واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - درباره نشریه «یادآور»، جشننامه «آل احمد پس از ۴۰ سال؛ روایت یک بازگشت» محمد رضاپور: سنت انتشار جشننامهها در ایران با نمونههای خارجیاش تفاوت بسیار دارد. در ایران بیشتر جشننامهها درباره افراد معدودی است که برای همگان یا دست کم برای گروه مخاطبان خاصی که معمولا تعداد قابل توجهی هستند کم و بیش آشنایند و این جماعت بیشتر چیزهایی که باید درباره این سوژهها بشنوند، بارها شنیدهاند. این موضوعات، سوژههای تقریباً همیشگی نشریات غالباً دولتیای هستند که احتمالاً در شرح وظایفشان آمده که باید هر ساله در سالروز تولد یا مرگ بزرگان خاص ملی و مذهبی کشور برنامهای داشته باشند. و به همین دلیل بعد از مدتی سوژهها تکراری و جشننامهها صرفاً برای رفع تکلیف و سرسری گردآوری میشوند و باز به همین دلیل، توضیح واضحات و تا حد محسوسی کپیبرداری از یکدیگرند. مگر درباره یک نفر ،چند نفر هستند که حرفی و نکتهای شنیدنی برای گفتن داشته باشند؟ وقتی مدتها از مرگ سوژه میگذرد کار سختتر هم میشود. آنها که حرفی برای گفتن داشتهاند حرفهایشان را زدهاند و حاضر به تکرار نیستند و برخی هم که اهل گفتوگو نیستند و سرشان به کار خودشان است. با این حساب، گردآوری جشننامهای درباره شخصیتی مانند جلال آلاحمد که نزدیک به چهل سال از روز درگذشتش میگذرد و هر ساله چندین و چند جشننامه و ویژهنامه و همایش و بزرگداشت برایش گرفتهاند، کاری بسیار سخت و احتمالاً تکرار مکررات و ملالآور خواهد بود. به همین دلایل وقتی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، خبر از انتشار ویژهنامه جلال آلاحمد داد، این خبر، خبری نبود که جلالدوستان را به هیجان بیاورد. اما هر چیزی را باید دید و قضاوت کرد. «آلاحمد پس از چهل سال؛ روایت یک بازگشت» عنوان فرعی و موضوع سومین شماره از کتاب ماه فرهنگیتاریخی «یادآور» است که انتشارات مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در ۱۷۲ صفحه منتشر کرده است. عنوان جشننامه در نظر اول چندان مناسب و دلچسب نیست، هر چند که با بسیاری از مطالبش همخوان است. از همین عنوان معلوم میشود که گردآورندگان جشننامه، بیش از هر چیز به بخشی از زندگی و آثار جلال میپردازد که مربوط به دوره توبه و بازگشت جلال به آغوش دین است؛ یعنی دوره آخر زندگیاش. این نوع نگاه، برای مؤسسهای که داعیه تاریخنگاری دارد، چندان پذیرفتنی نیست. هر چند که جلال در آخرین دوره از زندگیاش به دین برگشت اما این دین همانی نبود که در کودکی و نوجوانیاش از پدر آموخته بود. این دین حاصل همان سردرگمیها و تجربه حریمهای ممنوعهای بود که برای جلال کمهزینه نبود. و به همین دلیل است که این دوره در کنار دورههای دیگر معنی مییابد نه در نفی و تکذیب دورههای دیگر زندگیاش. اما میرسیم به داخل جشننامه. یکی از نکتههای جالب و دوستداشتنی این جشننامه، عکسهای متنوع و نادیدهایست از جلال که گرد هم آمدهاند و در کنار طراحی گرافیکی ساده اما زیبای مجله، سروشکل خوب و جذابی برایش درست کردهاند. در این شماره «یادآور»، با افراد بسیاری مصاحبه شده یا ازشان یادداشت گرفته شده که در این زمانه تنبلیها و از سر سیری کار کردنها کار تحسین برانگیزیست. در بین کسانی که درباره جلال گفتوگو کردهاند یا یادداشت دادهاند آدمهای مختلفی با گرایشهای متفاوت کنار هم قرار گرفتهاند. سیمین دانشور، شمس آلاحمد، عبدالله انوار، رضا داوری اردکانی، رسول جعفریان، علیاصغر خبرهزاده، احسان نراقی، محمدرضا سرشار و دیگران درباره جلال حرفهای تازهای زدند. شاید تعدادیشان حرفهای گذشتهشان را تکرار کردهاند اما این حرفها، حالا، بعد از گذشت سالها و در آستانه چهلمین سالگرد جلال آلاحمد، با حرفهای گذشته تفاوتهایی دارد و حتما نکتههایی تازه. «یادآور» پیش از این دو شماره دیگر جشننامه منتشر کرده بود. اولی درباره قیام سی تیر و دومی درباره امام خمینی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]