تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819817828
دادگاه فساد بزرگ مالي ــ 10متن كامل كيفرخواست معاون مالي و اداري شركت اميرمنصور آريا
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: دادگاه فساد بزرگ مالي ــ 10متن كامل كيفرخواست معاون مالي و اداري شركت اميرمنصور آريا
متن كامل كيفرخواست معاون مالي و اداري شركت اميرمنصور آريا
اتهاماتي همچون افساد فيالارض از طريق شركت در اخلال در نظام اقتصادي كشور و مشاركت در ادارهي يك شبكهي سازمانيافته براي ارتكاب جرايم كلان ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري از جمله اتهاماتي است كه در كيفرخواست معاون مالي و اداري شركت امير منصور آريا آمده است.
به گزارش خبرنگار مهر، كيفرخواست يكي از متهمان اصلي پرونده فساد بزرگ مالي: آقاي ا.ش.بازداشت به لحاظ قرار بازداشت موقت از تاريخ 16/6/1390،معاون تأمين منابع و سرمايهگذاري شركت توسعه سرمايهگذاري اميرمنصور آريا، متهم است به: 1ـ افساد في الارض از طريق شركت در اخلال در نظام اقتصادي كشور و مشاركت در ادارهي يك شبكهي سازمانيافته براي ارتكاب جرايم كلان ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري
در متن كيفر خواست آمده است : آقاي ا.ش.بازداشت به لحاظ قرار بازداشت موقت از تاريخ 16/6/1390،معاون تأمين منابع و سرمايهگذاري شركت توسعه سرمايهگذاري اميرمنصور آريا، متهم است به:
1ـ افساد في الارض از طريق شركت در اخلال در نظام اقتصادي كشور و مشاركت در ادارهي يك شبكه سازمانيافته براي ارتكاب جرايم كلان ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري از منابع بانكي و شركت در تحصيل مال از طريق نامشروع به مبلغ 000/000/400/554/28 ريال، با علم به مؤثر بودن اقدامات در تقابل و اضرار به نظام و مردم؛
2ـ شركت در پولشويي عوايد حاصل از جرم موضوع تعداد يكصدو سي و شش فقره گشايش اعتبار اسنادي صادره از بانك صادرات شعبه گروه ملي اهواز و ايفاي نقش فعال در جابجايي و مصرف وجوه.
3ـ جعل و استفاده از اسناد مجعول و مهر شركتهاي وابسته به گروه سرمايهگذاري اميرمنصور آريا، عليالخصوص اسناد گشايش اعتبار اسنادي شركتهاي اليت منطقهي آزاد انزلي و اسناد بانكي شركتهاي اليت منطقهي آزاد انزلي و فولاد فام اسپادانا. با توجه به گزارش اوليه و تكميلي بازرسي و حسابرسي داخلي بانك صادرات، گزارش كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي و ديوان محاسبات كشور، گزارش اداره كل اطلاعات خوزستان و وزارت اطلاعات، گزارش بانك مركزي، اسناد مطالبه شده پيوست پرونده، تحقيقات به عمل آمده و اظهارات ساير متهمان و مطلعان به شرح آتي كه مويد شركت آقاي ا. ش. در كل فرايند بزه اخلال در نظام اقتصادي با توجه به سمت ايشان به عنوان تأمين منابع براي اين گروه است .
الف) هماهنگي با مديريت شركتهاي مرتبط با گشايش اعتبار اسنادي جهت گشايش و تنزيل با توجه به اظهارات ساير متهمين و مطلعين به نحوي كه آقاي م.ا.اظهار داشته: «آقاي ا.ش. با يك سهم وثيقه عضو هيأت مديره شركت سرمايهگذاري نيز است و وظيفه ايشان تأمين منابع مالي و دادوستد پولي بين شركتهاي گروه است.
اظهارات س. ك: بنده خودم در سال 1390 به ايشان (م.ا.) در مورد عدم مجوز اعتبارات چندين مرتبه متذكر شدم كه در اين راستا با آقاي ر.، آقاي د. مدير اجرايي شركت و آقاي ش. مدير مالي شركت اميرمنصور آريا جلسه هم در اهواز و هم در تهران برگزار كرديم .در جلسهاي كه با حضور آقاي د. يكي از مديران شركت گروه ملي و آقاي ش. مدير مالي شركت اميرمنصور آريا كه حتي آقاي د. هم به اين موضوع (عدم ثبت گشايشها) ايراد گرفت.» (ص 378)؛ اظهارات ك.ن.: «آقاي ا.ش. را به عنوان مدير مالي شركت ميشناختم و تمام LCهايي كه براي شركت باز ميشد، ايشان در جريان بودند از قبل و روزي كه بايد پيش فاكتورها را از اهواز يا تهران ميفرستادند و همان روز به بانك ارسال ميشد ما را در جريان ميگذاشتند كه امضا كرده و به بانك تسليم كنيم.»
اظهارات ب.ب: «آقاي ا.ش. رابط مالي با اسپادانا بوده است كه معاونت تأمين سرمايه شركت اميرمنصور آرياست.» ؛ اظهارات ي.م.: «روابط اميرمنصور با فولاد اسپادانا نيز توسط آقايان ا.ش. و ب. انجام ميشد و امور بانكي نيز توسط مجموعهي فوق انجام ميشد.» اظهارات ا.ش.: «شركت فولاد فام اسپادانا براساس ارزش دفتري خريداري شد كه از محل مبالغي كه نزد آن شركت بود اقدام به تحصيل آن كرد ولي سهام آن به نام شركت اميرمنصور آريا نشد و به صورت يك شركت مستقل به نام سه نفر از دوستان آقاي ب.ب. شد.
شركت اليت انزلي توسط سه نفر از پرسنلي كه در شركت مشغول به كار بودند به نام آقاي م.، ن. و د. تأسيس گرديد.» اظهارت م.ز.: «شركتهايي مثل خدمات عمومي فولاد ايران، ميلاد حديد پارسيان كه شركتهايي بودند كه براي ما پيش فاكتور ارسال ميكردند كه قبل از تماس من با آنها آقاي ا.ش. يا آقاي خ. با آنها هماهنگ ميكردند كه مثلاً پيش فاكتور ارسال ميكردند كه (قبل از تنزيل) فاكتوري با مبلغ مشخص براي ما آماده كنند بعد از اين هماهنگيها به من ميگفتند كه پيگيري كنم كه مبالغ پيش فاكتور همانند رقم مشخص شده و هماهنگ شده باشد. در بعضي از مواقع مثل ميلاد حديد پارسيان، آقايان ش. پيش فاكتور مورد نياز را به بنده ميداد و من هم آن را براي ميلاد حديد پارسيان ارسال ميكردم تا دقيقاً مطابق آن چيزي كه نظر آقايان است .پيش فاكتور صادر شود.» اظهارات ك. ن.: «كليهي كارهاي بانكي و مالي دست آقاي ا.ش. بود.»؛ اظهارات م.ك.: «طبق صحبت ا.ش. كه با اينجانب داشت و اينجانب چندين بار از ايشان توضيح خواستم كه كالا در چه مرحلهاي ميباشد و ايشان گفت كالاي شمش به نام خط و ابنيه وارد شده است و چون شركت خط و ابنيه يا تراورس با گروه ملي زيرمجموعه اميرمنصور آريا ميباشد امكان معامله به صورت مستقيم وجود ندارد و بايستي يك شركت واسطه باشد.»
؛ اظهارات م.ز.: «آقاي ا.ش. فقط به من دستور ميداد و ميگفت كه با آن شركتها كليهي هماهنگيها را انجام دهم و كليه اسناد را براي بانكها ارسال كنم من هم انجام ميدادم. در واقع چون مصوبههاي ديسكانت از طريق خود آقاي خ. پيگيري ميشد و دريافت ميشد بنابراين به من ميگفتند كه من بايد پيگير اين تنزيلها باشم.»در مورد شركتهايي مثل ميلاد حديد پارسيان چون تا به حال گشايش انجام نداده بودند آقاي ا.ش. گفتند كه نمونهاي از پيش فاكتورها را برايشان ارسال كنيم تا طبق همان نمونهها براي ما پيش فاكتور صادر كنند... در مورد شركت اليت هم خود آقاي ا.ش. پيش فاكتور و نامهها را از آن شركت دريافت ميكردند و به من ميدادند تا من براي بانك صادرات ارسال كنم...» اظهارات آقاي م.ع. به عنوان مديرعامل شركت ميلاد حديد پارسيان: «علت همكاري شركت ميلاد حديد پارسيان با شركت اميرمنصور آريا تأييدات دروغين آقاي ا.ش. و اغفال رييس هيأت مديره شركت ميلاد حديدتوسط ايشان و نهايتاً اطاعت امر توسط بنده از آقاي ك. بوده است... اسناد صادره از ناحيه شركت شامل پيش فاكتور و فروش، سياههي قرارداد و تقاضاي تنزيل بوده است كه همگي به طراحي آقاي ا.ش. تهيه و تنظيم گرديد و صحت ارسال بار خريداري شده از شركت ثمين كالاي ايده به تأييد شركت گروه ملي به تأييد آقاي ا.ش.رسيد؛ چرا كه در عرف بازار معمولاً كالايي مثل كالاي فاكتورهاي صادره توسط شخصي واسطه ديده نميشود و فقط در مقصد خريدار اصلي كالا را تأييد ميكند، لذا با توجه به تأييدات دروغين آقاي ا.ش. حساسيت بر وجود كالا در حال معامله از سوي شركت ميلاد حديد داده نشد و مبلغ حاصل از تنزيل نيز به شماره حسابهاي صادره از ناحيه شخص آقاي ا.ش. واريز گرديد كه فيش واريزي و چكهاي صادره گواه بر اين موضوع ميباشد.»
