالمؤمنين به حساب آيد و شناخته شود. در اين سال سعى كنيم به كار فرهنگى و علمى اكتفا نكنيم؛ تلاش كنيم رفتار و عملكردمان را - بخصوص در حوزهى مسائل اجتماعى و بهطور اخص در زمينهى مسائل حكومتى - به عملكرد آن بزرگوار نزديك كنيم. تقواى اميرالمؤمنين و پارسايى او، نزديكى و دلسوزى او نسبت به قشرهاى ضعيف و محروم، كاركرد درخشان او براى خدا، استقامت و خستگىناپذيرى او در راه هدفهاى متعالى، هر كدام سرفصلى است كه مسؤولان مختلف مىتوانند خود و مجموعهى زير نظر خودشان را در جهت اينها - يا لااقل در جهت يكى از اين سرفصلها - توجيه كنند و به حركت و تلاش وا دارند. اگر ما بتوانيم رفتار آن بزرگوار را براى مسؤولان نظام جمهورى اسلامى - چه مسؤولان قوّهى مجريّه، چه مسؤولان قوّهى قضاييّه، چه مسؤولان و نمايندگان مردم در قوّهى مقنّنه، چه مسؤولان نظامى و چه همهى كسانى كه در بخشى از اين نظام به نحوى مشغول خدمتند - الگو قرار دهيم و سعى كنيم خود را به آن نزديك نماييم، يقيناً رفع مشكلات از زندگى مردم و از وضع كشور، آسانتر و راههاى كمال به سوى ملت عزيز ما گشادهتر و سهلتر خواهد شد.در زمينهى آنچه كه ما در سال 80 بايد به عنوان شعارهاى اساسىِ خودمان به آن نگاه كنيم، من دو نقطهى مهم را مطرح مىكنم: نقطهى اوّل، اقتدار ملى است. اقتدار ملى براى يك كشور، حفظ كنندهى هويت او، مايهى عزّت او و وسيلهى رسيدن او به آرمانهاست. تلاشى كه براى نابودى ملتها و به زنجير كشيدن آنها - از دورانهاى گذشته تا امروز - مىشود، هميشه در جهت نابود كردن يا ضعيف كردن اقتدار ملى آنها بوده است؛ و بعكس، ملتهايى كه در راه تعالى و كمال قدم برمىدارند، بايد در اقتدار ملىِ خودشان بكوشند. اقتدار ملى، فقط به معناى تواناييهاى نظامى نيست؛ اقتدار ملى يك مسألهى همه جانبه است و بر دوش همهى دستگاههاست و به عنوان يك وظيفهى اصلى، بر دوش هر سه قوّهى اساسى كشور نهاده شده است. اقتدار ملى به معناى اين است كه يك ملت، در مسؤولان كشور جلوههاى قدرت و توانايى و عزّت خود را مشاهده كند و كارها با سياستهاى درست، با برنامهريزى صحيح، با جدّيت و پشتكار و با هماهنگى و انسجامِ كامل پيش برود. در سايهى اقتدار ملى است كه مردم مىتوانند به قدر استعدادشان و با شكوفايى اين استعدادها، تلاش خودشان را مبذول كنند. هر سه قوّه بايد تلاش كنند تا با جدّيت و پشتكار و توكّل به خدا و اعتماد به مردم و همكارى با يكديگر، اقتدار ملى را تجلّى بخشند و مظهر اقتدار ملى شوند.نكتهى دوم و نقطهى اساسى ديگر - كه بيشتر به دستگاههاى اجرايى ارتباط پيدا مىكند - مسألهى اشتغال است. سال را بايد از آغاز تا پايان، سالِ تلاش براى ايجاد اشتغال مفيد و مولّد قرار دهيم. در مطالعات عميق و بررسيهاى همهجانبهى اقتصادى، به اين نتيجه مىرسيم كه نقطهى عزيمت و شروع، عبارت است از تلاش براى اشتغال. براى جامعهى ما شايسته نيست كه جمع بزرگى از مردم اين كشور - كه عمدتاً جوان و غالباً داراى استعداد هستند - از اشتغال مفيد و مولّد محروم باشند؛ در حالى كه كشور به اين اشتغال نياز بسيار زيادى دارد. كيفيّت اشتغال هم مهم است؛ اما در درجهى اول، ايجاد اشتغال و فرصتهاى شغلى، داراى اهميت مضاعفى است. در سال 79 در اين زمينه مطالعات و برنامهريزيهايى شده است. اين برنامهريزيها بايد به مرحلهى اجرا درآيد؛ بايد همه براى آن تلاش كنند و احساس نمايند كه اين برنامهها در حال اجراست و اثرِ آن را در زندگىِ خود و در مجموعهى سيماى عمومى كشور مشاهده كنند. بنابراين برنامهريزى براى اشتغال - كه عمدتاً از ناحيهى قوّهى مجريّه است؛ البته قوّهى مقنّنه و قوّهى قضاييّه بايستى كمك و زمينهسازى و پشتيبانى كنند - بايد يكى از برنامههاى اساسى ما و همهى مسؤولان در طول سال باشد.(11)*******... امسال، سال شمسى ما، هم در فروردين و هم در آخر سال در اسفند، با عاشوراى حسينى مقارن و مصادف است. بنابراينجا دارد كه ما امسال را «سال عزّت و افتخار حسينى» بدانيم. اميدواريم ملت عزيز ما با تمسّك به معنويتِ حسينبنعلى عليهالسّلام و با آشنايى بيشتر با آن بزرگوار، عزّت و افتخار و سربلندى را براى خود كسب كند؛ همچنان كه بحمداللَّه به بركت آن حضرت و به بركت اسلام و قرآن، از عزّت و افتخار معنوى برخوردار بوده و هست.... اگرچه در سال گذشته - كه به نام رفتار علوى مزيّن و موسوم شده بود - كارهاى فراوان و تلاشها و اقدامهاى مفيدى از طرف مسؤولان و مردم صورت گرفت؛ اما بخصوص دو حركت در جهت رفتار علوى از طرف مسؤولان كشور آغاز شد كه اميدواريم اين دو كار با همان جديّت و شور و شوق و انگيزه و اهتمام ادامه پيدا كند: يكى پرداختن به مسألهى اشتغال بود كه يكى از مهمترين گرهگشاييها در كار مردم است و گرهگشايى، سيرهى علوى است؛ و ديگرى مبارزه با فساد بود كه يكى از شاخصههاى برجستهى رفتار علوى است. انشاءاللَّه هر دو اقدام بايد در سال نو از طرف مسؤولان با همهى جديّت و اهتمام دنبال شود.براى مسألهى اشتغال، تلاشهاى خوبى شد و برنامهريزيهاى مفيدى صورت گرفت؛ ليكن اين آغازِ كار است؛ اين از آن كارهايى است كه به پيگيرى و تعقيب جدّى از طرف همهى مسؤولان كشور احتياج دارد؛ اين يك نيازِ بسيار مهم براى مردم و كشور ماست.مسألهى مبارزه با فساد هم يك عنصر حقيقى و اساسى در اصلاح امور كشور است. مبارزه با فساد، وظيفهى همه است؛ اما در درجهى اوّل، وظيفهى مسؤولان كشور است. مبارزه با فساد بايد با جديّت، دقّت، بىنظرىِ كامل و دور از تندروى و زيادهروى باشد.همهى مسؤولان بايد وظايف خود را در قبال اين ملت بزرگ به بهترين وجهى شناسايى و دنبال كنند. مردم عزيز ما در طول سالهاى بعد از انقلاب نشان دادهاند كه به اسلام و مبانى دينى و سربلندى كشور خود و پيشرفت همهجانبهى اين كشور علاقهمند و بر آن عازمند. مسؤولان عزيز ما هرچه براى اين ملت بزرگ تلاش كنند، يقيناً بيش از وظيفهى خود انجام ندادهاند و اگر بتوانيم به قدر وظيفهى خود كار كنيم، بايد خدا را شاكر باشيم.(12)*******... در سالى كه گذشت دو مبارزه را به ملت ايران و مسؤولان توصيه كرديم: يكى مبارزه با بيكارى و ايجاد اشتغال بود و ديگرى مبارزه با فساد مالى و تلاش براى ريشهكن كردن گرداب مهيب آنكه همهى فعاليتهاى نيك را مىبلعد و از بين مىبرد. تأكيد به مسؤولان به اين معنا بود كه در ميان فعاليتهاى فراوانى كه دستگاههاى مختلف و مسؤولان كشور متعهّد آن هستند، اين بايد برجستگى خاصى پيدا كند و ضمن اينكه همهى كارها بايد در جريان عادّى خود حركت كند، اين دو حركت و مبارزه حقيقتاً به شكل «مبارزه»اى پيش برود. البته محصول آنچه انجام گرفته است، تحسينبرانگيز است؛ اگرچه قانعكننده و كافى نيست. علّت هم اين است كه كارهاى بزرگ - اگر درست بخواهد انجام گيرد - در زمانهاى متناسب خود انجام مىگيرد. نمىتوان كارهاى بزرگ را بهصورت برقى و ضربتى، با اتقان انجام داد.