واضح آرشیو وب فارسی:مهر: فيلسوفان جهان در گفتگو با مهر:فلسفه تحليلي كنوني متوجه مباحث كاربردي اخلاق شده است
فلسفه تحليلي كنوني متوجه مباحث كاربردي اخلاق شده است
فيلسوفان و انديشمندان بينالمللي معتقد هستند كه فلسفه تحليلي در دوران كنوني به مباحث كاربردي اخلاق توجه كرده است.
دال مي ير: فلسفه تحليلي امروز متوجه موضوعات كاربردي است
دكتر فرد دالميير استاد فلسفه دانشگاه نتردام آمريكا و فيلسوف سياسي معاصر در خصوص تأثير فلسفه تحليلي بر كاربردي شدن موضوعات اخلاقي به خبرنگار مهر گفت: در خصوص اين پرسش به بررسي نسبت ميان فلسفه تحليلي و اخلاق بايد پرداخته شود.
وي افزود: بايد توجه داشت فلسفه تحليلي آنگونه كه در انگلستان و آمريكا رايج بود براي مدت طولاني به بررسي مباحث نظري و تئوريك توجه داشت. علت اين امر اين بود كه توجه اين فلسفه معطوف بحث معرفت شناسي بود.
وي يادآور شد: بر همين اساس توجه فلسفه تحليلي در معرفت شناسي متوجه موضوع نظريه دانش و معرفت بود. همچنين فلسفه تحليلي مدتهاي طولاني توجه و تمركز خود را متوجه منطق ساخته بود. بر اين اساس پرداختن به مباحث نظري رويكرد غالب اين فلسفه بوده است.
دال مي ير يادآور شد: بايد توجه داشت كه فلسفه تحليلي متقدم و فيلسوفان اوليه آن توجه و تمركز خود را معطوف اصول انتزاعي كرده و به مباحث كاربردي نپرداختند. از اينرو اصول و مباني اي كه بخواهند بر اساس آن به مباحث كاربردي اخلاق بپردازند در فلسفه آنها وجود ندارد.
استاد دانشگاه نتردام آمريكا تأكيد كرد: سه رويكرد فلسفي باعث شد تا فلسفه تحليلي توجه و تمركز خود را از مباحث انتزاعي متوجه مسائل عملي و كاربردي سازد. يكي از اين رويكردهاي فلسفي، فلسفه زبان و آراي فيلسوفاني چون ويتگنشتاين متأخر است.
وي تصريح كرد: رويكرد ديگر هرمنوتيك فلسفي و آراي فيلسوفان اين نحله از جمله گادامر و آراي فيلسوفان پست مدرن است. سومين رويكرد كه باعث توجه فلسفه تحليلي به مباحث كاربردي شد متأثر از آراي فيلسوفان نوارسطويي از جمله مك اينتاير است. علاوه بر اين امروزه شاهد هستيم كل فلسفه غرب متوجه مباحث كاربردي و عملي از جمله سياست و اخلاق شده است.
ديويسون: فلسفه تحليلي معاصر بر اخلاق عملي متمركز است
دكتر اسكات ديويسون استاد فلسفه دانشگاه ايالتي مورهد در كنتاكي آمريكا نيز در اين خصوص معتقد است: آنچه در فلسفه تحليلي اتفاق افتاد اين بود كه در ابتداي قرن بيستم موضوع و تمركز فلسفه تحليلي در حوزه اخلاق متفاوت بود.
وي افزود: اوايل قرن بيستم فلسفه تحليلي نوعي چرخش در بررسي علم اخلاق داشت و تمركز خود را به جاي اخلاق كاربردي بر مباحث معنا و زبان در اخلاق بنا نهاد. بر اين اساس اگر بخواهيم در مورد فلسفه تحليلي در ابتداي تكوين خود سخن بگوييم بايد اذعان داشت كه اين فلسفه متوجه مسائل و موضوعات انتزاعي بوده است.
مؤلف كتاب "ارزش ذاتي چيزها" در ادامه تأكيد كرد: در واقع اين فلسفه در سالهاي گذشته متوجه ايدههاي جهاني و جهان گستر بوده است، اما در سالهاي اخير نوعي چرخش در موضوعات فلسفه تحليلي را شاهد هستيم. در واقع در سالهاي اخير فلسفه تحليلي موضوعاتي كه در فلسفه باستان و فلسفه قرون وسطي در حوزه اخلاق مطرح بوده را مورد توجه قرار داده است.
كراكت: علوم انساني بايد به مسائل بومي توجه داشته باشد
دكتر كلايتون كراكت استاد مطالعات ديني دانشگاه آركانزاس مركزي آمريكا نيز تصريح كرد: نوعي از معرفت بايد مورد توجه باشد كه مطالعات مربوط به فلسفه، ادبيات، دين و ساير حوزههاي معرفتي علوم انساني را در برگيرد.
كراكت يادآور شد: در خصوص اينكه علوم انساني چگونه بايد فهم شود دو مشكل اساسي حداقل در ايالات متحده آمريكا وجود دارد. مشكل اول اين است كه به طور كلي در تبيين علوم انساني به فرهنگ اروپا و غرب توجه شده و در اين خصوص فرهنگ ساير كشورها مورد غفلت قرار گرفته است. بايد توجه داشت علوم انساني از يك سو بايد بومي شود و از سوي ديگر نگاه به مسائل جهاني نيز وجود داشته باشد.
استاد مطالعات ديني دانشگاه آركانزاس مركزي آمريكا افزود: مشكل و مسئله دوم اين است كه حوزههاي علوم انساني بيش از حد و در حد افراط شاخه شاخه و تخصصي شده است. اين تخصصي شدن افراطي به گونه اي است كه اگر بخواهيم وضع موجود را مورد بررسي قرار دهيم از انجام آن ناتوان هستيم. اين علوم به علوم نرم و علوم سخت تقسيم شده و نوعي مرزبندي در اين خصوص صورت گرفته است.
مؤلف "الهيات سياسي راديكال: دين و سياست بعد از ليبراليسم" در پايان تأكيد كرد: علاوه بر اين بايد دايره و گستره علوم انساني را باز گذاشت تا بتوان موارد جديد را در آن لحاظ كرد و موضوعاتي كه در جهان مسئله و معضل هستند را دربرگيرد. از جمله اين موضوعات ميتوان به پول، قدرت و باورها اشاره كرد.
كرامر: فلسفه تحليلي عامل گرايش اخلاق به مسائل كاربردي نبوده است
دكتر متيو كرامر استاد فلسفه سياسي و فلسفه حقوق دانشگاه كمبريج و مدير برنامه فلسفه سياسي و فلسفه حقوق در اين دانشگاه نيز به مهر گفت: معتقد نيستم كه گسترش فلسفه تحليلي باعث چرخش و تغيير حوزه اخلاق به اخلاق عملي و كاربردي شده باشد.
وي افزود: اگر فرض كنيم در جاهايي كه فلسفه تحليلي جنبه مسلط دارد اخلاق كاربردي بسط و گسترش يافته است به معناي اين است كه در دنياي انگليسي زبان اخلاق كاربردي در حوزه اخلاق جنبه مسلط يافته است. اين فرض درستي نيست و در دنياي انگليسي زبان اين اخلاق كاربردي نيست كه در دهههاي اخير در حوزه اخلاق جنبه مسلط يافته است.
كرامر تصريح كرد: اگر چه در حوزه اخلاق كاربردي كارهاي خوب و زيادي انجام شده ولي در مورد مسائل انتزاعي در اخلاق نيز كارهاي زياد و قابل توجهي انجام شده است.
فيلسوف سياسي معاصر تصريح كرد: براي نمونه در حوزه فرااخلاق كه به مباحث انتزاعي در اخلاق توجه دارد كارهاي خوب و بزرگي طي دهههاي اخير انجام شده است. همچنين انديشمندان و فيلسوفان تحليلي كه در حوزه اخلاق كاربردي قلم زدهاند در حوزه مباحث انتزاعي اخلاق نيز صاحب آثار جدي بوده و چه بسا در حوزه فرااخلاق معروفتر نيز بودهاند.
كرامر از "ريچارد هر" استاد برجسته فلسفه اخلاق ميتوان نام برد. "هر" در حوزه مسائل كاربردي و عملي در اخلاق مطالب زيادي را به نگارش درآورده است، او مدافع جهاني بودن يافتهها و گزاره هاي اخلاقي است، ديدگاه او به "تجويزگرايي جهاني" معروف است. كارها و آثار نظري ريچارد هر در حوزه مباحث نظري حتي از آثار او در حوزه عملي و كاربردي نيز قويتر است.
بارتالامه: برخي فيلسوفان تحليلي، اخلاق را به احساسات تقليل دادند
دكتر كريج بارتالامه استاد دانشگاه ري ديمر در كانادا نيز در اين خصوص به مهر گفت: در ابتدا بايد توجه داشت كه آراي فيلسوفان تحليلي ريشه در آراي عصر روشنگري دارند.
وي افزود: گاهي در اين فلسفه، مسائل اخلاقي به عنوان موضوعات كاربردي فلسفه تحليلي واقعي پنداشته نشده است. به عبارت ديگر اخلاق و مسائل آن در عداد مسائل كاربردي و عملي فلسفه تحليلي از سوي فيلسوفان تحليلي به شمار نيامده است.
اين فيلسوف معاصر تصريح كرد: بر اين اساس براي نمونه اخلاق به احساسات و احساسات گرايي تقليل و تحويل يافت. به رغم اينكه در نفس مدرنيته نكات قابل تأملي نيز وجود داشت ولي قرن بيستم فلسفه روشنگري را به تاراج برد.
وي يادآور شد: رجوع و بازگشت فلسفه تحليلي به اخلاق امري ضروري و اساسي است اما سؤال اين است كه فلسفه تحليلي چگونه خواهد توانست به اين امر مبادرت ورزد و چگونه مي تواند بر چالشها مسلط شود.
استاد الهيات دانشگاه ري ديمر كانادا تأكيد كرد: جريان پست مدرن اگر چه بحث بازگشت به اخلاق را مطرح ميكند اما اين جريان فكري فاقد بنيانهاي لازم براي تحقق اين موضوع است. در حال حاضر معتقدان به دين و فيلسوفان روشنگري بايد رويكرد جدي به اخلاق را مورد توجه داشته باشند.
© 2003 Mehr News Agency .
شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]