تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى شوند بلكه حق را به پيروى كسى كه از آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816933450




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سفر درونی یك نابینا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سفر درونی یك نابینا
فیلم چشم
چشم» فیلم دلهره‌آور جدید سینما، نسخه دوباره‌سازی شده فیلمی هنگ‌كنگی و بسیار موفق به همین نام است كه سال 2002 توسط برادران پانگ ساخته شد. نسخه جدید كاملاً به نسخه هنگ‌كنگی وفادار مانده و تغییرات زیادی در فیلمنامه و كلیت آن وارد نشده است.خط اصلی قصه فیلم درباره دختر جوان نابینایی است كه با كمك سیستم پیشرفته پزشكی موفق می‌شود دوباره بینایی‌اش را به‌دست بیاورد اما بینا شدن او باعث دردسرهای زیادی برایش می‌شود.این نقش را در نسخه جدید جسیكا آلبا بازی می‌كند. او سیدنی ولز است كه پس از به‌دست آوردن بینایی‌اش، شروع به دیدن روح آدم‌های مختلف می‌كند.حضور این ارواح باعث ناراحتی و سردرگمی‌اش می‌شود. پس از وقوع یك‌سری حوادث وحشتناك، سیدنی متوجه می‌شود بینایی چشمش به او نوعی حس ششم داده و می‌تواند اتفاقات آینده را پیش‌بینی كند.روح یك دختر جوان او را به شهری غریبه می‌كشاند و سیدنی متوجه می‌شود این دختر هم توانایی پیش‌بینی وقایع پیش رو را دارد.به‌زودی سیدنی خودش را در مبارزه‌ای بی‌امان و نفس‌گیر با زمان می‌بیند، كه طی آن باید با یك اتفاق شوم بزرگ مقابله كند.این اتفاق به قتل عام گروه بزرگی از مردم در بن‌بست یك بزرگراه مربوط می‌شود. جسیكا آلبا با حضور در مجموعه‌ای علمی-تخیلی معروف شد كه جیمز كامرون تهیه‌كننده‌اش بود.از او دو قسمت اول و دوم «چهار آدم فانتزی» از سیمای جمهوری اسلاَمی پخش شده است.•  می‌توانید برای ما توضیحات بیشتری درباره كاراكتر خود در «چشم» بدهید؟ سیدنی نوازنده ویلن است كه در گروه موسیقی تك‌نوازی می‌كند.زمانی كه بینایی‌اش را دوباره به‌دست می‌آورد، خیلی خوشحال می‌شود. اما حالا او دنیا را از دریچه چشم‌زنی می‌بیند كه به او پیوند زده شده است. سیدنی به‌جز چشم‌ها، خاطرات و توانایی‌های این زن را نیز كسب می‌كند.در كنار وقایع و آدم‌های عادی، سیدنی روح آدم‌های مرده را نیز می‌بیند. زمانی كه می‌فهمد می‌تواند آینده را نیز ببیند هیجان‌زده می‌شود. اما آن‌چه می‌بیند، حوادثی تراژیك است.او هیچ چیز مثبتی نمی‌بیند و به همین دلیل از توانایی جدیدی كه كسب كرده راضی نیست و احساس می‌كند دارد عقلش را از دست می‌دهد. اوضاع به‌جایی می‌رسد كه او نمی‌تواند تشخیص دهد آن‌چه می‌بیند و لمس می‌كند واقعی است یا خیر.•  چه چیزی شما را جذب این طرح كرد؟ این نكته كه باید نقش كاراكتری را بازی می‌كردم كه نابینا بود و ویلن می‌نواخت. احساسم این بود كه برای یك فیلم ترسناك، كاراكتری پیچیده و جذاب بود. قصه فیلم درباره كسی نیست كه شكنجه می‌شود، بلكه بیشتر آدمی را مورد بحث قرار می‌دهد كه به‌تدریج عقلش را از دست می‌دهد.این كاراكتر تلاش می‌كند تا اوضاع را به شكل منطقی و اولیه‌اش برگرداند. برای همین قصه را سرگرم‌كننده و لایه‌لایه یافتم. در این رابطه، ارتباط سیدنی با خواهر كوچكترش و آن دكتر معالج برایم جالب بود. در كل، نقش را بسیار خونسرد و متقاعدكننده دیدم.•  برای بازی در این نقش با افراد نابینا هم صحبت و برخورد داشتید؟ بله، به دو مركز خاص نابینایی رفتم، یكی در لس‌آنجلس و دیگری در نیومكزیكو. در این مركز دومی، در یك كلاس همراه دوازده دانش‌آموز دیگر بودم.آن‌ها خیلی جوان بودند. همه‌شان بر اثر یك تصادف كور شده بودند و كم‌كم خودشان را با شرایط نابینایی تطبیق داده بودند. به‌صورت طبیعی، آن‌ها نمی‌دانستند من یك بازیگر هستم و فكر می‌كردند یك شاگرد جدید نابینا هستم.فرق من با آنها در این بود كه می‌توانستم عینكم را از چشمم بردارم و به این طرف و آن طرف بروم و آن‌ها نمی‌توانستند.در آن‌جا بود كه توانستم حس درونی آن‌ها را بفهمم، خواندن خط بریل را یاد بگیرم و با كمك یك عصا راه بروم.حالا می‌توانستم چشمانم را ببندم و به كمك حسم جای همه چیز را پیدا كنم.•  پس حالا می‌توانید یك كتاب كامل بریل را بخوانید؟ خیر اصلاً این‌طور نیست. من فقط آن اصول اولیه را یاد گرفتم تا برای بازی به كمك بیاید. البته اگر بیشتر تلاش می‌كردم و یاد می‌گرفتم (و اگر نابینا بودم) حتماً این شیوه خواندن را كاملاً می‌آموختم.ولی برای نقش، من فقط به این نیاز داشتم كه بفهمم چگونه باید كتاب‌های بریل را بخوانم.•  در طول این مدت با كسی كه دوباره بینایی‌اش را به‌دست آورده باشد، هم دیدار داشتید؟ در این رابطه با چند نفری ملاقات كردم. یكی از آن‌ها كسی بود كه پس از به‌دست آوردن بینایی‌اش، دوباره آن را از دست داده بود.همه آن‌ها می‌گفتند در آغاز كار برایشان خیلی مشكل بود تا بتوانند خودشان را با وضعیت جدید هماهنگ كنند. برای آن‌ها، زندگی حكم یك شروع دوباره را داشت. این دیدارها كمك زیادی به من كرد و ذهنم را نسبت به خیلی‌چیزها باز كرد.•  قبل از شروع بازی در فیلم، نسبت به نسخه اصلی كه برادران پانگ ساخته بودند چه نظری داشتید؟ خب، من این فیلم را دیده بودم و خیلی دوستش دارم. برایم جالب بود كه كاراكتر اصلی‌اش تا حدودی صبور و خویشتن‌دار بود. بازی بازیگرش به‌دلم نشست و مرا تحت‌تأثیر قرار داد.بازی‌اش موقر بود. در فرهنگ شرق دور آسیا، ارواح و رمز و راز مربوط به آن بخشی از فرهنگ آن جامعه است و این جور چیزها یا قصه‌ها خیلی راحت‌تر پذیرفته می‌شود.اما در فرهنگ غرب چنین نیست. اگر این جور چیزها را باور داشته باشی، خیلی‌ها فكر می‌كنند دیوانه‌ای.برای خیلی‌ها غیرقابل‌قبول است كه تو بگویی روح و این جور چیزها را می‌بینی. همین باعث شد تا در نسخه جدید با توجه به این موضوع، قصه كمی تغییر كند.می‌توان گفت نسخه جدید نسخه‌ای تطابق داده شده با شرایط زندگی در این نقطه جهان است.اما این باعث نمی‌شود كه ارزش‌های فراوان نسخه‌اصلی را نادیده بگیریم. «چشم» برادران پانگ فیلم بسیار زیبایی است.•  بیشترین و بزرگترین چالش برای بازی در نقش یك آدم نابینا چه بود؟ این بود كه باید چیزی را نمی‌دیدم و با چشم بسته ویولن هم می‌زدم. نواختن ویلن را برای این فیلم یاد گرفتم و بعد از آن تمرین كردم تا ببینم چطور می‌شود با چشم بسته آن را نواخت. كار سختی بود.نمی‌توانستم به نت‌ها و یا به خود ساز نگاه كنم و تا حد امكان باید از حس درونی‌ام كمك می‌گرفتم.•  پس در فیلم حقیقتاً ویلن می‌زنید؟ بله می‌زنم. مجبور بودم! البته اول كار به من گفتند در این صحنه‌ها كس دیگری برای نواختن ویولن می‌آید و من فقط ادای انجام آن را درمی‌آورم.گفته شد این‌طوری صدای زیباترین شنیده می‌شود. زمانی كه برای برادران پانگ ویولن زدم، خیلی بد بود و صدای ناهنجاری داشت. آن‌ها مجبورم كردند تمرین كنم تا درست و قشنگ بزنم.•  چقدر طول كشید تا آماده بازی در نقش شوید؟ چهار تا چهار ماه و نیم. در همان حال داشتم فیلم دیگری را بازی می‌كردم، منظورم «چهار آدم فانتزی» است. بعد هم كه كریسمس آمد، بعد از تعطیلات بود كه تمام توجهم را به «چشم» معطوف كردم.•  پیش از بازی در «چشم»، فیلم دیگری از برادران پانگ  را دیده بودید؟ بله و به همین دلیل بود كه بازی در «چشم» را پذیرفتم. برایم خیلی جالب بود كه آن‌ها توانسته‌اند فیلمی بسازند كه در آن دیالوگی وجود ندارد.فیلم خیلی هم ترسناك بود. این كه شما همراه دو تا آدم در داخل یك خانه همسفر شوید خیلی جذاب و شوك‌آور است. برادران پانگ این قصه را كاملاً سرگرم‌كننده و تماشایی كار كردند.خیلی دوست داشتم آن‌ها همان عناصر ومؤلفه‌ها را در فیلم جدید هم مورداستفاده قرار دهند و یا این كه ما بتوانیم از آن مؤلفه‌ها استفاده كنیم.در «چشم» ما با كاراكتر پیچیده و تو در تویی روبه‌رو هستیم و در قصه فیلم چرخش‌های ناگهانی و متفاوتی صورت می‌گرفت.•  آیا نكته خاصی در «چشم» وجود دارد كه مایل باشید تماشاگران زن جوان به آن توجه كنند؟فیلم در وهله اول یك كار سرگرم‌كننده است و در دل آن تلاش دارد تا به‌نوعی مكاشفه درونی برسد. كاراكتری كه در فیلم بازی می‌كند آدمی قوی و بااراده است.در عین حال،  موجودی مستقل است كه درپی حقیقت می‌رود. به‌رغم تمام موانع و مشكلات، او موفق به پیدا كردن حقیقت می‌شود.تلاش او برای درك این‌كه چرا چنین اتفاقاتی می‌افتد و چرا او دارد به مرز جنون می‌رسد، حرف اصلی فیلم است. فكر می‌كنم همین بخش كاراكتر می‌تواند برای تماشاگران جوان جذاب و مفید باشد.آنها می‌توانند متوجه این نكته شوند كه برای كشف حقیقت‌های مربوط به محیط پیرامون خود، باید تلاش كرده و سختی‌ها را تحمل كنند.•  هنگام بازی در فیلم تلاش داشتید از خشونت و خونریزی اجتناب كنید؟بله، وقتی این نقش را بازی می‌كردم، اصلا احساسم این نبود كه او آدمی توسری‌خور است و فضای قصه نیازمند خون و خون‌ریزی است.تا به امروز روی پرده سینما از این جور چیزها خیلی زیاد دیده‌ایم. قصه فیلم در عین حال سفری درونی هم هست و سیدنی چیزی را در ذهنش دارد كه با آن كلنجار می‌رود. برای من جنبه‌های روان‌شناسی كار مهم‌تر از هر چیز دیگر بود.•  نظرتان درباره ساخته شدن قسمت دوم فیلم چیست؟عقیده خاصی ندارم. صحبت خاصی در این‌باره نشده است.•  سرصحنه فعلا بحث این را نداشتید كه دنباله‌ای ساخته شود و شما چشم آدم دیگری را بگیرید؟خیر، ولی چیز جالب‌توجهی می‌تواند باشد. به هر حال، فراموش نكنید كه سیدنی حتی اگر نابینا باشد، توانایی‌های خاص و هوشمندانه خودش را دارد.•  دوست دارید در فیلمی از خود برادران پانگ بازی كنید؟بله. اگر آنها فیلمنامه‌ای داشته باشند كه نقش آن به من بخورد، خیلی دوست دارم با آنها همكاری بیشتری داشته باشم.•  یعنی یك فیلم ترسناك دیگر؟الزامی ندارد كه حتما ترسناك باشد. البته آنها متخصص ساخت این‌گونه فیلم‌ها هستند. اما در صورت ترسناك بودن، حتما باید قصه‌اش بدیع باشد. در این چند سال اخیر، فیلم‌های ترسناك زیادی ساخته شده كه حال و هوایی مشابه هم داشته‌اند. وقت آن رسیده كه نوعی نوآوری در این رابطه صورت گیرد.منبع : همشهری





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن