واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: من یکی که عاجزم! بسوی آرمانشهر(13)
شکرگزاری؛ اظهار سپاس به درگاه خدای بینیاز؛وقتی به اطراف خود بنگری، میبینی تمام نعمتهای خداوندی را و متعجب میشوی؛ از این همه قدرت، از این همه مهربانی و از این همه لطف؛و شرمسار میشوی؛ از این که نتوانی شکرگزار درگاه کبریاییاش باشی...خودش چنین گفته که: اگر شکر کنی نعمتم را، افزونیات میبخشم. از دیدگاه قرآن« فاذ کرونی اذکرکم و اشکرو الی و لا تکفرون:پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم؛ و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید.» (بقره/ 152)قرآن کریم در این آیه شکر خدا را قرین با ذکر پروردگار میداند. منظور از شکر، استفاده کردن از هر نعمتی به جای خود و در همان راهی است که برای آن خلق شده است. دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)امام حسن علیه السلام:نعمتهای خداوند وسایل آزمایش انسان هستند، اگر در مقابل آنها از خداوند سپاسگزار باشی، برکت و رحمتند و اگر ناسپاس و قدرناشناس باشی، به کیفر و عذاب تبدیل میشوند. داوود علیهالسلام گفت: یا رب! تو را شکر چون کنم و شکر من تو را نعمتی است از نزدیک تو. خداوند تعالی وحی فرستاد که اکنون مرا شکر کردی.امام صادق علیه السلام: شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود.امام حسین علیه السلام: زوال تدریجی از سوی خداوند برای انسان این گونه است که نعمتهای فراوان به او میدهد و قدرت شکر و سپاسگزاری را از او میگیرد. نگاه بزرگانحکایت اولنفس مینیارم زد از شکر دوست که شکری ندانم که در خورد اوست عطایی است هر موی از او بر تنم چگونه به هر موی شکری کنم؟ ستایش خداوند بخشنده را که موجود کرد از عدم بنده را چو پاک آفریدت به هش باش و پاک که ننگ است ناپاک رفتن به خاک حکایت دومموسی علیه السلام اندر مناجات گفت:«الهی آدم را بیافریدی به ید قدرت خویش و با وی چنین و چنین کردی، تو را شکر چون کرد؟ گفت: اگر دانست که همه از من است، معرفت او بدان، شکر او بود مرا.گفتهاند آنکه بر عطا شکر کند، شاکر بود و آنکه بر بلا شکر کند، شکور بود. شکرگزاری«شکرنعمت»در مقابل «کفران نعمت» است. شکر نعمت این است که انسان، سراسر جهان، اعم از آفاق و انفس و عالم و آدم، را نعمت خدا بداند و آگاه باشد که در کنار سفره نعمت خدا نشسته است و باید این نعمتها را به جا مصرف کند. درجات و مراتب شکرشکر درجاتی دارد:گاهی انسان نعمتهای خدا را زاهدانه به رسمیت میشناسد آنها را به جا مصرف میکند تا در قیامت نسوزد و به بهشت راه یابد. گاهی انسان خدا را عارفانه شکر میکند؛ یعنی میگوید: خدایا! هستی و کمالات من و جهان، نعمت توست و تنها ولی نعمت تویی؛ چنین شکری عارفانه میشود. شاکر عارف از توجه به نعمت به توجه به ولی نعمت میرسد.برترین مرحله شکربرترین مرحله شکر، (اعتراف به عجز ) است؛ چون اگر کسی با زبان یا قلب شکر کند، خود این اعضا و همچنین به کارگیری این نعم در ثنای حق است. آثار و نتایچ سپاستقدیر و سپاس، هم ایجاد الفت و محبت و محبوبیت میکند، هم فرهنگ نیکوکاری را رواج میدهد و هم موجب رضایت الهی است. جلوههای نعمتدر «شکر» گام اول، شناختن «نعمت» است و گام دوم، شناخت «ولی نعمت».از این دو شناخت، حالتی در قلب انسان نسبت به نعمت و دهنده نعمت پدید میآید که او را نسبت به نعمت و صاحب آن، قدردان، ستایشگر و سپاسگزار میسازد. در سپاسگزاری نسبت به مردم نیز توجه به نعمتهای مادی و معنوی که از دیگران به ما میرسد، گام نخست پیدایش حالت سپاس نسبت به آنان است. برخی از این نمونهها از این قرار است:1- پدر و مادری که در تربیت و رشد ما سهم عمدهای داشتهاند.2- معلمان و مربیانی که در تعلیم و تربیت ما کوشیدهاند.3- هدایتگرانی که ما را با دین و خدا و قرآن و معارف اسلامی آشنا ساختهاند.4- آنان که در «خوب شدن» ما سهمی داشتهاند و... ادامه دارد ... منبع:طباطبایی، سید محمد هادی، کتابچه شهر قرآنی، شماره16، با اندکی تصرف، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]