ب) هماهنگي جهت افتتاح حساب بانكي براي شركتهاي متقاضي تنزيل و تنظيم اسناد گشايشها و ارسال اسناد تنظيم شده با دلالت آقاي ا.ش.، با توجه به اظهارات ساير متهمان بدين شرح كه: خانم م.ز. اظهار ميدارد: «در مورد اين كه چه شخصي دستور پيگيري ميداد، در مورد همه شركتها، آقاي ا.ش. و گاهي هم آقاي م.ا.(مثلاً در مورد بانك رفاه) دستور پيگيري ميدادند و ميگفتند كه مثل شركتهاي خودمان (اليت انزلي) پيگيري كنم و ميگفتند كه اگر بانكها جويا شدند كه چرا شما پيگيري ميكنيد بگوييد كه آن شركتها گفتهاند تا پول ديسكانت را نگيرند ،كالا را حمل نميكنند.» در مورد شركت اليت تمام اسناد و نامهها را خود آقاي ا.ش. به من ميدادند... من وظيفه داشتم كه كار بانكها را پيگيري كنم و در آخر هر روز گزارش پيگيري خودم را به آقاي ا.ش. بدهم.» براي شركت اليت به دستور آقاي ا.ش. قرار شد كه در سه بانك سامان، تات و سرمايه حساب باز كنيم چون ميگفتند كه قرار است در اين بانكها تسهيلات بگيرند و يا كار ديسكانت انجام دهند...»؛ اظهارات ع.ح.: «نحوهي افتتاح حساب شركتهاي فروشنده كه اگر همگروه باشند مثل آهن و فولاد لوشان كليه امور حسابها به معاونت تأمين منابع به مديريت آقاي ا.ش. انجام ميپذيرد.»؛ اظهارات س.خ.: «بعضي اوقات آقاي ا.ش. با من تماس ميگرفت و از اين كه در آن روز مبلغي واريز ميشود يا ديسكانت داريم يا نداريم و در مواردي از اين قبيل صحبت ميكردند.» اظهارات متهم ا.ش.: «كليه دستورات مربوط به خدمات انجام شده براي شركت اليت انزلي و فولاد فام اسپادانا توسط شخص آقاي خ. صادر ميگرديد و خود آقاي م.ا. با هماهنگي كه با آقاي ح.س. و ع.د. داشتند، دستور ميدادند در چه شعباتي حساب باز گردد. من فقط منتقل كننده دستورات بودم و در زمانهايي كه من هم نبودم شخص آقاي خ. دستور ميدادند براي گشايش حسابها و كليه گزارشات به شخص ايشان پس از انجام كارها داده ميشد و شخص ايشان در جريان كليه امور دستور داده بود تا هماهنگيهاي بعدي را انجام گيرد در ضمن خاطر نشان ميسازد كليه وجوه در شركتهاي اميرمنصور آريا وارد شده و كليه تعهدات گروه اميرمنصور آريا را تسويه نموده است.»؛ اظهارات ا.ن.: «دسته چكهاي بانك ملي انزلي و صادرات منطقهي آزاد را به صورت سفيد امضا جهت گردش مالي با توجه به اين كه پولي در اختيار ما نبود با امضاي آقاي م. و من در اختيار آقاي د. قرار گرفته تا به تهران ببرند... بعد از آن از آقاي م. پرسيدم گفت در اختيار آقاي ا.ش. قرار داده شد.
