واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جشن صد سالگی بهائیت
با دستگیری و اعدام باب و وقوع حوادث خونین در ایران (در خلال سالهای 1264 و 1265ق) نظیر ترور آیتالله شهید ثالث و آشوب در نقاط مختلف ایران (مازنداران، زنجان و تبریز) مقارن با سالهای نخست سلطنت ناصرالدین شاه. اوضاع کشور بسیار آشفته شد و حمایت پنهان و آشکار بیگانان از عناصر شورشی، بر پیچیدگی اوضاع افزود. اما اقدامات قاطع امیرکبیر در سرکوب غائله، عرصه را بر آنها تنگ کرد و توانست موج ناآرامیهای ناشی از شورش مسلحانه بابیان را مهار کند اتباع باب که بعد از اعدام او بر سرجانشینی دچار درگیریهایی شده بودند در 1268 ق ناصرالدینشاه را با هماهنگی برخی از سران حکومت نظیر میرزا آقاخان نوری ترور کردند که البته به جایی نرسید و توطئهگران (از جمله حسینعلی بهاء) دستگیر شدند. حمایت جدی سفارت روسیه و شخص سفیر، پرنس دالگوروکی، از بهاء باعث شد که او همچون یک تحت الحمایه روس از زندان و اعدام نجات یافته و در 1269 تحتالحفظ به بغداد منتقل شود. بهاء با همکاری برادرش (یحیی صبح ازل) که او نیز خود را به بغداد رسانده بود موفق شد بابیان را گرد خود جمع کند و به فعالیتهای سوء خویش ادامه دهد. در فاصله 1370- 1380ق اتفاقات مهمی در ایران رخ داد که از جمله آنها میتوان به واقعه تجزیه هرات و افغانستان از ایران، تاسیس فراموشخانه فراماسونری ملکم خان و انحلال آن، ورود مانکجی لیمجی هانریا (رئیس سازمان اطلاعاتی انگلیس در ایران) به کشورمان در 1270 ق و ملاقاتش در 1280 ق با حسینعلی بهاء در بغداد اشاره کرد. حضور در انجمنهای ماسونی و شبه ماسونیبا سرخوردگی بابیان از عدم موفقیت در سرنگونی قاجاریه و آشنایی آنها با افکار و تحرکات اعضای محفل فرهنگی مانکجی نظیر شاهزاده جلالالدین میرزا، آخوندزاده میرزا ملکمخان. میرزا حسین خان سپهسالار و ... تغییراتی در روش فکری ایشان به وجود آمد و آنها با افکار ماسونی و لیبرالی آشنا شدند. بابیان در ادرنه با افکار آخوندزاده (یعنی همان بالگونیک فتحعلی آخوندوف دستیار نایب السلطنه روسیه در قفقاز اشغالی، و یکی از مروجین فراماسونری در ایران) آشنا شدند. آنان با دیدن مکاتیب جلالالدوله و کمالالدوله اثر آخوندوف پی بردند غیر از دعاوی باب، حرفهای دیگری نیز از جمله افکار ضددینی آخوندوف و ملکم وجود دارد که در ایران رواج یافته است. نفوذ سپهسالار و ملکم در حلقه اطرافیان ناصرالدین شاه به آنان آموخت که اگر راه شورش مسلحانه مسدود است. از راه دیگر هم میتوان به مقصود رسید.آنان با تدوین کتاب «تاریخ جدید» که صورت اصلاح شده «تاریخ قدیم» بابیان بود واژههای تند برضد شاه قاجار و برخی عوامل حکومت را حذف با تعدیل کردند و در عوض، همصدا با امثال آخوندوف، حملات پیشین خود به روحانیت را شدت بخشیدند. آنها با استفاده از روش ملکم و آخوندزاده دست به تالیف رسالههای جدیدی مانند مقاله سیاح یا رسالات دیگری به تقلید از روش رساله «شیخ و رفیق» زدند. ملکمخان موسس فراموشخانه در ایران با حسینعلی بهاء ارتباطاتی داشت. بر طبق گزارش رکنالدوله به امینالسلطان در 1308 ق. ملکم در عکا با بهاء دیدار و مذاکره داشته است. 1 عباس افندی نیز بعدها طی نوشتهای تلویحا از زحمات ملکم تقدیر و از اینکه دوستانش حق او را پاس نداشتند اظهار تاسف میکند. 2 ارتباط بهاء با مانکجی، که یکی از مهمترین پلهای ارتباط بین بهائیان با فراماسونها و دولت بریتانیا بود. بسیار مهم است. جایگاه سیاسی اطلاعاتی مانکجی در تحولات ایران، عضویتش در لژهای ماسونی هندوستان و راهاندازی فراموشخانه توسط و به تشویق اعضای محفل او در ایران و حضور برخی از بابیان در این سازمان مخفی و فوق سری جاسوسی، حکایت از تجمع همه براندازان فعال، در تشکیلاتی مخفی میکرد که مبارزه با ادیان وحیانی و نفوذ در شئون سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ملتهای مسلمان را با ادبیاتی جدید و نوین مبتنی بر اومانیسم، وحدت عالم انسانی، حکومت واحده بشری و ... تعقیت میکردند. نقش مانکجی در تدوین تاریخ باب و بهاء و اشتغال بهائیان در تجارتخانه او، ارتباط سران بهائیت را با مانکجی. چهره شاخص فراماسونری در ایران، ثابت میکند. حضور تعدادی از بابیان در انجمنهای مخفی در کنار چهرههای شاخص فراماسونری و عضویت تعدادی از آنها در فراموشخانه ملکم و لژ بیداری در دوره قاجار و در آستانه مشروطه، حکایت از همنوایی این دو جریان با هم دارد. حبیب ثابت از چهرههای مطرح بهائیت، در کتابچهای تحت عنوان سجن اعظم سخنی دارد که در خور تعمق و پیگیری است. او مدعی است که اکثریت اعضای انجمنی که قبل از طلوع آفتاب در دوره مشروطه تشکیل میشد از بابیها تشکیل میشدند. 3احتمالا منظور او انجمن بین الطلوعین است که افرادی نظیر ابراهیم حکیمی، ملکالمتکلمین، سید جمال واعظ، اردشیرجی و ... عضو آن بودند.آنان با تدوین کتاب «تاریخ جدید» که صورت اصلاح شده «تاریخ قدیم» بابیان بود واژههای تند برضد شاه قاجار و برخی عوامل حکومت را حذف یا تعدیل کردند و در عوض، همصدا با امثال آخوندوف، حملات پیشین خود به روحانیت را شدت بخشیدند. حضور جدی بابیان در لژهای ماسونی و انجمنهای مخفی شبه ماسونی حکایت از ارتباط عمیق شاخه ازلی بابیت با فراماسونری دارد. حضور افرادی نظیر یحیی دولتآبادی، علی محمد دولتآبادی، سید جمال واعظ اصفهانی ملکالمتکلمین و... در لژ بیداری موید این نظر است. یکی دیگر از بهائیانی که عضو فراماسونری و دارای درجه 33 فراماسونری بود. علیقلی خان نبیلالدوله بود که در لژهای آمریکا عضویت داشت. وی جایگاهی ویژه در نزد بهائیان داشت و مدتی در سفارت ایران در واشنگتن مشغول کار بود. تعلق خاطر سران بهائیت به فراماسونری، با سفرهای عباس افندی به اروپا و آمریکا جلوه آشکارتری به خود گرفت. حضور رهبر بهائیان (سرعباس افندی) در لژهای ماسونی آمریکا و ایراد سخنرانی در لژهای ماسونی و انجمنهای شبه ماسونی تئوسوفی 4، گواهی دیگر بر وجوه و اهداف مشترک این دو فرقه است. این امر در عملکرد سایر بهائیان نیز مشاهده میشود، که ذیلا به اختصار به مواردی از آن اشاره میکنیم:ابوالفضل گلپایگانی، از یاران عباس افندی و از نویسندگان بهائی، در سفر به آمریکا در مجامع فراماسونری حاضر شد و به ایراد سخنرانی پرداخت. 5 میرزا محمدرضا شیرازی معروف به پروفسور شیرازی، عضو انجمن تئوسوفی هندوستان، در 1914 باعباس افندی در فلسطین ملاقات کرد و شرح ملاقات و گفتگویش را در بازگشت برای اعضای انجمن تشریح کرد. 6 روحیه ماکسول (بیوه شوقی افندی سومین رهبر بهائیان) در سفر به برزیل از سوی جمعیتهای وابسته به فراماسونری لاینز، روتاری و تسلیح اخلاقی مورد استقبال واقع شد 7 و با اعضای روتاری و لاینز ملاقات نمود. 8علی اکبر فروتن (از سران شاخص و فعال بهائیت) به عنوان نماینده بیتالعدل در سفر به هنگ کنگ در کلوپ روتاری حاضر و سخنرانی کرد. 9
اولینگا از دیگر سران بهائیت در سفر به جامائیکا در باشگاه لاینز سخن گفت. 10 بهائیان میکوشیدند اعضای فراماسونری و تئوسوفی را به بهائیت جذب کنند. از جمله «هارلان اویر» موفق شد دکتر هرمان گروسمن عضو مجمع تئوسونی را به عضویت بهائیت در آورد. 11 بهائیان شهر سااورک برزیل نیز آثار بهائی را در کلوپهای روتاری و لاینز پخش میکردند. 12 در سفر جمعی از بهائیان به آفریقا، آنان در کلوپ روتاری شهر آروشا حضور یافته و با اعضاء [در باره بهائیت] صحبت کردند. 13 در 1333 بهائیان جشن صد سالگی فرقه خود را در اقدامی معنادار در سالن بزرگ لژ فراماسونری آمریکا به نام «معبد مدینه» برگزار کردند. 