واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایران :چگونگى رابطه والدين با كشتى توفان زده فرزندان در نوجوانى دكترشيرين نوروى (روانكاو) قسمت اول پرسش: دوره نوجوانى چگونه شرايطى را براى فرزندان ما به لحاظ روحى و شخصيتى فراهم مى كند و ما چطور مى توانيم با تفكرات فرزندمان در اين دوره خاص ارتباط برقرار كرده و از آن شناخت كافى به دست آوريم؟ پاسخ: همزمانى اين دوره با پديده «بلوغ» باعث مى شود كه اين دوره از زندگى انسان از اهميت و حساسيت ويژه اى برخوردار شود. بلوغ و عوارض آن، همچون زمين لرزه اى شديد است كه اركان وجود فرزند شما را تحت تأثير قرار مى دهد و نيروهاى تازه اى را از درون او بيرون مى ريزد كه براى نوجوان ناشناخته و جديد هستند. گويى نوجوان، با ورود به دوران تازه اش با جهانى نو آشنا مى شود و افق هاى كاملاً جديدى در برابر ديدگانش گشوده مى شوند. طبيعت، به وسيله بلوغ، نوجوان را با جهشى همه جانبه از عالم كودكى جدا كرده و او را آماده رشد و كمال مى كند. گويى نوجوان دوباره متولد مى شود و شور و نشاط تازه اى مى يابد؛ اما اين تولد دوباره، بدون تحمل رنج و زحمت و فشار نيست. آنچه كه در فطرت و سرشت انسان به وديعت نهاده شده، همگى در اين دوره تكاملى از وجود نوجوان سربرآورده و همچون گلى پرطراوت بر نهال زندگى او مى شكفد. نوجوان به لحاظ فكرى قدرت و توان افزونترى يافته و مى تواند در بسيارى از مسائل زندگى بينديشد و باب تخيل را به روى خود بگشايد. او درباره مسائلى كه قبلاً هيچ ترديدى درباره آنها نداشت، ترديد مى كند و از اين رو خواهان بازنگرى در افكار و اعتقادات گذشته خود مى شود. او تلاش مى كند به نظام فكرى جديدى كه مسائل وى را حل كند و براى پرسش هايش پاسخى داشته باشد، دست يابد. با اندك دقتى در احوالات فرزند نوجوان خويش، مى توانيد دريابيد كه در درون او چه توفانى برپاست. انگيزه هاى غريزى و عاطفى، هر لحظه او را به سويى مى كشند و تعادل روانى او را برهم مى زنند. انواع ترديدها و دودلى ها او را به بلاتكليفى رنج آورى مبتلا مى سازند. ابهام و سردرگمى بيش از هر چيز براى نوجوان محسوس است؛ او براى بار اول است كه چنين وضعيتى را تجربه مى كند و توانايى لازم را براى مقابله با اين كشمكش درونى در خود نمى يابد. از اين رو نوجوان حتى با تحريكاتى جزئى ممكن است تعادل روانى خود را از دست داده و هيجان زده شود. فشارهاى مداوم درونى، از قدرت روحى او كاسته و وى را بشدت حساس و شكننده مى كنند. عواطف او بر يك حال ثابت نيست؛ زود خوشحال مى شود و بسرعت نيز در غم و اندوه فرو مى رود. به نحوى كه درست در مدت زمان كوتاهى ممكن است دچار حالاتى كاملاً متضاد شود. او در اين دوره از ثبات حال درونى برخوردار نيست و به تلنگرى توازن و تعادل خود را از دست مى دهد. او در دوره بحرانى بلوغ، بسيار شكننده است و همواره نگران نظر و ديدگاه هاى ديگران بخصوص همسالان. او مدام با خود مى انديشد كه دوستان و همسالانش درباره اش چه مى انديشند و رفتار و قضاوت آنها به آسانى، حالات روانى او را تغيير مى دهد؛ همين تغييرات او را خسته و رنجور كرده و صبر و شكيبايى را از او مى گيرد. او در واقع تحمل اين همه فشار را ندارد، بنابراين بسرعت آشفته شده و براى رهايى از اين همه دلخستگى و تنش عصبى و روانى، سركشى و ناسازگارى و برآشفتگى از خود بروز مى دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]