تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که خوش نیت باشد روزیش زیاد می شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815699360




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

الزامات سیاست‌گذاری ارزی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > بازرگانی  - علی ماجدی نرخ ارز به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی، همواره مورد توجه جامعه اقتصادی و مالی قرار داشته است. در واقع این نرخ بیانگر شرایط اقتصادی کشور بوده و عاملی جهت مقایسه اقتصاد ملی با اقتصاد سایر ملل است.  از این رو انتخاب سیاست‌های ارزی با توجه به شرایط اقتصادی، به گونه‌ای که منجر به استقرار سیستم مناسب نرخ ارز شود نه تنها می‌تواند راهی در سمت گیری رشد و توسعه باشد، بلکه به نوبه خود بر عوامل کلان دیگر نیز اثرگذار خواهد بود. در تعیین نرخ ارز بدلیل تاثیرات فراوانی که بر اقتصاد دارد باید ملاحضات فراوانی را مدنظر داشت. اولین ملاحظه به نوع نظام ارزی باز می‌گردد. نظام ارزی ثابت نظام ارزی ثابت رژیمی‌است که در آن یک ارگان پولی مرکزی به نام بانک مرکزی ، نرخ برابری پول داخلی را با یک یا چند پول خارجی اعلام می‌کند. این رژیم براساس قانون تصویب می‌شود. در حقیقت این نرخ وقتی تغییر می‌کند که قانون آن را تغییر دهد نه عواملی دیگر مانند سیاست. نرخ ثابت قابل تبدیل به سایر ارز‌ها است که به صورت جداگانه این ارز‌ها به عنوان توافقی شناخته می‌شود و با نوسان پذیرفته شده کمتر از یک در صد در مقابل سایر ارز‌ها قرار می‌گیرد. این نظام در سطح جهانی کاربرد ندارد. رژیم ارزی شناور رژیم ارزی شناور یا انعطاف پذیر یک نوع از رژیم‌های ارزی است که به آن اجازه داده می‌شود تا بر اساس بازارهای ارز خارجی نوسان کند. البته هیچ ارزی در دنیا وجود ندارد که ارزش آن کاملاً و تماماً توسط بازارهای ارزی خارجی تعیین شود در این موارد ، زمانیکه نوسانات نرخ ارز بالا است، بانک مرکزی دخالت کرده و مانع عدم ثبات ارز می‌شود بنابراین رژیم‌های مدیریت شده نیز وجود دارد. بانک مرکزی به ارز اجازه جریان آزادانه بین یک مرز بالا و پایین را می‌دهد. نظام ارزی ثابت در سطح جهانی کاربرد ندارد شاید کشوری باشد که از این سیستم استفاده کند اما سیستم فعلی در محیط اقتصادی جهان، بر اساس سیستم نرخ ارز شناور گردش دارد ارز‌های عمده (hot money) در بازار ارز‌ها و در سیستم عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. اما همان طور که اشاره شد دولت‌ها و معمولا بانک‌های مرکزی بر روی نرخ‌های شناور اعمال نفوذ می‌کنند. یوآن نمونه دخالت بهترین مثالی که می‌توان در حال حاضر مطرح کرد بحث‌های پیش آمده میان آمریکا و چین بر سر ارزش یوان است. اگر قرار باشد در حالت عادی نرخ‌های ارز فقط بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود کشورهایی که با مازاد تجاری روبرو هستند باید ارزش پول ملی خود را تغییر دهند. به بیان روشن‌تر یکی از ویژگی‌های سیستم ارزی امروز دنیا که بصورت شناور است ایجاب می‌کند که کشورهایی که مازاد تجاری دارند و ‌تراز پرداخت‌ها آنها مثبت است، باید بر اساس قاعده، ارزش پول داخلی خود را تقویت کنند. تقویت ارزش پول داخلی یک کشور موجب می‌شود که صادرات آن کاهش و واردات افزایش پیدا کند. این روند منجر به تعادل دوباره در‌تراز می‌شود. اما آنچه امروز میان چین و آمریکا بوجود آمده خلاف قاعده‌ترسیم شده سیستم ارزی حاکم است. جنگ سرد اقتصادی بین چین و آمریکا ناشی از آن است که چینی‌ها حاضر نیستند تقویت ارزش یوآن را بر اساس سیستم شناور فعلی پذیرا شوند؛ چرا که اگر تن به چنین کاری دهند، قدرت فعلی صادرات این کشور کاهش پیدا می‌کند. در طرف مقابل ایالات متحده قرار دارد.  آمریکا مصر است که چین ارزش یوآن را باید تقویت کند. آمریکا می‌گوید چین با پایین نگهداشتن ارزش یوآن، بهای کالاهای صادراتی خود را به طور غیر طبیعی پایین نگهداشته و بدین‌ترتیب صادرات چین از واردات این کشور بیشتر شده است. از این رو بر فشارهای خود بر پکن برای تغییر سیاست‌های ارزی افزوده است. چین در شرایطی ارزش یوان را بالا نگه داشته که ارزش ارز‌های دیگر از جمله یورو، تضعیف شده اندبا توجه به مثبت بودن‌تراز تجاری چین باید ارزش یوان تضعیف شود تا در نهایت تعادل به شکل اتوماتیک در اقتصاد چین حاکم شود. بنابراین منازعه ارزی چین و آمریکا نمونه‌ای برای اثبات این است که نرخ‌های تعیین شده در بازار‌های ارز به دلیل آثاری که می‌تواند داشته باشد، همواره با دخالت و نفوذ دولت‌ها همراه می‌شود دولت‌ها اگر در روند نرخ‌گذاری ارزها دخالت دستوری نداشته باشند حداقل با استفاده از عواملی که در اختیار دارند، خطوط مد نظر خود را اعمال می‌کنند. تفاوت دو نوع پول آنچه در قالب سیستم شناور شرح داده شد برای پول‌هایی است که جنبه بین‌المللی دارد و در سطح جهانی داد و ستد می‌شود اما زمانی که موضوع بحث کشورهای در حال توسعه یا کشورهایی است که پول آنها ارزش بین‌المللی ندارد موضوع متفاوت است. معمولا تعیین نرخ ارز برای پول‌های جهان سوم که ارزش بین‌المللی ندارد در دست حاکمیت است. حاکمیت می‌تواند در این بازار پول خود را وابسته به یک پول، یا مجموعه‌ای از ذخایر نگه دارد. مجموعه تعیین شده در واقع‌ترکیبی از واردات یا صادرات کشور مورد بحث را تشکیل می‌دهد. با استفاده از این ابزارها دولت‌ها اجازه می‌دهند، نرخ پول کشورشان هم گام با ارزهای که مبنا قرار گرفته اند افزایش یا کاهش پیدا کند. البته در این کشورها نیز دخالت دولت در بازار به منظور جلوگیری از نوسان‌های بالا رویه‌ای حاکم است دولت‌ها در شرایط با نوسان بالا معمولا در بازار دخالت می‌کنند تا اجازه ندهند که ارزش پول بیش از حدی مشخص افزایش یا کاهش داشته باشد دامنه نوسان‌ها تعریف شده و از حد مشخصی فراتر نمی‌رود. برای مثال از مدت‌ها پیش عربستان سعودی و امارات متحده عربی نظام ارزی خود را به گونه‌ای بنا کرده اند که واحدهای پولی این دو کشور به دلار آمریکا وابسته بوده است. در واقع نرخ درهم امارت وریال عربستان، کاملا «دلاریزه» شده است. اگر دلار در بازار‌های بین‌المللی رشد کند،وضعیت این دو پول هم بهبود پیدا خواهد کرد، اگر دلار تضعیف شود، این ارز‌ها هم ریزش خواهند داشت. البته چنین سیاستی در دستور کار کشورهایی قرار دارد که ساختار درآمدی آنها وابستگی بالایی به نفت دارد. در کشورهایی با این ویژگی واحد‌های پولی داخلی با ارز مانند دلار تنظیم می‌شود. نرخ ارز در ایران سرنوشت پول در ایران را باید در دو مقطع ارزیابی کرد مقطع قبل از انقلاب و بعد از انقلاب. در قبل از انقلاب ساختار تنظیم نرخ ارز در ایران همانند الگوی دیگر کشورهای صاحب درآمد نفت بود. در قبل از انقلاب ریال ایران تابعی از دلار بوده است اما در پس از انقلاب تصمیم سازان و تصمیم‌گیران عرصه پولی تصمیم گرفتند ریال را وابسته به حق برداشت مخصوص (SDR) کنند. در واقع ریال ایران وابسته شد به دلار و سایر ارزها. (حق برداشت مخصوص، ارزی مجازی است که ابتدا ارزش آن به واسطه یک سبد ارزی متشکل از ‌دلار، مارک،فرانک، پوند و ین تعیین می‌شد و پس از ظهور یورو به عنوان واحد مشترک پول اروپایی این ارز در سبد جار گرفت. مشخصه اصلی تمام این پول‌ها واجد شرایط ارز‌های ذخیره بودن است.) در پس از انقلاب چنین ساختاری برای تنظیم نرخ ارز در ایران پایه‌ریزی شد اما در این ساختار یک اتفاق جدید رخ داد ریال ایران از آن دوره تا زمان کنونی جزء دلار نسبت به دیگر ارزهای مورد نظر در "SDR" تضعیف شد. بررسی سال‌های گذشته نشان می‌دهد که ارزش پول ایران نسبت به دلار آمریکا، تغییر کمتری داشته است. این تامل نشان می‌دهد که پول ایران اکنون بیشتر از هر پولی وابسته به دلار است. اما در تمام این دورها سؤال‌های مشخصی برای تعیین تکلیف نرخ ارز پیش روبوده است. سؤال اول: در ساختاراقتصادی مانند اقتصاد ایران چه‌ترکیبی برای ارزشگذاری پول ملی مناسب است؟ سؤال دوم: آیا پول ملی باید به یک ارز وابسته باشدیا‌ترکیبی از ارز‌ها؟ یا اساسا چرا باید پول ملی وابسته شود؟ در پاسخ به این پرسش‌ها ملاحظات فراوانی را نقش دارند و هرپاسخی می‌تواند بازتاب متفاوتی بر روی درآمدها یا هزینه‌های اقتصاد ملی داشته باشد. آنچه که می‌توان در پاسخ به این سؤال بصورت مقدماتی گفت تمرکز بر میزان درآمدی کشور و دریافت آن بر اساس ارزی مشخص است. در واقع میانگین موزون ارز‌ها بستگی به این دارد که در آمد ایران چقدر است و به چه ارزی دریافت می‌شود؟ یا هزینه‌های ما با چه ارزی پرداخت می‌شود؟ پس بنابراین بانک مرکزی هر سیاستی را که انتخاب کند بر اساس آن،‌ترکیب انتخابی متفاوت خواهد بود. آیا‌ترکیب فعلی مناسب است؟ شاید کمتر مقوله اقتصادی را بتوان سراغ گرفت که به اندازه سیاست‌های ارزی کشورمان مورد بحث کارشناسان و رسانه‌های اقتصادی قرار گرفته باشد. نرخ ارز خارجی یکی از قیمت‌های کلیدی در تعیین کارایی نظام اقتصادی در هر کشور است. نرخ ارز متغییر کلیدی در تعدیل و تنظیم ورود و خروج سرمایه و صادرات و واردات کالا در یک اقتصاد است. نرخ ارز یکی از عوامل مهم در حفظ قدرت رقابتی اقتصاد کشور در بازارهای بین‌المللی و در نتیجه توان صادرات غیر نفتی کشور و عاملی مهم در رهایی از وابستگی به صادرات نفتی است. نرخ ارز علاوه بر حفظ قدرت رقابتی اقتصاد کشور در بازارهای بین‌المللی، یکی از عوامل مؤثر در حفظ قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در برابر سیل واردات کالاهای خارجی که به وسیله درآمدهای ارزی حاصل از نفت تأمین مالی می‌گردد است.  هر اقتصاددانی می‌داند که تعیین نرخ ارز در اقتصاد هر کشور نقشی بسیار مهم در حفظ ثبات، پویایی و رشد و توسعه اقتصادی آن کشور ایفا می‌کند؛ بنابراین خطایی کوچک در تعیین نرخ ارز، می‌تواند هزینه‌‌های بزرگ برای اقتصاد کشور در پی داشته باشد. با وجود این اهمیت سؤال این است که‌ترکیب فعلی برای اقتصاد ایران مناسب است؟