واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
بازيگري با روحيه رزمي ما معمولا توقع داريم بازيگران سينما، تئاتر يا تلويزيون، يك روحيه كاملا احساسي و هنري داشته باشند و كمتر ميتوانيم قبول كنيم بازيگري در رشتهاي رزمي فعاليت داشته باشد، مخصوصا اگر اين بازيگر يك خانم جوان هم باشد. آناهيتا نعمتي را احتمالا بيشتر شما ميشناسيد. او به صورت حرفهاي كيكبوكسينگ كار ميكند، ورزش رزمي و سنگيني كه يكجورهايي مخصوص مردان است. با او همراه شدهايم كه علايق و سلايقش را شناسايي كنيم تا نسل سوميها با او كه خودش هم يك نسل سومي است بيشتر آشنا شوند. كيكبوكسينگ آن هم به صورت حرفهاي نعمتي ميگويد: «كيكبوكسينگ كاركردن براي من از يك تفريح شروع شد اما بعد از مدتي به علاقهام تبديل شد. خوشبختانه در يك خانواده اهل ورزش به دنيا آمدم. پدر من مربي ورزش و مسوول برگزاري مسابقات استاني در شاهرود بود. عاشق ورزش بود و به اين مساله خيلي اهميت ميداد. با تشويقهاي پدرم از 6سالگي ورزش را شروع كردم. اولين ورزشي كه پدرم مرا به آن تشويق كرد، ژيمناستيك بود. مدتي اين ورزش را ادامه دادم ولي چون احساس ميكردم دوست دارم ورزش ديگري را هم در كنارش ادامه دهم، تصميم گرفتم شنا را هم به صورت حرفهاي آغاز كنم. اين دو ورزش را تا دوره راهنمايي در كنار هم ادامه دادم و خوب هم پيشرفت كردم. در دوران راهنمايي با بسكتبال و بدمينتون آشنا شدم و به اين 2ورزش هم ناخنك زدم! در كل دوست داشتم در حد توانم با انواع ورزشها آشنا شوم و هميشه در جمعهاي ورزشي جزو فعالان بودم. خدا را شكر، نيروي جسماني خوبي هم داشته و دارم. اين ورزشها را هميشه انجام ميدادم تا اينكه به خاطر فيلم دلباخته لازم شد سواركاري هم ياد بگيرم. در طول آن مدت علاقه عجيبي به اسب و رشته سواركاري پيدا كردم ولي متاسفانه هنگام ضبط فيلم، 2بار به شدت آسيب ديدم طوريكه از علاقهام خيلي كاسته شد. بعدها براي آن فيلم و چند فيلم ديگر مجبور شدم كمي دورههاي تايچي، شمشيربازي و كنگفو به سبك وينگچون ياد بگيرم. همين اجبارها سبب شد علاقه من به ورزشهاي رزمي زياد شود. در بين اين همه رشته رزمي كيكبوكسينگ به نظرم از همه جذابتر بود. به محض قبولي در دانشگاه نوشهر و تحصيل در رشته هنرهاي دراماتيك و در سن 18 سالگي تصميم گرفتم كه بازيگري را با جديت ادامه دهم و موفق شوم اين رشته را شروع كردم و الان هم به صورت حرفهاي آن را دنبال ميكنم. فردي كه يك رشته رزمي بلد باشد، ناخودآگاه اعتمادبهنفسش بالا ميرود كه به نظرم اين در زندگي بسيار لازم است. هرچند كه تا بهحال از فنهايي كه ياد گرفتهام، استفاده نكردهام و اميدوارم كه هيچوقت شرايطي پيش نيايد كه مجبور به استفاده از اين فنون باشم.» البته ما هم اميدواريم كه خانم نعمتي هيچوقت مجبور به استفاده از اين فنون نشوند. تنها شناست كه ميماند... «اگر سركار نباشم، تقريبا هر روز ورزش ميكنم ولي متاسفانه مواقعي كه كار دارم، نميتوانم زمان زيادي را به ورزش اختصاص دهم. با شروع هر پروژه تمام وقت من صرف كار و بازيگري ميشود و فقط كارهاي اصلي و مهمي را كه بايد توسط خودم انجام شود ميتوانم با برنامهريزي انجام دهم و بهناچار بايد دور باقي كارها خط بكشم. در چنين مواقعي تنها ورزشي كه به صورت تفريحي انجام ميدهم، شناست كه ميتواند آرامش روحي و سلامت جسميام را حفظ كند.» من بازيگر ميشوم نعمتي درباره جزئيات ديگري از زندگياش هم با ما صحبت ميكند. او ميگويد: «متولد 20/4/56 هستم و شناسنامهام صادره از شاهرود است. در رشته علوم تجربي ديپلم گرفتم و بعد از آن در كلاسهاي استاد سمندريان شركت كردم و دوره كامل بازيگري را نزد او گذراندم. در آن زمان فكر نميكردم كه اين رشته را به صورت حرفهاي دنبال كنم ولي به محض قبولي در دانشگاه نوشهر و تحصيل در رشته هنرهاي دراماتيك، اين اتفاق افتاد. در آن زمان 