قوهى مجريّه در بخش اشتغال، فعاليتهاى مفيدى انجام داد. همچنين قوهى مجريّه و قضاييّه با يكديگر در بخش مبارزه با فساد اقتصادى و مالى تلاشهاى خوبى انجام دادند. كار دولت در زمينهى پيشگيرى و كار قوهى قضاييّه در زمينهى تعقيب قضايى بود؛ وليكن آنچه كه انجام گرفته، فقط شروع كار است. ما شروع را نيز قدر مىدانيم و آن را دست كم نمىگيريم؛ ليكن شروع زمانى ارزش دارد كه ادامه پيدا كند. البته مبارزه با فساد هميشه همراه با جنجال و هياهو نيست. ممكن است در مواردى جنجال شود و گاه ممكن است اين كار بىجنجال صورت گيرد. نبايد در اين زمينه منتظر غوغا و جنجال و تبليغات بود؛ بايد منتظر كار و عمل بود. قوهى مقنّنه هم بايد به اين مبارزه بپيوندد. كار و عمل مسؤولان محترم در قواى مجريّه، قضاييّه و مقنّنه طورى باشد كه شيرينى آن در كام مردم عزيز ما بنشيند و آثار آن را حس كنند. بنابراين بايد امسال هم مبارزه براى اشتغال و ريشهكن كردن فساد مالى و اقتصادى در دستگاههاى دولتى ادامه پيدا كند.نكتهاى كه امسال اضافه مىكنم و به آن تأكيد مىورزم، اين است كه همهى مسؤولان در سه قوّه، بايد نهضتى را براى خدمترسانى به مردم شروع كنند. ممكن است ما انواع و اقسام كارها و برنامهها را در پيشرو داشته باشيم و اجرا كنيم؛ بايد در ميان آنها آنچه خدمترسانىِ عميقتر و ماندگارتر و زودبازدهتر محسوب مىشود، اولويّت پيدا كند. به ويژه اين كارها بايد بيشتر در خدمت قشرهاى مستضعف و محروم و محتاج جامعه صورت گيرد. اين اقدامات بايد مدبّرانه و با برنامهريزى انجام شود و گزارش آن نيز به مردم ارائه گردد. مسؤولان بايد مردم را در قبال يك گزارش درست و متقن، مختار به قضاوت كنند تا مردم بتوانند كارآمدىِ نظام را به چشم ببينند و نسبت به آن قضاوت نمايند.نهضت خدمترسانى به مردم يك مبارزهى بزرگ و سنگين است؛ زيرا خدمت رساندن به عموم مردم با منافع بعضى گروههاى خاص تضاد پيدا مىكند و اينجاست كه بايد با مبارزه و همّت و عزم راسخ وارد ميدان شد.خطاب من به همهى مسؤولان سه قوّه، كارگزاران كشور و گروههاى سياسى است؛ اين امر را رقابت اصلى بدانيد. امروز در كشور، رقابت مشروع و مقبول از نظر مردم و ما، فقط رقابت براى خدمت كردن به مردم است. رقابتهاى سياسى كه اغلب بر سر موضوعات پوچ صورت مىگيرد، در موارد بسيارى به دعواها و جنجالهاى مضر منجر مىشود و رقابتى نيست كه ما آن را براى كشور و ملت بپذيريم و بپسنديم. همچنين در اسلام براى قبضه كردن قدرت، رقابتى وجود ندارد. اين را از آن جهت مىگويم كه عدّهاى تنها براى كسب قدرت سياسى تلاش مىكنند و به رقابت مشغولند. بنابراين رقابت صحيح، مشروع و مقبول، رقابت در خدمترسانى به مردم است. همه بايد نهضت خدمترسانى به مردم را جدّى بگيرند. مردم اين امر را مطالبه كنند و مسؤولان به برنامهريزى آن بپردازند. مجريان برنامهها را به اجرا درآورند و كارآمدى نظام را كه دشمن با بيشترين تلاش درصدد انكار آن است، عيناً و بهطور ملموس به مردم ثابت كنند.