روند گذشته نشان می‌دهد در‌ترکیب فعلی باید تجدید نظرهایی صورت گیرد زیرا بر اساس‌ترکیبی کنونی که نرخ ارز بر مبنای آن تنظیم می‌شود، سهم یورو بسیار اندک است در حالیکه با توجه به نقش این واحد پولی در تجارت خارجی ایران ضروری است این سهم باید افزایش پیدا کند. اگر‌ترکیب کنونی که بیش از حد وابسته به دلار تغییر کند امکان دارد به شکل خودکار مقداری از مشکلات کنونی از که محل سیاست‌های ارزی به تولید کشور تحمیل می‌شود مقداری کاسته شود. مکانیزم‌ها و فاکتورها در کنار آنکه‌ترکیب سبد ارزی به شکل تعیین و سهم ارزها چگونه باشد دو متغیر کلیدی دیگر را نیز باید واکاوی کرد اولین مکانیزم به نحوه تعیین نرخ ارز باز شود در تعیین نرخ ارز چه مکامیزمی‌باید حاکم باشد آیا باید آیا باید اجازه داد که عرضه و تقاضا در بازار تعیین کننده نرخ ارز باشند؟ آیا باید این نرخ در بازارو با توجه به تقاضای ارز تعیین شود؟در این حالت باید به ماهیت تقاضا توجه کرد زیرا ممکن است تقاضا برای خروج سرمایه باشد یا تقاضا برای کالاهای وارداتی یا تقاضا برای حفظ ذخیره ارزش. مکانیزم دیگر که می‌توان برای تعیین نرخ ارز تصور کرد تعیین نرخ ارز بر مبنای سیاست‌های بانک مرکزی است. آیا در هر صورت باید نرخ ارز را تنها و تنها بانک مرکزی تعیین کند؟ یا در کنار حاکم بودن نظام عرضه و تقاضا این نرخ شناوری آن را محدود کرد و عملا نرخ ارز اداره شود؟  اگر بر اساس تجربه جهانی قرار باشد عمل شود بازار ارز حتی در بازار‌های آزاد هم با ابزار‌های در دست دولت‌ها کنترل می‌شود و اجازه نوسانات سریع و بالا داده نمی‌شود. بنابراین درباره ایران نیز باید گفت به‌واسطه آثاری که نرخ ارز بر اقتصاد دارد دخالت در بازار از سوی دولت و کنترل نوسان‌ها امری اجتناب ناپذیر است باید یک چنین دخالت‌هایی را در نرخ ارز داشته باشیم. زیرا نوسانات شدید ارزی بازارهای داخلی را به شکل مختلف تحت تاثیر قرار می‌دهد. نقطه شروع این اثر گذاری را نیز می‌توان بازار کار نام برد.  اگر نرخ ریال کاهش شدیدی پیداشته باشد در برابر ارزهای دیگر تضعیف شود تمام کالا‌های وارداتی گران می‌شوند؛ گرانی این کالاها آثار متعددی به‌دنبال دارد؟ اولین اثر آن بالا رفتن نرخ تورم را بالا می‌برد. اثر دوم در بخش تولید پدیدار می‌شود زیرا رشد قیمت کالا‌های واسطه‌ای و مواد اولیه خواهد شد. البته این سیاست در کنار اثار منفی نقاط قوتی نیز به همراه دارد. کاهش ارزش ریال در برابر دیگر رازها موجب می‌شود کالا‌های ایرانی در جهان ارزان‌تر عرضه می‌شود. در واقع این نوع سیاست ارزی، عامل تشویقی برای صادرات کشور محسوب می‌شود. البته پیامد چنین سیاستی قدرت گرفتن کالاهایی است که سهم کمی‌از آن وابسته به واردات مواد اولیه یا واسطه‌ای از خارج است. هم اکنون با توجه به ازمون تجربه‌های مختلف باید یک بار تصمیم گرفته شود که برای اقتصاد ملی تورم مهمتر است یا صادرات مسئولان باید تدبیر کنند که در شروع کدام را اولویت می‌خواهند قرار دهند.  کشوری مانند چین محور اقتصاد خود را صادرات قرار داده اگر ایران نیز در برنامه‌های توسعه خود، به‌دنبال ان است که یک کشور صادراتی،تبدیل شود قائدتا باید این سیاست را پذیرا شود که‌ترکیبی منتخبش در خدمت این هدف باشد. در مقابل این سیاست باید محاسبه شود که اگر کالاهایی وارداتی چنان سهمی‌دارند که می‌تواند بر تورم ایران اثر گذار، باید سیاست دیگری را انتخاب شود تا تورم در کشور به یکباره رشد شدیدی نداشته باشد. نرخ ارز را در بازار و به صورت شناور حرکت کند یا به شکلی دستوری نرخ ارز از سوی دولت تعیین شود و شناوری آن محدود باشد؟ قائدتا پس از انقلاب به شکلی گسترده و وسیع، همواره سیاست دستوری نگاه داشتن نرخ ارز تعقیب شده اما سؤال این است که تا کجا می‌توان این سیاست را ادامه داد و منافع اقتصاد ملی تا کجا اجازه می‌دهد که این سیاست ادامه پیدا کند؟ این موضوع نیاز به بررسی دقیق‌تری دارد که بتوان بازتاب آن را بر تورم و صادرات دید. بنابراین فاکتور‌های متعدد وجود دارد و هر فرد با توجه به نوع نگاهی که به صادرات یا تورم دارد شیوه خود را بر می‌گزیند. اما اگر تصمیم بر آن است که ارزش پول خود را بالا نگاه داریم، باید دانست که خروج سرمایه از کشور به آسانی اتفاق می‌افتد؛ پس دقت به میزان ورود و خروج سرمایه هم فاکتور اساسی برای تصمیم‌گیری در مورد نرخ ارز است. همان‌قدر که اصرار بر بالا نگه داشتن ارزش پول ملی تبعات دارد اصرار بر کاهش ارزش پول ملی نیز دارای پیامد‌های منفی خاص خود است. اگرتعدیل نرخ ارز یکباره و با نسبت‌های بالا انجام شود، سرمایه‌هایی را که مازاد بر مصرف پس انداز می‌شود، به سوی پس اندازهای غیر ریالی سوق می‌دهدو مردم‌ترجیح می‌دهند، پول خود را با ارز‌های خارجی نگهداری کنند. برای نمونه زمانیکه سود سپرده‌های یکساله داخلی 15 در صد است و کاهش ارزش پول داخلی در یک سال بیش از این میزان باشد سرمایه گذاری بر ارز‌های خارجی قطعا بهتر جواب خواهد داد.  از سوی دیگر اگر قرار باشد ارزش پول ملی بالا نگه‌داشته شود و هزینه‌های تولید ناشی از دستمزد در داخل در حال بالا رفتن باشد، کالا‌هایی که تا کنون قابلیت صادرات داشته اند، مزیت‌های خود را از دست می‌دهند؛ زیرا به‌واسطه بالا رفتن هزینه تولید در داخل قدرت رقابت را در بازار جهانی از دست خواهد داد. البته بخش تولید تنها پیامد تعیین نرخ دستوری ارز نیست بلکه رواج بازار سیاه هم از جمله آثار این سیاست است. اگر قرار باشد برای مدت زیادی نرخ ارز به شکل دستوری بالا نگه داشته شود، و فاصله قیمت واقعی و قیمت دستوری زیادترگردد تجربه‌های عملی نشان داده که نرخ بازار سیاه که در واقع نرخ واقعی ارز است، خود را بر اوضاع تحمیل می‌کند. بنابراین نمی‌توان سیاست دستوری تعیین قیمت ارز را برای طولانی مدت در دستور کار قرار داد و ارزش پول ملی به صورت تصنعی بالا نگه داشت. چه باید کرد؟ اقتصاد ایران همواره در دو تلاقی گرفتار بوده دسته‌ای که خواهان حفظ ارزش پول ملی با هدف کاهش تورم بوده اند و دسته‌ای که با تاکید بر نقش صادرات بر آثار منفی این سیاست تاکید کرده اند. آثار مثبت و منفی هر دو سیاست اشاره شد اما هر سیاستی که قرار است اتخاذ شود باید تبعات ان نیز نمایان شود برای نمونه اگر قرار است با کاهش ارزش پول ملی صاردات تقویت شود به تناسب این کاهش صادرات چه میزان رشد خواهد کرد. به عنوان مثال در سیاست گذاری‌های اقتصادی فرض بر این است اگر کالایی