18 سال داشتم و تصميم گرفتم كه اين رشته را با جديت ادامه دهم.» آرامش در كنار خانواده «با خانوادهام زندگي ميكنم چون حضور مادر، پدر و خواهرم به من آرامش و اطميناني را ميدهد كه هيچ جاي ديگر آن را پيدا نميكنم. زماني كه سركار هستم و مدت زيادي نميتوانم آنها را ببينم واقعا دلتنگ ميشوم و از هر فرصتي براي ديدن آنها استفاده ميكنم. به هرحال اين شغل را انتخاب كردهام و آن را دوست دارم و بايد سختيهايش را هم تحمل كنم.» او درباره سختيهاي كارش ميگويد: «اصولا هركاري سختيهاي منحصربهفرد خودش را دارد ولي زماني كه عشق، علاقه و انرژي خوبي را براي آن كار، حالا هركاري كه باشد، بگذاري قطعا سختيهايش به چشم نميآيد. در كار ما هم اگر همه عوامل پروژه همدل و همراه باشند و با هم خوب برخورد كنند، سختيهاي كار كم ميشود.» پرخوري را جبران ميكنم يكي از ويژگيهاي شخصي آناهيتا نعمتي «پرخوري» است. خودش در اين باره ميگويد: «براي بازيگري و بازيگر بودن خيلي از نكات را بايد رعايت كرد چون در اين شغل، هميشه ديده ميشوي. يكي از اين نكات، رعايت رژيم غذايي است. من تمام غذاها را دوست دارم. گاهي هم پيش ميآيد كه در خوردن زيادهروي ميكنم. در اين مواقع حتما با ورزش اين زيادهروي را جبران ميكنم تا خيلي زود از عواقب آن جلوگيري كنم.» طب سنتي در خانه ما يك نكته جالب هم در مورد سلامتي اين بازيگر جوان وجود دارد: «خوشبختانه تا بهحال با بيماري خاصي مواجه نشدهام ولي يك دوره، پركاري تيروئيد داشتم كه زير نظر پزشك تا حد زيادي درمان شد. آن زمان به خاطر بيماريام ورزش نميكردم ولي درحال حاضر مشكلم حل شده و روال زندگيام مثل گذشته ادامه دارد. هميشه دوست داشتهام بيشتر از داروهاي سنتي استفاده كنم تا داروهاي شيميايي. فكر ميكنم اين علاقه ريشه در سنت ما ايرانيها دارد چون ما يك تاريخچه غني پزشكي داريم كه از گذشتگانمان به ارث رسيده طوريكه در تمام خانههاي ايراني دستكم يكي دو نوع داروي گياهي يافت ميشود. در خانه ما هم از اين داروها بسيار است مثلا گلگاوزبان، خاكشير، گل ميخك و... كه كاربردها و محاسن بسياري دارند.» دستپخت عاشقانه شايد كار بازيگري فرصت چنداني براي آشپزي باقي نگذارد اما نعمتي معتقد است در كنار ورزش كردن حتما بايد رژيم غذايي درستي داشت تا سلامت بدن حفظ شود: «من واقعا سعي ميكنم از غذاهايي كه براي طبخ آنها روغن زياد لازم است، كمتر استفاده كنم. به همين علت كمتر فستفود ميخورم. دستپخت خودم بد نيست، ممكن است كه خيلي كم آشپزي كنم ولي وقتي كه حس و حال آشپزي دارم و تصميم ميگيرم غذا بپزم، اينكار را با علاقه انجام ميدهم چون آشپزي هم يك هنر است كه هرچه با عشق و انرژي بيشتر آن را انجام دهي، غذايت خوشمزهتر ميشود. هنگام آشپزي حتما به مسائل رژيمي و بهداشتي توجه ميكنم؛ اين را هم بگويم كه معمولا غذاهاي اصيل و سنتي ايراني ميپزم تا غذاهاي راحت و فستفود.» ايران، سرزميني با چهارفصل سفر، جزئي از زندگي نعمتي است. او ميگويد: «خدا را شكر ميكنم در كشوري به دنيا آمدهام كه 4 فصل را دارد و در هر فصلي كه اراده كني، ميتواني از نقاط مختلف با اقليمهاي متفاوت لذت ببري. در فصلهاي مناسب ميشود از قاره كوچك (شاهرود)، كوير، شمال و جنوب و شرق و غرب ايران، ديدن كرد. اين يكي از بزرگترين نعمتهايي است كه خداوند به ما ايرانيها داده و چه خوب است كه ما به اين طبيعت زيبا احترام بگذاريم و در حفظ آن بكوشيم.» او به برخورد بد بعضي از ما با طبيعت هم اشاره ميكند و ميگويد: «متاسفانه از بيتوجهي و نامهرباني مردم با طبيعت صحنههاي بسياري ميبينم كه دلم را به درد ميآورد و آرزو ميكنم كاش ميتوانستم به تمام اين مردم بگويم قدر اين نعمت خدا را بدانند و براي حفظ آن تلاش كنند نه اينكه با دست خودشان آن را نابود كنند.» ميترا سپهري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7074]