واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - ادامه جنگ در افغانستان ممکن نیست و همزمان خروج نمادین هم هزینه ساز است هنری کیسینجر*نقش آمریکا در افغانستان اندک اندک به رفتار موازی این کشور در سه جنگ دیگر از زمان اغاز جنگ جهانی دوم نزدیک و شبیه می شود: • وفاق و اجماع عمومی در آغاز نبرد• شدت گرفتن اوهام و سوتعبیرها با ادامه یافتن نبرد • تلاش عمومی و ملی برای تعیین نحوه خروج از کشور فوق و نه تبیین استراتژیهدف ما از ورود به افغانستان تنبیه کردن طالبانی بود که به القاعده پناه داده بودند. القاعده ای که در روزهای حاکمیت اسامه بن لادن در یازدهم سپتامبر 2011 برج های دوقلو در نیویورک را هدف قرار داد. ابتدای بازی با پیروزی سریع هنگام همراه بود و در نهایت نیروهای امریکایی در افغانستان ماندند تا به بازسازی این کشور در روزهای نبود طالبان کمک کنند. در نهایت این حضور آمریکایی ها در افغانستان برای کمک به بازسازی افغانستان از سوی مردمان این کشور به اشغال تعبیر شد. زمانی که نیروهای امریکایی از افغانستان بروند بی شک دولتمردان افغان برای تقسیم زمین و جمعیت میان قبایل و طوایف با هم به مشکل برخورد خواهند کرد. در داخل ایالات متحده همواره دلیل به ثمر ننشستن مذاکرات را تقسیم سرمایه نظانی و مالی امریکا در چند جبهه از حمله عراق می دانند. باراک اوباما پس از ورود به کاخ سفید با خارج کردن مرحله ای نیروهای آمریکایی از عراق حضور نظامی در افغانستان را پررنگ تر از پیش کرد. من از این حرکت اوباما نه در جزئیات بلکه در کلیات حمایت می کنم. ما اکنون به انتهای مسیری رسیدیم که آمدیم. هدف نهایی ما از تشکیل دولت و ساختار امنیتی داخلی که بتواند مسئولیت دفاع از افغانستان را به خوبی ایفا کند تا پایان سال 2014 احتمالا محقق نخواهد شد. بسیاری از شرکای امریکا در ناتو هم این تاریخ را پایان حضور در افغانستان تصور می کنند. بر اساس نتایج نظرسنجی ها بیش از هفتاد درصد از آمریکاییها اعتقاد دارند که سربازان این کشور باید به وطن بازگردند. تلاش ها برای یافتن یک راهکار جدید هم مدتهاست که شکل گرفته است . آلمان ها تبدیل به واسطه ای میان ملاعمر رئیس طالبان و مقام های امریکایی شدند. بسیاری از تحلیل گران این ماجرا را آغاز یک عقب نشینی غیرقابل ممکن می دانند. مرگ بن لادن در حقیقت یک خط سمبلیک بود. هنوز هم چالش اصلی رسیدن به هدف است بدون آنکه تنش در افغانستان ابعاد بیشتری پیدا کند. مذاکرات در شرایطی می تواند به استراتژی خروج منتهی شود که چهار شرط را در خود جای داده باشد:1. آتش بس2. عقب نشینی تمام نیروهای امریکایی و متحدان اروپایی آنها3. تشکیل دولت ائتلافی و یا ساختار فئودالی مانند 4. مکانیسم اجباری این مکانیسم اجبار اصلی ترین مولفه در برقراری ثبات و امنیت در افغانستان است. پس از چندین دهه جنگ داخلی به نظر نمی رسد که احزاب چندان خود را مقید به توافقنامه ها کنند. طالبان به شکل خاص به دنبال تسلط بر دولت ائتلافی و یا تقض آتش بس است . در شرایطی که مکانیسم اجباری سیاسی در کار نباشد، طالبان پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بی شک می مانند و مکانیسم را به سمت سقوط می برند. این همان مساله ای است که در صورت برگزاری مذاکرات و همراه شدن عقب نشینی با آن رخ خواهد داد. عقب نشینی که برای تسریع آن برخی نظرسنجی ها را هم چاشنی اش خواهند کرد. هرچه روند عقب نشینی سریع تر و جزئی تر باشد ، پروسه مذاکرات هم سخت تر خواهد بود. اکنون زمان تعیین الویت ها است. درست است که نقش ایالات متحده در افغانستان همواره پررنگ تر از سایرین بوده است اما حقیقت این است که نتیجه این داستان می تواند مشکل یا موفقیتی بین المللی باشد. این باور که قدرت جهانی در یک حوزه ولو افغانستان شکست خورده است می تواند منجر به تشویق جهاد در سطح منطقه ای و جهانی شود. نظامی گری مسلمانان در مناطقی مانند کشمیر و هند مانند حملات سال 2008 بمبی افزایش خواهد یافت. دیگر همسایگان افغانستان هم در شرایطی که دولت در این کشور در اختیار طالبان قرار گیرد و یا منطقه در سیطره باورهای این گروه شبه نظامی قرار گیرد از این بازی متضرر خواهند شد . تمام همسایه ها تهدید خواهند شد: روسیه با اقلیت مسلمانان خود درگیر خواهد شد ، چین با مخالفان رویارویی جدی پیدا می کند ، ایران شیعه در معرض تهدید اهل تسنن قرار می گیرد . پیچیدگی در استراتژی خروج از افغانستان با توجه به رابطه میان ایران و پاکستان با افغانستان افزایش فاحشی یافته است . این کشورها هرگز به خروج کامل سیاسی از افغانستان فکر نمی کنند. اگر منافع آنها در افغانستان با منافع ما هم پوشانی نداشته باشد بی شک ما با چالش دیگری هم روبه رو خواهیم شد. البته حقیقت این است که این نتیجه می تواند همسایگان افغانستان را بیش از امریکا گرفتار کند. برای مذاکرات مستقیم با طالبان هم تلاش های دیپلماتیک بین المللی و هم منطقه ای نیاز است. تا زمانی که آمریکا در افغانستان نقش کلیدی و رهبری را بر عهده دارد ، همسایگان این کشور خود را در حاشیه نگاه می دارند. ضرب الاجل زمانی که ناتو برای افغانستان قرار داده و البته با ضرب الاجل زمانی امریکایی ها توامان شده قابل اغماض نیست و هین شرایط جنگ نامحدود بودن افغانستان را زیر سوال برده است . خروج نمادین از افغانستان تمامی تلاش ها را بر باد خواهد داد. تنها راه برای مقابله با طالبان کنفرانسی بین المللی است و تنها در این شرایط است که همسایگان افغانستان هم اندک اندک در مسیر پذیرش مسئولیت قرار می گیرند. با عقب نشینی از عراق و افغانستان و توسل به استراتژی که در مصر جدید به آن رسیده ایم باید تعریف جدیدی از رهبری امریکا در منطقه و سطح بین المللی داشته باشیم. ثبات سیاسی در افغانستان می تواند آغازی ارزشمند برای افغانستان باشد. *وزیر امور خارجه آمریکا در سال های 1973 تا 1977واشنگتن پست 8 ژوئن / ترجمه: سارا معصومی 5149
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]