تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1- تلاوت قرآن 2- نگاه به چهره ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829657289




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برخورد افراد و اثر پذيري کودک


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 برخورد افراد و اثر پذيري کودک
برخورد افراد و اثر پذيري کودک نحوه‏ى برخورد افراد خانواده با كودك، در او مى‏تواند حالات و رفتار گوناگون را باعث شود؛ در او زمينه‏ى تعادل روانى يا نابسامانى روحى (1) ايجاد كند. (2)(باز ملاحظه‏ى صحنه‏هاى ديدنى از چگونگى برخوردهاى افراد خانواده‏هاى خوب، مى‏تواند، درس، براى والدين باشد. به راستى، در حال ناراحتى، تسلط بر خود را به دست آوردن و روى خوش و مناسب به خود گرفتن و كلام مناسب را با كودك، مطرح كردن، همه آموختنى است و با تفكر به دست نمى‏آيد؛ بايد از ديدن‏ها و شنيدن‏ها آموخت و بس).حسن رابطه‏ى پدر و مادر با يك‏ديگر - حسن رابطه‏ى مادر با فرزند - حسن رابطه‏ى كودك با والدين، عوامل اساسى جبران كمبودهاى طبيعى فرزند و ترميم كننده‏ى ضعف نهادى و نقص شخصيت وى است. (3)اثر مادردر ميان اين عوامل، بيش از همه «حسن ارتباط مادر با فرزند» مهم و مؤثر است (4) (و لذا بايد به تجهيز مادران «در دانستنى‏هاى لازم و قدرت اجراى نقش و صفاى وى در برخورد و تربيت لازمى كه بايد داشته باشد» بيش از همه كوشيد و تنها وسيله‏ى كار، باز «ديدنى‏ها و شنيدنى‏هاى مناسب» است كه به او ارائه و اظهار شود).آرى، رفتار و شخصيت و نحوه‏ى برخورد مادر، بيش از «مسأله‏ى مادرى او» در فرزند اثر تلقينى و تحريكى و تحولى دارد و اثر وجودى او، فزون‏تر از همه است.(لذا مسأله‏ى مادرى شامل دو قسمت اساسى است:قسمت بزرگ‏تر: عامل نفوذ و تغيير و تحول بودنقسمت كوچك‏تر: مادرى و پرستارى فرزند).بنابراين مادر، اگر چه خسته و بيمار هم باشد، بايد نقش آراسته و بانشاط، به خود بگيرد و با روح حساس و صداى گرم و چهره‏ى شفاف و گشاده (5) در معرض ديد و احساس فرزند قرار يابد. وجود چنين مادرهايى فورا محبت و صفا را در محيط خانواده ايجاد و منتشر مى‏كند. چنين مادرى تذكر مى‏دهد؛ ولى مكرر نمى‏كند (كه نفرت‏آور شود).چنين مادرى «عمل كردن و روش درست در رفتار و حال داشتن» را مهم‏تر از «گفتن و تذكر» مى‏داند و به كار مى‏بندد؛ زيرا «رفتار» فرزند را متقاعد مى كند؛ ولى «سخن»، هم سنگين است و هم ارضا نمى‏سازد.قيافه‏ى مادر، لباس مادر، موهاى مرتب مادر، نفس مطبوع مادر، دندان تميز مادر، در فرزند، درس بهداشت و لطف و نظم، مى‏دهد و همه آموزگار فرزنداند. اعتقاد و ايمان مادر، نيكوترين جمال الوهيت را در دل فرزند ترسيم مى‏نمايد، حال و اخلاق نيكوى مادر و تقوا و امانت او، قوى‏ترين زمينه‏هاى اخلاقى را در كودك فراهم مى‏سازند و خودبه‏خود فرزند را به رابطه با خدا و پاكى‏ها مى‏كشاند. مادر بايد هر جا ناتوانى در خود ديد، بدون ابراز آن، از راه درون، مدد الاهى را به يارى طلبد و بدان اتكا كند و خود را از ضعف برهاند و به هر حال شايسته است كودك از او همواره توانايى و قدرت نفسانى و اعتماد باطنى ببيند؛ تا در ساخت مبانى عاطفى و مذهبى خود، هر دم استوارتر و پرمايه‏تر باشد.«كوموله سو» گويد: از مادرى كه صاحب ده فرزند لايق بود، عامل موفقيت را پرسيدم؛ گفت: نمى‏دانم جز اين كه خود به پاكى و تقوى روى آوردم و روح و خصال نيكو در خويش ايجاد كردم و ديگر هيچ.(آرى مدل لايقى شد و حقيقت هم همين است؛ فرزند، بايد خود بگيرد، نه آن كه به او بدهند؛ فقط بايد زمينه‏ى طلب (6) را در او فراهم كنند و در محيط او آن چه را خواستنى است، موجود داشته باشند و بس (7) چنان كه گفتيم: دل‏سوزى‏ها، بيش از همه «رنج تحميل» را ظاهر مى‏كنند و اجازه نمى‏دهند كه «فهم و داورى طفل» بيدار شود و به اصل «علاقه‏ى شما به او و مصلحت‏خواهى‏هاى شما» توجه پيدا كند تا به دلخواه، تحميل شما را بر خود بپذيرد. و اگر هم به او تذكر دهيد و برايش تشريح كنيد، باز گله‏مند از آن است كه چرا آزادى وى را گرفته‏ايد؟ و «خير» را بدون «فهم خير» باز بيهوده مى‏داند و حق هم دارد.ما به طور محسوس اين مسأله را مى‏توانيم تجزيه كنيم:پدران خوب ولى غير عالم، فرزندان خوبى دارند.پدران متدين و عالم، غالبا فرزندان خوبى ندارند.علت آن است كه در گروه اول «وجود پدر» حرف مى‏زند و درس مى‏دهد و در گروه دوم غالبا «زبان پدر» تعليم مى‏نمايد و هميشه «وجود و الدين» براى فرزند گويايى و سازندگى دارد؛ نه حرفشان). (8)اثر پدرعلاوه بر آن چه در ضمن بحث قبلى، به تناسب مطلب، طرح شد، بايد دانست كه پدر نيز چون در نظر فرزند سمبل «قدرت و شخصيت و حلال مشكلات و پيروزى مدام و ناخداى كشتى حيات خانواده» است بايد «اميد آفرين و پشت‏كار ساز و محرك و نيروبخش» باشد؛ لذا هر قدر فشار زندگى، بر دوش او وارد شود، نبايد كمر خميده‏ى خود را به فرزندان، ارائه دهد و هرگز نبايد شكوه و ناله كند (زيرا در فرزند توليد يأس، نگرانى و ناراحتى، مى‏نمايد و نسبت به هدف زندگى بى‏اعتماد و بى‏باور مى‏شود؛ مضافا، در اين ضمن، پدر نيز از ديدگاه فرزند، حاكميت خود را از دست مى‏دهد و كودك نسبت به او نمى‏تواند احترام گزارد و ايمان داشته باشد. اين خود خطر بزرگى براى زندگى خانواده و روح كودك و سبب نابسامانى فرداى او خواهد بود.).حال اگر پدر علاوه بر داشتن امتيازاتى كه ياد شد، باطنا مهربان هم باشد و بتواند آن را براى فرزند قابل لمس گرداند، همين «مهر پدرى» ارزش آموزشى زياد خواهد داشت. (9)چه نيكو است توصيه‏هاى مكتب اسلام به والدين مطرح شود، بدين قرار:1- نام خوب بر فرزند نهند (معلوم است كه چه اثر تلقينى و سازندگى تواند داشت).2- فرزند را ارج نهند و احترام كنند.3- از خطاى او درگذرند و راهنمايى نمايند.4- او را در امور مخصوص زندگى كودكى، مدديار باشند.5- حقوقى براى فرزند قايل شوند و كاملا حفظ و رعايت كنند.6- به او فنون شنا، تيراندازى، سوارى، بياموزند (تا براى فعاليت و سبقت خير و دفاع از خود آمادگى بايد).7- به وعده‏اى كه او را مى‏دهند، حتما وفادار باشند.8- وقتى كه مى‏خواهند براى فرزندان محبتى كنند، همگانى باشد؛ ولى هرگز فضيلت فرزندى را بر فرزند ديگر مكتوم ندارند. (10)پی نوشت : (1) آن نابسامانى بدين صورت جلوه مى‏كنند: ترس - عصيان - ادرار نامنظم و بى‏اختيار - مكيدن انگشت و به دندان گزيدن ناخن و گوشت اطراف آن - اختلال در تكلم - گوشه‏گيرى - به سر زير بودن و نظير آن‏ها.(2) بمج، 17.(3) بمج، 27.(4) بمج، 27.(5) معرفى چگونگى اين نماى پرلطف مادرهاى دانا و لايق، جز در صحنه‏هاى ديدنى نمى‏گنجد و هرگز عبارت‏ها و جمله‏ها حكايت درستى از آن‏ها نتوانند داشت.(6) در مكتب‏هاى تربيتى صوفيان هم، كه «سير الى الله» دارند باز درس اول را «وجد و طلب» قرار داده‏اند و سالك را عامل اصلى دانند و اوست كه خود بايد به دنبال مراد رود و خود را تربيتى دهد كه بتواند «ديده و گوش او» حق‏بين و حق‏شنو گردد تا در درون به «فهم حق» نايل آيد.آرى، علت آن كه به «كشف و شهود» اهميت به سزا مى‏دهند، آن است كه مى‏دانند: رمز تربيتى آدمى‏زاد در «درست ديدن و درست شنيدن» است و تنها راه ارتباط آدمى با خارج و همه‏ى دريافت‏ها (حتى معقولات و معنويات) باز، چشم است و گوش و جاى بهره‏گيرى درست از اين ديده‏ها و شنيده‏ها، «دل» است.«دين» كار اساسى خود را بر افزودن قدرت چشم و گوش و زياد كردن ابعاد آن‏ها و عمق و دقت دادن آن‏ها و مهارت بخشيدن به جهت‏يابى درست، براى مواجهه با امور، به قصد اين كه زودتر و بهتر و صريح‏تر دريافت‏ها صورت گيرند و بيشتر مفيد فهم باشند؛ قرار مى‏دهد.در حالى كه نحوه‏ى برداشت ما از تمدن جديد و چگونگى برخورد ما با آن تمدن و لوازمش چنان است كه اين قدرت را رو به كاهش مى‏برد و بهانه‏ى «سرعت» فقط بر سطح امور گذرى مى‏شود و هر روز «چشم و گوش» ناتوان‏تر مى‏گردد؛ چندان كه كار آن دو، هم به وسايل و وسايط ديگر سپرده مى‏شود و در اين ميانه آدمى و نيروهاى وى، سراسر رو به جمود و تعطيل مى‏روند. ديگر نه آن كه او در برگ درخت، دفترى از معرفت كردگار نمى‏بيند و حتى به اندازه‏ى «منوچهرى» و يك نقاش طبيعت هم قدرت ديد و توصيف ندارد؛ بلكه غالبا برگ‏ها را نمى‏بيند و نمى‏شناسد و تنها در لابه‏لاى كتاب‏ها خبرى از آن مى‏خواند. شگفت از «دين‏دارى» هم پا با چنين آلودگى به «تمدن»!! - م.(7) مف، 19 -15.(8) و به همين جهت ما اثر حقيقى ديانت را از «نقش امامت» مى‏جوييم - اعم از امامت رسول يا امامت امام - و آن را گوياتر از رسالت، مى‏شماريم و حقيقت و باطن رسالت مى‏دانيم. ولى چون پس از رحلت نبى مكرم كه مكتب تشيع هم، به «قال» اكتفا كرد - و مى‏دانيم «قول امام هم، قول رسول و متن رسالت است» - امامت تعطيل ماند و امروز هر كسى بنا به مصداق‏هايى كه خود و ذهن او - كه غالبا برداشت از محيط شده است، نه از ملاك‏هاى دينى - گونه‏اى تعبير براى هر قول، داند و در گونه‏اى رفتار آن را مصداق شناسد و همه با هم مختلف‏اند و هم به هم متعرض و از دين‏دارى خويشتن نيز ناراضى.كى باشد كه به «ميزان» برگرديم؟ و ميزان‏هاى خود را با «ميزان درست دين» ميزان كنيم! (و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط) حديد 26: 57.(9) مف، 26 - 24.(10) بمج، 83. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خداوند دوست مى‏دارد كه شما بين فرزندانتان عدل را رعايت كنيد حتى در بوسيدن آن‏ها (نهج الفصاحه، 152).منبع: گامي در مسير تربيت اسلامي از کودکي تا بلوغ / دکتر رجبعلي مظلومي/خ
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن