واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی - سیدعلی میرفتاح «شد غلامی که آب جو آرد/ آب جو آمد و غلام ببرد». ما تازه احساساتی شده بودیم و داشتیم به مدیران تلویزیون ایده و پیشنهاد میدادیم که نود سیاسی و اجتماعی و هنری هم بسازند و از روی دست تلویزیونهای درست و حسابی و مستقل دنیا، برنامه جذاب و شاداب و سرحالی تدارک ببینند که خبرنگارانش سر توی عالم سیاست فروکنند و با دقت و موشکافی تمام، به مدیران عالیرتبه گیر بدهند و مو از ماست بکشند و کنجکاوی کنند و منتقدانه، دو صد گفته رئیس و رؤسا را با نیم کردارشان مقایسه کنند و مخاطبان خود را سر حال بیاورند و وادارشان کنند که تا نیمه شب بیدار بمانند و اساماس بدهند و توی بحثها مشارکت کنند و... که زیرآب همین ورزشیاش هم خورد و -به گمانم- بساط این نوع برنامههای صریح و بیتعارف که ارزش تماشا کردن داشتند، برچیده شد. خام طمع که میگویند، ما را میگویند. روزهای اولی که این جریانهای جدید سیاسی و اتفاقات اخیر پیش آمدند، توی همین ستون نوشتم که شاید نشود به صراحت در باره سیاست و مدیران سیاسی نوشت و شاید با آسودگی خاطر نتوان منتقدانه به سراغ سیاست و بازیهای سیاسی رفت، اما همه دنیا که سیاست نیست. همه چیز که فقط به برد و باخت سیاسی و انتخابات محدود نمیشود. پیش خودم فکر میکردم، و ساده لوحانه فکر میکردم که فوق فوقش، این انرژی و این توان رسانهای را میبریم و توی عالم غیر سیاسی خرجش میکنیم و با شور و حال و هیجان در باره ورزش و کتاب و فیلم و بعضی مسائل اجتماعی حرف میزنیم. اما ظاهراً اشتباه میکردم و کودکانه فکر میکردم که در جهان سوم -چه کار به جهان سوم دارم، توی مملکت ما- دنیایی بیرون از حصر سیاست وجود ندارد. واقعاً سادهانگاری نیست اگر گمان کنیم که ورزش منتزع از سیاست و زد و بندهای سیاسی امکان حیات و تنفس دارد؟ الان بچه کلاس پنجم هم میفهمد که ورزش و مدیریت ورزشی را به اهالی سیاست دادهاند و از اتفاق خیلی هم روی این مدیران و روی اتفاقات و امکانات ورزشی حساب باز کردهاند. فقط ورزش نیست که؛ توی حوزههای هنری و فرهنگی هم سایه سنگین سیاست گسترده است و بیاذن مدیران سیاسی نه کسی آب میخورد و نه کسی کاری انجام میدهد. اینها مسائل پیچیدهای نیست و از اتفاق اختصاص به دوره فعلی هم ندارد. این سیاستزدگی به سالها قبل برمیگردد و ریشه در اقتضائات جهان سومی ما دارد و فعلاً کاریاش نمیشود کرد و ما هم سالهاست که عادت کردهایم و چندان مشکلی با آن نداریم. چیزی که مشکل ماست و فکر میکنم باید از زعمای قوم بخواهیم که فکری به حالش کنند، این است که بالاخره باید یک مفری باز باشد و یک دررویی وجود داشته باشد که ملت بتوانند با خیال راحت و بیترس و دغدغه اظهار نظر کنند و منتقدانه پیگیر مطالباتشان باشند. از این حیث چه مفری بهتر از ورزش و فوتبال و کشتی وکاراته؟ لااقل توی این حوزه رد پای خارجیها یا دیده نمیشود، یا اگر دیده شود معنای بد و خطرناکی ندارد. لااقل باید اجازه داد که ملت بازار نقد را در حوزه ورزش و فرهنگ داغ نگه دارند که به قول حکما «صنعت به یک باره فراموش نکنند». به قول مولوی «غازی به دستپور خود شمشیر چوبین میدهد». این برنامه نود را حساب کنید که در حکم شمشیر چوبینی است که خبرنگاران و مخاطبان، با آن که به ظاهر بیخطر است و کاری دستشان نمیدهد تمرین میکنند و استاد میشوند، تا بعداً سر فرصت توی حوزه سیاست هم شمشیر بزنند. اما ظاهراً آستانه تحمل مدیران به قدری پایین آمده که حتی این شمشیرهای چوبین را نیز بر نمیتابند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]