14 مجله روتاری اسرائیل به مناسبت صدمین سال تاسیس خود پشت جلد مجله، عکس حسینعلی نوری را چاپ کرد و قسمتی از آثار او را نیز در مجله درج نمود. 15در سالهای نهضت ملی شدن نفت، شاهد تشکیل لژ همایون در ایران هستیم که یکی از کارکردهای اصلی آن مقابله با نهضت ضد استعماری نفت، و جاسوسی برای انگلیس بود. یکی از اعضای این لژ دکتر ذبیح قربان از اعضای فرقه بهائیت بود که نفوذ فراوانی در شیراز داشت. او رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز و عضو موسس لژ دیگری به نام حافظ نیز بود. 16قربان در رژیم پهلوی، تا ریاست دانشگاه شیراز نیز بالا رفت. او دارای پنجاه سمت رسمی و غیررسمی در کشور بود. وابستگی وی به بریتانیا به قدری آشکار بود که مردم شیراز هنگامی که کنسولگری انگلیس در شیراز مدتی تعطیل شد میگفتند: احمق آن کس است که با بودن قربان از تعطیل کنسولخانه خوشحال می شود! 17 ذبیح قربان با همکاری مستر شارپ انگلیسی (کشیش کلیسای شمعون غیور شیراز) آرم دانشگاه شیراز را با استفاده از علائم مسیحیت صهیونیستی (سپر عیسویان در جنگهای صلیبی علیه مسلمانان) سفارش داد که استاد محیط طباطبایی از آن پرده برداشت. 18
امیرعباس هویدا، بهائی دیگری است که به عضویت لژهای ماسونی درآمد و بیش از 13 سال نخست وزیری رژیم پهلوی را عهدهدار بود. جد و پدرش از بهائیان مشهور بودند (جدش محرم رازبهاء و عباس افندی بود). هویدا نیز در لژ فروغی عضویت داشت. 19 در دوره نخستوزیری او بهائیت توانست ارکان دولت و نظام را در چنگ خود گیرد و عضو لژ بزرگ ایران و موقعیت خود را تقویت کند. منصور روحانی، عضو کابینه هویدا، و وزیر آب و برق و کشاورزی و منابع طبیعی، دیگر بهائی مسن آن روزگار بود. او عضو لژهای مولوی، سعدی و مشعل بود و در کلوپ روتاری نیز عضویت داشت. 20 همچنین، دارای رابطه نامشروع با وقیحترین خواننده زن عصر پهلوی (عهدیه) بود. که از بازگو کردن اسناد تکان دهنده آن شرم داریم. منوچهر تسلیمی، دیگر بهائی فراماسون و عضو لژ ابن سینا بود که در آن لژ به مقام سرپرست اول و قائم مقام استاد اعظم رسید. وی، که در 1339 دبیر لژ مولوی نیز شد. در کابینه هویدا عهدهدار وزارت بازرگانی و اطلاعات بود. عباس آرام وزیر خارجه کابینه، دیگر بهائی فراماسون دستگاه پهلوی بود که در لژ ستاره سحر عضویت داشت. 21 این موارد، شمهای از ارتباط بهائیت و فراماسونری در ایران بود که به آن پرداختیم.ارتباط سران بهائیت با فراماسونری در جهان، موضوعی است که تحقیق و تعمق بیشتری میطلبد فراماسونری و بهائیت در ایران و جهان اسلام، دارای اهداف مشترک بوده و از منشاء مشترکی نیز حمایت میشوند. خاستگاه اصلی فراماسونری، اندیشههای (در گوهر) صهیونیستی و آرمانهای صلیب- صهیون و به اصطلاح رایج: مسیحیت صهیونیستی است. از سوی دیگر، پیوند عمیق سران بهائیت با صهیونیسم و خدمات آنان به مسیحیت صهیونیستی، باعث نزدیکی این دو جریان به یکدیگر شده است. استعمار میکوشد از این دو به مثابه ابزاری جهت شکستن اقتدار و صلابت فرهنگی جهان اسلام، و نفوذ در ارکان حکومتهای سرزمینهای اسلامی، سود جوید- واقعیت تلخی که مقابله با آن هوشیاری نخبگان سیاسی و فرهنگی جهان اسلام را طلب میکند. پینوشتها:1- ابراهیم صفایی، پنجاه نامه تاریخی، دوران قاجاریه ص 1212- مائدههای آسمانی، 9/144 3- اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران اسناد حبیب ثابت4- آهنگ بدیع سال سوم، ش 15 و 16، ص 165- آهنگ بدیع سال هشتم، ش 6 و 7، ص 1286- آهنگ بدیع . س 21. ش 7 و 8 ص 2087- اخبار امری سال 1347. ش3. صص 186- 1878- اخبار امری سال 1347. ش 6 و 7 ص 4479- اخبار امری سال 1356. ش 3، ص 7710- اخبار امری سال 1349. ش 13، صص 332- 33311- آهنگ بدیع، سال 18(1342) ش1، ص 2712- اخبار امری سال 1347. ش 6 و 7 ص 45713- اخبار امری سال 1353. ش 6 صص 176- 17714- آهنگ بدیع سال هشتم (1332)، ش 6 و7، ص 11415- اخبار امری سال 1351، ش 116- راتین فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج3. ص 38017- همان، ص 38518- همان، ص 38519- راتین، همان، ص 68020- همان، ص 375 و اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران 21- راتین، ج 3، ص 537 علی رجبی یاد ایام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]