ده در صد کاهش ارزش داشته باشد قاعدتا باید بیش از ده در صد فروش رود در مقابل هر چه بیشتر قیمت اضافه شود کالا کمتر فروش خواهد رفت. این تناسب برای کالایی که حساسیت بالایی دارد برقرار است. اما در برخی کالا‌ها مانند نان که حساسیت کمتری دارند اگر افزایش قیمت آن بالا باشد، باز هم تقاضا برای آن در همان حد باقی خواهد ماند زیرا مردم برای آن جایگزینی ندارند. در اتخاذ سیاست برای قیمت ارز با هدف کمک به صاردات باید ابتدا روشن شود که کالاهای صادراتی از چه جنسی هستند. کالا‌های صادراتی ما در بازارهای جهانی معمولا حساسیت زیادی ندارند. به ویژه کالا‌های سنتی ایران؛ چرا که اگر قیمت آن‌ها خیلی رشد کند، کالای جانشین دارد و کالاهای چندان ضروری نیستند. بنابراین باید این کار را از هر جهت بررسی کرد. با افزایش نرخ از قرار است چه دسته از کالاها صادارتی شود و این کاهش چقدر به صادرات کشور کمک خواهد کرد. در مقابل این را هم باید فراموش نکرد که اگر نرخ ارز به صورت مصنوعی پایین نگه داشته شود، نرخ بازار سیاه به خاطر رسیدن به قیمت تعادلی، سرانجام تغییر پیدا خواهد کرد. با این اوصاف اگر همه فاکتور‌ها با هم دیده شود نمی‌توان به نتیجه رسید. آنچه می‌توان از منظر سیاست‌گذاری توصیه کرد رفتارهای میان مدت است در ابتدا باید تلاش کرد به سمت صادرات محوری حرکت کرد. در واقع سیاست ارزی زمانی می‌تواند کارآمد عمل کند که قطب نمای حرکتی کشور صادرات محوری را هدف گذاری کرده باشد صادارتی که بجای تکیه بر کالاهای سنتی در بازارهای جهانی دارای مزیت باشد و برخاسته از تولید و خدمات کشوور باشد. با این فرض برای تصحیح نرخ ارز باید فاکتور‌های اساسی را در نظر گرفت. تورم داخلی بعد از بررسی تمام این فاکتور‌ها نرخ ارز باید سالانه تعدیل شود. این محور‌ها به مثابه ان است که با دو چشم کنترل تورم و حرکت به سوی اقتصاد صادرات گرا رو به سوی جلو گام برداشت. اگر با این نگاه شرایط سنجیده و تعدیل‌های مناسبی انجام شود. صاردات کشور رونق خواهد یافت و بازتاب ان در دیگر بخش‌های اقتصادی پدیدار خواهد شد. اما واضح و روشن است که در هر قالبی که قرار است بحث شود باید اعتراف کرد تعدیل‌های کنونی نرخ ارز با توجه به تورم داخلی تعدیل‌های کمی‌ است گرچه نباید اجازه داد نرخ ارز‌های مختلف بر نرخ پس انداز داخلی پیشی بگیرد. اما این را نیز نمی‌توان کتمان کرد که در طول این سالها نرخ ارز ثابت نگه داشته شده است در حالیکه تورم داخلی رشد بالایی داشته است. با این تصویر باید تاکید کرد با‌وجود تمام شرایطی که بر اقتصاد ایران حاکم است و علم به این موضوع که نرخ ریال در برابر دلار به صورت مصنوعی بالا نگه داشته شده است قبل زا هر تصمیم‌گیری باید جوانب کار سنجیده شود. در واقع مجموعه عوامل را باید در یک ماتریس قرار داد و یک مدل برای آن طراحی کرد. در این حالت این مدل پاسخ می‌دهد که از این پس بر چه اساسی تغییرات انجام شود؟ اگر با این دو چشم نگاه شود، آن گاه در می‌یابیم که در یک سال چقدر می‌توان نرخ ارز را تعدیل کرد که هم به صادرات کشور کمک کند و مانع از افزایش و بروز تورم شدید و کاهش نرخ پس انداز داخلی شود. *معاون اقتصادی پیشین وزارت خارجه /36




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن