تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853248590




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تصویرى از خداوند!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تصویرى از خداوند!
تصویرى از خداوند!
برخى افراد همواره، نقاب بر چهره زده ی خود را پشت پرده ی جهالت پنهان مى‏كنند؛ گویى از «خودِ» واقعى‏شان واهمه دارند.  از سوى دیگر، خود ما نیز كارهایى را در جهت تأمین رضایت خاطر «دیگران» انجام مى‏دهیم و در عین حال وانمود مى‏كنیم همه چیز به خوبى پیش مى‏رود (تا وجهه خانواده حفظ شود) و سپس شروع به سرزنش كسانى مى‏كنیم كه ما را وادار به انجام دادن این كارها كرده‏اند. این «دیگران» چه كسانى هستند كه ما همه چیز را به آنها نسبت مى‏دهیم؟ اعضاى خانواده، همسایه‏ها، دوستان، نظام اجتماعى!؟  امّا واقعیت این است كه همان موقع نیز در اعماق وجودمان احساسات درونى‏مان را به خوبى مى‏شناسیم؛ نوعى حس اضطراب و تشویش یا حس خوشایندى كه از نبود عزّت نفس، ناشى مى‏شود. هنگامى كه به اطراف مى‏نگریم و همه چیز را آشفته و بى‏نظم مى‏بینیم، دیگران را مقصر مى‏دانیم ، در حالى كه نمى‏دانیم آشفتگى در درجه اول از افكارمان آغاز مى‏شود و سپس گسترش مى‏یابد. روى هم رفته، رویارویى با حقیقت و پذیرفتن آن با فكر و آغوش باز، شهامت بسیارى را مى‏طلبد. به محض این كه با حقیقت مواجه مى‏شویم، به آرامش واقعى نزدیك‏تر مى‏شویم؛ زیرا حقیقت، یگانه است، بنابراین راه دیگرى وجود نخواهد داشت؛ امّا براى یافتن حقیقت، گاهى اوقات، گمان مى‏كنیم باید راه طولانى‏اى را بپیماییم، امّا نه، نیاز نیست راه دورى برویم یا براى كشف لایه‏هاى آشكار قوانین پیچیده بكوشیم، و پرده از اسرار در كتاب‏ها برداریم. چیزى كه در جستجویش هستیم، درست همین‏جاست، در عمق ذهنمان. تنها چیزى كه لازم است، برقرارى ارتباط با «خودِ واقعى» است. فقط اگر كمى تواضع در پیش گیریم و براى تمام نعمات الهى ـ كه خداوند، روى زمین قرار داده است ـ احترام بیشترى قائل باشیم و از خشم، دشمن و حسادت ـ كه باعث آشفتگى ذهن مى‏شوند ـ بپرهیزیم، آن موقع، شاید به حقیقت، نزدیك‏تر شویم. البته راه‏هاى بسیارى براى دستیابى به حقیقت وجود دارد؛ امّا نهایتاً همه مسیرها به یك جا ختم مى‏شوند.كلید رسیدن به آرامش ذهن را كجا مى‏توان یافت؟ تنها اگر صادقانه به درونمان بنگریم، آن را در ذهن، روح و جسممان خواهیم یافت. پاسخ تمام سؤالاتمان در وجود تك‏تك ما نهاده شده است. بذر حكمت در قلب‏هامان گذاشته شده و این، وظیفه خود ماست تا راه‏هایى براى بهره گرفتن از آن بیابیم. امّا ممكن است این جواب در مقابل پیچیدگى انسان، بسیار ساده به نظر برسد، ولى درك این موضوع به عبادت بى‏قید و شرط خدا و تلاش بسیار نیاز دارد. باید خود را به دست حقیقت سپرد! گاهى اوقاتْ ممكن است بگوییم امّا من مى‏خواهم چنین و چنان شوم، و تنها اگر این مقدار پول یا آن شغل را داشتم و یا صاحب آن موقعیت بودم و چنان زن یا شوهرى داشتم، واقعاً دیگر از دست همه مشكلات خلاص مى‏شدم و غمى نداشتم؛ امّا من به شما مى‏گویم كه همه ی اینها توهمى بیش نیست. تا خود را از زندان خردمندى یا در اصطلاح روان‏شناسى «من» رها نسازید، نمى‏توانید آرامش و امنیت را در هیچ كجاى این سیاره بیابید. باید از همین جا شروع كرد، جایى كه ایستاده‏اید؛ از «خود واقعى‏تان». همه چیز در اعماق ذهنتان است.مشكلات من همواره از خواسته‏هاى بى‏شمار و خودخواهانه‏ام ناشى مى‏شود؛ چرا كه دائماً آنها را در ذهن دارم و آثارشان در رفتار و كابوس‏هایم نمایان مى‏شوند. به علاوه، ترس، ریشه بسیارى از كابوس‏هایم است. ترس از آینده، ترس از این‏كه در دوران پیرى از لحاظ مالى تأمین نباشم (البته اگر به آن برسم)، ترس از دست دادن آنچه دارم یا خواهم داشت مثلاً موقعیت اجتماعى و اقتصادى در دنیا و نیز ترس از آشكار شدن نقاط ضعفم بر دیگران، همه این عوامل، مرا وادار مى‏سازند كه همواره نقابى بر چهره داشته باشم و تصویر كاذبى از خودم خلق كنم. همین، موجب مى‏شود آرامش را از دست بدهم و براى رسیدن به خواسته‏هاى ذهنى‏ام دست به مبارزه بزنم. گرچه مى‏دانم در جاده پر پیچ و خمى گام برمى‏دارم، امّا با آرامش خاطر حتى بیشتر مى‏روم و گمان مى‏كنم كار درستى انجام مى‏دهم. نمى‏خواهم خارق‏العاده باشم: فردى متموّل و صاحب‏نام! در عینِ حال نمى‏خواهم جاده آرامش و شادمانى را به تنهایى بپیمایم. بنابراین، نهایت تلاشم را مى‏كنم تا كیفیت زندگى‏ام را بهبود بخشم. در نتیجه مى‏كوشم تا شریكى بیابم تا در این راه، همراهى‏ام كند، در جاده خیالىِ آرامش و شادى. امّا او «كارهاى» خودش را دارد. به علاوه، انتظار دارد من تسلیم سرعت سرسام‏آور زندگى شوم و براى كامل كردن آن مسئولیت، كارهاى مختلفى را برعهده گیرم تا مرد ایده‏آل او شوم كه به معناى برآوردن خواسته‏هایش است؛ امّا بعد از این، چه بر سر من و شرافتم مى‏آید؟ آیا باید براى همیشه خودم را قربانى خواسته‏هایش كنم؟ اگر نه، پس چه؟ آیا نباید با یكدیگر تفاهم داشته باشیم؛ زیرا من یك زندگى ساده را ترجیح مى‏دهم كه با خود یك عمر نظام اعتقادى شدیدى را همراه دارد یا باید كوركورانه از خواسته‏هاى او پیروى كنم و همانى باشم كه مى‏خواهد؟ نه دوست من! هرگز باور ندارم كه خوش‏حال كردن او كاملاً وظیفه من باشد؛ شادى باید از درونش بجوشد و ساطع شود، آن موقع در كنار یكدیگر، خوش‏بخت خواهیم زیست. اگر او مى‏اندیشد كه تنها وظیفه من، به عنوان همسرش این است كه او را شادمان سازم و تمام وسایل زندگى را برایش فراهم آورم، پس تكلیف نظام اعتقادى‏ام چه مى‏شود؟ آیا باید بدون توجه به احساساتش هر آنچه مى‏خواهم انجام دهم یا در این رابطه از خود بگذرم؟ در كجاى این رابطه مى‏توانیم به یك تعادل واقعى دست یابیم تا بتوانیم یكدیگر را با نوعى احترام و تفاهم به رسمیت بشناسیم؟  همواره در هر برخوردى، یك تعادل ظریف وجود دارد، خواه بین یك زن و شوهر باشد یا در محیط یك خانواده و یا در سطح گسترده‏ترى در جامعه و تنگناهاى سیاسى پیچیده. در این میان، لازم است براى رسیدن به تعادل، نوعى حس توافق را بیابیم تا بتوانیم «نفس خویش» را مهار كنیم كه همواره بدون توجه به عواقب، خواهان چیزهاى بیشترى است. امروز فكر مى‏كنیم اگر به جنگ «تروریسم» در جهان برویم همه مشكلاتمان حل خواهند شد و خواهیم توانست براى نسل آینده، زندگى آرام و شادى را فراهم آوریم. دیروز با كمونیسم مبارزه مى‏كردیم و سپس با این نظام اخلاقى یا آن شیوه عبادتى جنگیدیم. همیشه در راه رسیدن به آرامش و سعادت، مانعى وجود دارد؛ زیرا خواسته‏هایمان براى دست یافتن به یك زندگىِ به اصطلاح ایده‏آل، نامحدود است. امّا این اعمال و طرز فكرهاى مختلف چه عواقبى دارد؟ آیا از میزان خساراتى كه به طبیعت وارد مى‏آوریم اطلاع نداریم؟ با ساختن دیوارهاى جدایى بین «ما» و «آنها» حس تفرقه مى‏اندازیم. تا به كى این‏گونه مى‏توانیم ادامه دهیم پیش از آن كه دریابیم آن زندگىِ به اصطلاحات ایده‏آل كه در جستجویش هستیم، خیالى باطل بیش نیست؟ اگر به تاریخ بشر، نگاهى بیندازید، ردّ پاى جنگ را به عنوان عامل اصلى تفرقه خواهید یافت. با وجود این كه همه مى‏دانیم جنگ، هیچ چیز به همراه ندارد مگر خرابى، امّا هنوز براى دفاع از دشمنى كه جایى در آن بیرون قرار دارد، به فكر ساختن سلاح‏هاى پیچیده‏ترى هستیم. گویى همواره دشمنى هست تا امنیت ما را به مخاطره بیندازد! این دشمن كیست؟ آیا تصویرى خیالى از یك انسان اهریمنى نیست كه خود ما در ذهنمان آن را پرورانده‏ایم؟ من مى‏پرسم آیا واقعاً دشمنى در آن‏جا وجود دارد؟ یا خودمان آن را در ذهن خلق مى‏كنیم و در واقعیت به آن عینیت مى‏بخشیم؟ شخصاً هرگز نتوانسته‏ام از نیروى تفكّر انسان و طرز كارش سر در بیاورم؛ چرا كه واقعاً سرشار از پریشانى است! بنابراین، تنها كارى كه در حال حاضر مى‏توانم انجام دهم این است كه به درگاه پروردگار دعا كنم تا همه انسان‏هایى را كه در جاده خشم، طمع، ترس و غفلت گام برمى‏دارند به راه آرامش، سعادت، حقیقت و حكمت رهنمون سازد. خداوند، همه روح‏هاى سرگردان را بیامرزد! من زندگى را عاشقانه دوست دارم و آرزویم است كه همه خوش‏حال و تن‏درست زندگى كنند. با این حال، گاهى اوقات، احساس درماندگى مى‏كنم؛ امّا ناامید نیستم. باور دارم كه حقیقت، همیشه پیروز خواهد شد و سرنوشتِ ما را به حال خود رها نخواهد كرد، چه در زندگى گذراى امروز و چه در زندگى آینده ناآمده. شادى و غم، دو روى یك سكّه‏اند. همه این فراز و نشیب‏ها در ذهن اتفاق مى‏افتد. باید فراتر از ذهن رفت؛ به عبارت دیگر، باید یك شاهد بود. اگر خودتان را به عنوان ذهن در نظر بگیرید به بررسى همه مشكلات مى‏پردازید.  درست همان گونه كه فیلم مى‏بینید، مى‏توانید ذهنتان را ببینید كه دارد همه فیلم را بازى مى‏كند. مگر این كه از بالا به آن بنگرید و تغییراتى را كه در ذهن رخ مى‏دهد تشخیص دهید، مثلاً: «من خوش‏حالم»، «من ناراحتم» و ... شما هرگز خوش‏حال یا ناراحت نیستید؛ بلكه همواره یكسان هستید. شما خودتان هستید: تصویرى از خداوند! اطمینان دارم كه همه این كلمات تكرارى را بارها و بارها قبلاً شنیده‏اید؛ امّا چه خوب است كه همیشه خاطراتمان را مرور كنیم و به خاطر بیاوریم چه كسى هستیم، در كجا ایستاده‏ایم و به كجا خواهیم رفت! نویسنده : دكتر محمود حسینى عاشق‏آبادى - مترجم: مهرى فركى 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن