واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
نگاه اجمالی وقتی از چرخه زندگی خانوادگی سخن به میان میآید، به خانواده سنتی اشاره میشود. خانوادهای که در آن زن و شوهر ازدواج کردهاند، بچه دارند و ازدواجشان پایدار باقی میماند. این چرخه به صورت دورهها و مراحل مشخص جریان مییابد. بر اساس این الگو چرخه خانواده با زن و شوهر موجودیت پیدا میکند و همراه با اضافه شدنهای اعضای جدید ، خلق نقشهای تازه و افزایش تعداد روابط متقابل پیچیدهتر میشود. بعد خانواده در مدت کوتاهی مستقر میشود، آنگاه فرزندان بزرگ شده، خانواده را ترک میکنند. در نهایت چرخه زندگی به مرحله زن و شوهر برمیگردد تا با مرگ همسران پایان پذیرد. این چرخه در هشت مرحله قابل گروهبندی است. تحول خانواده در طول زمان بزرگسالان بطور متوالی به دو گروه خانواده تعلق دارند. خانواده اول (اصلی) که شامل پدر و مادر و فرزندان است و خانواده پدری نامیده میشود و خانواده دوم خانوادهای است که اکثر افراد آن را تشکیل میدهند و آن شامل خود فرد ، همسر و فرزندان است و خانواده تولید مثلی نامیده میشود. این دو واقعیت بر یکدیگر تکیه دارند (جدایی ناپذیر هستند) و فرزندان خانواده پدری با گذشت زمان به والدین خانواده تولید مثلی تبدیل میشوند. مرحله اول ؛ استقرار خانواده اولین مرحله چرخه زندگی ، استقرار خانواده است که معمولا از دو تا پنج سال طول میکشد. این مرحله دوره سازگاری با زندگی دو نفری ، بدست آوردن شناخت عمیقتر از یکدیگر و دوره یادگیری سهیم بودن (اشتراک) است. این مرحله مقدمهای برای گذر به موقعیت پدر و مادری است. بنابراین با ورود یک بچه یعنی با حاملگی زن پایان میپذیرد. اولین حاملگی رویدادی بسیار مهم به حساب میآید و دوره انتقال بزرگی را تشکیل میدهد. مرحله دوم ؛ گذر به موقعیت والدینی هر تغییری در نقش یکی از اعضای خانواده ، بقیه اعضا را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. روان شناسان و جامعه شناسانی که خانواده را به صورت نظام نقشها و موقعیتهای اجتماعی در نظر میگیرند، اغلب شروع موقعیت والدینی را یک بحران به حساب میآورند، زیرا این موقعیت ایجاب میکند که نظام دو نفری به نظام سه نفری که بیشتر استرس آور است، تبدیل شود. این جنبه منفی موقعیت والدینی است، اما از جنبه مثبت والدین تازه احساس میکنند که شریک شدهاند و باید از یکدیگر مراقبت کنند. اولین کودک میتواند به پایدار شدن کانون خانواده کمک کند. مطالعات نشان دادهاند که میزان طلاق در زن و شوهرهای بچهدار پایینتر از هشت درصد است، ولی این میزان در زن و شوهرهای بدون بچه بیست درصد است. در مجموع والدین امروزی در مقایسه با نسلهای قبل ، نسبت به اثر وجود کودک در زندگی مشترک دیدگاه منطقیتر و واقع بینانهتری دارند (جنبههای مثبت و منفی را در نظر میگیرند) این دیدگاه آنها را آماده میکند که با هر نوع دگرگونی در زندگی سازگار شوند. این مرحله از تولد اولین کودک شروع و تا سه ساله شدن او ادامه مییابد. مرحله سوم ؛ خانواده با بچه پیش دبستانی زمانی که کودک هنوز به مدرسه نمیرود، نقشهای والدین بیشتر میشود. فشارهای اقتصادی تشدید میشود، کمبود وقت و نیازها خودنمایی میکند. والدین ، از این که نمیتوانند کارهای خود را هماهنگ کنند، ناراحت میشوند. همسرداری ، کار ، خانواده ، بچه داری ، روابط اجتماعی و … دست به دست هم میدهند و برای والدین جوان استرس (فشار روانی) میآفرینند. هرچند که این دوره زندگی خانوادگی خیلی الزامها (اجبارها) دارد، در عین حال با انگیزه و تحرک همراه است. دل خوشیهای ناشی از مشاهده بزرگ شدن و رشد کردن کودک ، استرس ناشی از تراکم نقشها را قابل تحملتر میکند. اکثر والدین از شرایطی که برای آنها پیش آمده اظهار رضایت میکنند. مرحله چهارم ؛ خانواده با بچه دبستانی کودک به مدرسه میرود و این موقعیت نقش والدین را کمی تغییر میدهد. کودک دبستانی ، با دوستان و هم بازیهای خود روابط مهمی برقرار میکند. کودک دوست دارد با همتایان خود در فعالیتهای مختلف شرکت کند. این دوره تا اندازهای هماهنگ و شادی آور است، زیرا والدین در عین حال که بر فرزند خود کنترل دارند، از مشاهده شکوفایی (Acualization) او در روابط با دوستان ، کشف افقهای تازه ، علایق ، کسب شناختهای مختلف و رشد استعدادهای پنهان او خوشحال میشوند. مرحله پنجم ؛ خانواده با فرزند نوجوان فرایند پختگی نوجوان ، طولانیترین و دشوارترین چرخه زندگی خانوادگی را تشکیل میدهد. در این دوره نوجوان باید این فعالیتها را انجام دهد: « او باید نقشهای مربوط به هویت جنسی خود را بپذیرد، با افراد همجنس و جنس مخالف روابط تازهای برقرار کند. یاد بگیرد که از دلبستگی عاطفی والدین دور باشد. استقلال مالی بدست آورد. ارزشهای خود را انتخاب کند. در جهت انتخاب شغل راهنمایی شود و از نظر اجتماعی احساس مسئولیت کند.» در این میان والدین باید نگرش مثبت اتخاذ کنند و بدین وسیله جوی بوجود آورند که در آن نوجوان بتواند با آزادی اظهارنظر کند. هویت خود را به عنوان یک فرد مستقل بدست آورد و احساس کند که استقلال رای و اندیشه دارد. مرحله ششم ؛ خانواده به عنوان سکوی پرش تا زمانی که فرزند ارشد خانواده 20 ساله یا بزرگتر میشود و تا زمانی که یکی از فرزندان بتواند کانون خانواده را ترک کند، خانواده نقش سکوی پرش را ایفا میکند. بزرگسال جوان استقلال و خودمحوری بدست میآورد و در نتیجه میتواند سبک زندگی ، شغل و روابط عاشقانه خود را انتخاب کند. او خانواده را ترک میکند تا با دیگران و با شیوهای دیگر زندگی کند. کار اصلی والدین این است که با این رفتارها و جنبههای مختلف آن سازگار شوند. مرحله هفتم ؛ خانواده پس والدینی مرحله پس والدینی از لحظه ترک خانواده بوسیله آخرین فرزند تا لحظه بازنشستگی پدر ادامه مییابد. ترک خانواده به وسیله فرزندان بزرگ بویژه برای زنان میتواند طاقت فرسا باشد، زیرا آنها هستند که خود را وقف فرزند میکنند و هویت مادری به خود میدهند. همچنین در این دوره برخی ناراحتیها و حتی استرس منفی بروز میکند که تحت عنوان سندرم آشیان خالی (Empty vest sndrome) از آن نام میبرند، اما برخی مطالعات این فرضیه را تائید نمیکند. بلکه بعضی از زن و شوهرها احساس شادی و رضایت میکنند و این دوره از زندگی خانوادگی را به عنوان دوره آزادی تازه در نظر میگیرند. همچنین این مرحله از زندگی خانوادگی ، مرحلهای را تشکیل میدهد که در آن زن و شوهرها به دنبال مادر بزرگ و پدر بزرگ شدن هستند. پدر بزرگ شدن و مادر بزرگ شدن این احساس را بوجود میآورد که خانواده دوام پیدا خواهد کرد. در کنار آن رابطه نوهها و پدر بزرگها و مادر بزرگها در صورتی که به یکدیگر نزدیکتر باشند، برای هر دو امتیازهایی خواهد داشت. این دور کودکان را در مقابل یک الگوی ناطق ، مورخ خانواده ، راهنما و رازدار قرار میدهد و در همین حال پدر بزرگها و مادر بزرگها احساس میکنند که کسانی آنها را دوست دارند و در دورهای که اجتماع چندان به آنها بها (ارزش) نمیدهد، ضرورت دارند و به درد میخورند. مرحله هشتم ؛ خانواده پیر این مرحله با بازنشستگی پدر آغاز میشود و با مرگ پدر و مادر پایان میپذیرد. بازنشستگی برای زن و شوهر سازگاری تازهای ایجاب میکند، زیرا باید وقت خود را برنامهریزی کنند و در جستجوی فعالیتها و علایق تازه باشند. برای زوجهای سالمند احساس امنیت عاطفی اهمیت زیادی دارد و شبکه اجتماعی یعنی مجموعه روابطی که فرد میتواند با خانوده ، دوستان و اطرافیان خود داشته باشد، اجازه میدهد تا حمایت اجتماعی بدست آورد و این حمایت اجتماعی برای او دلبستگی ، محبت ، امکان ایجاد ارتباط و کسب کمکهای لازم را ممکن میسازد. امروزه بسیاری از والدین سالمند در شرایط پدر و مادر بزرگی یا حتی اجدادی هستند. موقعیتی که معمولا احساس کمال و خرسندی بسیار قوی به همراه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 598]