واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رقابت بازيگران بينالمللي در مورد انرژي درياي خزرميعادگاه بزرگان
پيامدهاي ژئوپليتيک، رشد سريع مصرف انرژي و امنيت انرژي 3 عامل مهمي است که توجه بازيگران مختلف منطقهاي و بينالمللي در عرصه انرژي را به حوزه خزر معطوف ميکند. افزايش تقاضاي انرژي در جهان در 2دهه آينده و نيز امنيت انرژي براي مصرف کنندگان عمده موجب رقابت براي کنترل اين ذخاير و راههاي ترانزيتي آن در اين منطقه شده است. طي سالهايي که از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ميگذرد، يکي از بحث برانگيزترين و پرتنشترين آثار و عواقب اين فروپاشي، مسئله منابع انرژي درياي خزر و کشورهاي تازه استقلال يافته در حاشيه آن است. طي اين دوران، حوزه درياي خزر به يکي از صحنههاي مهم چالش و رقابت بينالمللي تبديل شده و به نظر نميرسد که در آينده نزديک نيز اين کشمکشها پايان بپذيرد. به همين جهت، بيش از دهها کنفرانس بينالمللي در سطح منطقه و جهان در خصوص موضوعات مختلف منابع انرژي خزر برگزار شده و نيز ديدارها و ملاقاتهاي متعددي ميان مسئولان و مقامات مرتبط با اين موضوع صورت گرفته است. يکي از مهمترين علل توجه به اين منطقه، وجود منابع نفت و گاز در سواحل و درياي خزر است. اگر چه هنوز برآوردها از ذخاير متفاوت است اما به گمان بسياري، اين منابع پس از منابع خليجفارس و درياي شمال غنيترين منابع نفت و گاز جهان به حساب ميآيد. استخراج و انتقال انرژي خزر به بازارهاي آزاد جهان، بهخصوص براي کشورهاي محصور در خشکي آذربايجان، قزاقستان و ترکمنستان از اهميت ويژهاي برخوردار است؛ بنابراين موضوع خطوط انتقال نفت و گاز نيز به اندازه کنترل بر ذخاير اهميت پيدا کرده است. اين رقابتها بر ژئوپليتيک منطقه و رويکرد بازيگران اصلي در عرصه انرژي خزر چون آمريکا، روسيه، ايران، اتحاديه اروپا، ترکيه و چين موثر است. در اين مقاله، تلاش ميشود علاوه بر بررسي ذخاير نفت و گاز و اهميت ژئوپليتيک حوزه خزر، منافع بازيگران عمده نيز مورد مطالعه قرار گيرد.ظهور منطقه جديد خزر فقط يک نماد روي نقشه سياسي نبود بلکه تغييرات مهمي در رويکرد قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي نسبت به آن به وجود آورد.ژئوپليتيک درياي خزرظهور و شکلگيري منطقه خزر روي نقشه سياسي جهان را که يک رويداد مهم پس از فروپاشي شوروي محسوب ميشود، ميتوان يک مولود ژئوپليتيک ناميد. تا قبل از اين تاريخ، درياي خزر به عنوان يک درياي متعلق به شوروي و ايران شناخته ميشد و طبق معاهداتي که رسما مورد قبول دو کشور بود (1921 و 1940ميلادي)، عرصه مشترک دريايي 2 کشور به حساب ميآمد اما در عمل، حکومت شوروي به عنوان يک ابرقدرت و با توجه به اينکه خاک آن کشور درياي خزر را از 3 طرف در احاطه خود داشت، نفوذ بيشتري بر اين دريا اعمال ميکرد. به همين دليل، ابرقدرت رقيب يعني آمريکا، به اين دريا بيشتر به صورت درياچه داخلي شوروي نگاه ميکرد و مصلحت نميديد در امور داخلي آن مداخله کند يا در صدد دستيابي به منابع هيدرو کربني آن برآيد. به دنبال فروپاشي شوروي و ظهور 3 کشور جديد قزاقستان، ترکمنستان و آذربايجان در اطراف درياي خزر، سهم روسيه از اين دريا يکباره به طور قابل توجهي کاهش يافت و از اين زمان درياي خزر در کانون يک منطقه جديد بينالمللي قرار گرفت.