(13)*******... سال گذشته سال پاسخگويى بود؛ پاسخگويى مسؤولان در برابر مطالبات ملت ايران. برخى مسؤولان به نحو شايسته پاسخگويى كردند؛ با اين حال مقصود عمده از طرح عنوان «سال پاسخگويى» برآورده شد؛ زيرا آن روى سكهى پاسخگويى، پرسشگرى است. يك غرض عمده از طرح اين شعار در سال 83 اين بود كه روح پرسشگرى در ذهن ملت ايران زنده شود و مسؤولان احساس كنند كه در مقابل مردم بايد پاسخگو باشند. پاسخگويى و روحيهى پرسشگرى و احساس مسؤوليت مسؤولان در مقابل مطالبات ملت، مخصوص سال 83 نيست؛ همهى سالها به همين كيفيت است. البته نوع و مواجهه و پاسخگويى مسؤولان در قبال اين شعار، يقيناً براى ذهن مردم در انتخابها و قضاوتهاى آيندهى آنان مؤثر خواهد بود. سالىكه در پيش داريم، سال مهمى است؛ هم از اين جهت كه در آغاز اين سال انتخاباتى برگزار مىشود كه براى ملت ايران و سرنوشت كشور در يك دورهى چهارساله حايز اهميت است، و هم از اين لحاظ كه سال شروع سند چشمانداز بيست سالهيى است كه نظام براى آيندهى خود پيشبينى كرده است. از امسال برنامههاى پنجساله بر اساس چشمانداز بيست ساله تنظيم خواهد شد؛ بودجهها بر آن اساس نوشته خواهد شد و تلاش مسؤولان در اين رويكرد قرار خواهد گرفت. بنابراين امسال، سال دو آغازِ بسيار مهم است: هم مسألهى انتخابات و هم شروع سند چشمانداز بيست ساله. آنچه اهميت دارد، اين است كه مسؤولان به وظايف خود با چشم مسؤولانه نگاه كنند و قواى سهگانه آنچه را كه سند چشمانداز بيست ساله بر عهدهى آنها گذاشته است، بار مسؤوليت عظيمى براى آيندهى كشور بدانند. اگرچه مسؤوليتها در دوران بيست ساله، دورههاى كوتاهمدت و چهارساله است، ليكن هر كدام از اين حلقههاى چهار ساله، تشكيل دهندهى زنجيرهى بسيار مهم و تعيينكنندهى سرنوشت كشور در بيست سال آينده خواهد بود. بخصوص در سالهاى اول لازم است زيرساختهاى اين چشماندازِ مهم و سازهها و ساز و كارهاى آن، آنچنان تنظيم و چيده شود كه بتوان بر اساس آن، اين بناى مستحكم را بالا برد و انشاءاللَّه براى آيندهى كشور و ملت جادهى هموارى را براى پيشرفت فراهم كرد.آنچه براى مردم و مسؤولان - هر دو - حايز اهميت است، عبارت است از همكارى و حفظ وحدت ملى و همبستگى عمومى ملت در قبال آنچه مسؤولان موظفند انجام دهند. ادامهى اين راه از يك طرف، و همكارى مردم و مسؤولان از سوى ديگر، مىتواند ما را در پيشرفت اين راه و پيشبرد اين اهدافِ والا كمك كند. بنابراين امسال «همبستگى ملى و مشاركت عمومى» مىتواند شعار بزرگ ملت ايران باشد. يقيناً مشاركت عمومى مردم - چه در انتخابات و چه در مسائل گوناگونى كه اين دولت و همچنين دولت آينده در پيشرو دارد - و همبستگى ملى آنان خواهد توانست به پيشرفت برنامهها كمك كند.(14)*******... امسال، اول فروردين با ايّام اربعين حسينى همراه است. اربعين هم خود يك فروردين ديگر است. اولين شكوفههاى عاشورايى در اربعين شكفته شد. اولين جوششهاى چشمهى جوشان محبت حسينى - كه شطّ هميشه جارى زيارت را در طول اين قرنها به راه انداخته است - در اربعين پديد آمد. مغناطيس پُرجاذبهى حسينى، اولين دلها را در اربعين به سوى خود جذب كرد؛ رفتن جابربنعبداللَّه و عطيّه به زيارت امام حسين در روز اربعين، سرآغاز حركت پُربركتى بود كه در طول قرنها تا امروز، پيوسته و پىدرپى اين حركت پُرشكوهتر، پُرجاذبهتر و پُرشورتر شده است و نام و ياد عاشورا را روزبهروز در دنيا زندهتر كرده است.تصادف اول فروردين با اربعين حسينى، در حقيقت تقارن دو فروردين است؛ تقارن دو بهار است. ضمن تسليت به همهى مؤمنين و همهى شيعيان و مسلمانان به مناسبت اربعين حسينى، عيد نوروز و آغاز بهار را به ايرانيان و به ديگر ملتهايى كه عيد نوروز را گرامى مىدارند، تبريك عرض مىكنم؛ بالخصوص به ايثارگران كشورمان و به خانوادههاى مجاهد و ايثارگرى كه با همهى وجود و توان خود، در راه اعتلاى اسلام و ايران تلاش كردند.خوشبختانه كشور با قطع نظر از بهار طبيعت، در بهار اميد و حركت و نشاط است. روى كار آمدن يك دولت مردمى، و حماسهى خدمترسانى و شور و نشاط جوانان در عرصههاى مختلف، كشور را در فروردينى از اميد و نشاط قرار داده است؛ و عيد واقعى براى هر ملت، چنين وضعيتى است. اينها همه از بركات مشاركت عمومى و همبستگى ملى است كه ملت ايران در سال 84 آن را سرلوحهى كار و تلاش خود قرار داد. موفقيتهاى ملت - چه در زمينهى حضور مردمى و مشاركت عمومى، چه در نشان دادن شاخصهاى همبستگى ملى - در سال 84 درخشان بود. انتخابات پُرشكوه و حضور مردمى پُرشور و تشكيل يافتن يك دولت برخاستهى از مردم و متعهد به خدمترسانى؛ و پيشرفتها و موفقيتهايى در زمينههاى گوناگون در كشور، از موفقيتهاى بزرگ ملت ما در سال 84 بود.درست است كه در كنار اين موفقيتهاى بزرگ، تلخىها و سوانح و فقدانهاى دردناك و جفاهايى هم داشتهايم - چه به حرمت پيامبر اكرم، چه به قداست حريم عسكريين، چه به ياد شهيدان گرامى، چه به عزت ملت ايران - كه آنها را در سال گذشته ملت ايران آزموده؛ اما عزم انقلابى بر آن است كه به حول و قوهى الهى، از تلخىها، پلكانى به سوى شيرينىها بسازيم و سختىها را به سختكوشىها تبديل كنيم؛ اين درس اسلام و درس پيامبر عظيمالشأن اسلام است.در اين مقطع زمانى، ياد و نام مبارك پيامبر اعظم از هميشه زندهتر است؛ و اين يكى از تدابير حكمت و الطاف خفيّهى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بيش از هميشه به پيغمبر اعظم خود نيازمند است؛ به هدايت او، به بشارت و انذار او، به پيام و معنويت او، و به رحمتى كه او به انسانها درس داد و تعليم داد. امروز درس پيغمبر اسلام براى امتش و براى همهى بشريت، درسِ عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و كرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبيعى، نام مبارك پيامبر اعظم است. در سايهى اين نام و اين ياد، ملت ما درسهاى پيغمبر را بايد مرور كند و آنها را به درسهاى زندگى و برنامههاى جارى خود تبديل كند. ملت ما به شاگردى مكتب نبوى و درس محمّدى (صلّىاللَّهعليهوآله) افتخار مىكند. ملت ما پرچم اسلام را در ميان امت اسلامى با استقامت و استحكام برافراشته است؛ سختىها را تحمل كرده است و كاميابىهاى حضو�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 576]
صفحات پیشنهادی
مواعظ حکیمانه
مواعظ حکیمانه نويسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری ... تحويل هر سال جديد شمسى - كه با نوعى تحول در عالم طبيعت مصادف مىباشد - فرصتى است تا انسان ...
مواعظ حکیمانه نويسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری ... تحويل هر سال جديد شمسى - كه با نوعى تحول در عالم طبيعت مصادف مىباشد - فرصتى است تا انسان ...
مواعظ حکیمانه
مواعظ حکیمانه نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد فلسطین و مبارزه با اسراییل غاصب از منظر امام راحل سهل انگاری دولت های اسلامیتمام این گرفتاریهائی که در این مدت ...
مواعظ حکیمانه نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد فلسطین و مبارزه با اسراییل غاصب از منظر امام راحل سهل انگاری دولت های اسلامیتمام این گرفتاریهائی که در این مدت ...
نصایح حکیمانه آقای شیخ!
شهر و به همین تاریخ نگاشته و این نسخه فعلاً در اختیار آقای مصطفوی از فضلای معاصر ... این حزب را به مواعظ حکیمانه و نصایح مشفقانه نصیحت نمودیم و از فساد و نزاع و ...
شهر و به همین تاریخ نگاشته و این نسخه فعلاً در اختیار آقای مصطفوی از فضلای معاصر ... این حزب را به مواعظ حکیمانه و نصایح مشفقانه نصیحت نمودیم و از فساد و نزاع و ...
داستانهای حکیمانه را بیشتر بشناسیم؟!
حقیقت مطلب این است که ذوق لطیف ایرانی از یکی از مواعظ و نصایح حکیمانه لقمان ... توجه عمومی است تا نیک و بد را بشناسند و زشت و زیبا را از یکدیگر تمیز دهند.
حقیقت مطلب این است که ذوق لطیف ایرانی از یکی از مواعظ و نصایح حکیمانه لقمان ... توجه عمومی است تا نیک و بد را بشناسند و زشت و زیبا را از یکدیگر تمیز دهند.
مواعظ اخلاقی
مواعظ اخلاقی نويسنده: آیت الله سید رضا بهاءالدینی (رحمت الله علیه) استعداد خود را .... فهم حکیمانه می گوید: مراد از مطهر، مطهر از پلیدیهاست، مطهر از رذائل نفسانی و مطهر از ...
مواعظ اخلاقی نويسنده: آیت الله سید رضا بهاءالدینی (رحمت الله علیه) استعداد خود را .... فهم حکیمانه می گوید: مراد از مطهر، مطهر از پلیدیهاست، مطهر از رذائل نفسانی و مطهر از ...
آن چیست که می فریبد و می گذرد؟! (شناختنامه قرآن 35)
مواعظ حکیمانه ی لقمان موضوع بخشی از این سوره ی مبارکه است.1 «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لَّا یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَیْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا ...
مواعظ حکیمانه ی لقمان موضوع بخشی از این سوره ی مبارکه است.1 «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لَّا یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَیْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا ...
غزه؛ تنهاترين شهر جهان به روايت فضاي مجازي
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، مواعظ حكيمانه، غزه؛ تراژدي تاريخ فلسطين، غزه همچنان مقاوم، محاصره غزه و چرايي سكوت و خيانت برخي رژيمهاي عربي، غزه ...
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، مواعظ حكيمانه، غزه؛ تراژدي تاريخ فلسطين، غزه همچنان مقاوم، محاصره غزه و چرايي سكوت و خيانت برخي رژيمهاي عربي، غزه ...
غزه، تنهاترین شهر جهان - ویژه نامه غزه
عزه به روایت خبر و تصویر کتابخانه موضوعی آلبوم انتفاضه آلبوم کاریکاتور صهیونیسم مستند 80 سال مقاومت و مستند جنگ ششم مواعظ حکیمانه تمام این ...
عزه به روایت خبر و تصویر کتابخانه موضوعی آلبوم انتفاضه آلبوم کاریکاتور صهیونیسم مستند 80 سال مقاومت و مستند جنگ ششم مواعظ حکیمانه تمام این ...
مقام معظم رهبری: سه قوه مراقب باشند، وحدت حرکت در تصمیمهای ...
مواعظ حکیمانه نويسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری . ... اگر انسانها خوب باشند، زندگى خوب و شيرين است. ... اگر مىبينيم كه در اين دنياى بزرگ، زشتى و ...
مواعظ حکیمانه نويسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری . ... اگر انسانها خوب باشند، زندگى خوب و شيرين است. ... اگر مىبينيم كه در اين دنياى بزرگ، زشتى و ...
نويسنده: جواد محدثي اخلاق قرآني حكمت لقماني
16 ژوئن 2008 – مخاطب مواعظ حكيمانه لقمان، پسرش بود. با خطاب «يا بُنَي» كه در آيات الهي آمده، او را مورد عطوفت و مهرورزي قرار ميداد و نصايح مشفقانهاش را به او ميفرمود.
16 ژوئن 2008 – مخاطب مواعظ حكيمانه لقمان، پسرش بود. با خطاب «يا بُنَي» كه در آيات الهي آمده، او را مورد عطوفت و مهرورزي قرار ميداد و نصايح مشفقانهاش را به او ميفرمود.
-
گوناگون
پربازدیدترینها