ج) جعل اسناد و استفاده از اسناد مجعول و مهر شركتهاي مرتبط با گشايشهاي اعتبار اسنادي: با توجه به تحقيقات به عمل آمده و اظهارات ساير متهمين و مطلعين، بدين شرح كه خانم .ز. اظهار ميدارد: «در مورد شركت اليت و گاهي اوقات هم فولاد فام اسپادانا، اسنادشان را آقاي ا.ش. امضا شده، تحويل بنده ميداد و در مورد اين كه آيا واقعاً خودشان امضا ميكرد يا نه، بنده بياطلاعم؛ چون اصلاً من در يك واحد جداگانه بودم... در مورد شركتهاي اليت و فولاد فام اسپادانا، معمولاً تمام اسناد و سياههها و نامهها در يك بسته به صورت كامل از طريق آقاي ا.ش. تحويل اينجانب جهت پيگيري بعدي و يا ارسال به بانكها ميشد و بنده از چگونگي تهيه آنها اطلاعي ندارم... اين اسناد (شركت اليت انزلي) شامل پيش فاكتور، نامه ضميمه، سياهههاي تجاري و نامهي درخواست ديسكانت آن LC بود.... فرمت اين پيش فاكتورها و سياههها در سيستم خانم ف. كه منشي واحد تأمين منابع بود وجود داشت و چون اعداد و ارقام را آقاي ا.ش. به من ميداد، من هم براي خانم ف. توضيح ميدادم و ايشان در جاهايي كه بايد اعداد تغيير ميكرد جايگزين ميكرد و بعد هم بعد از پرينت گرفتن آنها را نزد آقاي ا.ش. ميبرد تا امضا شود.»؛ اظهارات خانم آ.ف. به عنوان منشي آقاي ا.ش.: «در سال 1389 به قسمت سرمايهگذاري تأمين منابع انتقال داده شدم. مدير آن قسمت آقاي ا.ش. شد، نامههاي بانكها كه در مورد افتتاح حساب و درخواست وام بود را تايپ ميكردم. نامهها را آقاي ب. امضا ميكرد. اگر هم نبود خانم ح. امضا ميكرد. تا آنجا كه من اطلاع دارم فقط شركتهاي فولاد فام، اليت و گروه ملي را آقاي ا.ش. امضا ميكرد.
آقاي ب. هم شركتهاي آهن و فولاد، شفاف، نمونه منصور را كه بيشتر افتتاح حساب و درخواست تسهيلات بود را امضا ميكرد. در مورد شركت فولاد فام، اليت و گروه ملي هر كدام از اين دو، ا.ش.و ب. بودند امضا ميكرد... شركت «آهن و فولاد لوشان» را آقاي ب. به جاي م. و س. امضا ميكرد. نمونه منصور را جاي م. و س.، «شفاف شيمي» امضاي خودش و ب. (نامههاي افتتاح حساب و درخواست وام) آقاي ا.ش. «اليت» را جاي د. و ن.، در «فولاد فام» به جاي ن.، ر. و ا.، در «گروه ملي» به جاي م. و م.ا.، اسناد درخواست وام و گشايش اعتبار اسنادي امضاء ميكرد.»؛ آ.ف.پس از رويت اسناد پيش فاكتور و سياهه مربوط به شركت اليت انزلي در پرونده ميگويد: «نامهي شمارهي 110ـ90 و پيش فاكتور شمارهي 2 و 3 به امضا آقاي ا.ش. است. بقيه را نميدانم چه كسي امضا كرده است، نامهها مربوط به شركت اليت ميباشد.»، اليت در دفتر ما تهيه ميشد به دستور آقاي ا.ش.، به خانم ز. ميگفتن و من تايپ ميكردم، به امضاي آقاي ا.ش.، بعد به بانكها ميفرستاديم.» اظهارات ا.ن.: «حدود يك ماه پيش تعدادي دسته چك براي آقاي م. از تهران رسيد كه هيچ گونه اطلاعي از افتتاح حساب و ساير موارد اين چكها نداشتهام و از برداشت و واريز اطلاعي ندارم و اينجانب كارمند شركت ميثاق (عضو فعلي شركت اليت انزلي) بوده و از شركت تدبير حقوق دريافتي خود را واريز ميكرد.اظهارات خانم ج.ا.: «اينجانب شاهد امضاي چكهاي آهن و فولاد لوشان توسط آقاي ب.ب. و چكهاي شركت اليت انزلي توسط آقاي ا.ش. ميباشم كه اين چكها صادر و فيشهاي واريزي به شركت اميرمنصور آريا موجود ميباشد و تمام اين عمليات با دستور آقاي ا.ش. انجام ميشده است... در واحد خزانهداري فقط، صدور چك واريزي طبق دستور آقاي م.ا. و آقاي ا.ش. انجام ميشد آقاي ا.ش.، در بعضي مواقع دسته چكهاي كيش را امضا ميكردند... شركت اليت انزلي دو حساب جاري در انزلي داشت كه دسته چكها را آقاي ا.م. از بانك تحويل ميگرفتند و امضا شده به صورت دو امضا آقاي ا.م. و آقاي ب.د. به تهران فرستاده ميشد براي حسابهاي ملي، سپه و سامان كيش، آقاي ا.ش. تمام دسته چكها را امضا نميكردند هرگاه پول بايد طبق دستور آقاي م.ا. جا به جا ميشد همان يك برگ چك توسط آقاي ا.ش. امضا ميشد.»؛ اظهارات ح.س.: «به خاطر دارم كه دو بار به صورت خيلي غيرمنتظرهاي از بانك به من زنگ زدند و راجع به واريز مبلغي سؤال كردند. من چون هيچ اطلاعي از موضوع نداشتم با آقاي ا.ش. تماس گرفتم و به ايشان گفتم چرا از بانك به من زنگ زدهاند و ايشان گفت حتماً تلفن شما آنجا بوده است و من گفتم بانكها راجع به مبلغي صحبت كردند آيا شما در جريان هستي، و ايشان گفت آره در جريان هستم مانعي نداره خودمون نامه نوشتيم كه انجام بدن و من گفتم پس با من كاري نداريد ايشان گفت نه من خودم به بانك زنگ ميزنم و درستش ميكنم.»؛
اقرار ا.ش. به جعل امضا: «صرفاً امضاي آقاي م.ا. را به صورت تك امضا براي انتقال وجوه از حساب شخصي ايشان با هماهنگي آقاي م.ا.، برگ واريز به حساب به سرمايهگذاري اميرمنصور آريا در پارهاي موارد زدهام و در پارهاي موارد چكهاي گردش اليت انزلي را، ولي به اعتبارات ارتباطي نداشت.»؛ اظهارات ج.ا.: «آقاي ا.ش.تعدادي چك اليت انزلي را امضا كردهاند و به اينجانب تحويل دادهاند.»
د) انتقال عوايد و وجوه ناشي از تنزيل گشايشهاي اعتبار اسنادي با دلالت آقاي ا.ش. به گروه سرمايهگذاري اميرمنصور آريا، با توجه به تحقيقات به عمل آمده، گزارش كارشناسي و گزارش بانك مركزي و اظهارات ساير متهمين، بدين شرح كه خانم ج.ا.اظهار ميدارد: «آقاي ا.ش. در شركت خدمات عمومي با آقاي ا. مدير مالي آن شركت و در مورد ميلاد حديد با آقاي م. ك. تماس ميگرفتند كه خودشان چك صادر و واريز ميكردند و يا چك صادر شده را به واحد خزانهداري آريا تحويل ميدادند.»طبق دستور آقاي ا.ش. بايد تمام وجه وروديهاي شركت اليت، فولاد فام يا چكهاي خدمات عمومي فولاد به حساب شركت آرياپندار پارسيان كه متعلق به آقاي ا.ش. بود و از خانوادهي ايشان آقاي ش. مديريت آن را به عهده داشت، واريز ميشد. بعد آقاي ق.س. پس از كسر حدود سيصد تا چهارصد ميليون تومان بقيه را طي چك به حساب آريا (اميرمنصور آريا) منتقل ميكرد.»؛ اقرار ا.ش. به انتقال وجوه ناشي از تنزيل گشايشهاي اعتبار اسنادي: «شركت آرياپندار پارسيان در سال 1383 تأسيس گرديده است و من (ا.ش.) و هفت نفر از دوستان در ايران خودرو براي انجام عمليات سرمايهگذاري و خريد سهام آن را تأسيس كرديم... آقاي م.ا. نظرش اين بود كه به نام گروه (شركت آرياپندار پارسيان) نگردد و اعضاي هيأت مديره و سهامداران آن از شركتهاي گروه (اميرمنصور آريا) نباشند كه چون من تصور ميكردم مشكلي به وجود نخواهد آمد، آقاي ش. كه خواهرزاده خودم هست را به عنوان يك سهامدار و نفرات دوم و سوم كه باجناق آقاي ش. و خواهرزادهي آقاي س. مديرمالي اميرمنصور آريا ميباشد را معرفي كرديم و سهام به نام آنان منتقل شد و از آنجايي كه اين شركت به محل كار احتياج داشت هزينهي اجارهي اين شركت (آرياپندار) توسط آقاي ب.ب. طي يك چك، كه فكر كنم، سي ميليون تومان ميباشد پرداخت گرديد. در همين مدت كه آقاي م.ا.در حال ديسكانت اعتبارات اخذ شده از اهواز بود و چون نميخواست مبالغ مستقيماً به حسابهاي گروه اميرمنصور آريا منتقل گردد، در يك مقطع كه فكر ميكنم بيشتر تا پايان سال 1389 بوده، از شركت آرياپندار استفاده گرديده و كليه مبالغ به حساب اين شركت منتقل سپس عيناً مبالغ به گروه سرمايهگذاري اميرمنصور آريا منتقل گرديده است و هزينهي كاركنان آرياپندار از محل همين مراودات با شركتهاي اميرمنصور آريا تأمين گرديده...»؛ گزارش كارشناس حكايت از واريز وجوه ناشي از تنزيل به مبلغ 000/000/000/842/1 ريال به حساب شركت آريا پندار پارسيان دارد و در همان گزارش واريز، دو فقره از وجوه ناشي از تنزيل به ميزان 100/225/477/946 و 000/000/000/10 ريال به حساب شخصي آقاي ا.ش. دارد، همچنان كه در گزارش بانك مركزي نيز اعلام گرديده كه نتايج رديابي وجوه حاصل از تنزيل نه فقره از اعتبارات اسنادي داخلي ريالي كه متقاضي آنها شركت گروه ملي صنعتي فولاد ايران و متقاضي تنزيل آن، شركتهاي فولاد فام اسپادانا و خدمات عمومي فولاد ايران ميباشند، حكايت از اين دارد كه پس از تنزيل بلافاصله به حساب شركت آريا پندار پارسيان منتقل و سپس به حساب گروه ملي صنعتي فولاد ايران اعاده گرديده است؛ لذا نقش فعال آقاي ا.ش. در كليه مراحل بزه اخلال در نظام اقتصادي از بدو كار تا ختم آن كاملاً مشهود است كما اين كه مشاراليه عضو يا سهامدار شركتهاي تدبير منصور، داماش گيلان و فولاد اكسين، بدون آورده جهت سرمايه اين شركتها گرديده است و خود و همسرش نيز سهامدار بانك متوقف شدة آريا نيز گرديدهاند.
٭ گزارش اداره كل اقتصادي وزارت اطلاعات به شمارهي 183/م/73015 مورخ 7/9/90 در خصوص اهم اظهارات متهم ا.ش.در نزد ضابطين قضايي حكايت از آن دارد كه پس از كشف موضوع تلاش فراواني در جهت حل موضوع نموده است بدين توضيح كه : طبق اظهارات آقاي ا.ش. بعد از دستگيري آقاي م.ا. جلسهاي با آقاي ج. (مديرعامل اسبق بانك صادرات) به اتفاق آقايان ع. (مديرعامل داماش) و ك. (مديرعامل شركت ستاره درخشان درفك) در دفتر آقاي ج.شركت نموده و در خصوص ميزان بدهي و تسهيلات اخذ شده و نسبت به ارائه فيش واريزي به حساب صادرات نزد بانك ملي به آقاي ج. توضيح داده ميشود كه آقاي ج. اظهار بياطلاعي از وجود چنين حسابي نموده و پس از اعلام آقاي م.رييس امور شعب بانك صادرات ايران مبني بر صحت حساب، چهرهي آقاي ج. به هم ريخته و به آقاي م. اعلام نمود حساب را بررسي و نتيجه آن را به من اعلام كنيد.
ا.ش. به صراحت اعتراف نموده عمليات خريد صورت نميپذيرفت، تا زماني كه آقاي خ. هماهنگي لازم را با بانكهاي گشايشكنندهي اعتبار و بانك مقصد مينمود، به علت اين كه به طور عمده طلب وجه نقد مينمودند. لذا آقاي خ. اول بانك را تعيين مينمود و سپس سياهه تجاري صادر ميگرديد. اين گزارش در خصوص نحوهي تسويهي گشايشهاي اعتباري توسط گروه ملي و مبالغ واريزي در اين خصوص و نقش بانكهاي كارگزار ميافزايد آقاي ك.عيناً اقساط را به حساب بانك صادرات نزد بانك ملي واريز و فيش واريزي را به اهواز ارسال و بانك ديسكانت كننده اعتبار اقدام به برداشت وجه از حساب بانك صادرات نزد بانك ملي مي كرده است .
.... حسب اظهارات آقاي ا.ش.در تير ماه سال 1390 و به موجب اعلام آقاي ر. (مديرعامل گروه ملي فولاد) و آقاي د. مدير مالي گروه ملي فولاد، رقم بدهي 17000 ميليارد اعلام گرديد، كه با ورود آقاي ك. به جلسه، ايشان اعلام داشتند بهتر است رقم اعتبار اسنادي كم گردد، ولي من با آقاي م.ا. هماهنگ هستم و اظهار داشت در خصوص بدهي شركتها توسط آقاي خ. تصميمگيري ميگردد و گروه ملي چنين بدهي را نميتواند پرداخت نمايد و با توجه به اين كه آقاي خ. اعلام كرد حد اعتباري در بانك صادرات داريم طي چند مرحله گشايش اقدام به كاهش بدهي خواهيم نمود. درخصوص نحوهي تسويهي هفده هزار ميليارد توسط شركت م.ا. از محل اعتبارات بانك سامان و صدور اوراق مشاركت و عرضه سهام در بورس، ميزان بدهيهاي شركت را ميخواستند كاهش داده و آقاي ا.ش. شخصاً پيگير انجام مراحل قانوني و اوراق سهام و درج نام شركت در بورس با همكاري شركت تأمين سرمايه امين بوده است. حسب گزارش ادارهي كل اقتصادي وزارت اطلاعات، آقاي ع.د. با آقاي ك. (سازمان خصوصيسازي) ارتباط داشته است. در سؤالي كه مطرح شد از خريد ملك از آقاي ك. چه ميدانيد؟ پاسخ ارائه شده از سوي آقاي ا.ش. به اين مضمون است كه هر ملكي كه خريداري ميگرديد، وجه آن از حساب اميرمنصور آريا به حساب آقاي ب.ب.و آقاي م.ا. پرداخت ميشد و توسط آقاي ب. اقدام به خريد ملك صورت ميگرفت.
متهم ا.ش. اظهار داشته :آقاي ا. رييس شعبهي بانك پاسارگاد در قبال صدور مصوبهي مربوط به گروه ملي صنعتي فولاد ايران مبلغ پنجاه تا شصت ميليون تومان به ايشان پرداخت گرديد ضمناً فرزند دختر آقاي ا. رييس شعبهي بانك پاسارگاد در شركت اميرمنصور آريا مشغول به كار ميشود.
خانم ج. ا. در بازجويي مورخ 1/10/1390 در خصوص متهم ا.ش. اظهار داشته: «آقاي ا.ش. با سمت مدير مالي شركت اميرمنصور آريا از مرداد 1388 شروع به فعاليت نمودند و از حدود خرداد 1389 به سمت معاونت تأمين منابع منصوب شدند. از همان زمان مدير مالي با آقاي م.ا. در زمينهي تسهيلات بانك ملت هجرت با آقاي ع.ج. معاونت تأمين منابع همكاري نزديك داشتند. آقاي ا.ش. به دليل تبحر بالايي كه در زمينه حسابداري و شركتهاي سرمايهگذاري داشتند تمام امور را در دست گرفتند از كوچكترين پرداخت، تبديل به سند حسابداري، تهيه صورتهاي مالي، تهيه گزارشهاي حسابرسي، تهيه اظهارنامههاي مالياتي و بستن حسابهاي تمام شركتهاي گروه را كنترل ميكردند و تعداد زيادي از مديران مالي و كاركنان مالي شركتهاي گروه به صلاحديد ايشان اخراج و تعدادي ديگر استخدام شدند. آقاي ا.ش. وقتي به سمت معاونت تأمين منابع رسيد، معاون خودشان آقاي ق.س. را در سمت مدير مالي آريا منصوب نمود. در حدود مهر ماه 1389 برادر آقاي ا.ش. يعني آقاي ع.ش. نمايندهي شركت اميرمنصور آريا در دوبي شدند و تمام خريدهاي بازرگاني خارجي توسط اين دو برادر با هماهنگي با آقاي ب.ب. مديرعامل شركت تجارت گستران و دستور آقاي م.ا.انجام شده است. آقاي ا.ش. مشاور نزديك آقاي م.ا.بود و هر روز صبح در حدود دو ساعت و شبها بعد از رفتن ما به منزل تا حدود ساعت 11 شب با آقاي م.ا.جلسه برگزار ميكردند و روندهاي مالي و تأمين منابع شركت را مورد بررسي قرار ميدادند.
آقاي ا.ش.تعداد زيادي سفر به اهواز داشته كه مدارك بليط سفرهاي ايشان در شركت اميرمنصور آريا ثبت شده است. تمام مديران مالي گروه بايد با آقاي ا.ش.هماهنگ ميبودند و گزارش كاركرد خود را به ايشان اعلام ميكردند مثل آقاي ف.ا. در آهن و فولاد لوشانـ آقاي د. در گروه ملي اهواز و ديگران به همين منوال، واحد خريد خارجي و اعتبارات تجارت گستران روزانه با آقاي ا.ش. جلسات متعددي برگزار ميكرد. افتتاح حساب براي شركتهاي گروه در بانكهاي اعلام شده توسط آقاي م.ا. زير نظر آقاي ا.ش.توسط خانم م.ز. انجام ميشد كه از اواخر سال 1389 در حدود اسفند ماه تا پايان تير 1390 عمليات اعتبارات اسنادي گروه ملي نيز توسط خانم م. ز. با دستور آقاي ا.ش. پيگيري ميشد.»
متهم ا.ش. در اخفاء ادله جرم نيز نقش داشته با اين توضيح كه در جلسات بازجويي مورخ 3/9/1390 و 1/10/1390 در پاسخ به اين سؤال كه در خصوص خروج اسناد و مدارك مجموعه اميرمنصور آريا و تبانيهاي انجام شده در اين رابطه در قبل و بعد از دستگيري آقاي م.ا. چه اقداماتي انجام شده، پاسخ ميدهد: «روز شنبه 15/5/1390 بود من در دفترم بودم. آقاي م. ا.تلفني گفت هر چقدر موجودي در حسابهاي بانكي هست همه را خارج و چك بانكي كنيد. ما هم همه حسابها را تا ميتوانستيم چك كشيدم. از جمله بانك سامان و ملي و ساير بانكها؛ كه آقايان د.، ي.و ك. اقدام به گرفتن چك بانكي كردند و بعد از آوردن چكها تحويل خانم ا. در خزانه شد. بعد آقاي م.ا.آمد در اطاق من و ... چكها را گرفت، كنترل كرد كه ببيند موجودي چقدر است. كه تقريباً شصت ميليارد تومان شد. و مجدداً چكها به خزانه عودت گرديد و گفت اينها بماند تا من به شما بگويم. بعد ايشان به ما گفت آقاي ك.مدير شعبهي بانك صادرات اهواز دستگير شده و هيأت مديره گروه ملي هم حكم جلبشان را گرفتند. پرسيدم دليلش چيست، گفت براي گشايشهاي گروه ملي در بانك صادرات اهواز، من گفتم چه كار كنيم؟ گفت منتظر باشيد تا به شما اطلاع دهم .... البته آقاي م.ا. روز قبل به تركيه رفته و از كشور خارج شده بود. روز بعد آقاي م.ا. به همراه آقاي ح.س. از شركت خارج و به بانك سامان مركزي و شخص ايشان به بانك ملي پيش آقاي خ. رفت و بعد از برگشتن اعلام نمود كه مشكل تسهيلات بانك صادرات اهواز حل شده و قرار است با نه ماه تنفس نسبت به پرداخت تعهدات اقدام گردد. و دستور داد كه بيست و چهار ميليارد به بانك سامان عودت گردد و در ضمن براي مدت نه ماه تنفس بهرهاي براساس 22 درصد براي بانك ملي و سامان محاسبه گردد. (براي بيست و هفت ميلياردي كه دريافت كرده بودند و ده ميليارد آن تسويه شده بود و هفده ميليارد آن باقي مانده بود). و ما نسبت به عودت وجه به بانك سامان اقدام كرديم. و آقاي م.ا. با ديگران معاونين و مديران صحبت ميكرد كه مشكل حل شده است. »
متهم ا.ش. اظهار داشته :"من نيز از زماني كه در معاونت سرمايهگذاري آمدم، در جريان اين عمليات صوري بودم، ولي ميگفتند كه به اين كارها كاري نداشته باش و به امور خود برس و از آنجايي كه گشايشها در اهواز انجام ميگرديد و تا پايان سال 1389 از طريق تجارت گستران صورت ميپذيرفت، در جريان كامل عمليات نبودم، ولي در سال 1390 بيشتر در جريان قرار گرفتم."
در خصوص ساير اتهامات آقاي ا.ش. از قبيل وساطت يا مشاركت در پرداخت رشوه به برخي از كارمندان بانكها و... پرونده مفتوح ميباشد.
© 2003 Mehr News Agency .
يکشنبه|ا|20|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]
-
گوناگون
پربازدیدترینها