ظهور منطقه جديد خزر فقط يک نماد روي نقشه سياسي نبود بلکه تغييرات مهمي در رويکرد قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي نسبت به آن به وجود آورد. گرچه منطقه خزر به مفهوم جغرافيايي کلمه، در برگيرنده 5 کشور ساحلي درياي خزر است اما ژئوپليتيک آن را نميتوان و نبايد از منطقه وسيعتر آسياي مرکزي و قفقاز جدا ساخت. در واقع، منطقه خزر حلقه اتصال ميان 5 کشور آسياي مرکزي، 3 کشور قفقاز، روسيه و ايران است. در اين منطقه وسيع ژئوپليتيک که از شرق به مرزهاي چين و از غرب به درياي سياه متصل ميشود، روسيه و ايران که در مقايسه با کشورهاي تازه استقلال يافته از سابقه بسيار طولاني حاکميت برخوردارند،2 قدرت مهم منطقهاي محسوب ميشوند و به همين دليل نقشآفرينيهاي آنها در ارتباط با مسائل حوزه خزر و ديدگاههاي مستقلي که نسبت به مداخله قدرتهاي برون منطقهاي دارند، حائز اهميت است. ايران با توجه به موقعيت جغرافيايي خود، يعني قرار گرفتن در کانون بيضي استراتژي انرژي جهان که در آن بيش از 7درصد نفت اثبات شده و بيش از 40درصد ذخاير گاز طبيعي جهان متمرکز است، داراي ويژگي استژايک خاصي است که نميتوان ايفاي نقش طبيعي اين کشور را در انتقال منابع انرژي منطقه خزر به بازارهاي جهاني ناديده گرفت.بدون شک، مسئله خزر براي جمهوري اسلامي ايران صرفا يک مسئله اقتصادي نيست. اگر چه در اغلب موارد، بحث اصلي بر سر اقتصاد است و نفت به عنوان عامل اصلي اختلاف کشورهاي ساحلي در نظر گرفته ميشود اما با گذشت زمان، رقابت کشورهاي ساحلي براي دستيابي به سهم بيشتري از درياي خزر از يک سو و تلاش قدرتهاي خارج از حوزه خزر براي نفوذ بيشتر و تاثيرگذاري بر وضعيت منطقه در راستاي اهداف خود ميتواند اهميت سياسي و امنيتي حوزه خزر را برجسته کند. در اين ارتباط، موضوعات زير به عنوان موارد مهم همواره مورد توجه قرار داشته است:1- اختلافات ميان کشورهاي ساحلي بر سر رژيم حقوقي درياي خزر2- تلاش براي نظامي کردن دريا و ايجاد ناوگان نظامي يا دعوت از نيروهاي نظامي بيگانه3- گسترش ناتوبه شرق که به تدريج در حال نزديکي به خزر است4- آلودگي زيست محيطي خزر5- اقدامات برخي کشورهاي ساحلي جهت بهرهگيري يکسويه از منابع هيدروکربن خزر6- اختلافات براي انتقال نفت و گاز خزر به بازارهاي مصرف و تعيين مسيرهاي خطوط لوله. اهميت حوزه درياي خزر بهطور عمده، ناشي از وجود منابع قابل توجه نفت و گاز در اين منطقه است.اهميت انرژي خزرموقعيت ژئوپليتيک و وجود ذخاير هيدروکربن موجب اهميت و توجه کشورها و شرکتهاي غربي براي حضور در حوزه خزر شده است. حوزه خزر به خاطر قرار داشتن در محل تلاقي محورهاي مواصلاتي و ارتباطي شمال اروپا به اقيانوس هند اروپا به شرق دور، اهميت بيشتري پيدا کرده است. منطقه پيراموني خزر بسيار وسيع و مرکب از کشورهايي است که از تاثيرات و مزاياي اقتصادي آن بهرهمند ميشوند. اهميت حوزه درياي خزر بهطور عمده، ناشي از وجود منابع قابل توجه نفت و گاز در اين منطقه است. آمار و ارقام مربوط به کل ذخاير ثابت شده نفت درياي خزر بهطور چشمگيري با يکديگر تفاوت دارند. برآوردهاي نخستين به عمل آمده در سالهاي اوليه پس از فروپاشي شوروي، از سوي محافل غربي، حاکي از وجود حدود 200ميليارد بشکه نفت و 279 تريليون فوت مکعب گاز در حوزه خزر بود که اين منطقه را پس از عربستان سعودي، در رده دوم مناطق دارنده ذخاير هيدروکربن جهان قرار ميداد.بهرغم بر آوردهاي اغراقآميز طي يک سال پس ازفروپاشي شوروي، تحقيقات سالهاي بعد ميزان ذخاير نفت اين حوزه را بين 15 تا 29 ميليارد بشکه تخمين زدهاند که در چنين حالتي حوزه درياي خزر بر حسب ذخاير نفتي آن ميتواند قابل مقايسه با درياي شمال (17 ميليارد بشکه) و آمريکا (8/29 ميليارد بشکه) باشد. ذخاير گاز ثابت شده در حوزه خزر بين 58/5 تا 3/8 ميليارد متر مکعب تخمين زده شده که البته با توجه به کشف ذخاير گازي جديد در حوزه «شاه دنيز آذربايجان» که ميزان آن 700 ميليارد متر مکعب اعلام شده بر حجم ذخاير گاز اين حوزه افزوده ميشود.براساس برآورد ديگري که به عمل آمده، ذخاير اثبات شده نفت خام منطقه خزر بين 16 تا 5/32 ميليارد بشکه (2تا 4 ميليارد تن) و ذخاير گاز طبيعي آن بين 236تا 337 تريليون فوت مکعب (5/4تا 7 تريليون متر مکعب) است. علاوه بر آن، اين احتمال وجود دارد که در حدود 163ميليارد بشکه نفت (23تا 28ميليارد تن طبق برخي برآوردهاي ديگر) و 328 تريليون فوت مکعب (8 تريليون متر مکعب) گاز طبيعي ديگر در منطقه وجود داشته باشد.اداره اطلاعات انرژي آمريکا (EIA) ذخاير نفت اثبات شده در منطقه را بين 17 تا 49 ميليارد بشکه برآورد کرده است. در سال 2005، وجود درياي خزر 9/1 ميليون بشکه در روز توليد داشت (2درصد کل توليد جهاني) که در سال 2006 افزايش يافت و توليد نفت منطقه در مجموع به 3/2 ميليون بشکه در روز رسيد. اين رقم قابل مقايسه با برزيل در آمريکاي جنوبي است. براساس پيشبيني EIA، منطقه درياي خزر رشد توليد روزانه 200هزار بشکه نفت را تجربه خواهد کرد و کشور آذربايجان نيز از بيشترين سهم در اين افزايش توليد برخوردار خواهد بود. تا سال 2010، پيشبيني EIA اين است که کشورهاي منطقه خزر، توليدي بين 9/2تا 8/3 ميليون بشکه در روز داشته باشند. بنابراين، بر مبناي ذخاير شناخته شده، منابع منطقه خزر تنها 2درصد از ذخاير نفت جهان و بين 3 تا 5درصد از ذخاير گاز طبيعي جهان را در بر ميگيرد. همچنين بر اين مبنا، هر 3 کشور آذربايجان، ترکمنستان و قراقستان در ميان 20 کشور داراي منابع هيدورکربني قرار ميگيرند.در خصوص حجم و ميزان منابع نفت و گاز درياي خزر و کشورهاي حاشيه آن نيز برآوردهاي موجود تا حدودي متفاوت هستند. بهرغم اين پيشبينيها، واقعيت اين است که هنوز بسياري از مناطق درياي خزر و نواحي همجوار آن مورد آزمايشهاي لرزهنگاري قرار نگرفتهاند و همين مسئله ميتواند کليه برآوردهاي موجود را دچار تغيير کند. علاوه بر اين، صرفنظر از اينکه به منابع درياي خزر خوشبينانه يا بدبينانه نگريسته شود، در اصل اين موضوع که هماکنون بسياري از شرکتهاي نفتي بزرگ در تلاش براي کسب امتياز و بهرهبرداري از منابع اين منطقه هستند و بسياري از کشورهاي منطقه و حتي خارج از منطقه تلاش ميکنند تا از جريان نقل و انتقال منابع اين منطقه منافعي کسب کنند، تغييري ايجاد نميشود. ادامه دارد.... منبع: همشهري ديپلماتيک
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]