واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سیره و آثار
تولد: 1319 ق. مطابق با 1281 لقب: محی الدین تخلص: الهی استادان: ملا ابوالحسن قمشهای (پدر)، ملا محمد هادی فرزانه قمشهای، حسن امین جعفری، شیخ محمد حكیم خراسانی، شهید آیت الله سید حسن مدرس، آقا بزرگ حكیم (میرزا عسكری شهید)، حاج آقا حسین قمی، شیخ اسدالله یزدی، حاج ملا محمد علی معروف به فاضل، حاج شیخ حسن برسی، حاج میرزا حسن فقیه سبزواری، میرزا مهدی اصفهانی و حكیم محمد طاهر فقیه نصیری. شاگردان: حضرات آیات عبدالله جوادی آملی و حسن حسنزاده آملی مدرك غیر حوزوی: دكترا از دانشگاه تهران تدریس خارج از حوزه: ادبیات، منطق، حكمت در دانشگاه تهران آثار علمی: حاشیه و توضیحات بر تفسیر ابوالفتوح رازی، ترجمه قرآن به زبان شیوا و نثری زیبا و امروزین، ترجمه صحیفه سجادیه، ترجمه مفاتیح الجنان، حكمت الهی (دو جلد)، شرح فصوص الحكم فارابی، مشاهدات العارفین فی اصول السالكین، رساله در فلسفه كلی، رساله در سیر و سلوك، رساله در مراتب ادراك، حاشیه بر مبدا و معاد ملاصداری شیرازی و دیوان اشعار. وفات: 1352 ش. یك روز از مسجد امام خمینی كنونی (مسجد شاه سابق) به خانه آمد، بدون لباس در حالی كه عبا را به دور خود پیچیده بود، همسرش میگوید به او گفتم لباستان چه شد، فرمود: در شبستان مسجد، فقیری برهنه دیدم لباسم را به او دادم; و تا آن جا كه به یاد دارم شبیه این ماجرا سه بار تكرار گردید.سلوك فردی حكیم میرزا مهدی الهی قمشهای در مسیر زندگی به خواستههای متعالی و گرایشهای والا توجه داشت و از این رهگذر حالاتی چون صداقت، وارستگی، اخلاص و مقاومت در اخلاق و رفتارش تجلی پیدا كرد. او از طریق ذكر، ارتباط با خدا، سحر خیزی و تصفیه اعمال این حالات را در خود تقویت كرد و كوشید از سیره مولایش حضرت علی (علیهالسلام) و فرزندان آن حضرت الگو گرفته، در حد توان آن حالات معنوی را به صورت مكارم اخلاقی و فضیلتهای انسانی تحقق بخشد. علامه حسن زاده آملی میگوید: بیش از ده سال با او حشر داشتم; یك كلمه ناروا و یك حرف ناسزا و یك جمله بیهوده از او نشنیدم: «چه گریهها و زاریها از او دیدهام و چه اندرزها از او به یادگار دارم.» (1) همسرش در خاطراتی گفته است: «نیمه شب از خواب بر میخاستند، پس از نوافل در صحن خانه قدم میزدند و به سیارات آسمانی نگاه میكردند و غرق در ملكوت میشدند. ناملایمات را تحمل میكردند و میفرمودند: در بلاها و مكاره و مصائب حكمتی است و باید با جان و دل تسلیم امر حق بود. بارها فقیری به در خانه آمد كه چیزی به او بدهیم، اثاثیهای به وی میدادند و میگفتند: برو بفروش و خرج زندگی كن! روح عرفانی ایشان موجب میگردید تا در برابر همه مسائل و حتی ناگواریها متبسم باشند. امر به معروف و نهی از منكر ایشان با ملایمت و دلسوزی توام بود. روحی شجاع و مقاوم داشتند، اما با همه به نرمی برخورد مینمودند. كینه كسی را به دل نمیگرفتند و از كسی بدگویی نمیكردند. تاكید میكردند صفات پسندیده افراد را بگویید. به فرزندانش نصیحت مینمود: چشم ظاهر را بر هم گذارید و با نور باطن حقایق را مشاهده كنید. در نماز به قدری در دریای حیرت فرو میرفتند كه متوجه هیچ صدایی و سخنی نمیشدند و ساعتها در خلوتخانه خود با حق مشغول تضرع و دعا بودند.» (2) دكتر حسین الهی قمشهای، فرزند حكیم الهی قمشهای، با تاكید بر این نكته كه «من هیچ وقت پدرم را ملول و افسرده ندیدم» (3) در خصوص ویژگیهای اخلاقی پدر میگوید: «... وی (پدرم) عاشقی بود كه هیچ وقت از زندگی شكایت نمیكرد. همیشه چهرهای گشاده داشت.... یكی از خصوصیات وی خلق و خوی مثبت او بود كه با همه، چه عارف و چه عامی خوش بود. طبیعت را در همه حال زنده میدید و چون خالقش خدا است، برایش قداست داشت.... دوست داشت هر چه خود میدانست در اختیار دیگران بگذارد و خبرهای خوب را به همه بدهد.... توصیهاش این بود كه ساده زندگی كنید و به بهانههای گوناگون دور هم جمع شوید; زیرا با هم بودن برای سلامتی روان و بدن خوب است و نیز باعث میشود آدمی چیزهایی از دیگران بیاموزد.» (4) دكتر امیر محمود انوار (شاگرد و داماد حكیم قمشهای) یادآور شده است: «به ظاهر دنیا بسیار بیعلاقه بود. یك روحیه بینیازی و دوری از تعلقات مادی در ایشان وجود داشت كه وقتی آدمی به منزلش میرفت، تمام امور دنیوی را فراموش میكرد.» (5) «یك روز از مسجد امام خمینی كنونی (مسجد شاه سابق) به خانه آمد، بدون لباس در حالی كه عبا را به دور خود پیچیده بود، همسرش میگوید به او گفتم لباستان چه شد، فرمود: در شبستان مسجد، فقیری برهنه دیدم لباسم را به او دادم; و تا آن جا كه به یاد دارم شبیه این ماجرا سه بار تكرار گردید.» (6) ساحل نهج البلاغه علامه حسن زاده آملی، در یكی از رسالههای خود ضمن نقل كلام مرحوم میرداماد درباره معجزه، خاطرنشان میكند: «راقم سطور در حین تسوید عبارت میرداماد به یاد كلام دلنشین جناب استاد حكیم آقای حاج میرزا مهدی الهی قمشهای افتاد كه بارها در مجلس درس اظهار میفرمود: من آرزویم این است نهج البلاغه را در بهشت از آقا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یاد بگیرم و گاهی كه سخن از مردن پیش میآمد، میفرمود: برویم در بهشت نهج البلاغه را پیش امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بخوانیم.» (7) الهی قمشهای گزیدهای از سخنان حضرت علی (علیهالسلام) را با عنوان «حكمت عملی یا اخلاق مرتضوی» در ده مقاله و یك خاتمه تنظیم كرده و برهریك از سخنان آن حضرت شرحی اجمالی نوشته است. روح بزرگ آدمی این عارف وارسته در شرح فصوص الحكم فارابی، ذیل كلام مبارك حضرت علی (علیهالسلام) كه میفرماید: «الشرف بالهمم العالیه لابالرمم البالیه; شرف و بزرگی به همتبلند است نه به استخوان پوسیده پدران» مینویسد: «روح بزرگ همیشه به امور عالی و كارهای ستوده و استعلای معنوی و محاسن بزرگی آمیخته است و هرگز به پستی همت و قبایح، زشتیهای اخلاقی و دنائت و ذلت برای نیل به مقاصد خود تن در نخواهد داد. هر چه انسانهمتش عالیتر است، مال و جاه دنیای بیثبات در نظرش بیقدرتر است. بدین جهت اگر غنی است، سخی است و اگر فقیر است، صبور است; و در هر دو حال خود را بزرگ میداند و در عین بزرگی با كوچك و بزرگ فروتنی میكند و با فقیران با ایمان و مستمندان با علم و معرفت متواضعتر خواهد بود و هرگز به چشم حقارت به كسی نمینگرد.» دكتر حسین الهی قمشهای، فرزند حكیم الهی قمشهای، با تاكید بر این نكته كه «من هیچ وقت پدرم را ملول و افسرده ندیدم» (3) در خصوص ویژگیهای اخلاقی پدر میگوید: «... وی (پدرم) عاشقی بود كه هیچ وقت از زندگی شكایت نمیكرد. همیشه چهرهای گشاده داشت.... یكی از خصوصیات وی خلق و خوی مثبت او بود كه با همه، چه عارف و چه عامی خوش بود. طبیعت را در همه حال زنده میدید و چون خالقش خدا است، برایش قداست داشتآن زاهد عارف در قصیده قرآنیه علی (علیهالسلام) را این گونه معرفی میكند: آن كه بر اسرار قرآن گفت من یكتا علیمم آن كه بر عرش سلونی گفت من تنها مكینم شاهد یكتای عالم مظهر غیب الغیوبم پای تا سر آینه اوصاف رب العالمینم در دریای وجودم، گوهر گنج شهودم نیست جز حق هستی مطلق به چشم پاك بینم در قصیده غدیریه نیز مولایش امیرمؤمنان را چنین میستاید: سروش غیبم به پرده دل سراید از عشق داستانها كه جز به مهر علی فروزان نگردد انوار آسمانها چو حسن او ماه دلربایی، چو طلعتش جلوه خدایی چو قامتش سرو باصفایی، ندیده چشمی به بوستانها به هر دل افتد زمهر نورش بنوشد از باده طهورش به جامی از كوثر حضورش شود مجرد تن و روانها (8) پینوشت: 1. نامهها و برنامهها، علامه حسن زاده آملی، ص 81. 2. خوشهها، طیبه الهی تربتی، ص 127. 3. دیدار با دكتر حسین الهی قمشهای، نشریه روز هفتم، سال سوم، شماره 102. 4. از سخنرانی دكتر حسین الهی قمشهای در مراسم نكوداشتحكیم میرزا مهدی الهی قمشهای كه در مرداد ماه سال 1381 در مجموعه سعدآباد برگزار شد. 5. مجله پیام انقلاب، شماره 169، ص 31. 6. آشنای عرشیان، ص 265. 7. رساله وحدت از دیدگاه عارف و حكیم، علامه حسن زاده آملی، ص 21. 8. نغمه عشاق، ص 324. منبع:مجله پرسمان، شماره 5
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 595]